بدون شک مهمترین ویژگی رزمندگان اسلام، «خدایی شدن» بود که با حضور در سنگرهای مقاومت در وجود آنها رشد کرد و در قالب صحنههای عشق و ایثار تجلی یافت. در حقیقت امام خمینی در هدف اصلی خود که «انسانسازی» بود، مخصوصا در صحنههای مختلف دوران دفاع مقدس، موفق شده بود و خود در بهترین تعابیر به این رشد خدایی سربازان امام زمان (عج) اشاره میفرمود. جبهه دارخوین نه تنها از این امر مستثنا نبود بلکه به خاطر حضور شهید مصطفی ردانیپور در بهترین وضعیت ممکن قرار داشت و روح تعبد و بندگی، شب زندهداری و توسل به اهلبیت در بهترین حالت جلوهگر بود:
»من هیچ چیزی را مانند نماز شب خواندن بچهها ندیدم. مقید بودم شبها به سنگرها سرکشی کنم. کمتر سنگری بود که در آن نماز شب خوانده نشود. گریه میکردند و از خدا میخواستند که عملیات بشود. روحیه و قوت ایمان نیروها عجیب بود. خودسازی آنها، ایمان آنها و قلب آنها در اختیار امام بود.» (1).
از آن جا که هدف از تقویت ابعاد عرفانی و معنوی رزمندگان در جبهه اسلام، رسیدن به روحیه جنگجویی خداپسندانه و در معنای بهتر روحیه شهادتطلبی است، رزمندگان جبهه دارخوین هم از لحظه ورود به منطقه و استقرار در سنگرهای دفاعی برای همین منظور سوق داده شده و تربیت میشدند به گونهای که هرچه از زمان حضورشان میگذشت مهار و کنترل آنها مشکلتر میشد و بر اجرای عملیات علیه مواضع دشمن پافشاری میکردند. «عملیات فرمانده کل قوا» که در فصل بعدی به آن خواهیم پرداخت نتیجه کار مداوم و محوری رزمندگان و فرماندهان آنها در خودسازی برای رسیدن به خصلتهای انسانی است؛ خصلتهایی که از دارخوین، «جبهه عشق» ساخت.
1) مأخذ 12.