از عوارض دلبستگى به دنیا، حب نفس است. البته انسان باید خود را دوست داشته باشد و از حوادث و امراض روحى و جسمى خود را حفط کند. حتى دفاع از نفس در برابر تجاوز بر او واجب شده است. تأکید فراوان اسلام بر حفظ نفس، به آن دلیل است که مسلمانان در اداى تکلیف و خدمت به اسلام و مسلمین، افرادى توانا و پراستقامت باشند. پس حفظ نفس تا جایى خوب است که مصالح اسلام اقتضاء مىکند. حال اگر مصالح اسلام، بر ایثار و جان و مال مسلمانان قرار گرفت، همه باید
پیشقدم شوند؛ اگر کسى تعلل کند و در ایثار جان و مال، شک و تردید به خود راه دهد، بىشک او گرفتار حب نفس شده است. حب نفس موجب لغزش انسان از صراط مستقیم ایمان مىشود و سرانجام او را بر لبهى پرتگاه سقوط قرار مىدهد. انسانى که اسیر نفس است، از فرصتها سوء استفاده مىکند و در همه حال، منافع خود را بر اسلام و مسلمین ترجیح مىدهد. انسانى که اسیر نفس است، دو چیز بر او غلبه دارد:
1 – هواهاى نفسانى
2 – شیطان
امام راحل (ره(، ضمن گوشزد کردن خطر هواى نفس و شیطان، انگیزهى دفاع در رزمندگان را عنایتى الهى دانسته و براى حفظ آن فرمودند:
»این عنایات الهى را براى خودتان و براى ملت حفظ کنید و راه آن این است که به تعهد خویش عمل کرده و در پیشگاه حق تعالى براى اسلام و جمهورى اسلامى، تا حد توانایى فداکارى نمایید و براى رضاى خداوند تعالى، نه هواهاى نفسانى و شیطانى، براى دفاع از اسلام و میهن خودتان در صحنه حاضر باشید.» (1).
بدین ترتیب ملاحظه مىشود که اگر انگیزه و هدف دفاع، خداى متعال نباشد، در دنیا و آخرت، خیر و برکت در پى نخواهد داشت؛ زیرا قرآن کریم مىفرماید که عمل هر کسى که در راه هواى نفس و شیطان باشد، گم خواهد شد:
افرأیت من اتخذ الهه هواه و اضله الله على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوة. (2).
»آیا مىنگرى آن را که هواى نفس را خداى خود قرار داده و خداوند نیز او را دانسته در گمراهیش رها ساخته، مهر برگوش و دل او نهاده و بر چشم وى پردهى ظلمت کشیده است.»
بنابراین، چه بسا کار نیک و پسندیده به ظاهر از انسان سر مىزند، ولى به دلیل آن که براى ارضاى هواهاى نفسانى است، نزد خدا و مردم گم خواهد شد و اثرى از خود بر جا نخواهد گذاشت. به همین دلیل در مکتب انسانساز اسلام، تزکیه و تأدیب نفس مهمترین برنامهى رسالت و حکومت اسلامى به شمار مىآید و حتى پیکار با هواهاى.
نفسانى در لسان نبى اکرم «صلى الله علیه و آله» «جهاد اکبر» نامیده مىشود؛ هنگامى که گروهى از یاران خویش را به جنگ گسیل مىدارد، پس از بازگشت پیروزمندانهى آنان، مىفرماید: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الأصغر و بقى علیهم الجهاد الأکبر. قیل یا رسول الله! ما الجهاد الأکبر؟ قال: جهاد النفس (3).
»مرحبا به گروهى که جهاد اصغر را به پایان آوردند اما بر آنان جهاد اکبر باقى مانده است. عرضه داشتند: یا رسول الله! جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس.»
بر این اساس مولوى گفته است: (4).
اى شهان کشتیم ما خصم برون
ماند خصمى زو بتر اندر درون
کشتن این کار عقل و هوش نیست
شیر باطن سخرهى خرگوش نیست
قد رجعنا من جهاد الاصغریم
با بتى اندر جهاد اکبریم
قوتى خواهم ز حق دریا شکاف
تا بناخن برکنم این کوه قاف
سهل شیرى دان که صفها بشکند
شیر آن را دان که خود را بشکند.
امام راحل (ره) نیز مغرور شدن به پیروزیها در میادین نبرد را، راه غلبهى هواى نفس دانستهاند و خطر فریب شیطان را به رزمندگان گوشزد فرمودهاند:
»همه باید بدانیم که تمام امور و از آن جمله فتح و نصر، به دست خداوند متعال است و ما النصر الا من عند الله العزیز الحکیم باید توجه داشتیم باشیم که در این فتح مبین و سایر فتوحات، غرور به قدرت خویش پیدا نکنیم و شیطان نفس بر ما غلبه نکند که غرور، موجب سردى و سستى مىشود.» (5).
از این جهت، در تعریف پیروزى بزرگ انسان فرمودند:
»پیروزى بزرگ این است که انسان بر نفس خویش پیروز باشد و بر شیطان خودش غلبه کند.» (6).
1) صحیفه نور، ج 16، ص 134.
2) سورهى جاثیه، آیه 23.
3) وسایل الشیعه، ج 6، باب 1، ص 123.
4) مثنوى دفتر اول.
5) صحیفه نور، ج 16، ص 101.
6) همان، ص 58.