جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توسل به حمله‏های کورکورانه

زمان مطالعه: 6 دقیقه

تمایز بین نظامیان و غیرنظامیان مسئله‏ای قدیمی در تاریخ جنگ‏ها نیست. (1) دست کم تا قرون وسطی مفهوم جنگ بدین معنا بود که تمام ساکنان کشور دشمن، مانند یکدیگرند و با همه باید به یک نوع رفتار کرد، اما در مقدمه‏ی بیانیه‏ی سال 1868 سن‏پترزبورگ تصریح شد که «تنها هدف مشروع در جنگ، تضعیف نیروهای مسلح دشمن است.» و به تدریج، «اصل تمایز» یا «اصل ایمنی غیرنظامیان» بیشتر و بیشتر مورد توجه قرار گرفت. مقررات سال‏های 1899 و 1907 لاهه به طور ابتدایی و ناقص حمایت از افراد عادی را پذیرفتند. کنوانسیون چهارم ژنو بین افراد غیرنظامی و نظامی تمایز آشکاری قائل شد. پروتکل نخست 1977 نیز به شکل بارزی نحوه و میزان حمایت از افراد غیرنظامی را گسترش داد و تأکید کرد که هر کس رزمنده بودن وی به اثبات نرسد در زمره‏ی افراد عادی خواهد بود. ممنوعیت گسترش حملات نظامی به غیرنظامیان یا اصل «تفکیک شخصی» در بندهای 1 تا 3 ماده‏ی 51 پروتکل نخست 1977 ژنو نیز زیر عنوان «حمایت از جمعیت غیرنظامی» چنین آمده است:

1 – جمعیت و افراد غیرنظامی از حمایت کلی در برابر خطرهای ناشی از عملیات نظامی برخوردار خواهند شد. برای تحقق این حمایت، قواعد زیر که مکمل دیگر قواعد لازم الاجرای حقوق بین‏الملل‏اند، در تمامی شرایط رعایت خواهند شد.

2 – جمعیت و افراد غیرنظامی نباید هدف حمله قرار گیرند. همچنین، اعمال یا تهدیدهای خشونت‏آمیز که منظور اصلی از آن ایجاب رعب و وحشت میان جمعیت غیرنظامی باشد، ممنوع است.

بند 4 ماده‏ی 51 پروتکل نخست 1977 مقرر می‏کند که حمله‏های کورکورانه و بدون تبعیض ممنوع است. این حمله‏ها عبارت‏اند از:

الف) حمله‏هایی که علیه یک هدف نظامی ویژه صورت نگیرد.

ب) حمله‏هایی که با استفاده از روش‏ها یا وسایل جنگی صورت گیرد که

نتوان آن را علیه یک هدف نظامی ویژه به کار گرفت.

ج) حمله‏هایی که در آن، از روش‏ها یا وسایل جنگی استفاده می‏شود که اثرهای کاربرد آن را نمی‏توان طبق مقررات پروتکل حاضر محدود کرد. در نتیجه، در هر یک از این گونه موارد، این حمله‏ها نوعی است که اهداف نظامی و افراد یا اموال و اهداف غیرنظامی را بدون تفکیک از یکدیگر هدف اصابت قرار می‏دهند.

بند 5 همان ماده در ادامه‏ی بند 4 است. افزون بر دیگر موارد، انواع حمله‏های زیر در زمره‏ی حمله‏های کورکورانه به شمار می‏آیند.

الف) حمله از طریق بمباران با هر روش و وسیله‏ای که تعدادی هدف نظامی مشخص و مجزای درون یک شهر، قصبه، روستا یا ناحیه‏ی دیگری که تجمع مشابهی از افراد و اموال غیرنظامی را در خود جای داده است، به منزله‏ی هدف نظامی واحدی قلمداد می‏کند.

ب) حمله‏ای که انتظار می‏رود، به طور اتفاقی صدمه‏ی جانی به افراد غیرنظامی، مجروح شدن آنها و وارد آوردن خسارت به اهداف غیرنظامی یا مجموعه‏ای از آنها را موجب می‏شود که نسبت به ویژگی‏های نظامی مشخص و مستقیمی که پیش‏بینی شده است، بیش از حد باشد.

ممنوعیت‏های جنگ کورکورانه در بندهای 4 و 5 پروتکل نخست 1977 به حمله‏های هوایی محدود نشده است. حمله‏ها و بمباران هوایی گسترده‏ی مناطق پرجمعیت دارای اهداف نظامی، که در آنها، هم افراد غیرنظامی و هم اهداف نظامی و غیرنظامی بدون تفکیک و تمییز منهدم می‏شوند، مرکز ثقل ممنوعیت‏های حمله‏های کورکورانه و بدون تبعیض مندرج در پروتکل است.

با وجود این ممنوعیت‏های صریح حقوق بین‏الملل بشردوستانه، رژیم عراق تجاوز به قلمرو ایران و حمله به شهرها و مناطق مسکونی ایران را آغاز کرد. نیروهای ارتش عراق با هر وسیله و روشی که توانستند به انهدام اهداف غیرنظامی پرداختند. بخش گسترده‏ای از این اهداف غیرنظامی مناطق مسکونی و شهرهای بی‏دفاع بودند که ساکنانشان با حمله‏های موشکی،

هوایی و توپخانه‏ای دشمن به خاک و خون کشیده شدند. همچنین برخی از مکان‏هایی که هدف اصابت موشک یا راکت و بمب‏های هواپیمای دشمن قرار گرفتند، مدارس، بیمارستان‏ها، اموال و مکان‏های فرهنگی، تأسیسات ضروری برای ادامه‏ی حیات مردم بوده‏اند که حقوق بین‏الملل بشردوستانه از جمله کنوانسیون چهارم ژنو و پروتکل الحاقی نخست 1977 و… حمله به آنها را ممنوع کرده‏اند.

درباره حمله‏های وحشیانه و بدون تبعیض ارتش عراق به هدف‏های غیرنظامی ایران، به بخشی از سخنان صدام حسین، رئیس رژیم عراق، اشاره می‏شود:

»بنابراین، هر کس که عراق را آزار دهد، از ضربات کوبنده‏ی ما در دفاع از عراق ایمن نخواهد شد، حتی اگر لازم باشد این ضربه‏ها در عمق خاک ایران صورت پذیرد. ما طی دو روز گذشته، این چنین اقدام کردیم و از این پس نیز، این گونه اقدام خواهیم کرد و در صورت ادامه شیوه‏ی تجاوزکارانه‏ی آنان، ضربات کوبنده و ویرانگر خود را افزایش خواهیم داد.» (2).

ضربات کوبنده‏ای که صدام از آن یاد می‏کند، جز حمله به شهرهای بی‏دفاع و کشتار بی‏رحمانه‏ی مردم مظلوم ایران و تخریب منازل آنها مفهوم دیگری دربر نداشت؛ جنایتی ضدبشری که تا پایان جنگ به دست ارتش عراق ادامه داشت.

صدام در سخنان دیگری، خطاب به خلبانان عراقی چنین می‏گوید:

»… هر یک از شما و دوستانتان در نیروی هوایی وقتی که ضربات دقیق خود را به مغز این[…]محتضر و هدف‏های اقتصادی وی فرود می‏آورد، پایان جنگ را نزدیک‏تر و بدین ترتیب از ریخته شدن خون یاران نظامی‏اش جلوگیری می‏کند، اما هنگامی که خطایی – هر چند اندک – را مرتکب می‏شود، خون‏های ریخته شده بر اثر ادامه‏ی جنگ بر گردن او خواهد بود.» (3).

آری منطق صدام این گونه بود. با شقاوت و عداوت تمام به خلبانان عراقی می‏گفت برای جلوگیری از ریخته شدن خون هم‏قطاران خود، باید خون مردم ایران را بریزند و در این زمینه، آنها را از کوچک‏ترین خطا بر حذر می‏کرد.

بدین ترتیب، هزاران نفر از مردم مظلوم و بی‏دفاع کشورمان با بمباران هوایی ارتش عراق به شهادت رسیدند. در قسمت‏های پیشین، به میزان تلفات و خسارات این حمله‏های کورکورانه و بدون تبعیض اشاره شد.

اما در مورد پروتکل‏های 1977 الحاقی به کنوانسیون‏های چهارگانه ژنو 1949 و سلاح‏های جدید، به ویژه موشک‏های دوربرد، یادآوری این نکته لازم است که با در نظر گرفتن و ملاحظه‏ی موشک‏های دوربرد مجهز به سیستم‏های رایانه‏ای هدایت تا هدف، آثار مخرب این سلاح‏ها بر اهداف و افراد غیرنظامی محتمل و قابل پیش‏بینی است. این امر انتخاب سلاح‏هایی که نقض یا رعایت ممنوعیت‏ها را در پی دارد، به طراحان و فرماندهان واگذار می‏کند. پیچیدگی قواعد، قدرت و سرعت روش‏های نوین حمله و انواع سلاح‏های مورد استفاده در (مخاصمات) از عوامل ایجاد مشکلات کنونی اجرای ممنوعیت حمله‏ی کورکورانه‏اند. درباره این قواعد، گاهی اعلام می‏شود که مقررات مربوط به مخاصمات باید ساده و به آسانی قابل فهم و تشخیص باشد. این امر درست نیست؛ چرا که مخاصمه، یعنی موضوع این قواعد و به عبارت دیگر، آنچه این قواعد برای آن وضع شده است، خود، تنوع و پیچیدگی گسترده‏ای دارد و مشکلات عملی تأمین اجرای این قواعد، طاقت‏فرساست. یک قدرت حامی در وضعیتی نیست که بتواند روش‏های نوین و جدید مخاصمه و جدال مستقر در مراکز کنترل، مکان‏ها و سایت‏های پرتاب و مراکز پوشش را کنترل و نظارت کند.

واقعیت این است که با در نظر گرفتن مفاد پروتکل نخست 1977، در حمله‏هایی که با رعایت ممنوعیت‏های حمله‏های کورکورانه صورت می‏گیرد، بخش درخور توجهی از تسلیحات نمی‏توانند مشارکت کنند (این امر یک وضعیت دوگانه ایجاد خواهد کرد) و ممکن است یا از سلاح‏های مزبور استفاده نشود یا پروتکل رعایت نشود (که اغلب، احتمال وقوع حالت دوم قوی‏تر است(.

ممنوعیت حمله علیه شهرک‏های نظامی مجزا و مستقل از یکدیگر که با تمرکز مشابهی از اهداف غیرنظامی احاطه شده و در تعریف حمله‏های کورکورانه مندرج می‏باشند، از دیگر مشکلات اجرای این اندیشه‏اند.

دقت ساز و کارهای هدایت هدف، که اکنون در اختیار روش‏های نوین مخاصمه قرار دارد، آثار مخرب و گسترده‏ی سلاح‏های جدید را در پی خواهد داشت. اگر پروتکل نخست در این مورد تلاش کرده باشد تا آنچه را معاهدات خلع سلاح قبل از آن ناممکن دانسته بودند، به دست آورد (یعنی خودداری از استفاده از سلاح‏های جدید که اغلب، قدرت انهدام بالایی دارند(، ممکن است تلاش آن بی‏فایده بوده باشد؛ زیرا به احتمال زیاد دولت‏های قدرتمند و مقتدر نظامی، به کنار گذاشتن یک جانبه‏ی سلاح‏های نوین خود، که با هزینه کردن منابع مالی بسیار به دست آورده‏اند، تمایل ندارند. مشکل بتوان گفت که سلاح‏های کشتار جمعی مطابق با قواعد منع حمله‏های کورکورانه استفاده شوند.

با وجود این، یکی از علل اختلاف در استفاده از این گونه سلاح‏ها (اختلاف نظر و برداشت تابعین حقوق بین‏الملل، به ویژه دولت‏ها و سازمان‏های مقتدر نظامی در برابر دولت‏های جهان سوم و در حال توسعه) درباره «میزان قلمرو دولت و تراکم جمعیت» در چارچوب واژه‏ها و عبارت‏های پروتکل است. احتمال دارد که پیچیدگی زیاد قواعد منع حمله‏های کورکورانه بیشتر به سود یک متهم به ارتکاب به نقض آن مقررات تمام شود.

در جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، به رغم ممنوعیت آشکار و صریح حمله‏های کورکورانه و بدون تبعیض و با در نظر گرفتن پیچیدگی ممنوعیت‏ها، رژیم عراق بیشتر حمله‏های خود را بدون اینکه هدف خاصی را در نظر بگیرد بیشتر و به عمد علیه جمعیت غیرنظامی و شهرهای بی‏دفاع به کار گرفت (مصادیق در این باره فراوان است(؛ زیرا برای این رژیم اهمیت نداشت که آیا حملات موشکی و بمباران‏های هوایی مکررش مزیت نظامی ویژه‏ای دربر دارد یا خیر. در واقع، آنچه مهم بود اینکه با شلیک موشک‏های دوربرد و بمباران‏های هوایی به شهرها و مناطق مسکونی رعب و وحشت، ترس و نارضایتی بیشتری در مردم پدید آورد و با این شیوه ملت ایران را نسبت به نظام جمهوری اسلامی بدبین کند و مردم را برانگیزد تا برای خاتمه دادن به جنگ به مسئولان نظام فشار آورند.


1) ناصر قربان‏نیا، اخلاق و حقوق بین‏الملل، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، انتشارات سمت، 1378، ص 145.

2) ستاد تبلیغات جنگ (شورای عالی دفاع جمهوری اسلامی ایران(، ستیز با صلح، چاپ دوم 1366، ص 152.

3) همان.