جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حق ‏مدارى در استراتژى فرهنگى على

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حق در لغت به معانى «ثابت، موجود ثابت (1) و یا ثابتى که انکار آن روا نباشد«، (2) آمده است. در اصطلاح، در علوم مختلف بر اساس موردى که استعمال شده، مفهومى خاص پیدا کرده است، ولى همه‏ى آنها متضمن مفهوم وجودى هستند. (3) حقیقت به امرى گفته مى‏شود که مطابق با واقع است، که مقابل آن کذب و دروغ مى باشد. (4).

بنابراین، در تعریف حق دو جمله نهفته است که از لحاظ منطقى، در حکم جنس و فصل مى‏باشند:

1- وجود حقیقى داشته باشد.

2- باید وجود داشته باشد.

در مقابل، باطل به چیزى گفته مى‏شود که وجود حقیقى نداشته باشد و به دروغ ادعا کنند که هست. به عبارتى، باطل به امورى اطلاق مى‏شود که

مناسبتى با جریان واقعى و حقیقى نداشته باشد.

کلمه‏ى حق به تنهایى 294 و مشتقاتش 123 بار در نهج‏البلاغه به کار رفته است و از آن مفهومى اراده شده که متضمن مراتب وجودى و ضرورت‏هاى ممکن است و به طور خاص، مراد از آن را امورى مى‏شناسد که وجودشان براى حیات بشرى ضرورى است و ضرورت آن به وسیله‏ى خداوند و پیامبرانش ابلاغ گردیده است: (5) (قد اوضح لکم سبیل الحق و انار طرقه(، (6) و گستره‏ى آن به اندازه‏اى وسیع است که قابل تعریف در یک جمله نیست و در هر موضوعى، مصداق خاصى پیدا مى‏کند. (7).

امام (ع) در تبیین حق گرایى، ابتدا به بیان حقیقت‏هاى ثابت و شگرف عالم آفرینش مى‏پردازد و با اثبات خدایى که ایجاد کننده‏ى همه‏ى حقایق و هستى هاست، تصویرى از نظام و سنت و قوانین تغییر ناپذیر آن به بشریت عرضه مى‏دارد (8) و با بیان جایگاه انسان در این نظام، و هدف خاصى که بدان آفریده شده است، به استراتژى، سیاست‏ها و خط مشى‏هایى مى‏پردازد که او را با هویت راستین به مقصد مى‏رساند. (9) در فرهنگ امام (ع) ره آورد تلاش پیامبران، ارایه‏ى بایدها و نبایدهایى (حلال و حرام‏ها) بوده است که هویت راستین بشرى را به تصویر مى‏کشد و او را قادر مى‏سازد تا با رعایت آنها، به سهولت به آن هویت دست یابد. از این رو، میزان سعادت و شقاوت را، میزان برخوردارى از آموزه‏هایى مى‏شناسد که از آنها در قالب دستورات دینى باقى

مانده است. (10).

ارزش این آموزه‏ها به اندازه‏اى است که ارزش زمامدارى بر انسان‏ها، بدون توجه به آنها، کمتر از آب بینى گوسفند (11) و یا کفش کهنه‏اى (12) مى‏گردد که جایى براى پینه زدن دوباره در آن یافت نمى‏شود.

این آموزه‏ها همان احکام الهى، ارزش‏هاى اخلاقى، روابط صحیح انسانى، حدود و ضوابط حکومت الهى است که شناخت و اطاعت از آنها، از ضرورت‏هایى است که چشم پوشى و بى‏تفاوتى در برابر آن، اثرات ناگوار و جبران ناپذیرى در پى خواهد داشت، که اصلى‏ترین آنها، مواجهه با جامعه و انسان‏هایى است که از هویت اصیل خود فاصله مى‏گیرند.


1) ر. ک: منتهى الارب، واژه حق.

2) ر. ک: کشاف اصطلاحات الفنون.

3) ابن‏سینا، الاشارات و التنبیهات، نشر البلاغه قم، 1375، ص 9 و ترجمه اشارات و تنبیهات، ملکشاهى، سروش، 1368، ص 252.

4) رک: دهخدا، لغت نامه، ج 6، ص 8029.

5) نهج‏البلاغه، خطبه‏هاى 4 و 147.

6) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 157.

7) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 216.

8) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 1.

9) نهج‏البلاغه، خطبه‏هاى 104 ، 1 و 118.

10) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 100.

11) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 3.

12) نهج‏البلاغه، خطبه‏ى 33.