جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

راهکارهای هسته‏ای و انتقاد از سیاست خارجی ایران

زمان مطالعه: 3 دقیقه

نگاهی دقیق‏تر به بحث عمومی درباره راهکارهای هسته‏ای ایران، نشان می‏دهد که این بحث همان اندازه که به مطلوبیت برنامه‏ی سلاح‏های هسته‏ای می‏پردازد، مسیر سیاست خارجی ایران را نیز مورد توجه قرار می‏دهد. در واقع، به آسانی می‏توان استدلال کرد که بحث عمومی راهکارهای هسته‏ای ایران آن قدر کلی است که نمی‏تواند کمک چندانی به درک جزئی‏تر تأثیر هسته‏ای شدن ایران بکند. (1).

به طور کلی، آن چیزی که می‏توان از نوشته‏ها و بحث‏های طرف‏داران سلاح‏های هسته‏ای دریافت، این است که این راهکار باید محفوظ نگه داشته شود، بی آنکه بتوان تحلیلی در مورد پیامدهای دقیق این امر برای تعهدات بین المللی ایران به دست آورد. در این حال، بحث سلاح‏های هسته‏ای انتقادات جالبی را درباره نحوه هدایت سیاست خارجی ایران دست کم از دو دیدگاه فاش می‏سازد. (2).

در اینجا بار دیگر یادآوری این نکته مهم است که بافت سیاسی داخلی ایران آن‏

قدر خشن و سیال است که امکان همبستگی این دیدگاه‏ها با نظرات عقیدتی جاری – که در پی سلطه بر سیاست داخلی هستند – را می‏دهد. افرادی، با دیدگاه‏های مختلف در مورد اصلاحات داخلی ممکن است در انتقاد از سیاست خارجی ایران به طور کلی، اتفاق نظر داشته باشند؛ حتی اگر در مورد استدلال‏هایی که در انتقاد از این سیاست ارائه می‏شود با یکدیگر موافق نباشد. نکته مهم این است که این انتقادات وجود دارند و بر نحوه‏ی هدایت سیاست خارجی در آینده تأثیر خواهند گذاشت.

براساس یک دیدگاه، مسأله اصلی در سیاست خارجی عدم انسجام و یک دستی است. براساس این دیدگاه، جامعه بین‏المللی نمی‏تواند به طور کامل از موضع اعلام

شده ضد هسته‏ای ایران راضی شود، زیرا اظهارات غیر مسئولانه و نیز اقدامات وزارت خارجه و دیگر سازمان‏ها در جمهوری اسلامی، بیشتر در تعارض با این موضع سازنده بوده‏اند. به گفته‏ی باوند، این امر به دلیل منازعات عقیدتی بروز کرده است که منجر به سرمایه‏گذاری زیادی در سیاست خارجی شده، بدون آنکه نتایج مثبت زیادی به دست آورد. (3) با توجه به محیط خصمانه‏ی بین‏المللی، اظهارات غیر مسئولانه، سابقه‏ی غیر هسته‏ای ایران را خراب می‏کند. به علاوه این مشکل تا زمانی که این اختلافات بنیادی دست کم در سطح اجرای سیاست خارجی، کنار گذاشته نشوند و به طور کامل حل نخواهند شد. حرکت به سوی اصلاحات، کنترل بیش‏تر وزارت خارجه بر تصمیم‏گیری در مورد سیاست خارجی و تعهد عمیق‏تر نسبت به این ایده که امنیت راستین، از بهبود روابط بین‏المللی ناشی می‏شود، تنها گام‏هایی هستند که می‏توانند باعث انسجام بیشتر در سیاست خارجی ایران شوند.

از سوی دیگر، برخی از کسانی که طرف دار سلاح‏های هسته‏ای هستند مشکل را نه در تضاد بنیادی ارزش‏ها و منافع، بلکه در عیبی اساسی در نحوه نگرش تشکیلات سیاست خارجی ایران به نقش خود می‏بینند. آنها به سیاست خارجی‏ای که مبتنی بر موضع ضعف بوده و بیش از حد نگران بهبود تصویر ایران در خارج باشد، اعتراض دارند. به نظر آنها سیاست خارجی ایران باید کمتر به روابط عمومی بیندیشد و بیشتر باید به قدرت چانه‏زنی توجه داشته باشد. از نظر طرفداران سلاح‏های هسته‏ای، این سلاح‏ها علاوه بر نقش بازدارندگی خود، دقیقا در چنین مواردی (چانه زنی سیاسی) ارزش پیدا می‏کنند. البته با توجه به سابقه‏ی ایران در امضای معاهدات بین‏المللی و پای‏بندی به آنها و پاسخ به نسبت، غیر دوستانه‏ی طرف اصلی در صحنه‏ی سلاح‏های هسته‏ای (یعنی آمریکا(، آنها موفق شده‏اند که چنین استدلالی

را ارائه دهند.

آنچه که این منتقدان، ممکن است از آن غافل مانده باشند این است که توجه بیش از حد وزارت خارجه به » روابط عمومی » ممکن است در واقع نتیجه دخالت دیگر نهادها در فعالیت‏های خارجی باشد. به همین دلیل، در بسیاری از اوقات وزارت خارجه مجبور شده است فعالیت‏های دیگران را توجیه کند و یا جلوه‏ی خوبی به آنها بدهد. از این رو، درخواست از وزارت خارجه برای یک دستی و انسجام و کنترل بیشتر بر امور خارجی، آن گونه که دسته‏ی نخست انتقادات مطرح می‏کنند، می‏تواند در واقع مکمل درخواست برای مذاکره کنندگان مجرب‏تر و درک بهتر نقش مذاکرات و چانه‏زنی در روابط بین المللی باشد که دسته‏ی دوم انتقادات بیان می‏کردند.


1) بحث مفصل‏تر در این زمینه ممکن است بعدها صورت بگیرد. برای مثال، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، پروژه‏ای را تحت عنوان » تأثیرات هسته‏ای شدن بر امنیت ملی کشورهای جهان سوم » با تأکید ویژه بر ایران، عراق و کره شمالی در دستور کار خود قرار داده است. مدیر این پروژه، جلیل روشندل، مخالف پر و پا قرص سلاح‏های هسته‏ای از جنبه‏های مصلحت گرایانه و نیز اقتصادی است. با این حال، او احتمال توصیه محفوظ نگه داشتن این راهکار، به عنوان یک اقدام سیاسی و نه چیزی بیشتر از آن را پیش بینی می‏کند » . ارتباطات شخصی، دسامبر 1999.

2) توجه داشته باشید که این انتقادات صرفا متوجه دولت خاتمی نبوده است و نحوه هدایت سیاست خارجی توسط رفسنجانی / ولایتی را نیز در بر می‏گیرد.

3) باوند، پیشین.