جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خلاصه

زمان مطالعه: 3 دقیقه

بر اساس مدل مفهومى منتج از بخش اول، فرهنگ، هویت بخش مولفه‏هاى قدرت ملى و تعیین کننده‏ى سمت و سوى حرکت آنهاست. در این بخش با مطالعه‏ى این مدل و مفهوم از منظر حضرت على (ع) و شیوه‏ى زمامدارى ایشان به این امر دست یافتیم که این حقیقت در تمام زندگى حضرت (ع) به نحو ملموسى سایه انداخته و تمام فعالیت‏هاى ایشان را تحت شعاع خود قرار داده است.

مطالعه‏ى تحلیلى زمامدارى امیرالمؤمنین علیه‏السلام بر پایه‏ى شاخص‏هاى تعریف شده در بخش سوم و جمع بندى داده‏هاى به دست آمده، ما را به این امر رهنمون ساخت که مبانى استراتژى فرهنگى حضرت (ع) بر پنج مقوله‏ى زیر استوار است:

»واقع نگرى، حق مدارى، کمال جویى، خدا محورى و انسان مدارى»

در گام بعدى، بر اساس اطلاعات به دست آمده، به تبیین این مقوله‏ها از دیدگاه حضرت (ع) و نحوه‏ى ظهور هر یک و نوع تأثیراتى که در مولفه‏هاى قدرت ملى گذاشته، پرداختیم. بر این اساس، واقع را نفس الامر عالم هستى دانستیم که نظامى طبیعى بر اساس آن تکوین یافته است و در امور اجتماعى، همه‏ى عواملى که در تکامل معنوى انسان دخالت دارند، در حیطه و گستره‏ى این مقوله قرار گرفتند. از این رو، عوامل و شرایطى که به خاطر امیال و اهداف

خاصى در جامعه‏ى انسانى توسط عده‏اى ایجاد مى‏شود و تنها در جهت منافع ظاهرى و مادى آنهاست، از مقوله‏ى امور واقعى خوانده نمى‏شود. به عبارتى، حقیقى بودن آنها، یعنى بودن و باید بودن آنها، که از همسویى با سنت‏ها و قوانین هستى استخراج مى‏گردد، شرط پذیرش قرار گرفت.

این امور در عرصه‏هاى مختلف نظام تکوین ظاهر مى‏شوند و در قاموس رفتارى انسان قرار مى‏گیرند و به خواست و اراده‏ى او باعث ارتقاى شخصیت وجودى انسان شده و استعدادهاى بالقوه‏ى او را در راستاى اهداف انسانى و خلقت او به فعلیت مى‏رسانند.

همه‏ى موجودات عالم هستى، از جهتى که مخلوق پروردگار بى‏همتا و ناشى از حکمت رحمانى او هستند، در جایگاه و رتبه‏ى خاصى قرار مى‏گیرند و تحقق طبیعى آنها تنها منوط به حصول کامل شرایط ایجادى آنها مى‏باشد.

انسانى که با چشم واقع‏بین حقیقت‏نما به عالم هستى مى‏نگرد، به طور طبیعى در صدد دستیابى به عوامل و شرایطى خواهد بود که این وضعیت را ممکن سازد.

عنصر واقع نگرى استراتژى فرهنگى حاکى از آن است که انسان در نظام تکوین با ویژگى‏هاى خاصى و در پى اهداف معینى خلق شده است.

عنصر حق مدارى نیز حاکى از این حقیقت بود که انسان با تعریف و هویت خاصى به وجود آمده و تنها با ایجاد شرایط منطبق با هویت خویش، امکان دستیابى به انسان ایده‏آل براى او ممکن مى‏گردد. در عنصر کمال‏جویى مشخص شد که کمال یک شى‏ء با حصول چیزهایى ممکن مى‏گردد که از سنخ وجودى آن باشد، و نتیجه گرفتیم که کمال انسانى با تحصیل کلیه‏ى مراتب وجودى مندرج در نظام تکوین، میسر مى‏گردد.

به عبارتى، در قاموس امام (ع(، انسان موجودى است که بعد از طى مراحل تکوینى جهان، پاى به عرصه‏ى وجود نهاده است و همه‏ى نظام خلقت در پى ایجاد زمینه و شرایطى بوده که این موجود تحقق یابد؛ گویا هستى آن

بدون آفرینش انسان، ناتمام مى‏ماند. انسان موجودى است که براى بقا آفریده شده است، نه فنا؛ اخروى است، نه دنیوى؛ اوصاف آخرت با ماهیت او همسو است، نه ویژگى‏هاى دنیوى، و هر نوع اقدامى در جهت ویژگى‏هاى دنیوى به منزله‏ى دورى از اصل و هدف اصلى خلقت او و کاینات است.

در این عرصه، انسان متکامل به شخصى اطلاق مى‏گردد که تمام فعالیت‏هاى شخصى و اجتماعى او در راستاى سیاست‏ها و خط مشى‏هاى برخاسته از عنصر کمال‏جویى، استراتژى حیات طیبه‏ى انسانى باشد و با هرگامى، استعدادى به فعلیت رسیده و زمینه‏ى شکوفاسازى استعدادهاى انسانى دیگر را فراهم سازد.

چنین انسانى همواره از یک بینش و بینایى خاصى برخوردار بوده و به حوادث و تحولات گذشته و حال به دیده‏ى ابزارهایى نگاه خواهد کرد تا با تجزیه و تحلیل منطقى آنها و با نگاه به شرایط آینده، بهترین شرایط و رویکرد را براى ادامه‏ى مسیر انتخاب نماید. انسان رهرو، هیچ وقت خود را در وضع موجود متحیر نمى‏بیند، بلکه تجربیات گذشته و موقعیت فعلى را پایه‏ى ارتقاى حرکتى خود قرار داده و از شرایط آتى به عنوان چراغ هدایت در مسیر اصلى بهره خواهد گرفت و از کوچک‏ترین انحراف دورى خواهد گزید. او به خوبى مى‏داند که کوچک‏ترین کوتاهى و غفلت، مساوى با سرگردانى و سقوط در ورطه‏اى خواهد بود که نتیجه‏اى جز سرکشى و طغیان و همسویى با شیطان براى او نخواهد داشت.

از آنچه گفته شد، مدل مفهومى زیر به دست مى‏آید: