واژه اصلاح طلبى در فرهنگ ما تا حد زیادى نزدیک به امر معروف و نهى از منکر است. زیرا هم در بردارنده اقامه راستى و درستى و دعوت به صلح و صلاح و اصلاحات و بازنگرى مىباشد و هم در بردارنده مقابله با زشتیها و ناراستیها و کژیها و انحرافات از معیار عدل و حقیقت و مقابله با منکر و فساد است. اصولا مصلحان اجتماعى بدنبال صلاح و اصلاح هستند. و این میسر نیست مگر آنکه حقیقت خواهى و شایسته سالارى و شایسته گفتارى و شایسته پندارى مکشوف و شایسته رفتارى حاکم گردد، و از تعصبات کورکورانه نژادى و جناحى و منکرات سیاسى، اقتصادى، فرهنگى نهى گردد. چنانکه سالار شهیدان انگیزه قیام خود را اصلاح طلبى و امر به معروف و نهى از منکر مىدانند، بسیارى از انقلابات، نهضتها و اصلاحات واقعى جلوهاى از امر به معروف و نهى از منکر هستند. اصولا اصلاحات و امر به معروف و نهى از منکر در حکم یک فریضه است. یک مسلمان موظف است همیشه به اصلاح خود و اصلاح انحرافات اجتماعى اهتمام ورزد و از این فریضه اجتماعى و دینى رویگردان نباشد. در حدیث معروفى امام باقر (ع) مىفرمایند: (امر به معروف و نهى از منکر) «فریضهاى است که تشریع شده تا در پرتو آن
سایر فرایض و واجبات برپا گردند و راهها امن شود و داد و ستد مردم حلال گردد و حقوق مردم ادا شود و عدالت برقرار گردد و از دشمن انتقام گرفته شود. جامعه و امور مردم در شهرها و روستاها آباد و سامان یابد و از حکومت ستمگران جلوگیرى به عمل آید و سفیهان و بىخردان از محور امور مسلمین خارج گردند.» (1).
بررسى تاریخ شهادت طلبى نشان مىدهد که شهیدان پیشتاز عرصه صلاح و سداد و اصلاح جامعه و پیشگام جبهه امر به معروف و نهى از منکر بودهاند. اقامه حدود الهى و آزادى معنوى بشریت از قید خودکامگىها و اقامه و ازاله منکر گاهى مستلزم تحمل ضرر بدنى و جانى و مالى و آبرویى است. البته عدهاى از فقها چون صاحب جواهر ضرورت و وجوب امر به معروف و نهى از منکر را با توجه به قاعده لا ضرر و قاعده لاحرج مستلزم عدم وجود ضرر یا حرج (مشقت) مىدانند اما بسیارى دیگر از علما و بزرگان براى اقدام به امر به معروف و نهى از منکر مراحلى و مراتبى در نظر گرفتهاند.
هم امر به معروف و هم نهى از منکر نوعى از اقسام جهاد است و هم جهاد نوعى امر به معروف و مقابله با منکر است. چنانکه مولاى متقیان على (ع) امر به معروف و نهى از منکر را از اقسام جهاد مىدانند. سئوال این است که آیا جهاد بدون ضرر جانى یا مالى امکانپذیر است؟ چگونه مىشود مجاهد بود اما از جان و مال مایه نگذاشت؟ امام خمینى (ره) در تحریرالوسیله مىفرماید:
هر گاه معروف (نیکى) و منکر (بدى) از امورى باشند که شارع مقدس به آن اهمیت مىدهد مانند حفظ جان از مسلمانان و حفظ ناموس آنها و یا حفظ اسلام از دستبرد نابودى اسلام و محو حجت اسلام به گونهاى که موجب گمراهى مسلمانان یا نابودى بعضى از شعائر اسلام مانند کعبه خانه خدا بشود، بطورى که… محل آن و امثال آنرا نابود سازند در این گونه موارد باید با مقایسه اهم و مهم آنچه مهمتر است آنرا در نظر گرفت و دنبال کرد و مطلق ضرر چه ضرر جانى باشد و یا مطلق حرج (مشقت) موجب رفع تکلیف امر به معروف و نهى از منکر نخواهد شد.
موضوع دیگر اینکه بسیارى از انبیاء و ائمه از بزرگترین آمران به معروف و ناهیان از منکر بودند، اگر فقط به موضوع دفع ضرر و رفع حرج فکر مىکردند آیا متحمل آنهمه نقمتها، رنجها، اسارتها و شهادتها مىشدند؟
آیا انبیاء و ائمه نمىتوانستند با استناد به دفع ضرر فقط اهل تقیه و سازشکارى بوده و
حفظ جان و آبرو نمایند؟ آیا «جان» و «وجود» آنها براى جامعه از نظر علمى و معنوى کمارزش بود که از آن مىگذشتند؟ بنابر آنچه مطرح شد مىتوان بیان داشت که شهادت طلبى نقطه اوج اصلاحطلبى و اقامه امر به معروف و نهى از منکر است و شهیدان تاریخ بزرگترین و مؤثرترین و صادقترین اصلاح طلبان و آمران به معروف و ناهیان از منکر بودهاند.
1) فروع کافى، ج 1، ص 342.