جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خلاقیت در طراحی مانور و اتخاذ تاکتیک مناسب در نبرد

زمان مطالعه: 3 دقیقه

تاکتیک ویژه در عملیات طریق‏القدس، عبور از منطقه تپه‏های رملی بود که بر پایه خلاقیت، ابتکار عمل و شجاعت نیروهای مردمی و انقلابی طراحی شده بود و نقش اصلی و تعیین کننده‏ای در کسب پیروزی داشت. دشمن پیش از عملیات، سمت اصلی تک نیروهای خودی را تک جبهه‏ای با اتکا بر جاده سوسنگرد – بستان پیش‏بینی می‏کرد؛ ضمن اینکه درک روشنی از میزان نیروهای شرکت کننده نیز نداشت. لذا، با وجود هوشیاری در مورد اجرای عملیات، از لحاظ تاکتیکی غافل‏گیر شد. این ویژگی‏های تاکتیکی سبب شد تا در عملیات طریق‏القدس پس از پیشروی نیروهای خودی، دشمن بلافاصله از مناطق تصرف شده عقب‏نشینی کند. سردار محسن رضایی در این زمینه گفت:

»من به برادرها گفتم که اگر ما تنگه‏ی چزابه را بگیریم و پشت رودخانه کرخه پدافند کنیم، دشمن از این منطقه عقب‏نشینی

می‏کند، تقریبا یک هفته، ده روز بعد، دیگر دشمن خودش این جا عقب‏نشینی کرد.» (1).

ضربه قاطعی که در این عملیات به لحاظ ویژگی‏های تاکتیکی بر دشمن وارد شد، نتایج اساسی و استراتژیکی در پی داشت، چنان که بر اثر این ضربه، دشمن تعادل خود را از دست داد و پس از آن دیگر نتوانست این تعادل را بازیابد. درباره ابعاد و ویژگی‏های این عملیات و نتایج آن، یکی از کارشناسان نظامی غربی می‏گوید:

»عملیات طریق‏القدس، نتایج مهم عملیاتی را دربر داشت. با این تلاش وسیع ایرانی‏ها در جنگ، تا این مرحله، قدرت برنامه‏ریزی عملیاتی و مهارت‏های فرماندهی و کنترل‏شان تا حدود زیادی افزایش یافت. در واقع، این عملیات بیانگر لیاقت ایرانی‏ها در ایجاد و کنترل عملیات نظامی مختلف، در سطح وسیع بود. ثانیا پاتک بستان، ایران را قادر ساخت برای نخستین بار با موفقیتی چشمگیر، تاکتیک‏های موج انسانی (2) را – که تاکتیک حاکم بر جبهه‏های جنگ شد – به مرحله آزمایش درآورد.» (3).

در واقع نتایج ناشی از حضور مردم در صحنه نبرد و تبیین استراتژی جدید در جنگ به تحقق شیوه جدیدی از جنگ انجامید که غربی‏ها از آن بیشتر به عنوان، «تاکتیک موج‏های انسانی» نام می‏برند. تاکتیکی که در مرحله آزمایش با موفقیت چشمگیری همراه شد. این ملاحظات سبب شد تا نقش سپاه و نیروهای مردمی در روند جنگ از جایگاه بالایی برخوردار شده و موقعیت سپاه در جنگ تثبیت شود.

آنتونی کردزمن کارشناس نظامی امریکایی، درباره تاکتیک این عملیات و تأثیر آن در روند جنگ، نوشته است:

»عملیات طریق‏القدس از لحاظ تاکتیکی هیچ تفاوتی با عملیات گذشته ایرانیان نداشت، با این حال فرماندهان سپاه پاسداران و

روحانیون متقاعد شدند که پاسداران می‏توانند بدون طرح‏ریزی‏های پیچیده نظامی و پشتیبانی ارتش، از طریق حمله مستقیم و با استفاده از احساسات مذهبی در جنگ پیروز شوند.» (4).

در حالی که پیروزی در عملیات حاصل پیچیدگی طرح و عملیات و ویژگی تاکتیکی آن بود و همین مسئله به غافل‏گیری دشمن انجامید، کردزمن با نگاهی مغرضانه، این ابعاد را انکار می‏کند. در این حال، ویلیام اف هیکمن – یکی از فرماندهان نیروی دریایی امریکا – استفاده از نیروی پیاده را یک تغییر استراتژیکی عمده نام نهاده و نوشته است:

»در این عملیات که ایرانی‏ها آن را عملیات طریق‏القدس نام‏گذاری کردند، یک تغییر استراتژیکی عمده به چشم می‏خورد. ایرانی‏ها به استراتژی استفاده از نیروهای پیاده و سرمایه‏گذاری روی احساسات آنها، جهت غلبه بر کمبود تجهیزات نظامی روی آورده‏اند.» (5).

بدین ترتیب، علاوه بر شکل‏گیری تاکتیک جدید عملیاتی و بلوغ و تکامل آن، ذهنیت و باورهای غلط دشمن درباره‏ی توان نیروهای خودی نیز درهم ریخت، طوری که برای ادامه‏ی حضور در مناطق اشغالی دچار تردید شد و برای تصمیم‏گیری در این زمینه نیاز به زمان داشت. حمله دشمن به پل سابله و سپس عقب‏نشینی از شمال رودخانه نیسان، به اعتقاد برخی از صاحب‏نظران نظامی، نخستین تحول در باور و نگرش دشمن بود که ظاهر شد، ولی فرماندهی دشمن زمانی توانست در این مورد تصمیم بگیرد که بخش گسترده‏ای از توان نظامی‏اش منهدم شده بود و به ناچار شکست سنگینی را پذیرفت.

همچنین تدبیری که برای حمله به نیروهای دشمن اتخاذ گردید، تهاجم به عمق مواضع عراقی‏ها در رده‏های دوم و سوم پدافندی بود که همزمان با هجوم به خط مقدم انجام پذیرفت طوری که نیروهای دشمن فرصت حرکت دادن و جابه‏جایی نیروهای در عمق خود را

پیدا نکردند و این مهم به نحو احسن در محور شمال کرخه انجام شد.


1) مأخذ شماره‏ی 1.

2) استفاده از اصطلاح «تاکتیک‏های موج انسانی» برای نخستین بار در این عملیات به کار گرفته شد. در واقع استراتژی جدید ایران با تکیه بر نیروهای پیاده شهادت‏طلب، منجر به استفاده از این عنوان شد. به نظر می‏رسد عدم درک روشن از ماهیت استراتژی و تاکتیک‏های جدید جمهوری اسلامی، در به کار بردن این لفظ مؤثر بوده است.

3) افرایم کارش، «جنگ ایران و عراق، یک تحلیل نظامی«، ادلفی پی‏پر، بهار 1987.

4) آنتونی کردزمن و آبراهام واگنر، درس‏هایی از جنگ مدرن، جلد دوم: جنگ ایران و عراق، ترجمه حسین یکتا، ص 146 (منتشر نشده(.

5) ویلیام اف هیکمن، «ارتش از هم پاشیده و از نو متولد شده در سال 1982«، ترجمه گروه تحقیق خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، 20 / 12 / 1360.