از نظر قانونی، ایران میتواند سه ماه پس از اطلاع اولیه، از پیمان NPT خارج شود و برنامهی سلاحهای هستهای خود را آغاز کند. با توجه به منطقه خطرناکی که
ایران در آن قرار دارد – از جمله: وجود تنش در روابط این کشور با افغانستان، بر سر کار ماندن حکومت صدام حسین در عراق و استقرار ناوگان آمریکا در خلیج فارس و آبهای مجاور – ناظران محتاط، تصور میکنند در صورت وقوع برخی شرایط، ایران حاضر است برای آنچه که منافع حیاتی امنیت ملی خود میداند، بهای لازم را بپردازد.
با توجه به این که در مفاد پیمان NPT، اجازه خروج اعضا از پیمان پیشبینی شده است، ولی به نظر میرسد شرایط سختی بدین منظور، وضع شده باشد. بر این اساس، هر دولتی که در ایران بر سر کار باشد باید دلیل قانع کنندهای برای این اقدام ارائه دهد. به طور کلی، کشوری که عضو این پیمان است باید توضیح دهد که » رویدادهای فوق العادهای که مرتبط با موضوع پیمان هستند، چگونه منافع حیاتی آن کشور را مورد تهدید قرار دادهاند » . این گونه کشورها همچنین باید خروج خود را از سه ماه قبل اطلاع دهند. و نیز بیانیهای منتشر کنند که در آن مورد رویدادهای فوقالعادهای که از نظر آن کشورها منافع حیاتیشان را به خطر انداخته است، توضیح داده شده باشد. (1) این شرایط ضرورتا بسیار مبهم هستند؛ بنابراین تصور این موضوع که ایران چه دلایلی برای اقدام خود ارائه خواهد داد، چندان دشوار نیست. برای مثال، به جریان افتادن مجدد برنامه سلاحهای هستهای عراق – با وجود صدور قطع نامههای شورای امنیت سازمان ملل که چنین اقدامی را منع میکند – بی گمان همان » رویداد فوقالعاده » ای است که منافع دولت ایران را به خطر خواهد انداخت. ایران میتواند همین استدلال را در صورت وخامت چشم گیر روابطش با هند، پاکستان، اسراییل (سه قدرت هستهای منطقه(، ارائه کند. همچنین ممکن است، تهران در استدلالی دیگر سیاست صریحتر آمریکا در رابطه با استفادهی ایران از
سلاحهای هستهای در خلیج (فارس) را ضد منافعش تلقی کند، به ویژه در صورتی که این سیاست، در جریان مقابلهی فعال بین ایران و آمریکا در خلیج فارس اعلام شود.
اگر ایران به طور رسمی از NPT خارج شود و از شیوهی تجویز شده پیروی کند، این امر خلاف قوانین بینالمللی نخواهد بود. با این حال، در پیش بینی شرایط و نیز هزینهها و منافعی که ممکن است دولت ایران را وادار به خروج از NPT کند، این امر اهمیت دارد که باید بین شرایطی که ممکن است بنابر منطق استراتژیک موجه به نظر برسند و شرایطی که ایران بیشتر به آنها اهمیت میدهد (یعنی تمایل این کشور به داشتن جایگاهی والا در سطح بینالمللی و این که جدی گرفته شود(؛ تمایز قائل شد. این که چگونه جهان خارج، از جمله همسایگان منطقهای ایران نسبت به خروج این کشور از NPT واکنش نشان خواهند داد، بیشتر به وضعیت روابط ایران با سایر کشورهای جهان – هنگام اتخاذ چنین تصمیمی – بستگی دارد. برای مثال، میتوان استدلال کرد که برای همسایگان ایران، پذیرش نیروی هستهای بارز و آشکاری که آن را یک دولت ملی گرا و مایل به همکاری با جهان خارج، با هدف کسب حیثیت بینالمللی ایجاد کرده باشد؛ بسیار آسانتر خواهد بود تا این که چنین نیرویی را یک دولت مبارز (ایران(، با هدف رویارویی با تهدیدات مهم استراتژیک به وجود آورده باشد.
در این چارچوب، بررسی واکنشهای بین المللی نسبت به فعالیتهای هستهای عراق، کره شمالی، هند، پاکستان و اسراییل، مفید خواهد بود. واکنش بسیار خصمانهی جامعه بینالمللی در برابر فعالیتهای هستهای عراق و کره شمالی تا حدودی از آنجا ناشی میشود که این دو کشور تعهداتشان را در قبال NPT نقض کردهاند. این واکنش، به دلیل رفتار جنگ طلبانه و ترس جامعه بین المللی از توانایی این کشورها، در استفاده از سلاحهای هستهای علیه یک یا چند همسایه خود میباشد. به عبارت دیگر، واکنشهای شدید نسبت به برنامه سلاحهای هستهای
عراق و کره شمالی، حتی اگر آنها از امضا کنندگان NPT نیز نبودند، به همین اندازه شدید بود.
در پی به دست آمدن شواهدی مبنی بر این که اسراییل، هند و پاکستان قدرت هستهای هستند، واکنشهای گوناگون بینالمللی علیه آنها نمایان شد. گرچه اسراییل هرگز به طور رسمی به توانایی هستهای خود اعتراف نکرده است، اما سالهاست که همه میدانند که این کشور دارای بمب هستهای میباشد و دربارهی تعداد و محل استقرار و نیز وسایل پرتاب این سلاحها بحثهای زیادی میشود. با وجود این که، بمب هستهای اسراییل باعث نگرانی واقعی در بغداد و تهران نیز هست، اما سایر کشورهای جهان، با توجه به مشکلات امنیتی اسراییل و عدم حل و فصل منازعهی اعراب و اسراییل، برای مجازات این کشور آمادگی ندارند.
واکنش بینالمللی نسبت به بمبهای هستهای هند و پاکستان، شدیدتر و فعالانهتر بوده است، اما این واکنشها کمتر از آن چیزی بود که یک دهه قبل انتظار میرفت. هنگامی که هر دو کشور (در مه 1998. م(، بمبهای هستهای خود را منفجر کردند، قوانین ملی ایالات متحده و ژاپن ایجاب میکرد که مجازاتهایی علیه این دو کشور اعمال کنند، اما با نگاهی به گذشته، این امر تنبیه بیش از حد پاکستان تلقی میشد؛ چرا که این کشور چندان توانایی مقاومت در برابر این مجازاتها را ندارد. به علاوه، این امر قسمت اعظم قدرت چانهزنی ایالات متحده در روابط با پاکستان را از میان میبرد. امروزه باید گفت، در حالی که نگرانی زیادی نسبت به ثبات شبه قارهی هند وجود دارد، تمایل یا عزمی جهت اعمال تحریمهای جهانی برای این کشورها دیده نمیشود و احتمال نمیرود که این نگرش به زودی تغییر کند.
با توجه به این مثالها، ایران در کدام طبقه میگنجد؟ روشن است که ظهور ایران به عنوان یک قدرت هستهای، بستگی زیادی به شرایط سیاسی بین المللی دارد.
اگر برنامه هستهای ایران در بحبوحهی جنگ با عراق و یا در زمان وجود بحران در روابطش با ایالات متحده – هنگامی که [حضرت] آیت الله خمینی هنوز صحبت از صدور انقلاب میکرد – مطرح میشد، احتمالا با تنبیه شدید بینالمللی رو به رو میشد؛ حتی اگر ایران خروج رسمی خود را از NPT اعلام میکرد. بر عکس، اگر نیروهای معتدل، قدرت بیشتری در تهران به دست آوردند و نشان دهند که علاقهمند به همکاری با غرب هستند و اختلاف مهم خود را با ایالات متحده بر سر تروریسم و فرایند صلح اعراب و اسراییل حل کنند، آنگاه ممکن است جامعه بین المللی برخی اشکال هستهای شدن قانونی ایران را آسانتر تحمل کند، به ویژه اگر دیگر جنبههای روابط نیز بهبود یابد.
با استفاده از نمودار 1، معضلات و واکنشهایی را که نسبت به برنامههای ساخت سلاح هستهای ایران ممکن است ایجاد شود، میتوان مورد بررسی قرار داد:
نمودار 1
واکنشها: نسبت به برنامه سلاحهای هستهای ایران
برنامه: برنامه علنی (ایران رسما از NPT خارج میشود(.؛ دولت میانه رو (بهبود روابط با آمریکا و غرب(: تلاشهای عمده، از جمله انگیزههایی برای بازداشتن دولت ایران. اما بعید است که از زور و یا تحریمهای بینالمللی استفاده شود.؛ دولت رادیکال (روابط بسیار تیره با آمریکا و غرب) احتمال وقوع بحران بسیار جدی، به ویژه با آمریکا، اسراییل و کشورهای میانه رو عرب. برنامه: برنامه پنهانی (ایران تعهدات NPT را نقض میکند(.؛ دولت میانه رو (بهبود روابط با آمریکا و غرب(: وقوع بحران بسیار جدی، احتمال قوی مجازاتها و تحریمهای سازمان ملل. دولت رادیکال (روابط بسیار تیره با آمریکا و غرب(: غیر قابل قبولترین نتایج. وقوع بحرانهای عمده، اجتناب ناپذیر میشود از جمله تحریمهای سازمان ملل و استفاده احتمالی از زور.
در نمودار 1، چهار شرط جایگزین که به موجب آنها ممکن است ایران
برنامهی سلاحهای هستهای را به اجرا درآورد، به همراه واکنشهای احتمالی جامعه بین المللی نسبت به چنین تحولی، ارائه شده است. دو شرط به نوع دولت حاکم بر ایران و دو شرط به نوع فعالیت هستهای ایران مربوط میباشد.
در مورد نوع دولت، نخست فرض شده که ایران دارای دولتی میانهرو است که اختیار تصمیمات مهم امنیت ملی را در دست دارد (مانند دولت آقای خاتمی) و همچنین موفق به کنترل تشکیلات نظامی، دستگاههای اطلاعاتی و قوه قضاییه شده و در نتیجه، مخالفین عمده محافظه کار خود را از میدان به در کرده باشد. پیشبینی میشود که این دولت توجه خود را بیشتر به بازسازی اقتصاد ایران و برقراری مجدد روابط با کشورهای جهان و از جمله ایالات متحده معطوف سازد. با این حال، انتظار نمیرود که روابط این دولت با ایالات متحده عادی شود، ولی احتمالا این روابط از آنچه که امروز هست، صمیمانهتر خواهد بود. دولت میانه رو ایران احتمالا تلاش خواهد کرد تا موانع مهم موجود بر سر نگرش ایران و رفتار این کشور نسبت به اسراییل را بر طرف سازد. این همان دولتی است که ایالات متحده امیدوار است در ایران بر سر کار آید، دولتی که بتوان با آن بر سر برخی از موضوعات به ویژه در زمینه اقتصادی، همکاری کرد.
شرط دوم در این تحلیل، وجود دولتی رادیکال در ایران است، یعنی دولتی که در آن صدای اعتدال و میانهروی خاموش و یا حتی به کلی نابود شده است. این نوع دولت، دشمنی شدیدی با ایالات متحده و اسراییل دارد و حمایت لفظی و مادی شدیدی از حزب الله و سازمانهای فلسطینی، مانند حماس و جهاد اسلامی به عمل میآورد. (2) در حالی که این دولت ممکن است روابط مصلحت گرایانه با همسایگان
اصلی خود داشته باشد، خصومت آن با غرب سوء ظن شدیدی در پایتختهای کشورهای نزدیک، مانند ترکیه و عربستان سعودی و به ویژه اسراییل پدید خواهد آورد.
در ارتباط با نوع برنامه هستهای ایران نیز، دو برنامه هستهای بنیادی را میتوان مورد تحلیل قرار داد: برنامه علنی و برنامه مخفی. در مورد نخست یعنی برنامه علنی، فرض شده است که ایران به طور رسمی تعهدات خود را نسبت به پیمان NPT کنار خواهد گذاشت و بدین منظور از سه ماه خروج خود را از پیمان اطلاع داده و دلایل رسمی خروج خود را نیز در بیانیهای اعلام خواهد کرد. همچنین فرض میشود که ایران، کلیه خطرات و مشکلات مربوط به خارج شدن از پیمان را محاسبه کرده است، اما مصمم است که از نص قانون پیروی کرده و در نتیجه از نقض تعهدات خود در قبال پیمان خودداری کند.
شرط دوم، یعنی برنامه مخفی دقیقا حالت معکوس دارد. در این شرط فرض بر این است که ایران با نقض تعهدات خود در قبال پیمان NPT، برنامه سلاحهای هستهای خود را پیش برده بو فعالیتهای غیر قانونی خود را از بازرسان IAEA پنهان نگه میدارد. این رفتار شبیه رفتار کره شمالی و عراق است. این دو کشور برنامههای مخفی خود را با نقض تعهداتشان نسبت به پیمان NPT انجام میدهند.
با این چهار شرط، امکان حدس چگونگی واکنش جامعهی بینالمللی نسبت به برنامه علنی یا مخفی تسلیحاتی ایران، در صورت حاکم بودن یک دولت میانهرو یا رادیکال، فراهم خواهد شد:
1 – اگر دولتی میانهرو بر ایران حاکم باشد و رسما از NPT خارج شود، پیشبینی میشود، این کشور قوانین بین المللی را نقض نخواهد کرد، اما نگرانی شدیدی در جامعه بین المللی به ویژه در غرب و در منطقه بروز کند. در این حالت میتوان انتظار داشت که تلاش گستردهای برای منصرف کردن ایران از اجرای برنامهاش انجام
پذیرد. این تلاش، میتواند شامل ارائه انگیزههای مثبت از جمله همکاری امنیتی، همکاری اقتصادی و برخی اقدامات دیگر برای متقاعد کردن دولت میانهرو باشد، دولتی که روابط بهتری با آن برقرار شده است. اما جامعه بین المللی هنوز نگران امنیتی وضعیت این کشور است و با تمام توان جز در زمینهی برنامه هستهای ایران، به این کشور کمک خواهد کرد. در صورتی که این تلاش با شکست مواجه شود، بعید است که اعمال زور یا تحریمهای چند جانبه مورد استفاده قرار گیرد. احتمالا جامعه بین المللی استدلال خواهد کرد که یک دولت دوست به اندازه سایر کشورها نسبت به تأمین امنیت خود حق دارد، به ویژه اگر که هیچ یک از قوانین بین المللی را نقض نکرده باشد. با این حال، کشورهایی مانند اسراییل و عربستان سعودی، در مورد چنین تحولی نگران خواهند شد؛ و این نگرانی بیشتر به این دلیل است که امکان دارد دولت میانهرو تغییر کند و جای خود را به دولتی تندروتر بدهد. بر پایه این فرض، بعید است که آنها بتوانند در برابر چنین تحولی دست به اقدامی آشکار بزنند، بلکه آنها باید به استراتژیهای بازدارندگی تکیه کنند.
2 – اگر دولتی رادیکال در ایران رسما تحت شرایط مشابه از پیمان NPT خارج شود، احتمالا بحرانی جدی به ویژه در روابط این کشور با ایالات متحده، اسراییل و کشورهای میانهروی عرب بروز خواهد کرد. بنابراین فرض، یک دولت رادیکال در ایران، مخالف منافع عمدهی غربیها در ایران تلقی خواهد شد و شرایط برای خروج از پیمان هر چه باشد، احتمالا اقدامات شدید بینالمللی را در پی خواهد داشت تا این دولت از پیش بردن برنامهاش باز داشته شود، حتی اگر تعهداتش را در قبال پیمان NPT نقض نکرده باشد. این امر شامل افزایش و تشدید محدودیتها در زمینه دستیابی به فنآوری با کاربرد دوگانه خواهد بود و حتی ممکن است تحت بعضی شرایط، استفاده از زور نیز مد نظر قرار گیرد گرچه این راهکارهای جنجال برانگیز، بالقوه خطرناک خواهند بود.
3 – اگر دولتی میانهرو برنامه هستهای خود را به صورت پنهانی پیش برد، مسألهی امنیتی تقریبا به همان اندازه جدی است که یک دولت رادیکال، برنامهای علنی را به اجرا در میآورد. تجربه نقض NPT توسط کره و عراق، برای بیشتر کشورهای غربی و بسیاری کشورهای دیگر به منزله ناقوس مرگ NPT است مگر این که فعالیت کشور ناقض NPT، جلوگیری شده و یا آن کشور تنبیه شود. بنابراین، در صورت بروز چنین امری یک بحران جدی پدید خواهد آمد و به احتمال قوی تحریمهای بینالمللی علیه ایران اعمال خواهد شد. البته روشن نیست که آیا شورای امنیت، از اعمال این تحریمها به اندازه کافی حمایت خواهد کرد یا نه؟! با وجود این، حتی روسها نیز نسبت به برنامه پنهانی ایران که تعهدات مربوط به پیمان را نقض کند نگران خواهند شد و ایالات متحده و غرب احتمالا برای تنبیه ایران متحد خواهند شد.
4 – روشن است که غیر قابل قبولترین و خطرناکترین فرض، دولت رادیکال است که به طور پنهانی برنامه هستهای خود را انجام دهد. این امر به ناچار منجر به بحرانی بزرگ خواهد شد. در صورت بروز این امر، بار دیگر این احتمال وجود دارد که فشارهای زیادی برای وضع تحریمها، به شورای امنیت سازمان ملل وارد آید. با این حال امکان توسل به زور نیز وجود دارد و بی گمان شماری از کشورها، به ویژه اسراییل و ایالات متحده، این راهکار را به طور جدی مد نظر قرار خواهند داد. این بدترین حالت برای ایران است که به عنوان یک قدرت هستهای مطرح شود؛ موضوعی که خطرناکترین و بی ثبات کنندهترین پیامدها را در پی خواهد داشت.
1) پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای، ماده 10.
2) یادآور میشود، طرح این مباحث چیز جدیدی نیست و معمولا از سوی رسانههای کشورهای خارجی مطرح میشود و حاکی از پیگیری مداوم اهدافی است که در برابر جمهوری اسلامی ایران دنبال میکنند.