جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در صف مجاهدان

زمان مطالعه: 7 دقیقه

نمی توانی در شهر بمانی. هر چه خود را به بازیهای دنیوی مشغول می‏کنی، فایده ندارد.تو جبهه را می‏خواهی، درد جسمی هم باز دارنده‏ی اشتیاق تو نیست. عاشق شده‏ای. وصل را می‏طلبی. هجران تو را می‏کشد. بهانه می‏گیری. شبها خواب جبهه را می‏بینی. روزها در اشتیاق جبهه، مجنون وار می‏گردی.

شبها مثل جبهه بدون رختخواب گرم و نرم می‏خوابی. کم غذا می‏خوری. ساده لباس می‏پوشی. کم حرف می‏زنی. به دنیا دل نمی‏بندی و جز به انجام تکلیف فکر نمی‏کنی. ولی فایده ندارد. باید به جبهه رفت. خودت را اذیت نکن. از ملامت ملامتگران نترس. با نزدیکان به مدارا رفتار کن و برای آنها توضیح بده و در راه راست استقامت داشته باش.

باز هم اعزام، حتی با ناراحتیهای بدن، اما برای صعود روح. جبهه منتظر تو است، خط مقدم، چادرهای اردوگاه، ساختمانهای پادگان. تو راه را می‏شناسی و مسیر را می‏دانی.

مادر به این امید که تو نمی‏توانی در خط مقدم حاضر شوی، ساک و توشه‏ات را مثل دفعه‏ های قبل آماده می‏کند. از زیر قرآن عبور می‏دهد. روی تو را می‏بوسد.هفت قل هو الله برایت می‏خواند. چادر از غصه در میان دندانهایش

سوراخ می‏شود. تو را به خدا می‏سپارند. چشم از تو پوشیده‏اند. تو را شهید می‏دانند. این دفعه نیز به امید نگهداری خداوند تبارک و تعالی، اذن میدان می‏دهند. البته شاید از سعادت و شهادت تو نیز چندان ناراضی نباشند.

حضور یک مجروح در بین سایر رزمندگان یعنی یک میلیون کالری انرژی، هنوز مصرف کننده‏ی دارو و آمپول. دردناک از زخمهای پیشین. وقتی یک نفر که در عملیات قبل به شدت مجروح شده به صف رزمندگان می‏پیوندد، یعنی سرمشق استقامت، یعنی پایداری در راه حق.

تو به صف مجاهدان فی سبیل الله می‏پیوندی. در گردان جا می‏گیری. لباس رزم می‏پوشی، هوای جبهه را تنفس می‏کنی، گرد و خاک بر صورتت می‏نشیند و باز هم در نماز جماعت عشق شرکت می‏کنی. خودت هم باورت نیست. ولی اتفاق افتاده. خدا باز هم اجازه داد به جبهه بیایی. تو عملیات را دوست داری. حمله شبانه را می‏پرستی. پاتک دشمن را عزیز می‏داری. با خون آشنا هستی. سنگر را می‏شناسی. رزمندگان اسلام را محترم می‏داری و از دشمن نمی‏ترسی.

ای عشق تو شاهد باش. تو تنها سوژه‏ی پیوند دختران و پسران نیستی. تو را بازیچه‏ی کلمات بی‏محتوا کرده‏اند. از تو بازار مکاره ساخته‏اند. تو را فریب داده‏اند. از تو فریب ساخته‏اند. عشق نمایش پیوند دو قلب گوشتی نیست. عشق شروع یک حماسه است. عاشقان، حماسه سازند.

عشق تفسیر نیاز است و بیان راز. نیازی مقدس به معبود. هر چیز که پایدار است، مقدس است. عشق نیز پایدار است. از ابتدا تا انتها، شور و مستی است. جسم را جلوی گلوله‏ی تانک می‏برد. تکه تکه شدن را آسان می‏گرداند. عشق یعنی ان مع العسر، یسرا. سختی‏ها را راحت و تلخی‏ها را شیرین می‏کند. عشق به خدا یعنی عروج. یعنی کنده شدن از زمین. یعنی یورش به سوی خصم.

حالا تو عاشق هستی. همه‏ی رزمندگان عاشق هستند. حاضر نیستی لذت دنیا را با سختی جبهه عوض کنی. هر چه معبود بخواهد تو نیز می‏خواهی. هر چه معشوق بخواهد تو نیز می‏خواهی. فاصله‏ای بین مخلوق و خالق نیست.

فاصله‏ای بین عاشق و معشوق نمانده. حتی نزدیکتر از رگ گردن. اگر نیت الهی داشته باشی، همه چیز درست می‏شود. خدا تو را می‏طلبد. تو را سعادتمند می‏کند. پس قدر این روزها را بدان. خدا را شاکر باش. در مقابل لطف خدا، شبها به حسینیه‏ی گردان برو و سر به سجده بگذار و با خدا راز و نیاز کن. اگر چه نمی‏توانی، ولی سعی کن در کارها با رزمندگان شرکت کنی و بوی عرق عطرآگین آنها را استشمام کنی. با آنها حرکت کن، بدو، صلوات بفرست، ذکر بگو، زیارت عاشورا بخوان، لبخند بزن، شوخی کن، روحیه بده، دیگران را راهنمایی کن، از عشق بگو، از محبت، از شهادت، از غیرت و از سربازی امام زمان.

تا جنگ و جبهه هست، صبحگاه و رزم شبانه هست. تا نیرو هست. عملیات هست. تا گلوله هست، انفجار نیز هست. تا انفجار هست، مجروح و شهید نیز هست. همه باید آماده شوند.تو هم باید آماده شوی. تا آنجا که می‏توانی به دیگران کمک کن. تجربیات خود را منتقل کن. هر کاری بر زمین مانده انجام بده. مگو این کار مربوط به دیگران است. نظم و سلسله مراتب را حفظ کن، ولی از انجام هیچ کاری کوتاهی مکن. تو خود را وقف جنگ کرده‏ای، پس همه چیز جنگ به تو مربوط می‏شود. اگر توان نداری در گردان رزمی و عملیاتی باقی بمانی، به قسمتی برو که پاسخگوی نیازهای آن باشی. شاید اموری در لشکر باشد که تو با این وضع جسمی، بهتر بتوانی آنها را انجام بدهی. اسلام مال تمام مسلمین است.جهاد بر عهده‏ی تمام مکلفین است. لشکر، تیپ و گردان و گروهان و دسته سند مالکیت ندارد. اصلا بهشت سند نمی‏خواهد. هر کس در قسمت مناسب باید مشغول خدمت شود. تدارکات و تبلیغات و تسلیحات و… هم جای خوبی است.

به هر حال باید آماده شد. هر چه زودتر بهتر. سپاه کفر آماده است. پس لشکر اسلام باید آماده‏تر باشد. دشمن در کمین است. اگر حرکت نکنیم، حرکت می‏کنند. اگر چه جنگ چند ساله شده و مدت زیادی است که آحاد مختلف امت در صحنه‏های جنگ شرکت دارند، ولی موج اعزامها و حضور نیروها همچنان

پر هیجان و با محتوا است و لباس رزم، گرانترین جامه ملکوتی است که سربازان منتظر امام زمان برای پوشیدن آن، از هیچ تلاشی فروگذار نمی‏کنند. گامهای سنگین و محکم رزمندگان، زمین کفر را می‏لرزاند و صدای انفجارها، خواب را بر دشمن حرام کرده است.

شهرها و روستاها مبدأ و جبهه‏ها و خاکریزها مقصد شده‏اند! راه جبهه‏ها باز است. هر مشتاقی می‏تواند به خیر و سعادت برسد، ولی شیطان وسوسه می‏کند و مردم را فریب می‏دهد. اعزامها به حد کفایت نیست. اعزام شوندگان محدودند. جنگ برای پیروزی، نیاز به نیروی بیشتری دارد. مسئولان می‏دانند. اعلام نیاز ادامه دارد. تبلیغات لازم هم صورت می‏گیرد، ولی جبهه‏ها با کمبود نیروی لازم روبروست. نیرو هست، ولی کیفی نیستند. احساس خطر می‏شود. جنگ سخت بوده و سخت‏تر شده. باید آماده بود. دشمن از جنگ فرسایشی استفاده خواهد برد. دشمن منتظر است نیروهای رزمنده خسته و تجهیزات نظامی فرسوده شوند. محاصره‏ی اقتصادی نظامی هم فشار می‏آورد.

گاهی انسان گریه‏اش می‏گیرد. اسلام منتظر اعزام رزمندگانش قرار می‏گیرد. باز هم اسلام مظلوم است. کربلا رفتن نیرو می‏خواهد. نابودی دشمن، توان می‏خواهد. چرا جبهه‏ها خالی است؟ علت کمبود نیرو چیست؟ سؤال کنید، تحقیق کنید، بررسی شود. پس ای جوانان غیور کجایید. ببینید چگونه دشمن برای حفظ کفر و باطل، بسیج شده است؟

آنها مدت سربازی را هفت سال کرده‏اند و پس از شروع جنگ به هیچ سربازی، ترخیص نداده‏اند. از کشورهای دیگر نیز نیرو و مستشار می‏آورند. دنیای کفر کمر همت بسته است. چرا ما غافلیم؟ کسی تصور نکند با یک دفعه به جبهه آمدن، وظیفه‏اش تمام شده، اینگونه نیست، باید تا آخر ایستاد. سه ماه اعزام کافی نیست. اسلام هم خون می‏خواهد هم عرق جبین. استقامت در راه حق مشکلتر از یافتن آن است. ما به عملیات جنگی نیاز داریم و برای این کار باید نیروی لازم در جبهه‏ها در اختیار یگانهای رزم باشد. اگر ما حمله نکنیم، آنها

حمله می‏کنند و فاو را پس می‏گیرند، مهران را تصرف می‏کنند و دفاع متحرک راه می‏اندازند.

باید جنگید، حتی با یک نفر و با یک خرما. عملیات، طراحی می‏شوند. نیروها آماده‏اند. اندک اندک جمع یاران می‏رسند. رزمندگان در قالب اعزامهای کوچک و یا انفرادی خود را به اردوگاه می‏رسانند. اگر چه دریای نیرو به وجود نمی‏آید ولی دریاچه‏های بزرگی را تشکیل می‏دهند. اطلاعات و عملیات راهکارها را مشخص می‏کند و نیروی زرهی سازماندهی می‏شود. محورهای عملیات تعیین می‏شود و آنگاه، یا حسین (ع(.

جنگ هیچگاه خالی از انفجار و غبار تانکها نیست، ولی گاهی زیاد و گاهی کم. هنگام عملیات، غبار تانکها، دشتها را می‏پوشاند و صدای انفجارها، انعکاس نعره‏ی کوه را دو چندان می‏کند. زمان اسیر جنگ است و روز و شب با کم و زیاد شدن آتش خمپاره‏ها معنی می‏یابد. فرقی نمی‏کند، هر موقع ماشه را فشار بدهی، تیر رها می‏شود. زمین نیز اسیر جنگ است. در همه جا می‏توان عملیات کرد، از فاو گرفته تا حاجی عمران.

امروزه در دنیای زورمداری و زراندوزی، جنگ وسیله‏ای برای پیشروی در آرمانها و نیازهاست. عده‏ای پیشرو در آرمانهای شیطانی و بعضی پیشرو در نیازهای الهی. و امروز ایران در وضعیت دفاع مقدس، خود را حفظ می‏کند و برای تثبیت پایه‏های دین مبین اسلام تلاش می‏کند. پس باید مبارزه کرد. سستی در جنگ، خیانت به اسلام است. آنهایی که بر الفاظ سوار می‏شوند و فقط شعارهای قشنگ و زیبا می‏دهند، باید پاسخگوی اعمال و گفتار خود باشند. اولین قدم در این دوران احساس شناخت تکلیف است و سپس باید برای انجام تکلیف تا آخر رفت. خدا تمام بندگانش را می‏شناسد و توجیه را قبول نمی‏کند. جنگ باید براساس تشخیص ولایت فقیه ادامه یابد. او می‏گوید «جنگ جنگ تا رفع کل فتنه از روی زمین«؛ پس، جنگ جنگ تا رفع کل فتنه از روی زمین! درنگ هم جایز نیست. نباید خودت را گول بزنی.جنگ هم یعنی حمله.

جنگ بدون درگیری و خونریزی یعنی سیاست بازی. جنگ حمله می‏خواهد، رزمنده می‏خواهد، طرح می‏خواهد، شجاعت می‏خواهد، باز هم باید عملیات کرد.

اوضاع جنگ دگرگون شده. دشمن هم تلاشهایی صورت می‏دهد. حمله می‏کند، برخی از مناطق را باز پس گرفته. مستشاران خارجی او را کمک می‏کنند.منافقین هم هستند. اگر چه از ابتدای جنگ به دشمن سرویس اطلاعاتی می‏دهند ولی حالا خودشان هم وارد جنگ شده و مناطقی را برای مقابله با رزمندگان اسلام در اختیار دارند. گویی تمام کفر و نفاق دست در دست یکدیگر داده و به جنگ ایران اسلامی آمده‏اند.

انجام چند عملیات نیمه موفق و یا ناموفق، بعضی از دلها را نگران کرده.جنگ خیلی سخت شده. فقط مردها باقی مانده‏اند، تعداد کمتری از صافی عبور می‏کنند. حالا هم باید با دشمن بیرونی جنگید و هم به مقابله‏ی جنگ روانی رفت. کمبود نیرو یک طرف، کمبود تجهیزات و امکانات نیز یک طرف. نارساییها، محسوس شده. عملیاتها به مشکل بر می‏خورند. دشمن از آمادگی بیشتر برخوردار است.

قرار نیست همیشه جنگ یک طرفه و پیروزی مطلق نظامی و مادی در اختیار رزمندگان اسلام باشد.خدا همیشه انسانها را امتحان می‏کند. آن هم در بلا و سختی. اما باید صبور بود. بهتر است سپاهیان اسلام یک بار دیگر به خود بنگرند. نیتها را محک بزنند. انگیزه‏ها را بررسی کنند. چرا در جبهه اسلام ضعف دیده می‏شود؟ نکند افراد بد نیت وارد رزمندگان اسلام شده باشند؟ شاید فرماندهان از شایستگی مناسب برخوردار نیستند؟ آیا زیاد شدن مشکلات در جنگ از غضب خداست یا یک نوع امتحان است؟ آیا اصول نظامی رعایت نمی‏شود و یا ملائک خدایی، امر به توقف شده‏اند.

باز هم ای خدای مهربان،ای پروردگار بزرگ، ما ضعیفیم و تو قوی. ما را کمک کن. به ما توان بده. وحدت و خلوص نیت بده. ما را دشمن شاد مکن. به ما

قدرت بده. ما را مسلمان بدار و مؤمن بمیران.

به منظور جبران نارساییها نقاط مختلفی برای عملیات در نظر گرفته می‏شود. نیروها آماده و راهها پیموده می‏شوند. تجهیزات لازم فراهم می‏شود.شبهای حمله فرا می‏رسد. دشمن غافلگیر می‏شود.تانکها به حرکت در می‏آیند. قبضه‏های خمپاره آتشین می‏شوند. اجساد زیادی به زمین می‏افتد. روح بزرگ رزمندگان اسلام به سوی خدا به پرواز در می‏آیند.

جنگ شهرها شروع می‏شود و هواپیماها و موشکهای دشمن، خانه‏های مسکونی را هدف قرار می‏دهند. حالا آنهایی که فکر می‏کردند خانه‏ها و شهرهایشان محلی برای زنده ماندن و فرار از جنگ است، خود را در خطر مرگ می‏بینند مشاهده‏ی صحنه‏های تکان دهنده‏ی بیرون کشیدن اجساد زنان و کودکان از زیر آوارهایی که بر اثر اصابت بمب و موشک به وجود آمده، هر بیننده‏ای را متأثر می‏کند. تبلیغات جهانی هنوز یک طرفه است و جنایات صدام حسین منعکس نمی‏شود!

باید جنگید، حتی اگر دهها موشک فقط دزفول را هدف قرار دهد. باید جنگید، حتی اگر بهترین مناطق جنگی توسط ارتش عراق دوباره تصرف شود. باید جنگید، حتی اگر چهلم هر شهید با تشییع جنازه‏ی شهید بعدی همزمان گردد. باید جنگید، حتی اگر جسمها خسته و روحها دردمند شده باشند.

دیدن نیروهایی که طی عملیات، از تشنگی جان می‏سپرند، خیلی سخت است. حمله نیروهای منافقین به خاک جمهوری اسلامی ایران، دل انسان را به درد می‏آورد. مشکلات اقتصادی هر روز بیشتر می‏شود و با وجود تلاش گسترده‏ای که از سوی کارگزاران دولت صورت می‏گیرد، معضلات اقتصادی روز به روز افزایش می‏یابد و نارساییهای اقتصادی باعث بر هم خوردن نظام اجتماعی می‏شود. عده‏ای هم از این وضع گل آلود سوء استفاده می‏کنند و ماهی می‏گیرند. بعضیها اصلا به فکر جنگ نیستند و راه خود را می‏روند.از دیگران هم می‏دزدند و همه‏ی ارزشهای ملت را زیر سؤال می‏برند. رزمندگان را ملامت

می‏کنند و آرامش و آسودگی را به هر قیمت خریدارند. ولی اسلام به پیروانش یاد داده است که با عزت و افتخار زندگی کنند، تن به ظلم ندهند و برای اعتلای کلمه الله، در صحرای کربلا، عاشورا بیافرینند. پس جنگ جنگ تا پیروزی.