یکى از بسترها و سنگرهاى بروز و ظهور و حضور شهادت طلبى جهاد است. در عرف و اصطلاح دینى، جهاد معمولا به همه کوششها و تلاشها و مبارزات و مجاهدات چه در عرصه مبارزه با نفس و چه در سنگر مبارزه با دشمنان دیانت و شریعت و چه سایر فداکارىها و ایثارها با مال و جان، گفته مىشود. در اصطلاح قرآن «مجاهد» کسى است که در راه خدا «جهاد» مىکند و در تحقق آرمانهاى مقدس مىکوشد و اهل قعود و سکوت و سکون نیست و اگر در این طریق کشته شد «شهید» نام مىگیرد. جهاد کنش یا واکنشى است که در راه مبارزه با دشمنان داخلى و خارجى و با انگیزه تحقق امر خدا و استقرار دین خدا و برقرارى عدالت و دفاع از ارزشهاى والاى انسانى دینى و حفظ منابع و منافع و مصالح مسلمین و جلوگیرى از تسلط دشمنان و مقابله با آنها است. جهاد و شهادت ارتباط مستقیمى با هم دارند. شهید کسى است که در زندگى قبل از مرگش در جهاد شرکت کرده و در صف مجاهدان کشته شده است و از طرفى جهاد و پیروزى در آن بدون آمادگى براى از خودگذشتگى و جانبازى و شهادت قابل دستیابى نیست زیرا
حضور در صحنه جهاد بنوعى قبول خطر کشته شدن است. هر مجاهدى در مسیر شهادت گام برداشته است و هر شهیدى زمانى مجاهدى در صحنه جهاد بشمار مىرفت. نکته قابل تامل در اینجاست که چون شهید تا آخرین مرحله فداکارى در جهاد یعنى «شهادت» رفته است، اجر کامل و مقام شامخ دارد ولى مجاهد و رزمنده زنده به مراتبى از این اجر و مقام دست مىیابد. از طرف دیگر یک رزمنده مجاهد چون در دنیا زندگى مىکند ممکن است به مرور زمان و در طى حوادث زندگى گاهى اجر خود را ضایع کند و در جهاد اکبر یعنى «مبارزه با نفس» موفق نشود و از ارزشهاى شهادت آفرین فاصله بگیرد. با استنباط از آیات قرآن کریم مىتوان گفت که از نظر حقوقى جهاد در اسلام «حکمى تکلیفى» است یعنى جهاد در گروه «اوامر» است و در صورت مسامحه و تساهل و سستى در آن علاوه بر خسران دنیوى و اجتماعى و سیاسى و فرهنگى، بازخواست اخروى نیز دارد.
جهاد در گروه «واجبات تعبدى» است نه توصلى. بدین معنى که براى اداى آن نیت خالص و قصد قربت لازم است. در اینجا است که بحث انگیزه در جهاد مطرح مىشود لذا مجاهد باید در اداى فریضه جهاد، اهداف و انگیزههاى الهى را ملحوظ دارد و جهاد را «فى سبیل الله» و «قربة الى الله» انجام دهد. منقول است در روز قیامت یکى از سئوالها که مطرح مىشود از انسانهاى مجاهد است در قیامت کسى را که در جهاد کشته شده است، مىآورند و خداوند مىفرماید: چه کردهاى؟ مىگوید: تو دستور به جهاد در راه خدا دادى، من هم به کشتار برخاستم تا کشته شدم. خداوند متعال مىفرماید: دروغ گفتى فرشتگان نیز مىگویند: دروغ گفتى و خداوند مىفرماید: بلکه مقصود تو این بود که گفته شود فلانى با جرات و دلاور است.» (1) انگیزه «فى سبیل الله و قربة الى الله» داشتن و صبغة الله یعنى رنگ خدایى زدن به جهاد و شهادت مبین اخلاص در نیت و عمل است. جهاد در راه خدا و به انگیزه تقرب به او به مجاهد، هدف و طریق واقعى را نشان مىدهد و او را از گمراهى و اغراض سلطهجویانه فردى و گروهى و اهداف حیوانى باز مىدارد. در صحیح بخارى و صحیح مسلم نیز آمده است که شخصى از پیامبر اسلام (ص) پرسید بعضى براى بچنگ آوردن غنیمت مىجنگند برخى براى کسب شهرت و اینکه درباره آنان صحبت کنند و عدهاى هم براى اینکه مقام و منزلتشان را به رخ دیگران بکشند. پس آن که در راه خدا مىجنگد کیست؟ فرمود: کسى که مىجنگد
تا حکم خدا بر همه احکام و آیینها چیرگى و تفوق پیدا کند در راه خدا جنگیده است. بار دیگر به آن حضرت گفتند: یکى براى نشان دادن شجاعت خود مىجنگد یکى از روى تعصب و براى دفاع از پیوند قبیله و نژادش و دیگرى براى خودنمایى و تظاهر، چه کسى در راه خدا مىجنگد؟ همانطور پاسخ داد. دیگرى سئوال کرد آنکه براى شهرت یا پاداش مزد (اجرت جنگ که به سربازان مزدور و یا حرفهاى مىدهند) بجنگد از خدا چه پاداشى خواهد گرفت؟ سه بار فرمود هیچ چیز و افزود هیچ کارى پذیرفته درگاه خدا نیست مگر با نیت خالص و براى خشنودى خدا انجام شده باشد.
موضوع دیگر اینکه جهاد هم «حق» است وهم «تکلیف«. حق است بخاطر اینکه دفاع از خود و جامعه امرى طبیعى است و نه تنها انسانها بلکه حیوانات در مقابل هجوم و تجاوز به حریم خود حق دفاع را براى خود محفوظ مىدارند. بنابراین مبارزه با ستمگران و احقاق حق و تعمیم عدل و دفاع از ارزشهاى انسانى و مقابله با متجاوزان حقى است که نه تنها در تعالیم دینى بلکه در حقوق بینالمللى و داخلى نیز لحاظ شده است.
از طرف دیگر جهاد یک تکلیف است یعنى پاک نمودن زندگى انسانها از ظلم و ستم و تجاوز و اشاعه حدود الهى حتى تا سرحد شهادت گاهى یک وظیفه شرعى و واجب است.
از طرفى در آموزههاى دینى ما جهاد یکى از فروع دین محسوب شده و لذا انجام آن یک نوع عبادت و لازمه قبول عبادت اخلاص است.
شیخ بهائى در جامع عباسى مىنویسد: جهاد «واجب است به نص و اجماع» (2).
با استفاده از آیات قرآن و با تعمق در سنت مىتوان سه نوع جهاد را مطرح کرد:
الف) جهاد ابتدایى که مربوط به زمان پیامبر و ائمه بوده و با توجه به شرایط ابتدایى و مقدماتى از جمله ارائه طریق و تبلیغ و هدایت شروع مىشود و در صورت عدم تمکین و اصرار به ضلالت و عداوت کافران، منجر به اقدام مىگردد.
ب) جهاد اهل بغى: جهاد با کسانى که علیه حکومت اسلامى (با توجه به التزام به صلاحیت عقلى و شرعى و مردمى) شورش مىکنند.
ج) جهاد تدافعى یا دفاعى که مربوط به تجاوز و حمله دشمنان به سرزمین اسلامى است نه تنها بر مردان بلکه در شرایط خاص بر زنان هم واجب است.
یک مجاهد ممکن است در یکى از انواع جهاد که مطرح شد به درجه «شهادت»
برسد. نتیجه اینکه جهاد یکى از عبادات بزرگ و مفروض الهى است و حضور در عرصه آن از سنتهایى است که تعلق به اشخاص و زمان و مکان خاصى ندارد و همه انسانها در صورت وجود شرایط ملزم و مکلف به حضور در این امتحان هستند. چنانکه از پیامبر اسلام (ص) منقول است: مسلمانى که جهاد نکرده باشد و در دلش آرزوى جهاد نداشته باشد اگر بمیرد به شعبهاى از نفاق مرده است و یا در جایى دیگر، رهبانیت امت خود را جهاد مىداند. با توجه به این احادیث نبوى، حتى اگر کسى تا آخر زندگى فرصت و یا شرایط حضور عرصه جهاد و شهادت را نیابد و یا اینکه جهاد نباشد که او حاضر شود باید آرزو و اشتیاق جهاد و شهادت داشته باشد. و این شوق میسر نیست مگر اینکه او اخلاص داشته و انسانى منافق و ریاکار نباشد آمادگى براى موفقیت در موقعیت ابتلا و امتحان است که اوج اشتیاق و استقبال اولیاءالله از جهاد و شهادت را توجیهپذیر مىنماید. چنانکه در معارف اسلامى و بسیارى از ادعیه ما این آرزو مطرح شده است. از جمله در عبارت مشهور «یا لیتنا کنا معکم فافوز فوزا عظیما» به این موضوع اشاره شده است.
1) ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، علامه محمد تقى جعفرى، ج 5، ص 72.
2) جامع عباسى، شیخ بهائى، ص 131.