جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دنیا در پارادایم واقع بین امیرالمؤمنین

زمان مطالعه: 3 دقیقه

دنیا سومین جایگاه حرکتى انسان در مسیر تکاملى اوست. (فان الله قد

جعل الدنیا لما بعدها(. (1) همان طور که زندگى با اعضا و جوارح سالم در دنیا بستگى به بدنى دارد که از عالم رحم مادر مى‏آوریم و نحوه‏ى ادامه زندگى در مرحله‏ى دنیوى بستگى تام به نوع توشه و امکاناتى است که از آن مرحله آوردیم، در جایگاه دنیا نیز باید امکان زایش جدید را با توجه به رویارویى نزدیک با جایگاه برزخى فراهم نمود. هر نوع کوتاهى در این مسئولیت مساوى با محرومیت از آسایش‏هاى بعدى همراه با تألم‏هاى خاص آن مرحله خواهد بود. از این رو، اکتفا نمودن به مرحله‏ى دنیوى، مثل اکتفا نمودن به مرحله‏ى رحمى است. با این تمثیل به گوشه‏اى از ویژگى‏هاى دنیا از زبان امیرالمؤمنین (ع) توجه مى‏کنیم:

دنیا محل گذر است و منحصر کردن زندگى انسان به آن، نوعى توهین به ساحت کبریایى اوست. (2) پس باید به آن چون کاروانسرایى در مسافرت طولانى نگاه کرد که امکان و نوع سفر در مسیر تا جایگاه بعدى بستگى به توشه‏اى دارد که از آن بر مى‏داریم. (3) از این رو، کسى که با دیده‏ى بصیرت در آن بنگرد، مایه‏ى رشد و آگاهى او مى‏شود، ولى کسى که چشم به دنیا دوزد، کور دلش مى‏گرداند.

دنیا (در دیده‏ى بصیرت بین) سراى راستى براى راستگویان، خانه‏ى تندرستى براى دنیاشناسان، و خانه‏ى بى‏نیازى براى توشه گیران، و خانه‏ى پند براى پندآموزان خواهد بود. دنیا سجده‏گاه دوستان خداست که در اینجا رحمت خدا را به دست مى‏آورند و به بهشت الهى مى‏رسند. (4).

پرهیزکاران در بهترین خاهه‏هاى دنیا سکونت کردند و بهترین خوراک‏هاى دنیا را خوردند، و همان لذت‏هایى را چشیدند که دنیاداران چشیده بودند، و از دنیا آن گونه بهره گرفتند که سرکشان و متکبران دنیا بهره مند بودند. پس از این جهان با زاد و توشه‏ى فراوان و تجارتى پرسود، به آخرت شتافتند.

لذت پارسایى در ترک حرام دنیا را چشیدند و یقین داشتند در روز قیامت از همسایگان خدایند. (5).

بنابراین در نگاه امیرالمؤمنین على (ع(، دنیا خانه‏اى است پوشیده از بلایا و مشکلات که هیچ حالت پایدارى در آن یافت نمى‏شود. (6) آن را از شهرهاى ویران شده و خرابى‏هاى خانه‏هایش باید شناخت، (7) که به کسى حتى انبیاى بزرگ الهى اجازه‏ى ماندن جاودانه در آن نداده است (8) و چه خوب خانه‏اى است براى کسى که آن را جاودانه نپندارد و خوب محلى است براى کسى که آن را وطن دایمى نگیرد. گذرگاهى است (9) که در مسیر تکامل تکوینى انسان واقع شده است تا فرصت برداشت توشه‏ى آخرت و انتخاب جهت صحیح حرکت بعدى فراهم شود: (قد امهلو فى طلب المخرج و هدوا سبیل المنهج… و قد عبر معبر العاجله حمیدا و قدم زاد الآجله(. (10) و (ولیتزود من دار ظعنه لدار اقامته) (11).

انسان واقع‏نگر به دنیا نگریسته و وراى آن را تأمین مى‏کند (12) و همواره این گوهر گرانبها را آویزه‏ى گوش مى‏کند که:

کسى از دنیا شادمانى ندید جز آنکه پس از آن با اشک و اندوه روبه‏رو شد؛ هنوز با خوشى‏هاى دنیا روبه‏رو نشده که به ناراحتى‏ها و پشت کردن آن مبتلا مى‏گردد، شبنمى از رفاه و خوشى دنیا بر کسى فرود نیامده جز آن که سیل بلاها همه چیز را از بیخ و بن مى‏کند. هرگاه صبحگاهان به یارى کسى برخیزد، شامگاهان خود را به ناشناسى مى‏زند، اگر از یک طرف شیرین و گوارا باشد از طرف دیگر تلخ و ناگوار است.

کسى از فراوانى نعمت‏هاى دنیا کام نگرفت جز آن که مشکلات و سختى‏ها دامنگیر او شد، شبى را در آغوش امن دنیا به سر نبرده جز آن که صبحگاهان بال‏هاى ترس و وحشت بر سر او کوبید. (13).


1) نهج‏البلاغه، نامه‏ى 55.

2) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 160.

3) نهج‏البلاغه، خطبه‏هاى 176 و 32.

4) نهج‏البلاغه، حکمت 131.

5) نهج‏البلاغه، نامه‏ى 27.

6) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 226.

7) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 223.

8) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 160 و 161.

9) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 83 و 113.

10) نهج‏البلاغه، خطبه‏هاى 223 و 83.

11) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 86.

12) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 133.

13) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 111.