معمولا آثار بارز وابستگى فرهنگى در هر کشورى، با مرعوب شدن قشر روشنفکر در برابر تهاجم فرهنگ غرب همراه بوده است که گاه با تمارض یا با اظهار نظرهاى غرب پسندانه با مهاجمین نیز همنوایى مىکردند. ما در انقلاب اسلامى نیز شاهد امواج اندیشههاى چپ و راست، اعم از مارکسیسم و لیبرالیسم، بودهایم؛ لکن قشرى که همواره خطر تهاجم غرب را جدى گرفته است و به جاى همزبانى، به مقابلهى با آن پرداخته، قشر متعهد روحانیت بوده است. از این جهت، امام راحل (ره) براى استحکام مبانى فرهنگى و تربیتى در جامعه، حضور فعال روحانیت و بهرهمندى بهینه از علوم حوزوى را ضرورى دانسته، مىفرمودند:
»اسلام عمیقتر از همه جا و از همهى مکتبها، راجع به امور انسانى و راجع به امور تربیتى مطلب دارد، که در رأس مسائل اسلام است… متخصص لازم است و در این امر باید از حوزههاى علمیه متخصص بیاورند«. (1).
1) همان، ج 15، ص 250.