مهمترین آفت فرهنگ دفاع، دلبستگى به دنیا و زخارف آن است. اگر دنیا و مظاهر آن پیش روى انسان جلوه کند. قطعا به آن دل مىبندد و این دلبستگى موجب مىشود که تدریجا محبت خدا را فراموش کند و نهایتا انگیزهى الهى و خداجویى او تبدیل به انگیزهى مادى و دنیاخواهى مىشود و کارش به جایى مىرسد که نه تنها روحیهى جهاد و ایثار را از دست مىدهد؛ بلکه حفظ منافع مادى و ماندن در دنیا براى او یک اصل حیاتى مىشوذ. در نتیجه از معرکه جنگ و دفاع فرار مىکند و خوش ندارد که در حوادثى که پیش مىآید، منافع خود را به خطر بیاندازد. خداوند متعال، کسانى را که به غیر او دل بستهاند و به دلیل وابستگى به خاطر امیال دنیایى و زن و فرزند و خویشان، حاضر نیستند تن به طوفان بلا بسپارند، افرادى فاسق و گمراه قلمداد مىکند:
قل إن کان ابائکم و ابناکم و إخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب إلیکم من الله و رسوله و جهاد فى سبیله فتربصوا حتى یأتى الله بامره و الله لا یهدى القوم الفاسقین. (1).
»اى رسول! به مردم بگو! اگر شما پدران، پسران، برادران، زنان و خویشاوندان خود را و اموالى را که جمع آوردهاید و تجارتى را که از کسادى آن بیم دارید و منازلى که به آن دل خوش نمودید، بیش از خدا و رسول و جهاد در راه او دوست مىدارید، پس منتظر باشید تا قضاى حتمى خدا جارى گردد. خداوند قوم فاسق بدکار را هدایت نخواهد کرد.»
البته مال و زن و فرزند و دارییهاى دنیا، تا آنجا خوب و ارزشمند هستند که مانع راه خدا و رسول و جهاد در راه او نشوند؛ در غیر این صورت، آفات هدایت و دیندارى به حساب مىآیند و کسانى که در بند دنیا و دودمان خود گرفتار شدند، از بزرگترین زیانکاران به شمار مىآیند. یک مجاهد فداکار، همواره امیال و منافع مادى خود را فداى منافع اسلام و خداى تعالى مىکند و نه تنها سرمایههاى دنیایى، بلکه سرمایهى معنوى خود؛ یعنى، جان را نیز تقدیم خدا مىکند. امام راحل (ره) نیز در این باره چنین فرمودند:
»باید انسان تمام امیال خودش را فداى میل اسلام، حکم و احکام اسلام بکند. همانطور که شما و همهى رزمندگان ما، واقعا یک چهرههایى هستند که انسان از خودش خجالت مىکشد که با آنها مواجه بشود. کسانى که جان خودشان را، که سرمایهى همه چیز است براى انسان، این را فدا دارند مىکنند براى اسلام.» (2).
بنابراین تا زمانى که انسان از دلبستگى به دنیا اجتناب کند و آنچه را هم که دارد، فداى منافع اسلام نماید. انگیزهى دفاع در او قوت مىگیرد و فرهنگ دفاع نیز در مدار خود استوار مىماند؛ اما اگر به دنیا و رفاهطلبى رو آورد، نه تنها انگیزهى دفاع از اسلام و ارزشها در او کشته مىشود، بلکه دلبستگیها و تعلقات دنیایى، او را در مواضع دشمنى با مدافعان اسلام قرار مىدهد. بدین ترتیب، نتیجه مىگیریم که فرهنگ دفاع با فرهنگ رفاهطلبى قابل جمع نیستند و هر یک دیگرى را دفع مىکند، امام راحل (ره(در بیانى بسیار زیبا فرمودند: «بحث مبارزه و رفاه، بحث قیام و راحتطلبى، بحث دنیاخواهى و آخرتجویى، دو مقولهاى است که هرگز با هم جمع نمىشوند و
تنها آنهایى تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بىبضاعت، گردانندگان و برپا دارندگان واقعى انقلابها هستند.» (3).
بدین ترتیب، لازمهى حفظ روحیهى دفاع و انگیزهى مبارزهى دائمى با دشمنان اسلام، قناعت و بىاعتنایى به دنیاست. آنان که فکر مىکنند با دشمن سرمایه و رفاه مىتوانند مبارز صحنههاى دفاع از اسلام هم به حساب آیند، به فرمودهى امام راحل (ره(سخت در اشتباه هستند. به همین دلیل، مولاى متقیان على «علیهالسلام» از «خباب ابنارت» به عنوان الگوى عینى مدافعان اسلام یاد مىکند که در طول عمر هفتاد سالهى خویش، با قناعت و سادهزیستى به سر برد و همواره مرد پیروز میدان دفاع از اسلام و حریم ارزشهاى الهى به شمار مىآید.
یرحم الله خباب ابنالأرت فلقد أسلم راغبا و هاجر طائعا و قنع بالکفاف و رضى عن الله و عاش مجاهدا طوبى لمن ذکر المعاد و عمل للحساب و قنع بالکفاف و رضى عن الله. (4).
»خدا خباب ابنارت را بیامرزد که از روى میل و علاقه اسلام را قبول کرده و از روى فرمانبردارى از وطن هجرت نمود و از دنیا به اندازه کفاف قانع بود.از خدا راضى و خشنود بود و در زندگى همواره اهل جهاد و مقاومت بود. خوشا به حال کسى که به یاد معاد باشد و براى روز واپسین کار کند و به اندازه روزى خود قناعت کند و از خدا خوشنود باشد!»
1) سورهى توبه آیهى 24.
2) صحیفه نور، ج 16، ص 174 – 173.
3) صحیفه نور، ج 20، ص 235.
4) نهجالبلاغه، حکمت 41.