جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دیدگاه مبادله‏

زمان مطالعه: 6 دقیقه

اساس این نظریه بر مبناى این است که انگیزه‏هاى رفتارهاى انسانى براساس نفع طلبى، خودخواهى و کسب سود بیشتر است. تفسیر سودانگارانه و اقتصادى از کنشهاى انسانى ریشه‏اى دیرینه دارد. عده‏اى از سودانگاران از جمله جرمى بنتام معتقدند رفتار بشر براساس تقدم لذت و خوشى بر رنج و سختى و بر مبناى انگیزه کسب حداکثر فایده و سود شکل مى‏گیرد. البته بعضى از اقتصاددانان کلاسیک چون آدام اسمیت انگیزه رفتار انسانها را در ابتدا به دست آوردن تایید و اعتبار اجتماعى و در مرحله بعدى سود اقتصادى مى‏دانند. فکر مبادله در جامعه‏شناسى نیز مانند اقتصاد داراى سابقه است با این تفاوت که در «نظریه جدید مبادله جنبه‏هاى غیرمادى و مادى مبادله را با هم در نظر مى‏گیرد.» (1).

نظریات مبادله جدید به تبادل کالاهاى ارزشمند ملموس و غیرملموس مادى یا فرامادى به عنوان مبناى نظم اجتماعى تاکید مى‏ورزد. مثلا محبت و تایید و اعتبار اجتماعى بعنوان یک کالاى اجتماعى و پول و غذا بعنوان یک کالاى اقتصادى هستند. نظریه مبادله یک دیدگاه فردگرایانه به شمار مى‏رود و انسان را تا حد زیادى داراى آزادى و اراده در انجام رفتارهاى خود مى‏داند، هر فرد سعى مى‏کند با اختیار وارد معامله‏اى شود که تامین کننده منافع و مقاصد او باشد و در غیر این صورت وارد مبادله نمى‏شود. بنابراین مبادله‏اى ادامه مى‏یابد و مورد رضایت طرفین است که هر دو طرف سود ببرند. براى هر

فرد «در مبادله این پرسش مطرح است که چه سودى نصیب من خواهد شد یا چه چیزى به من خواهد رسید.» (2).

»جرج هومنز» (3) یکى از مشهورترین و با سابقه‏ترین اندیشمندان این نظریه است. از نظر هومنز، موتور حرکت انسانها منابع شخصى است و البته از نظر او انسانها علاوه بر ثروت و پول به افتخارات مطلوب واقع شدن، غرور، عشق، احساسات و سایر عناصر و عوامل نمادین و غیرمادى نیز توجه مى‏کنند.

هومنز با استناد به دیدگاه اسکینر که اعتقاد داشت عوامل تقویت کننده مثبت یا منفى احتمال تکرار یک رفتار را مشخص مى‏کنند، به طرح این دیدگاه پرداخت که آنچه باعث مى‏شود که احتمال انجام رفتارى بیشتر شود آنست که پاداش بیشترى براى فرد در پى داشته باشد و یا آن فرد اعتقاد داشته باشد که چنین پاداشى در انتظار او خواهد بود به اعتقاد او رابطه زمانى ادامه مى‏یابد که طرفین یک مبادله احساس کنند که منافع مشترکى دارند و از آن سود مى‏جویند و آن را عادلانه مى‏پندارند. (4).

هومنز به شش قضیه عام اشاره مى‏کند که عبارتند از:

1- قضیه موفقیت 2- قضیه انگیزه 3- قضیه ارزش (تشویق و تنبیه(4- قضیه محرومیت و اشباع 5- قضیه هزینه و سود 6- قضیه پرخاش (تجاوز – تایید)

مثلا او در قضیه ارزش به این موضوع اشاره مى‏کند که «نتیجه یک کنش براى فرد هر اندازه پر ارزش‏تر باشد احتمال تکرار آن کنش بالاتر است.» (5) و در واقع او بین کنش و ارزش یک ارتباط منطقى برقرار مى‏کند. همچنین او ضمن قبول رتبه‏بندى ارزشها و توجه به مساله پاداشها به این مورد نیز اشاره مى‏کند که نظریه او فقط یک نظریه لذت‏جویانه نیست بلکه انسان مى‏تواند دنبال کسب ارزشهاى «نوع پرستانه» باشد. در قضیه انگیزه او معتقد است که کنشگران آرزوها و انگیزه‏ها و هدفهاى شخصى روشنى دارند که براساس آن دست به کنش مى‏زنند. همچنین او با توجه به خردمندى و حسابگرى انسان معتقد است انتخاب فرد به حاصل ضرب ارزش و احتمال نتیجه منوط مى‏شود.

(P ضربدر V) یعنى هر چه احتمال و ارزش نتیجه یک عمل از دیدگاه فرد زیادتر باشد فرد از بین دو آلترناتیو احتمالا گزینه‏اى که سود آفرین‏تر باشد را انتخاب مى‏کند. سئوالى که در

اینجا مطرح مى‏شود اینست که با توجه به اهمیت دادن دیدگاه مبادله به انگیزه‏هاى سودجویانه فردى چگونه آنها انگیزه‏هاى «دیگر خواهان» (6) را توجیه مى‏کنند. یعنى آن‏ها براى کسانى که جان و مال خود را براى دیگران به خطر انداخته و دست به ایثار مى‏زنند چه توجیهى دارند.

اسکیدمور در این باره مى‏گوید «دیگر خواهان به دنبال نوعى رضایت معنوى هستند. هر چند که مستلزم خسران مالى باشد موجب خوشحالى و رضایت شخص را فراهم مى‏کنند. بر این اساس فرض دیگرخواهى از موارد بسیار نادر در رفتار انسانى است.» (7).

همچنین هومنز در اصل پرخاش – پذیرش مى‏گوید: وقتى در مبادله اجتماعى پاداش یک عمل کمتر از انتظار باشد و یا تنبیه و عقوبت ناموجه و یا زیاد به دنبال داشته باشد احتمال پرخاش خود را در مقابل فرد دیگرى بیشتر مى‏کند. به هر حال این احساس بى‏عدالتى مى‏تواند منشا پرخاش فرد و درگیرى با دیگران باشد. اگر چه تنبیه گاهى هم منجر به سکوت شده و به پرخاشگرى نمى‏انجامد اما احساس نابرابرى و محرومیت مستمر مى‏تواند بالقوه منشاء تضاد و خشونت باشد. البته همانطورى که ملاحظه مى‏شود در این دیدگاه نکات قوتى وجود دارد که در مساله شهادت طلبى مى‏توان به آنها توجه کرد. اولا موضوع اختیارى و آزادانه بودن کنش و عدم تحمیل است. یعنى کنش شهیدان نه از روى جبر اجتماعى و تحمیلات است بلکه به نوعى انتخاب آگاهانه و داوطلبانه بستگى دارد. دوم اینکه بر نقش سود و سهم فرد در معامله توجه دارد. این موضوع یعنى معامله سودمند با خداوند در معارف دینى ما نیز مورد تایید قرار گرفته است.

همانطورى که قرآن کریم در آیات متعددى مردم را به این معامله سودمند دعوت مى‏کند و فدا شدن در راه دین خدا را برترین نوع معامله مى‏داند. چنانکه ما به بعضى از این آیات در فصل مربوطه اشاره خواهیم کرد.

موضوع دیگر اینکه این معامله از نظر کسى که به وعده‏هاى الهى معتقد باشد بسیار سودمند است. چون هم میزان احتمال آن زیاد است و هم ارزش آن، یعنى احتمال اینکه خداوند به وعده خود عمل کند صد در صد است. چرا که او «لا یخلف المیعاد» است و از طرفى سود و ارزشى که بر آن مترتب است بى‏نهایت است، چرا که شهید به بقاء و

جاودانگى و سعادتى مى‏رسد که لا یتناهى و لا یحتسب است. انتخاب زیباترین و جاودانه‏ترین و سعادتمندانه‏ترین نوع مردن به اندازه انتخاب زیباترین نوع زندگى کردن ارزشمند است، چرا که حیات معنوى و حقیقى و جاودانه بسیار با ارزش است. البته شهادت طلبان نیز سلسله مراتبى دارند چنانکه عبادت کنندگان از نظر امام على (ع) داراى سلسله مراتبى هستند و چون شهادت یک عبادت عملى است بنابراین عده‏اى به مراحل بالاى این عبادت توجه دارند یعنى انگیزه‏اى جز نظر به وجه‏الله و رضایت الهى ندارند و البته این عبادت آزادگان است که به دنبال سود کاسبکارانه و یا ترس از جهنم نیستند. به هر حال این معامله از نظر کلى براى جامعه نیز سودمند است یعنى اگر چه جامعه با شهادت، افراد آرمانگرا و کارآمد و مخلص خود را از دست مى‏دهد اما اثرات و فوائد و پیامدها و محرکهاى اجتماعى این شهادت طلبى‏ها از جمله ایجاد طراوت معنوى و روحیه ایثار و اخلاص ایجاد و هراس در دشمنان، بر زیانهاى مقطعى، چیره خواهد شد. به قول مرحوم جلال آل‏احمد «براى من موثرترین نوع مقاومت در مقابل ظلم، شهادت است… درست است که شهادت دست ظلم را از جان و مال مردم کوتاه نمى‏کند اما سلطه ظالم را از روح مردم مى‏گیرد.» (8) البته شهادت طلبى در بسیارى از مواقع چنان نیرویى را ایجاد کرد که دست ظالمان را از جان و مال مردم کوتاه نموده و راه پیروزى را تسهیل نموده است. موضوع دیگر اینکه اگر چه شهیدان براى مقابله با متجاوزان حقوق انسانى و سیاسى و اجتماعى و اقتصادى مبارزه مى‏کنند اما به دنبال مطامع مادى و اقتصادى نیستند چرا که این با ایثار مغایرت دارد. چنانکه امام (ره) مى‏فرماید:! در شهادت طلبى «زیربنا عقاید است، زیربنا توحید حقه الهى است، نه زیربنا شکم باشد. اینهایى که اقتصاد را زیربنا مى‏دانند، اینجا منحط کردند انسان را از حد انسانیت به حد یک حیوانى مثل سایر حیوانات.» (9) ما قبلا نیز مطرح کردیم که نظریه‏پردازان مبادله، امروزه مانند اقتصاددانان قدیمى فقط به منفعت مادى اشاره نمى‏کنند و به زوایایى از انگیزه‏ها و ارزشهاى معنوى توجه کرده‏اند. البته توجه افراطى نظریه مبادله به فرد و انگیزه‏هاى او جاى سئوال دارد. چرا که در بسیارى از کنشها علاوه بر شخصیت فردى، محیط و فرهنگ و ارزشهاى اجتماعى نیز موثرند و بین انگیزه‏هاى تک تک افراد و تبدیل آن به یک جریان اجتماعى فاصله وجود دارد. موضوع دیگر اینکه چنین معامله

سودانگارانه دو طرفه ویژه انسانها است اما در رابطه با خداوند که همواره منشأ لطف و کرم و مرحمت بر بندگان و منبع جود و عطا مى‏باشد معنى نمى‏دهد چرا که او از خلقت بندگان بدنبال سود نبوده است. به قول شاعر:

من نکردم خلق تا سودى کنم‏

بلکه تا بر بندگان جودى کنم‏

… همچنین کسانى که به بالاترین مرحله عرفانى رسیده‏اند، به دنبال رضاى خدا هستند و نه به دنبال سود. آنها جان و همه حیات را هدیه‏اى از عالم علوى مى‏دانند لذا براى اهداى آن منت نمى‏گذارند و براى مبلغ تعیین نمى‏کنند، اگر چه خداوند آن را تقبل نموده و جبران آن را تعهد کرده است. موضوع دیگر اینکه دادن یک حکم کلى که انسانها با توجه به منابع ارزشى دنبال سود هستند مشکلى را حل نمى‏کند چرا که هر فرد با تکیه بر ارزشهاى خود عمل خود را توجیه‏پذیر مى‏داند.


1) زندگى و اندیشه بزرگان جامعه‏شناسى، ویلیام کوزر – ترجمه محسن ثلاثى، ص 384.

2) نظریه‏هاى جامعه‏شناسى، ویلیام اسکیدمور، ترجمه على محمد حاضرى و دیگران، ص 80.

3) )George Homans (1989-1910.

4) نظریه‏هاى جامعه‏شناسى، دکتر غلام‏عباس توسلى، ص 437.

5) Homans, Social Behavior,P. 55.

6) Altrrists.

7) نظریه‏هاى جامعه‏شناسى، ویلیام اسکیدمور، ص 84.

8) قلمرو اندیشه آل‏احمد، قاسم صافى، ص 57.

9) ایثار و شهادت در مکتب امام خمینى (ره(، موسسه نشر آثار امام خمینى، ص 61.