جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رابطه شهادت طلبى با جهاد

زمان مطالعه: 5 دقیقه

یکى از بسترها و سنگرهاى بروز و ظهور و حضور شهادت طلبى جهاد است. در عرف و اصطلاح دینى، جهاد معمولا به همه کوششها و تلاشها و مبارزات و مجاهدات چه در عرصه مبارزه با نفس و چه در سنگر مبارزه با دشمنان دیانت و شریعت و چه سایر فداکارى‏ها و ایثارها با مال و جان، گفته مى‏شود. در اصطلاح قرآن «مجاهد» کسى است که در راه خدا «جهاد» مى‏کند و در تحقق آرمانهاى مقدس مى‏کوشد و اهل قعود و سکوت و سکون نیست و اگر در این طریق کشته شد «شهید» نام مى‏گیرد. جهاد کنش یا واکنشى است که در راه مبارزه با دشمنان داخلى و خارجى و با انگیزه تحقق امر خدا و استقرار دین خدا و برقرارى عدالت و دفاع از ارزشهاى والاى انسانى دینى و حفظ منابع و منافع و مصالح مسلمین و جلوگیرى از تسلط دشمنان و مقابله با آنها است. جهاد و شهادت ارتباط مستقیمى با هم دارند. شهید کسى است که در زندگى قبل از مرگش در جهاد شرکت کرده و در صف مجاهدان کشته شده است و از طرفى جهاد و پیروزى در آن بدون آمادگى براى از خودگذشتگى و جانبازى و شهادت قابل دستیابى نیست زیرا

حضور در صحنه جهاد بنوعى قبول خطر کشته شدن است. هر مجاهدى در مسیر شهادت گام برداشته است و هر شهیدى زمانى مجاهدى در صحنه جهاد بشمار مى‏رفت. نکته قابل تامل در اینجاست که چون شهید تا آخرین مرحله فداکارى در جهاد یعنى «شهادت» رفته است، اجر کامل و مقام شامخ دارد ولى مجاهد و رزمنده زنده به مراتبى از این اجر و مقام دست مى‏یابد. از طرف دیگر یک رزمنده مجاهد چون در دنیا زندگى مى‏کند ممکن است به مرور زمان و در طى حوادث زندگى گاهى اجر خود را ضایع کند و در جهاد اکبر یعنى «مبارزه با نفس» موفق نشود و از ارزشهاى شهادت آفرین فاصله بگیرد. با استنباط از آیات قرآن کریم مى‏توان گفت که از نظر حقوقى جهاد در اسلام «حکمى تکلیفى» است یعنى جهاد در گروه «اوامر» است و در صورت مسامحه و تساهل و سستى در آن علاوه بر خسران دنیوى و اجتماعى و سیاسى و فرهنگى، بازخواست اخروى نیز دارد.

جهاد در گروه «واجبات تعبدى» است نه توصلى. بدین معنى که براى اداى آن نیت خالص و قصد قربت لازم است. در اینجا است که بحث انگیزه در جهاد مطرح مى‏شود لذا مجاهد باید در اداى فریضه جهاد، اهداف و انگیزه‏هاى الهى را ملحوظ دارد و جهاد را «فى سبیل الله» و «قربة الى الله» انجام دهد. منقول است در روز قیامت یکى از سئوالها که مطرح مى‏شود از انسانهاى مجاهد است در قیامت کسى را که در جهاد کشته شده است، مى‏آورند و خداوند مى‏فرماید: چه کرده‏اى؟ مى‏گوید: تو دستور به جهاد در راه خدا دادى، من هم به کشتار برخاستم تا کشته شدم. خداوند متعال مى‏فرماید: دروغ گفتى فرشتگان نیز مى‏گویند: دروغ گفتى و خداوند مى‏فرماید: بلکه مقصود تو این بود که گفته شود فلانى با جرات و دلاور است.» (1) انگیزه «فى سبیل الله و قربة الى الله» داشتن و صبغة الله یعنى رنگ خدایى زدن به جهاد و شهادت مبین اخلاص در نیت و عمل است. جهاد در راه خدا و به انگیزه تقرب به او به مجاهد، هدف و طریق واقعى را نشان مى‏دهد و او را از گمراهى و اغراض سلطه‏جویانه فردى و گروهى و اهداف حیوانى باز مى‏دارد. در صحیح بخارى و صحیح مسلم نیز آمده است که شخصى از پیامبر اسلام (ص) پرسید بعضى براى بچنگ آوردن غنیمت مى‏جنگند برخى براى کسب شهرت و اینکه درباره آنان صحبت کنند و عده‏اى هم براى اینکه مقام و منزلتشان را به رخ دیگران بکشند. پس آن که در راه خدا مى‏جنگد کیست؟ فرمود: کسى که مى‏جنگد

تا حکم خدا بر همه احکام و آیین‏ها چیرگى و تفوق پیدا کند در راه خدا جنگیده است. بار دیگر به آن حضرت گفتند: یکى براى نشان دادن شجاعت خود مى‏جنگد یکى از روى تعصب و براى دفاع از پیوند قبیله و نژادش و دیگرى براى خودنمایى و تظاهر، چه کسى در راه خدا مى‏جنگد؟ همانطور پاسخ داد. دیگرى سئوال کرد آنکه براى شهرت یا پاداش مزد (اجرت جنگ که به سربازان مزدور و یا حرفه‏اى مى‏دهند) بجنگد از خدا چه پاداشى خواهد گرفت؟ سه بار فرمود هیچ چیز و افزود هیچ کارى پذیرفته درگاه خدا نیست مگر با نیت خالص و براى خشنودى خدا انجام شده باشد.

موضوع دیگر اینکه جهاد هم «حق» است وهم «تکلیف«. حق است بخاطر اینکه دفاع از خود و جامعه امرى طبیعى است و نه تنها انسانها بلکه حیوانات در مقابل هجوم و تجاوز به حریم خود حق دفاع را براى خود محفوظ مى‏دارند. بنابراین مبارزه با ستمگران و احقاق حق و تعمیم عدل و دفاع از ارزشهاى انسانى و مقابله با متجاوزان حقى است که نه تنها در تعالیم دینى بلکه در حقوق بین‏المللى و داخلى نیز لحاظ شده است.

از طرف دیگر جهاد یک تکلیف است یعنى پاک نمودن زندگى انسانها از ظلم و ستم و تجاوز و اشاعه حدود الهى حتى تا سرحد شهادت گاهى یک وظیفه شرعى و واجب است.

از طرفى در آموزه‏هاى دینى ما جهاد یکى از فروع دین محسوب شده و لذا انجام آن یک نوع عبادت و لازمه قبول عبادت اخلاص است.

شیخ بهائى در جامع عباسى مى‏نویسد: جهاد «واجب است به نص و اجماع» (2).

با استفاده از آیات قرآن و با تعمق در سنت مى‏توان سه نوع جهاد را مطرح کرد:

الف) جهاد ابتدایى که مربوط به زمان پیامبر و ائمه بوده و با توجه به شرایط ابتدایى و مقدماتى از جمله ارائه طریق و تبلیغ و هدایت شروع مى‏شود و در صورت عدم تمکین و اصرار به ضلالت و عداوت کافران، منجر به اقدام مى‏گردد.

ب) جهاد اهل بغى: جهاد با کسانى که علیه حکومت اسلامى (با توجه به التزام به صلاحیت عقلى و شرعى و مردمى) شورش مى‏کنند.

ج) جهاد تدافعى یا دفاعى که مربوط به تجاوز و حمله دشمنان به سرزمین اسلامى است نه تنها بر مردان بلکه در شرایط خاص بر زنان هم واجب است.

یک مجاهد ممکن است در یکى از انواع جهاد که مطرح شد به درجه «شهادت»

برسد. نتیجه اینکه جهاد یکى از عبادات بزرگ و مفروض الهى است و حضور در عرصه آن از سنتهایى است که تعلق به اشخاص و زمان و مکان خاصى ندارد و همه انسانها در صورت وجود شرایط ملزم و مکلف به حضور در این امتحان هستند. چنانکه از پیامبر اسلام (ص) منقول است: مسلمانى که جهاد نکرده باشد و در دلش آرزوى جهاد نداشته باشد اگر بمیرد به شعبه‏اى از نفاق مرده است و یا در جایى دیگر، رهبانیت امت خود را جهاد مى‏داند. با توجه به این احادیث نبوى، حتى اگر کسى تا آخر زندگى فرصت و یا شرایط حضور عرصه جهاد و شهادت را نیابد و یا اینکه جهاد نباشد که او حاضر شود باید آرزو و اشتیاق جهاد و شهادت داشته باشد. و این شوق میسر نیست مگر اینکه او اخلاص داشته و انسانى منافق و ریاکار نباشد آمادگى براى موفقیت در موقعیت ابتلا و امتحان است که اوج اشتیاق و استقبال اولیاءالله از جهاد و شهادت را توجیه‏پذیر مى‏نماید. چنانکه در معارف اسلامى و بسیارى از ادعیه ما این آرزو مطرح شده است. از جمله در عبارت مشهور «یا لیتنا کنا معکم فافوز فوزا عظیما» به این موضوع اشاره شده است.


1) ترجمه و تفسیر نهج‏البلاغه، علامه محمد تقى جعفرى، ج 5، ص 72.

2) جامع عباسى، شیخ بهائى، ص 131.