اگر بخواهیم جریانی که به صورت گسترده و همه جانبه به رویارویی و مقابلهای جدی با ضد انقلاب مبادرت ورزید و طی مقطع زمانی مذکور حضوری فعال در صحنه کشور داشت، معرفی نماییم باید بگوییم که: «مردم» به طور عام و «حزبالله» به طور خاص در شهرها و پشت جبههها سنگرهای دفاع از حریم مقدس انقلاب اسلامی را گرم نموده و با نثار جان و مال خویش، بیدریغ، برخوردی مکتبی با ضد انقلاب از خود نشان دادند. تشکلی که هیچ نام و نشانی نداشت الا شعار «حزب فقط حزبالله – رهبر فقط روحالله» و حول این محور به راهپیمایی پرداخته و با حضور خویش در صحنه مراتب تبعیت از امام خمینی را به نمایش میگذاشتند. نیروهای این جریان وابستگی گروهی به هیچ حزب و جناح و سازمانی نداشتند و از قشرهای مختلف جامعه و طبقات مستضعف اجتماع تشکیل میشدند. هیچ مکان رسمی و مشخصی و هیچ آرمی نداشتند. هر جا و در هر نقطهای که برای برخورد با ضد انقلاب نیاز بود با سادهترین وسیله نقلیه خود را به آن اماکن و نقاط میرساندند. در شناسایی خانههای تیمی و کشف آنها، زیر نظر قرار دادن ترددهای مشکوک، جلوگیری از حمل و نقل سلاح و مهمات ضد انقلاب و…، نیروهای جلودار، همین «حزبالله» بود. مواضع حزبالله شامل همان مواردی میشود که امام خمینی طی بیانات و سخنرانیهای خود اعلام میفرمودند. اما نکتهای که بسیار جالب توجه بود تبلیغات جبهه ضد انقلاب برعلیه جریان خط امام بود که همه حرکات و
اقدامات این نیروهای مردمی را منتسب به حزب جمهوری اسلامی، که یکی از گروهها و تشکلهای مدعی پیروی از امام خمینی در آن دوران بود، مینمود.
بدیهی است منتسب ساختن انگیزه اقدامات و مواضع یک جریان خودجوش و مردمی و فراگیر به مواضع یک حزب و گروه خاص هم باعث محدود نشان دادن آن جریان است و هم باعث میگردید که جریان حزبالله در دامی که به واسطه این تبلیغات مسموم برایش پهن شده بود بیفتد و به یکی از دو راه گام نهد یا برای رفع نمودن این «اتهام» ناچار به «دفاع از خود» شود که در این صورت داخل جبهه انقلاب و «خط امام» تشتت و صفبندی و اتلاف ایجاد میگشت و این مسئله برای ضد انقلاب حائز اهمیت بود؛ و یا به راه دوم که محدود بودن عده و عقاید و مواضع خود است قدم بگذارد که این مسئله نیز برای ضد انقلاب موفقیت فوقالعادهای را به همراه داشت که تبلیغات ناصواب آنها را جامه صحت میپوشاند و «باطل» آنها را «حق» جلوه میداد.
آنچه که «حزبالله» را در این عرصه یاری نمود و از کوران این حادثه و ابتلا به سلامت عبور داد، نحوه موضعگیری سنجیده و ظریف امام خمینی بود. امام با نشان دادن خط مشی اصولی به حزبالله، به گونهای جریان مردمی حزبالله را در واقع این مقطع، پیشتاز نمود که بقیه گروهها و احزاب را نیز قوت و قدرت جریان حزبالله در بر میگرفت و در واقع برای عقب نماندن از حرکت شتابنده و انقلابی جامعه، ناچار از هماهنگ ساختن خود با این حرکت انقلابی میشدند. این مسئله آثار جانبی و مستقیم دیگری نیز به همراه خود داشت که از آن جمله میتوان به این نکته اشاره کرد که گروههای منحرفی هم چون «حزب توده ایران» و «جنبش مسلمانان مبارز» و «چریکهای فدایی خلق – اکثریت -» در این وانفسای درگیری میان «خط امام» با جریان ضد انقلاب، خود را به عنوان حامیان «خط امام» معرفی و تبلیغ مینمودند و این تبلیغات، حربهای زهرآلود را به ضد انقلابیون میداد که آنان جریانی را آلوده به انحرافاتی این چنینی معرفی نمایند. برخورد اصولی امام خمینی در نشان دادن جهتگیریهای اصلی حزبالله باعث گردید که در این مقطع حزب توده ایران و چریکهای فدایی خلق – اکثریت – به موضعگیریهایی کاملا انفعالی و مغایر با رنگ و بوی
صد در صد مکتبی و حزبالله و خط امام کشیده شوند و نیز «جنبش مسلمانان مبارز«، نشریه خود را در این برهه به وضعیتی نامتعادل کشاند. به طوری که نشریه «امت» در ابتدای راه برخورد حزبالله با ضد انقلاب، در 22 / 4 / 1360 در سر مقالهای با عنوان «در دفاع از موجودیت انقلاب از پیامبر درس بگیریم«، از میان برخوردهای پیامبر اکرم (ص(، ندای «الیوم یوم المرحمه» ایشان را مناسب برای وضعیت به وجود آمده اعلام کرد و اعدام تروریستها و بمب گزاران را محکوم نمود. (1) و در شمارههای بعدی خود نیز مشغول زیگزاگ زدن شده و در «امت» 2 / 6 / 1360 طی سر مقالهای با عنوان «درباره راست روی و چپ روی«، سازمان مجاهدین خلق را از حرکت عجولانه جهت رسیدن به جامعه توحیدی برحذر میدارد! (2).
به عبارت صریحتر،برخوردهای مکتبی حزبالله با وقایع و رخدادهای این مقطع، جنبش مسلمان مبارز را عاجز از همراهی صد در صد با «خط امام» در این برهه مینماید و عملا فریب تبلیغاتی این گروه را – که خود را در عداد گروههای خط امام القا میکرد – نقش بر آب نمود. بدیهی است برای آن که حزب توده و چریکهای فدایی خلق نیز، تزویر تبلیغاتشان در «خط امام» جا زدن خود، رسوا گردد نیاز به اقدامی عملی و حساب شده داشت زیرا اگر برخورد با ضد انقلاب صرفا محدود به برخوردی سیاسی میشد اینان نیز مدعی همراهی با نیروهای خالص پیرو خط امام میگردیدند. در این رابطه میتوان ادعا کرد که بیانات امام در 25 / 3 / 1360 و فراخوان حزبالله به صحنه برخورد با ضد انقلاب، در واقع این دو گروه را نیز عملا منفعل ساخت و «خط امام» را از «چماقی به نام حزب توده» خلاصی داد. فراخوان امام خمینی در آن روز، فرمان دفاع از حریم قرآن و حکم الهی بود و مقابله با مرتدین، و پر واضح است که در حرکتی با چنین غلظت مکتبی و دینی، هیچ جایی برای «حزب توده» و «اکثریت» باقی نمیگذاشت و اینان هیچ توجیهی برای همراهی با خط امام در این رابطه نمیتوانستند بیابند.
به هر حال، جریان قوی، منسجم، مردمی و فراگیر «حزبالله» در این مقطع، همه تشکلها و گروههای مذهبی و اسلامی مدعی پیروی از خط امام را به
دنبال خود میکشید و همه گروهها و سازمانهای اسلامی مانند: حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، نهضت زنان مسلمان، جامعه روحانیت مبارز و… در واقع متغیرهایی از تابع جریان «حزبالله» به رهبری امام خمینی بودند و تشکل خاصی توانایی هدایت این جریان را نداشت.
1) نشریه «امت» ارگان جنبش مسلمان مبارز، شماره 116، 22 / 4 / 1360.
2) نشریه «امت«، شماره 122، 2 / 6 / 1360.