در اختیار داشتن بخش وسیعی از مناطق اشغالی ایران، امتیازی برای عراق بود تا این کشور برای گرفتن امتیاز سیاسی، از موضع برتر سخن گوید. به همین دلیل؛ صدام در توجیه استقرار نیروهای عراقی در مواضع اشغالی گفت:
»وقتی جنگی آغاز شود، عاقلانهترین راه این است که چرخه آن در سرزمین دشمن بگردد نه در خاک ما… نباید کسی به شما بگوید یا خود شما بپرسید، حال که ایرانیان را شکست دادیم و
به آنها فهماندیم که میتوانیم در برابرشان بایستیم و آزارشان دهیم، پس به مرزهای بینالمللی خود که زینالقوس، سیف سعد و نقاط دیگری است که در دست آنان بود و اکنون آنها را پس گرفتهایم، بازگردیم. جواب این است: شط العرب را مرز زمینی نمیتواند ایمن کند، حاکمیت لازم است…«(1).
بیگمان، تحلیل و درک عراقیها از وضعیت سیاسی و نظامی ایران در تصمیم آنها مبنی بر استقرار در مواضع اشغالی بیتأثیر نبود، چنان که اسیران عراقی با استنباط از ذهنیت فرماندهان نظامی عراق، میگویند:
»فرماندهی نظامی عراق تصور میکرد که ارتش ایران قادر به جمعآوری یگانهای کافی برای از بین بردن واحدهای عراقی که یک موضع دفاعی در امتداد قصر شیرین تا آبادان برای خود اتخاذ کرده بودند، نیست. زیرا که فراهم آوردن چنین نیرویی نیاز به تلاشهای بسیار دارد و عراق با گذشت زمان، میتواند ایران را به پذیرش واقعیت مجبور کند. رهبری نظامی عراق دیدگاههای خود را روی اوضاع آشفته داخل ایران و اختلافات شدید بین سیاستمداران ایران یعنی جریان بنیصدر از یک طرف و جریان اصیل اسلامی از طرف دیگر، بنا نهاده بود و به این خاطر تصور میکرد، تأمین نیروهای لازم برای بیرون راندن عراقیها در سایه پراکندگی داخلی، استوار خواهد بود.«(2).
رادیو بغداد نیز طی تفسیری از اوضاع سیاسی ایران و اختلافات موجود در کشور، دیدگاه عراقیها را درباره وضعیت داخلی ایران چنین بیان کرد:
»قدر مسلم این است که یک کودتای پنهانی علیه بنیصدر در ایران وجود دارد زیرا بنیصدر عملا اختیارات خود را از دست داده است… بنیصدر در مناسبتهای بسیار تلاش کرد، تحت عنوان تأثیر دیگران در درون دولت، مسئولیت شکستهای نیروهای ایرانی در میدانهای جنگ را به عهده دیگران بگذارد و این کار را به این علت کرد که مسئولیت شکست فعلی فقط به گردن او نیفتد و از آخرین پستی که برای او باقی مانده محروم نشود.«(3).
در رسانههای خارجی نیز اوضاع سیاسی ایران به شدت بیثبات و بحرانی ترسیم میشد و همین امر به معنای ترغیب عراق برای باقی ماندن در مواضع اشغالی بود. رادیو قاهره به نقل از روزنامه فیگارو در این باره گفت:
»ایران گرفتار یک اغتشاش کامل شده و این امر باعث گردید[است]تا کارشناسان معتقد شوند که سربازان عراقی در صورتی که فعالیتهای خود را هماهنگ سازند، میتوانند راه خود را به تهران باز کنند«(4).
در واقع، راهحل سوم عراق یعنی «استقرار در مواضع اشغالی» (5) گرچه در آن وضعیت بهترین انتخاب برای این کشور بود، ولی این تصمیم نشان میداد که نوعی بنبست در روند سیاسی و نظامی جنگ ایجاد شده است، به ویژه این که عراق به دلیل ناکامی در تحقق اهداف سیاسی و نظامی خود، ابتکار عمل را از دست داده بود و تنها چیزی که در اختیار داشت،بخشی از مناطق اشغالی بود. لذا، عراقیها با استقرار در مواضع اشغالی و با نگاه تحولات داخلی ایران، نیروهای انسانی خود را بسیج و تجهیز کردند و در انتظار فرصتی مناسب برای کسب امتیاز در مذاکرات صلح بودند. در این حال، نه تنها عراق فاقد توانایی نظامی(6) برای تغییر وضعیت نظامی به سود خود بود، بلکه با تغییر اوضاع بینالمللی (7) امکان پیگیری اهداف عراق در سطح گذشته و حتی در سطح محدود با تکیه بر اهرم نظامی تا اندازهای دشوار شده بود. رادیو اسرائیل در مورد موضع امریکاییها و احتمالاتی که وجود داشت و وضعیت نظامی حاکم بر جنگ، گفت:
»عراق قدرت و ظرفیت آن را ندارد که ایرانیان را وادار به مذاکره نماید و ایران نیز قدرت و نیروی لازم را برای اخراج عراقیها ندارد.«(8).
این رادیو با توجه به اقدامات عراق و احتمالات موجود و تأثیر آن در سطح منطقه، افزود:
»اگر ایران با حمله عراق تجزیه شود، مسکو از اوضاع سوء استفاده کرده، نفوذ خود را گسترش خواهد داد. ثانیا اگر عراق درصدد برآید سه جزیره عربی مسلط بر تنگه هرمز را به تصرف درآورد و یا بخواهد استان نفت خیز خوزستان را به خاک خود ضمیمه کند، امریکا مجبور به دخالت خواهد شد.«(6).
عراقیها بر این باور بودند که امریکا با باز شدن راه گفتوگو با لیبرالها که به درون حاکمیت ایران نفوذ کرده بودند، به اهداف خود مبنی بر فراهم شدن مقدمات و زمینههای آزادی گروگانها دست یافته است، در حالی که عراق هنوز از دست یافتن به هر گونه
امتیازی محروم است. بنابراین، آنها به منظور بهرهبرداری از برتری نظامی، معتقد بودند که «یکی از کلیدهای وضع موجود را در دست دارند و آن خوزستان ایران یا عربستان اعراب است.«(9) لذا، عراقیها با باقی ماندن در مواضع اشغالی با این ارزیابی که برگ برندهای برای اخذ امتیازات سیاسی از ایران در دست دارند، منتظر تحولات سیاسی در داخل ایران و همچنین مذاکرات ایران و امریکا حول محور آزادی گروگانهای امریکایی بودند.
در این میان، گزینش راهحل سوم و استقرار قوای عراقی در مناطق اشغالی در واقع حاوی این مفهوم بود که عراق نه تنها نمیتواند سرنوشت جنگ را به سود خود تعیین کند، بلکه مهمتر از آن، این امر نشان دهنده طولانی شدن جنگ و نبودن دورنمای روشن برای پایان بخشیدن به آن بود. ضمن این که پیشنهادهای عراق برای مذاکره، به دلیل تلاش این کشور جهت بهرهگیری از موقعیت برتر نظامی خود در برابر ایران، به هیچ وجه مورد توجه و استقبال ایران قرار نمیگرفت. عراق نیز برای تحمیل اراده سیاسی خود به ایران از توان نظامی لازم برخوردار نبود. صدام در نخستین کنفرانس مطبوعاتی با شرکت خبرنگاران خارجی، ضمن تشریح مواضع عراق در جنگ – با توجه به بنبست حاکم بر جنگ و ناگزیر شدن عراق برای استقرار در مواضع اشغالی و طولانی شدن جنگ – گفت:
»این که گفته شود ذخیره ما برای دو ماه کافی بوده و جنگ چهار ماه به طول خواهد انجامید و محاسبات ما دقیق نبوده، این درست نیست و نباید بهانهای باشد که بر دشمن خود پیروز نشویم. هنوز محاسبات ما دقیق است… ما قصد اشغال سرزمین ایران را نداشتیم، ولی اگر مردم عربستان[خوزستان]از ما بخواهند، آنجا مستقر میشویم.«(10).
صدام در این کنفرانس خبری با تأکید برخواسته عراق مبنی بر تجزیه ایران، ضمن پاسخ به درخواست امریکاییها، یکی از اهداف جنگ افروزی خود را بیان کرد و گفت:
»تا موقعی که ایران دشمن ملت عرب محسوب میشود،مسلما نه تنها خواستار تجزیه آن بلکه خواستار نابودی آن هستیم.«(11).
وی با توجه به این که بیان این گونه موضعگیری به صورت رسمی با اصول دیپلماتیک سنخیت ندارد، گفت:
»شاید بیان این حرف با اصول سیاست سنخیتی نداشته باشد، ولی این چیزی است که در قلب من و ملت عرب است که خاکشان را دوست دارند.«(6).
صدام همچنین در ادامه سخنان خود با تأکید بر روابط عراق با فرانسه و شوروی، در واقع به مناسبات جدیدی که عراق بدان دست یافته بود، اشاره کرد:
»ما با کشورهایی در جهان دوست هستیم، فرانسه و شوروی در درجه اول قرار دارند و ما با آنها روابط گستردهای از نظر نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی داریم.«(6).
این سخنان صدام در رسانههای خارجی بازتاب نسبتا گستردهای داشت؛ خبرگزاری یونایتد پرس این سخنان را نشان دهندهی آمادگی عراق برای ادامه جنگی طولانی و فرسایشی، ارزیابی کرد. رادیو کلن نیز در مورد اظهارات صدام به این نکته اشاره کرد که به دلایل بسیار، نه عراق به آسانی قادر به تصرف یا باقی ماندن در شهرهای ایران است و نه جو بینالمللی اجازه چنین تجاوز و اشغالی را به عراق خواهد داد.(12).
1) مأخذ 95.
2) ستاد مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تحلیل نبردهای بین ایران اسلامی و بعثیان عراقی، نوشته اسیران عراقی.
3) خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، نشریه 22 / 8 / 1359، به نقل از رادیو بغداد، 21 / 8 / 1359.
4) – خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، نشریه 26 / 8 / 1359، به نقل از رادیو قاهره، 25 / 8 / 1359.
5) صدام در مجلس ملی عراق در این باره گفت: «دستآوردهای هر جنگی، حقوقی است که به حقوق پیش از جنگ افزوده میشود… هر ملتی که زمان بیشتری را در سرزمینی باقی بماند، حقوق بیشتری به دست میآورد.«(ستاد تبلیغات جنگ، ستیز با صلح، صدام، 14 / 11 / 1980 برابر 13 / 8 / 1359(.
6) پیشین.
7) رادیو امریکا در گزارشی از سمیناری که در واشنگتن درباره جنگ ایران و عراق تشکیل شده بود، به نقل از «باری روبین» استاد دانشگاه جرج تاون امریکا گفت: «دولت عراق به خوبی میداند که ابرقدرتهای جهان اجازه نخواهند داد عراق بخشی از خاک ایران را به خود ملحق کند.«(خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه» نشریه شماره 423، 26 / 8 / 1359، به نقل از رادیو امریکا، 25 / 8 / 1359(.
8) روزنامه انقلاب اسلامی، 3 / 8 / 1359.
9) خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، نشریه 21 / 8 / 1359، به نقل از رادیو بغداد، 22/ 8 / 1359.
10) مأخذ 99، به نقل از روزنامه لوموند.
11) مأخذ 99.
12) مأخذ 99، به نقل از رادیو کلن، 21 / 8 / 1359.