جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در آستانه عملیات (8)

زمان مطالعه: 8 دقیقه

هر چند در شهریور ماه 1360، با توجه به عزل بنی‏صدر از فرماندهی کل قوا و فرار وی به فرانسه و تشدید جنگ مسلحانه داخلی سازمان منافقین، شرایط ویژه و بحران همچنان بسیاری از مسائل را در پایتخت تحت الشعاع خود قرار داده بود، اما به دلیل مدیریت صحیح حضرت امام خمینی در مهار بحران، وضعیت در جبهه‏های نبرد به سرعت رو به بهبودی بود و فرماندهان سپاه و ارتش در فضایی بهتر قادر بودند اقدامات هماهنگی را برای اجرای عملیات به انجام رسانند. سردار رحیم صفوی در مورد قرارگاه مشترک و تقسیم کار بین فرماندهان می‏گوید:

»چند روز قبل از عملیات، تیمسار ظهیرنژاد که فرمانده نیروی زمینی ارتش بود و (شهید) کلاهدوز که قائم مقام فرمانده کل سپاه بود قرارگاه مشترکی برای هدایت عملیات در شادگان زدند. قرارگاه در کنار جاده ماهشهر به آبادان زیر نخل‏ها و در یک چادر بود. در محورهای دیگر هم این طور تقسیم کار شد که (شهید) حسن باقری در محور دارخوین فرماندهی را به عهده گرفت و (شهید) خرازی فرمانده جبهه دارخوین هم در کنار او بود. من به جبهه فیاضیه آمدم در منطقه آبادان و با یکی از فرماندهان تیپ ارتش به نام سرهنگ کهتری در کنار هم بودیم. سردار رشید هدایت عملیات در ایستگاه 7 و ایستگاه 12 را به عهده داشت و سردار اسدی و سردار قربانی نیز در این محور حضور داشتند. در محور ماهشهر هم مسئولیت به عهده برادر اسحاق عساکره بود.» (1).

در حالی که جبهه خودی مراحل طرح‏ریزی عملیات را با موفقیت طی می‏کرد، تحلیل‏گران خارجی در راستای جنگ روانی و فشار دیپلماسی که از آغاز جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران اجرا می‏کردند هر گونه عملیات موفق

علیه جبهه عراق را غیر ممکن دانسته و وضع داخلی ایران را همچنان بحرانی و غیر قابل مهار اعلام می‏کردند. لوس آنجلس تایمز در تحلیلی نوشت:

»وقتی که اوضاع جاری ایران مورد بررسی قرار می‏گیرد، یک کلمه بیش از هر واژه دیگری در گوش طنین‏انداز می‏شود و آن «از هم پاشیدگی» است. ناظرانی که حتی کوچک‏ترین اختلافات سیاسی ایران را از نظر دور نمی‏دارند، حالا دیگر متقاعد شده‏اند مناقشات کنونی این کشور زمینه را برای سرنگونی رژیم و تعویض قدرت به یک نظام نوین آماده می‏سازد.» (2).

با وجود مشکلات متعددی که جمهوری اسلامی ایران در داخل و از خارج تحمل می‏کرد، در اولین روزهای مهرماه 1360 که مردم ایران در مراسم ویژه هفته دفاع مقدس – که در اولین سالگرد شروع جنگ تحمیلی برگزار شده بود – شرکت می‏کردند، رزمندگان اسلام مصمم بودند فرمان امام خود را در مورد آزادسازی آبادان از محاصره محقق کنند. مخصوصا این که با تأخیر چند ماهه در اجرای این فرمان، امام خمینی مدتی بعد از حادثه هفتم تیر خطاب به شورای عالی دفاع که در محضر ایشان تشکیل شد، فرمودند:

»چرا حمله نمی‏کنید، بنی‏صدر هم همیشه امروز و فردا می‏کرد و می‏گفت یک ماه دیگر طراحی داریم… اگر نمی‏خواهید بجنگید بگویید تا ما تکلیف خودمان را بدانیم.» (3).

تأکید امام امت بر لزوم اجرای عملیات و همدلی و اتحاد فرماندهان نظامی و تأثیرپذیری آنها از حضور محوری نماینده امام در شورای عالی دفاع یعنی حضرت آیت‏الله خامنه‏ای باعث گردید، هماهنگی برای اجرای عملیات ثامن الائمه در بهترین و بالاترین سطح ممکن انجام گیرد. سردار رحیم صفوی در این باره می‏گوید:

»تلاش فراوانی که حضرت آیت‏الله خامنه‏ای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع در به تصویب رساندن این طرح داشتند و تلاشی که (شهید) یوسف کلاهدوز کرد و فرماندهی بسیار خوب تیمسار ظهیرنژاد که فرمانده نیروی زمینی ارتش بود و خود ایشان هم اعتقاد خوبی نسبت به شکسته شدن حصر آبادان و اطاعت از فرمان امام داشت. اولین باری بود که در یک سطح وسیع تجربه وحدت عمل سپاه و ارتش با حمایت مردم به نتیجه می‏رسید.» (4).

با نزدیک شدن زمان عملیات، آخرین اقدامات هماهنگی، به سرعت و در سطح قابل توجهی در حال انجام بود و رزمندگان اسلام با رعایت پوشش و

استتار در نقل و انتقالات و رعایت مسائل حفاظتی که نتیجه آن غافل‏گیر نمودن دشمن بود، خود را آماده تهاجم می‏کردند. از جمله اقدامات آماده‏سازی زمینه عملیات چنین بود:

1) سازمان‏دهی: عملیات سپاه متکی بر نیروهای پیاده بود و گردان‏ها براساس تجربه‏ای که در سلسله عملیات محدود یک ساله گذشته به دست آمده بود سازمان‏دهی شد (5) در بعضی از محورها مانند دارخوین، براساس مانور و حساسیت هر محور، سازمان رزمی جدید که تلفیقی از نیروهای ارتش و سپاه بود انتخاب گردید. شهید حسن باقری در مورد چگونگی به کارگیری نیروهای تک‏ور سازمان رزم آنها در جبهه شمالی و نهر شادگان گفت:

»سازمانی که برای این عملیات (در جبهه شمالی) در نظر گرفته شده بود متشکل از 11 گروهان رزمی سپاه و 2 گردان ارتش بود که باید به صورت مشترک انجام وظیفه می‏کردند که در این رابطه 4 گروهان ارتش به همراه 90 نفر از نیروهای سپاه از ناحیه جبهه دارخوین و یک گردان ارتش و 5 گروهان سپاه از نهر شادگان به مواضع دشمن هجوم می‏بردند. همچنین سپاه 4 گروهان به عنوان احتیاط منطقه در نظر گرفته بود. ضمنا بنا بر تجربیات قبلی، به سبب برتری نیروهای زرهی عراق، برای هر دسته 22 نفره از گروهان‏های سپاه، 3 نفر آر. پی. جی زن و برای هر 70 رزمنده، 22 نفر برای تخلیه مجروحین و شهدا و همچنین اسرای دشمن در نظر گرفته شد.» (6).

گردان‏های زرهی ارتش هم که عموما با سازمان منها (ناقص) وارد منطقه شده بودند، وضعیت سازمان‏دهی کلاسیک خود را حفظ کرده بودند و در طرح مانور وظیفه خط شکنی نداشتند ولی آتش مؤثر آنها در ادامه عملیات می‏توانست کارساز باشد. نکته قابل توجه این که سازمان گردان‏های سپاه چون براساس حضور رزمندگان و برگرفته از روحیه شهادت‏طلبی تکمیل می‏شد، در کنار سازمان‏دهی اصلی آنها، تعداد قابل توجهی نیروهای قدیمی – که بعضا مسئولیت‏های سازمانی دیگری داشتند – وارد عمل می‏شدند، مثلا همراه گردانی که از نهر شادگان به عمق منطقه دشمن حمله کرد حدود 50 نفر از مسئولان منطقه از جمله (شهید) خرازی

و (شهید) ردانی‏پور که فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشتند، وارد عملیات شدند، نتیجه چنین حضوری بالا رفتن کیفیت نیروهای عملیاتی و موفقیت صد در صد در تصرف اهداف تعیین شده بود.

2) مهمات و تسلیحات: یگان‏های عملیاتی ارتش و سپاه هر یک، براساس سازمان خود، مسلح بودند و بدیهی بود که ارتش برای تأمین مهمات مورد نیاز یگان‏های خود مشکلی نداشت. در سازمان سپاه نیز که متکی به گردان‏های پیاده بود، مشکل چندانی نبود و سلاح‏های متعارف مانند کلاش، تیربار، و ادوات مختلف در یک ساله اول به روش‏های مختلف مخصوصا در عملیات علیه مواضع دشمن تهیه شده بود، امام موضوع مهم، مهمات مصرفی مورد نیاز در عملیات و ادامه آن بود. سردار صبوری مسئول لجستیک جبهه دارخوین در این باره گفت:

»از همان روزهای اول جنگ، هر چند سلاح کم داشتیم ولی مهم‏تر از آن دغدغه نبودن مهمات برای ما بیش‏تر بود. بر فرض که با چند مرتبه پی‏گیری و داد و قال 10 قبضه آر. پی. جی تهیه می‏کردیم ولی تهیه مهمات و موشک آر. پی. جی سخت‏تر بود. تهیه یک قبضه خمپاره 120 برای یک مرتبه بود ولی هر قبضه حداقل در روز باید 30 تا 40 گلوله به طرف مواضع دشمن شلیک می‏کرد و ما محلی برای تهیه آن نداشتیم و از این بابت کار ما در منطقه با نیروهایی که روی قبضه کار می‏کردند به جر و بحث کشیده می‏شد. با این حال به خاطر این که از همان اول، فکر و ذکر بچه‏ها شکستن محاصره آبادان بود ما نیز به عشق چنین روزی مهمات جمع می‏کردیم، مثلا اگر سهمیه مهمات روزانه جبهه دارخوین 10 گلوله بود 3 عدد آن را برای حمله نهایی ذخیره می‏کردیم. این بود که در زمان عملیات ثامن الائمه دستمان خیلی خالی نبود. در زمان عملیات، برادران ارتش، مخصوصا توپخانه آنها هر چه داشتند مایه گذاشتند و به نظر می‏رسید آتش آنها منطقی و نسبتا نامحدود شلیک می‏شد و قبل از عملیات طی هماهنگی که شده بود مهمات مورد درخواست ما برای انواع خمپاره‏ها و مهمات‏های دیگر را در حد خوبی تحویل دادند و هیچ مشکلی از این لحاظ نداشتیم.» (7).

هر جبهه تلاش‏هایی را برای تأمین نیازهای لجستیکی خود به صورت منطقه‏ای داشت ولی لجستیک سپاه در جبهه جنوب به صورت متمرکز دارای مسئولینی قوی و دلسوز بود که با تلاش خستگی ناپذیر خود سعی می‏کردند

نیازهای متعدد جبهه‏های مختلف را تأمین نمایند. پشتوانه اصلی این اقدامات در مرکز حاج محسن رفیق‏دوست بود و در جنوب برادر احمدپور با یک گروه قوی و زحمت‏کش این مسئولیت را به عهده داشتند. (8).

3) هماهنگی بین ارتش و سپاه: تأکید حضرت امام بر وحدت و یکپارچگی بین ارتش و سپاه و هماهنگی کامل به منظور تهاجم علیه دشمن، بدون شک مؤثرترین عامل در وحدت مقدسی بود که بین این دو سازمان نظامی به وجود آمد. سردار رحیم صفوی در این مورد می‏گوید:

»امام یک جمله‏ای فرموده بودند که نه سپاه به تنهایی می‏تواند جلو برود و نه ارتش و هیچ کدام از اینها بدون کمک مردم به پیروزی نخواهند رسید، ما در میدان عمل فرمان امام را که یک وحدت بسیار خوب بین سپاه و ارتش و کمک بسیار بالایی از مردم بود تجربه کردیم و در حقیقت باب الفتوحی شد.» (4).

این هماهنگی شامل نحوه و چگونگی به کارگیری آتش پشتیبانی توپخانه، حضور مؤثر هوانیروز و تأمین هوایی منطقه عملیات توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. در مورد مانور عملیات که بیش از هر چیز متکی به نیروهای خط شکن بود نیز هماهنگی لازم صورت گرفته و یگان‏ها موظف بودند براساس تدابیر ابلاغی در دستور عملیاتی، مأموریت خود را انجام دهند. به جرأت می‏توان گفت که هم‏دلی خالصانه بین فرماندهان ارتش و سپاه در این مقطع از دوران دفاع مقدس کم‏نظیر بود و جبهه اسلامی طعم شیرین این وحدت عملی را در پیروزی برق‏آسا در نبرد نهایی شرق کارون چشید.

4) توجیه نیروها: یکی از دلایل موفقیت نیروهای خودی در عملیات، توجیه شدن نیروها در مورد مأموریت، طرح مانور گردان و نقاط ضعف دشمن در صحنه نبرد بود و چنان که در بررسی عملیات فرمانده کل قوا بیان شد، یکی از دلایل عمده پیروزی، توجیه کامل نیروهای تک‏ور بود زیرا با اتخاذ این روش،

آنها خود را در طرح و اجرا سهیم دانسته و مسئولانه در رسیدن به هدف تلاش می‏کردند. شهید حسن باقری در این زمینه گفت:

»با توجه به تجربیاتی که در طی چند ماه جنگ و انجام عملیات‏های محدود به دست آوردیم، به این نتیجه رسیدیم که برخلاف ارتش که به هنگام حمله نیروهایش نسبت به طرح مانور در بی‏خبری به سر می‏برند، ما جزئیات طرح عملیات را با ذکر نکات ریز و ظریف آن برای همه فرماندهان لشکر (فرمانده گردان تا فرمانده دسته) بازگو می‏کردیم تا ضمن آگاهی از اهداف عملیات، چنان که نقطه نظر اصلاحی دارند، از آن بهره‏مند شده و استفاده کنیم. برای این منظور تعدادی کالک عملیاتی که از روی عکس‏های هوایی تهیه شده بود در اختیار برادران قرار دادیم.» (9).

همچنین سردار صفوی در مورد تأثیر و جایگاه توجیه نیروهای عملیاتی گفت:

»یک روز قبل از عملیات، نیروها کاملا نسبت به منطقه توجیه شده بودند. در محورها نیروها با یک حال بسیار خوب معنوی و یک شناسایی و توجیه بسیار خوب آماده عملیات بودند. نه تنها فرمانده گردان‏ها بلکه بقیه نیروها را روی خاکریز خط اول آورده بودند و گردان به گردان توجیه کرده بودند تا منطقه عملیاتی خود را بشناسند.» (4).

از این تجربه در ادامه جنگ، در حد بسیار بهتری استفاده شد. مخصوصا گردان‏های خط شکن که مأموریت‏های آنها برای کل عملیات مهم و سرنوشت‏ساز بود، دقایقی قبل از شروع حمله توسط فرمانده محور و حتی فرمانده لشکر توجیه می‏شدند (10) و جدای از شناخت نظامی و عملیاتی از منطقه و دشمن، از لحاظ حماسی و تقویت روحیه شهادت‏طلبی و ایثار نیز به بالاترین حد ممکن می‏رسیدند.

5) انتقال به منطقه عملیات: در میان جبهه‏های شرق کارون، محورهای ماهشهر و دارخوین مشکل چندانی در مورد انتقال یگان‏های رزمی به منطقه نداشتند زیرا عقبه آنها تا ماهشهر و اهواز توسط جاده آسفالت تأمین شده بود و با رعایت مسائل پوشش و استتار و حرکت حساب شده در شب می‏توانستند نیروهای عملیاتی خود را در منطقه مورد نظر مستقر کنند. اما جبهه آبادان، هر چند

توسط جاده خاکی وحدت ارتباط نسبی زمینی با اهواز و ماهشهر داشت ولی از لحاظ نظامی، منطقه‏ای در محاصره محسوب می‏گردید لذا انتقال دو تیپ زرهی و مکانیزه و چند تیپ پیاده به جبهه محاصره شده آبادان کاری دشوار و پیچیده بود و باید با رعایت تاکتیک‏های مناسب این عمل انجام می‏شد. با این حال جبهه‏های شرق کارون، با وجود این که از دکل‏های دیده‏بانی دشمن زیرنظر بودند، توانستند با اجرای تاکتیک‏های مناسب، این بخش مهم از عملیات را با موفقیت به انجام برسانند و غافل‏گیری نسبی دشمن در عملیات را باید بیش از هر چیز مرهون آن دانست.


1) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، سند شماره 453 / 499، روایت سردار رحیم صفوی.

2) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، «بررسی مطبوعات جهان«، شماره 89،7 / 7 / 1360، لوس آنجلس تایمز، چاپ امریکا 31 اوت 1981.

3) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، سند شماره 502، یادداشت‏های روزانه شهید حسن باقری، 17 / 5 / 1360.

4) مأخذ 7.

5) به سازمان گردان پیاده در فصل قبل اشاره گردید.

6) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، «فصلنامه تاریخ جنگ«، سال سوم، شماره 9، ص 38.

7) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، سند شماره 453 / 505، روایت سردار اصغر صبوری.

8) لجستیک سپاه در جنوب کشور در میدان چهار شیر اهواز و در یک گاراژ که دارای 4، 3 اتاق بود، مستقر بود و همه کارها در سادگی و روحیه بسیجی و انقلابی اداره می‏شد. مسعود شوشتری معاون احمدپور بود و برادران دیگری نیز آنها را یاری می‏کردند.

9) مأخذ 11، ص 37.

10) در عملیات مهم والفجر 8، عموما فرماندهان لشکرها در لحظه عبور غواصان از اروند، با آنها صحبت‏های لازم را کردند که بسیار هم مؤثر واقع گردید.