جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

در آستانه عملیات (7)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

پس از یکی دو ماه دست به دست کردن، بالاخره مجوز عملیات به فرماندهی جبهه دارخوین ابلاغ گردید. (1) عملیاتی که در حال شکل‏گیری بود، مصداق بارز «جنگ مردمی» و طرح مانور آن علیه مواضع دشمن، متکی بر «جنگ انقلابی» بود که پایه و اساس سلسله عملیات گسترده در آینده نزدیک گردید. این همه، به معنای بارور شدن و به ثمر نشستن استراتژی امام در ساختن پایه‏های اساسی در دفاع از نظام جمهوری اسلامی ایران بود که در آذر ماه سال 1358 نطفه اصلی آن در بین امت حزب‏الله نهادینه شد:

»هر چه فریاد دارید بر سر امریکا بکشید. هر چه تظاهرات دارید بر ضد امریکا کنید. قوای خودتان را مجهز کنید و تعلیمات نظامی پیدا کنید و به دوستان تعلیم دهید… مملکت اسلامی باید همه‏اش نظامی باشد و تعلیمات نظامی داشته باشد.» (2).

در یکی دو شب مانده به عملیات، بیش از هر زمان دیگری به اهل‏بیت عصمت و طهارت (ع) توسل جسته شد و مصطفی ردانی‏پور محور همه این خوبی‏ها بود:

»هر چه زمان حمله نزدیک‏تر می‏شد، توجه و ارتباط با خدا قوت می‏گرفت و نماز جماعت‏های برادران رزمنده شوری دیگر داشت.» (3).

آنچه رزمندگان انجام می‏دادند، همه ادای تکلیف بود و نیت خالص آنها، چراغ راه. حتی اگر حاضر شده بودند عملیات محدود فرمانده کل قوا را انجام دهند به این نیت بود که به عملیات آزادسازی آبادان از محاصره برسند:

»آن روزی که نیروها در خط مقاومت می‏کردند، آن روزی که شهید بهشتی به منطقه آمدند. همه این‏ها دنبال این بودند که فرمان امام که شکستن حصر آبادان بود را عملی کنند. اعتقاد به این که بتوانند قلب امام را و قلب مردم را شاد بکنند.» (4).

توجیه نیروهای عملیاتی به کارهایی که در حین حمله به دشمن باید انجام می‏دادند مسئله‏ای بود که چند ساعت قبل از عملیات باید انجام می‏شد و رزمندگان با شناخت کامل نسبت به شرایط دشمن و راه‏کارهای عملیاتی که ضایعات خودی را به حداقل برساند و دشمن را منهدم کند، وارد عملیات می‏شدند. این سنت حسنه که تا پایان جنگ ادامه داشت و قبل از هر عملیات در تمام رده‏های سازمانی مانند، گردان، تیپ و لشکر، توسط فرماندهان هر رده انجام می‏گرفت. در عملیات فرمانده کل قوا نقطه عطفی در بین رزمندگان شد که در آستانه راهی سخت قرار گرفته بودند:

»در تاریخ 20 / 3 / 1360 بود که برادر رحیم صفوی فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب در جنوب در ساعت 10:30 صبح به انرژی اتمی آمد و طی یک سخنرانی به برادران مژده داد که سحرگاه فردا به مزدوران بعثی حمله خواهیم کرد و آنها را تا پل مارد عقب خواهیم راند و بنا به فرمان امام خمینی که فرمودند: «هشدار می‏دهم به پاسداران، قوای نظامی و فرماندهان قوای نظامی که باید حصر شکسته شود.«

تکلیف شرعی ما است که بر وابستگان امپریالیسم امریکا هجوم ببریم و بدانید که خدا یار و پشتیبان مؤمنین است. برادران ناگاه شوری دیگر پیدا کردند، تکبیرهای پیاپی آنها دلیل بر خوشحالی آنها بود، حالت عجیبی به برادران دست داده بود، بعضی از رزمندگان سرود «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را سر می‏دادند و بعضی هم به گوشه‏ای رفته و وصیت‏نامه می‏نوشتند. بعد کلیه رزمندگان غسل شهادت انجام دادند و نزدیکی‏های مغرب بود که آماده حرکت به خط مقدم شدند.» (5).

عملیات 21 / 3 / 1360 در جبهه دارخوین، هر چند آبادان را در این مرحله از محاصره خارج نمی‏کرد ولی با محدود نمودن منطقه سرپل عراق و نزدیک شدن به پل قصبه، باعث بالا رفتن روحیه نیروها می‏گردید. ضمن این که می‏توانست آزمایش خوبی برای عملیات ثامن الائمه باشد. (6).


1) اولین فرمانده جبهه دارخوین، پس از شکل‏گیری منطقه و تشکیل خطوط دفاعی آن، سردار سرلشکر سید یحیی صفوی بود که با سابقه مبارزه مسلحانه قبل از انقلاب، علیه رژیم پهلوی و حضوری تعین کننده در بحران کردستان در سال‏های 58 و 59، نمادی از یک چریک مسلمان و مقلد امام بود که در بین نیروهای انقلاب به «آقا رحیم» معروف بود. در دی ماه سال 59 سرلشکر صفوی به عنوان فرمانده عملیات جنوب کشور، مسئولیت ستاد عملیات جنوب را پذیرفت و احمد فروغی که در دو ساله اول انقلاب، مخصوصا در صحنه‏های عملیاتی، جانشین آقا رحیم محسوب می‏شد به عنوان فرمانده جبهه دارخوین انتخاب گردید. پس از گذشت دو ماه و شدت گرفتن بحران داخلی، احمد فروغی به اصفهان منتقل گردید (15 / 12 / 1359) و (شهید) حسین خرازی که در آن زمان فرمانده «خط شیر» بود، به عنوان فرمانده جبهه دارخوین انتخاب گردید. احمد فروغی در عملیات بستان (11 / 9 / 1360) به شهادت رسید.

2) صحیفه نور، جلد 10، ص 239، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.

3) مأخذ 11، ص 40.

4) مأخذ 18.

5) مأخذ 11، ص 41.

6) مأخذ 4.