جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تلاش ارتش عراق برای تصرف آبادان

زمان مطالعه: 12 دقیقه

بررسی محورهای عملیاتی ارتش عراق در خوزستان حاکی از آن است که هدف‏های حکومت عراق در ابتدای جنگ فراتر از جبران توافقات مرزی است که به گفته سران عراق به اجبار به آن تن داده بودند و یا فراتر از سایر ادعاهای آنان همچون ایجاد امنیت برای مرزهای‏شان بوده است (1) مسیر این محورها نمایانگر توجه به کل جلگه خوزستان می‏باشد، یعنی تجزیه این منطقه از کل کشور (2) با توجه به محدودیت‏های ارتباطی این منطقه که به واسطه گسترش رشته ارتفاعات زاگرس در سمت شمال و شرق خوزستان به وجود آمده است.

تنها منظور حرکت لشکرهای 1 و 10 ارتش عراق در دست‏یابی به جاده و شهر اندیمشک را می‏توان در قطع راه ارتباطی جلگه خوزستان با استان‏های شمالی و مرکزی کشور به عنوان مهم‏ترین گلوگاه این جلگه دانست، چرا که غیر از این هیچ هدفی برای به کارگیری دو لشکر در منطقه شمال اهواز متصور نبود. شهر اهواز به عنوان مرکز استان و مهم‏ترین گره مواصلاتی این جلگه، با توجه به نیروهای اختصاص یافته در تصرف آن، هدف اصلی ارتش عراق در منطقه بود، زیرا لشکر 5 در جنوب این شهر از منطقه طلائیه – جفیر و لشکر 9 از سمت سوسنگرد مأموریت تصرف آن را به عهده داشته‏اند ضمن این که حرکت لشکر 1 برای قطع راه ارتباطی شمال اهواز و محاصره این شهر از این مسیر، می‏توانست کمک بسیار مؤثری در موفقیت لشکرهای 5 و 9 باشد. از این دیدگاه، شهرهای خرمشهر و آبادان اهمیت کم‏تری در اهداف نظامی دشمن داشته‏اند.

با توجه به مطلب فوق، در هفته اول نبرد، در جنوب اهواز لشکر 5 با به کارگیری یک تیپ تحت امر خود در محور خرمشهر از طریق طلائیه – جفیر وارد خاک ایران شد و با تمرکز عمده توان خود به سمت اهواز، بدون برخورد با مانعی جدی و ضمن تصرف پادگان حمید، به دیوارهای جنوبی شهر اهواز رسید. اما لشکر 3 زرهی که تا این هنگام با مقاومت‏های مردم در اطراف پل نو مواجه شده بود نتوانست از پل بگذرد، لذا در اطراف آن (پل نو) و در کنار نهر عرایض مستقر گردید. در همین حال لشکر 1 و لشکر 10 زرهی با اشغال سریع منطقه وسیع غرب شوش و دزفول خصوصا پادگان مرزی عین خوش، خود را به رودخانه کرخه رساندند. لشکر 9 نیز با تمامی تلاشی که برای نزدیک شدن به اهواز کرد، در اطراف سوسنگرد از صفوف رزمندگان اسلام نتوانست بگذرد و سرگرم نبرد با آنان بود.

عملکرد عراق در این مدت بیانگر هراس آنان از ورود به شهرها و رویارویی با مقاومت‏های مردمی در یک جنگ شهری بود طوری که لشکر 9 نیز بر اثر مقاومت دلیرانه نیروهای انقلابی مردم در سوسنگرد، از داخل شدن به شهر بازماند و این تعلل و کندی لشکر 9 سبب ایجاد شکاف بین لشکرهای 5 و 1 گردید.

در نظر گرفتن این احتمال که مردم خوزستان و سایر نقاط کشور در دفاع از ارزش‏های انقلاب به مقاومت در مقابل تجاوز ارتش عراق می‏پردازند، سبب

شد که طراحان نظامی، اهداف نظامی را در جهت تجزیه استان خوزستان تعریف کنند، اما بر اثر مقاومت سخت و پایدار مردم در این استان علاوه بر این که یگان‏های دشمن نتوانستند سریع و آسان به هدف‏های تعیین شده دست یابند، سرعت اولیه آنها نیز گرفته شد.

در چنین اوضاعی سران عراق به جست و جوی یافتن راه‏های جدید برای ادامه نبرد پرداختند. مقام‏های عراق که تا آن زمان از سقوط کامل خوزستان و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی سخن به میان می‏آوردند، اعلام کردند که با جمهوری اسلامی از طریق سازمان‏های بین‏المللی وارد مذاکره شده و آتش‏بس یک جانبه اعلام کردند. اما در مقابل، جمهوری اسلامی با درک واقعی دسیسه‏های سیاسی، (3) اعلام کرد که تا وقتی که یک سرباز عراقی در خاک جمهوری اسلامی ایران باقی است، حاضر به مذاکره با عراق نمی‏باشد. این موضع‏گیری قاطعانه با توجه به زمین‏گیر شدن ارتش عراق، جنگ را وارد مرحله جدیدی کرد که از ویژگی‏های این مرحله می‏توان تغییرات اساسی در اهداف نظامی ارتش عراق را نام برد؛ بدین‏سان که خرمشهر و جزیره آبادان به عنوان مهم‏ترین هدف‏های ارتش عراق در ادامه نبرد مطرح گردیدند و از این پس هر چند دشمن در منطقه سوسنگرد به تلاش خود برای پیش‏روی به سمت اهواز ادامه می‏داد لیکن توجه بیش‏تر خود را به تصرف جزیره آبادان معطوف کرد لذا چنان که در فصل قبل اشاره گردید، از 7 / 7 / 1359 تلاش خود را در منطقه خرمشهر برای ورود به آن مضاعف کرد.

در تصرف اهداف مطرح شده، تنها معبر طبیعی که زمین به فرماندهان ارتش عراق می‏داد مسیری بود که از شلمچه وارد خرمشهر می‏شد و سپس با

استفاده از پل خرمشهر بر کارون وارد جزیره آبادان می‏گردید، لیکن مقاومت شدید رزمندگان در دروازه‏های خرمشهر و اطراف پل نو، همچون سدی استوار در مقابل تمرکز توان عراق در این محور ظاهر شد. نظامیان عراق با توجه به درک ارزش تصرف منطقه آبادان و خرمشهر، پس از 17 روز نبرد حتی موفق به ورود به شهر خرمشهر نیز نگردیده بودند، لذا طبیعی بود که به دنبال راه‏های جدید برای رسیدن به حداقل اهداف ممکن یعنی جزیره آبادان باشند تا خود را از بن بست دروازه‏های شهر خرمشهر نجات دهند.

دو راه کار جدید می‏توانست عراق را وارد آبادان کند و از این بن بست نجات دهد: نخست، عبور از رودخانه خروشان اروند؛ دوم، عبور از رودخانه‏های کارون و بهمن شیر.

ضعف‏های موجود در ارتش عراق و از سوی دیگر ویژگی‏های خاص رودخانه اروند که عبور از آن را برای هر نیرویی بسیار مشکل می‏ساخت سبب شد که فرماندهان ارتش عراق عبور از اروند را برای ورود به جزیره آبادان در معادلات خود در نظر نگیرند (4) خصوصا حضور نیروهای مردمی و رزمنده در جزیره آبادان به طور حتم می‏توانست در زمان عبور عراقی‏ها از اروند لطمات جبران‏ناپذیری را بر آنها وارد آورد. اما عبور از رودخانه بهمن شیر با توجه به ضعف شدید سازمان‏های نظامی در دفاع از مناطق سرزمینی می‏توانست به سهولت انجام پذیرد و این عبور از بهمن شیر به هیچ عنوان نمی‏توانست با عبور از اروندرود قابل قیاس باشد، لذا فرماندهان ارتش عراق عبور از کارون را در دستور کار خود قرار دادند و این عبور می‏توانست این نتایج را در ادامه نبرد در منطقه عمومی آبادان دارا باشد:

1- بستن راه تدارکاتی شهر خرمشهر که تنها راه ارتباطی این شهر از طریق آبادان و آن هم از طریق جاده اهواز – آبادان و بندر ماهشهر – آبادان صورت می‏گرفت. قطع این راه ارتباطی، محاصره کامل خرمشهر محسوب می‏گردید.

2- ایجاد یک فضای مانوری جدید در شرق کارون برای دسترسی به جزیره آبادان.

3- تقسیم قدرت دفاعی خرمشهر در دو منطقه (5).

4- خارج کردن صحنه نبرد از جنگ‏های خیابانی به مناطق باز. با توجه به تجهیزات و آموزش رزمندگان، تا آن زمان تجربه ثابت کرده بود که مقاومت‏ها تنها در سکونت‏گاه‏ها شکل می‏گیرد، یعنی جایی که انسان‏های متعهد بتوانند در پناه حفاظی با استفاده از سلاح‏های انفرادی و سبک و همچنین وسایل دست‏ساز چون کوکتل مولوتف به دفاع بپردازند.

برقراری پیوند عمیق سپاه و نیروهای مردمی در آن مقطع و انگیزه‏های بسیار بالای آنان در دفاع عاشورایی در مقابل قوای تجاوزگر آن چنان بود. (6) که برادران ارتشی مستقر در شهر را نیز کاملا دگرگون ساخته و آنان نیز جنگ عاشورایی را به محاسبات مادی ترجیح داده بودند (7) و در کربلای خرمشهر و آبادان به دفاع از انقلاب پرداخته و توکل بر خدا و انجام تکلیف الهی را در سرلوحه تدابیر خود قرار داده بودند. (8).

این وحدت به وجود آمده در بین تمامی نیروهای مدافع خرمشهر، سبب شد عراق به سمت کارون حرکت کند و به اجرای علمیات عبور از رودخانه کارون تن در دهد. عراق در این عبور بسیار محتاطانه عمل کرد و همواره به دنبال ایجاد تأمین برای نیروهای عبور کننده بود.

منطقه عبور از رودخانه کارون در منطقه میان روستای «مارد» و روستای «سلمانیه» انتخاب گردید که در منطقه به آن «قصبه» گفته می‏شود. البته دلایل ارتش عراق در انتخاب این محل می‏تواند پارامترهایی همچون نزدیکی به جاده اهواز – آبادان و وجود یک جاده خاکی در رسیدن به رودخانه کارون و فاصله مناسب از رودخانه بهمن شیر به منظور توسعه سرپل را دربرگیرد.

شب 19 مهرماه نیروهای شناسایی عراق از رودخانه کارون – که هیچ گونه دفاعی از آن صورت نمی‏گرفت – به راحتی عبور کردند و تا روستای مارد را مورد شناسایی قرار دادند. (9) وقتی آنان از نبودن نیروهای ایرانی در منطقه اطمینان حاصل کردند، (10) فرمانده تیپ 6 زرهی را که مسئولیت عبور از کارون را داشت، آگاه ساختند و این فرمانده نیروهای کماندویی تیپ 33 نیروی مخصوص را که در اختیار تیپ 6 زرهی بود، به منطقه اعزام کرد. حضور نیروهای کماندویی عراق در شرق کارون امنیت لازم را برای ورود قسمتی از توان زرهی تیپ 6 فراهم آورد، لذا سپیده دم روز 19 مهرماه، عراق با نصب پل نظامی بر رودخانه کارون، یگان‏های رزمی خود را به شرق این رودخانه منتقل کرد و آنها

را در جناح‏های مختلف گسترش داد. با حضور این نیروها در شرق کارون، حدود ساعت 7 صبح همان روز (19 مهر) جاده اهواز – آبادان بسته شد و تعدادی اتوبوس مسافربری که روی جاده در حال تردد بودند، به دست عراقی‏ها افتاد و سرنشینان آنها نیز اسیر شدند.

خبرگزاری پارس در این باره گزارش داد:

»نیروهای دشمن با احداث پلی روی رودخانه کارون در نزدیکی دارخوین، اوایل صبح امروز[19 / 7 / 1359]از کارون گذشته و جاده اهواز – آبادان را قطع کردند و عده زیادی (حدود 900 نفر) را که غالبا غیر نظامی و از اهالی آبادان و خرمشهر بودند، به اسارت درآوردند و پس از بردن آنها به غرب کارون، مردان را از زنان جدا کردند. مردان را راهی عراق و زنان را آزاد می‏کنند.«

همچنین اطلاعات سپاه اهواز در ساعت 20:30 همین روز گزارش داد:

»نیروهای عراقی در 15 کیلومتری آبادان هستند. مردم و جوانان بسیج شهر آماده دفاع‏اند. به نظر می‏رسد به خاطر مقاومت رزمندگان، عراقی‏ها قصد دارند با تمرکز فشار در این محور خرمشهر را تصرف نمایند.» (11).

فرماندهی ارتش عراق نیز که اخبار نظامی خود را در قالب بیانیه به اطلاع رسانه‏ها و مردم عراق می‏رسانید، در بیانیه 72 خود اعلام کرد:

»نیروهای قادسیه در ساعت 8 مورخه 19 / 7 / 1359 (11 / 10 / 1980) بر طبق محاسبات دقیق که دشمن را غافل‏گیر ساخت، از رودخانه کارون عبور کردند. نتیجه خسارات مشهور به دشمن در این روز چنین بوده است:

نیرو: 50 کشته، 536 اسیر نظامی، 20 اسیر از پاسداران[امام]خمینی.

تجهیزات: یک هواپیما، یک هواپیمای فانتوم، دو هلی‏کوپتر ضد تانک، یک توپ 178 میلی متری…

خسارت‏های ما: انهدام دو تانک و دو خودرو، 2 کشته و 11 مجروح، تعداد افراد دشمن که در خرمشهر و آبادان کشته شده‏اند، بیش از هزار تن برآورد می‏شود. تعداد مجروحین بیش از این است.» (12).

با اطلاع سپاه آبادان از حضور نیروهای عراقی در شرق کارون، بلافاصله حدود یک گروهان نیرو به روستای مارد اعزام شد، اما دشت صاف و بی‏عارضه منطقه و نبود تجهیزات مناسب امکان مقابله جهت جلوگیری از توسعه رخنه را به آنان نمی‏دهد.

تیپ 6 زرهی با برقراری سرپلی از رودخانه کارون تا جاده اهواز – خرمشهر و به عرض حدود 2 کیلومتر، یک پل پی. ام. پی. بر رودخانه نصب کرد، سپس به تقویت منطقه شرق کارون پرداخت و پس از سه روز یعنی در شب بیست و دوم به سمت روستای مارد رفت و آن را به تصرف خود درآورد و صبح روز بعد نیز به سمت جاده ماهشهر – آبادان حرکت و با تصرف این جاده عملا جزیره آبادان را به طور کامل از زمین به محاصره خود درآورد. هر چند قصد عراق در عبور از رودخانه کارون، دسترسی به جزیره آبادان بود اما به لحاظ ایجاد امنیت در محل پل‏های روی رودخانه کارون، لازم بود این سرپل در قسمت شمالی نیز توسعه یابد، لذا عراق نیروهای خود را تا چند صد متری روستای سلمانیه در قسمت شمالی منطقه گسترش داد (13).

در دسترسی آسان عراق به منطقه بسیار حیاتی شرق کارون همواره این پرسش مطرح بوده است که پس از 19 روز از شروع جنگ چرا مسئولان نظامی کشور و بنی‏صدر به عنوان فرمانده نیروهای مسلح، هیچ گونه آمادگی را جهت مقابله با این حرکت ایجاد نکرده بودند؟ این در حالی است که لشکر 21 ارتش بری اجرای عملیات آفندی در منطقه دزفول آماده می‏گردید (14) و توان لشکرهای 77 و 16 ارتش نیز در اختیار فرماندهی وقت قرار داشت، لذا علل این سهل‏انگاری را باید در اندیشه‏ها و ضعف وجود سیستم فرماندهی حاکم بر جنگ خصوصا بنی‏صدر که با اعتماد به تئوری واگذاری زمین و کسب زمان، موضوع را تحلیل می‏کرد، جست و جو کرد.

به هر صورت، عراق در منطقه شرق کارون سرپل بسیار مهمی را کسب کرد (15) و

با توسعه آن، زمینه را برای دسترسی به جزیره آبادان فراهم ساخت. هر چند به طور مستقیم وجود این سرپل باعث تجزیه توان مدافعان خرمشهر، محاصره جبهه خرمشهر و آبادان و خطر سقوط این دو شهر گردید. اما به طور غیر مستقیم نیروهای مردمی و سپاه را ناچار به خروج از دیواره‏های شهر و حضور در مناطق بیابانی کرد، حضوری که با توجه به نیازهای عملیاتی، سبب ایجاد زمینه‏های رشد سازمانی و به کارگیری جامع‏تر نیروهای مردمی و درک شیوه‏های جنگ‏های نامنظم گردید و نقطه آغازی در تشکیل یک نیروی نظامی مردمی در بطن جنگ شد.


1) دولت عراق در یادداشتی در مورخه 11 سپتامبر 1980 نوشته است: «ما طرح‏های توسعه‏طلبانه در مورد سرزمین‏های ایران نداریم و اگر واحدهای نظامی ما تا حدودی به اراضی ایران دست‏اندازی کرده‏اند، این اقدام نباید به مفهوم توسعه‏طلبی به زبان ایران تلقی شود بلکه این امر صرفا به منظور ایجاد تمهیداتی برای سلامتی واحدهای ارتش و ترتیبات دفاعی از منطقه «زین القوس» عراق می‏باشد.«(دبیرخانه کنفرانس بین‏المللی تجاوز و دفاع، «بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع«، ص 74؛ اقتباس از یادداشت شماره 13616 / 7 / 1 / 5 مورخ 11 سپتامبر 1980 دولت جمهوری عراق).Minisitry Of Foreign Affairs Of Republic Of Iraq,P.712 – &.

2) هم زمان با اشغال سرزمین‏های ایران به وسیله ارتش عراق، صدام حسین ادعای «حقوق ارضی» کرد، مسئله‏ای که قبل از جنگ وجود نداشت. وی در مصاحبه‏ای در 10 نوامبر 1980 گفت: «حقوق ما روشن است، مرزهای ما روشن است، اکنون لازم است که[امام]خمینی بگوید مرزهایش کجا هست و ایران در کجای نقشه قرار داد.» (همان منبع)- سفیر عراق در بیروت در تاریخ 3 نوامبر 1979 (12 آبان 1358) بهبود روابط ایران و عراق را به تحقق چند شرط از جمله اعطای خودمختاری به اقلیت عرب، اعلام کرد.- صدام در مصاحبه مورخ 21 / 8 / 1359 (12 نوامبر 1980) مندرج در مطبوعات عراق، در مورد اهداف کلی عراق گفته بود: «ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمی‏شویم و صریحا اعلام می‏داریم در شرایطی که این کشور دشمنی بورزد، هر فرد عراقی و یا شاید هر عربی مایل به تقسیم ایران و خرابی آن خواهد بود.«- روزنامه لوموند در مورخ 12 نوامبر 1981 به نقل از صدام نوشت: «اگر مردم عربستان[خوزستان]از ما بخواهند آن جا مستقر شویم، همچنان که مردم بلوچ، کردها و یا آذربایجانی‏ها می‏خواهند، می‏توانند مستقیما تصمیماتی که به آنها مربوط می‏شود بگیرند.«.

3) »طه یاسین رمضان» معاون اول نخست وزیر و فرمانده به اصطلاح ارتش خلقی عراق، در مصاحبه اختصاصی با روزنامه «الثوره» ارگان رسمی حزب بعث این کشور در اواخر دی ماه 1360 (ژانویه 1982) گفت: «ما بر این نکته تأکید می‏کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر این که رژیم حاکم بر ایران به طور کلی منهدم شود، زیرا اختلافات اساسی بر سر چند صد کیلومتر مربع یا نصف شط العرب که سبب بروز جنگ شده بود نیست. بنابراین جنگ با ایران برخلاف آنچه بعضی از خائنین به ملت عرب ادعا می‏کنند یک جنگ مرزی نیست که بتوان آن را به تعلیق انداخت بلکه جنگ سرنوشت است.» (کتاب «بازشناسی جنبه‏های تجاوز و دفاع«) این نمونه‏ای از تضاد در برخوردهای سران عراق برای صلح و مذاکره می‏باشد که نشان می‏دهد آنان هیچ‏گاه قصد مذاکره نداشته‏اند.

4) براساس اسناد موجود، لشکر 7 پیاده کوهستانی عراق به تمرین برای عبور از رودخانه اروند پرداخته بود اما پس از تمرینات لازم مشکل اساسی را نصب پل روی اروند با توجه به جزر و مدهای آن می‏دانستند، لذا عبور از آن را غیر ممکن دیده بودند.

5) برادر «لاردو» که یکی از فرماندهان سپاه آبادان بود، در مصاحبه‏ای گفت: «ما هر روز صبح با جمع‏آوری برادران سپاه آبادان و نیروهای مردمی از آبادان به سمت خرمشهر حرکت کرده و به جنگ با نیروهای عراقی می‏پرداختیم. سپس شبانه روز در آن جا ماندیم و دفاع می‏کردیم اما پس از عبور عراق از کارون، این نیروها مجبور به تشکیل خطوط دفاعی در شمال بهمن شیر می‏گردند.» لذا مشاهده می‏شود که قسمتی از نیروهای مستقر در آبادان که به کمک رزمندگان و مدافعان خرمشهر می‏رفتند، پس از عبور عراق از کارون مجبور شدند صحنه نبرد را در شمال آبادان و جزیره آبادان ایجاد کنند.همچنین برادر «بنادری» که در آن زمان مسئول عملیات سپاه آبادان بود، گفت: «ما قبل از عبور عراق از کارون نیروهای آبادان را به صورت گروه‏های 110 نفره به خرمشهر می‏فرستادیم اما پس از عبور عراق از کارون، به سمت مارد متوجه شدیم.«.

6) درباره مقاومت عاشورایی برادران پاسدار، در کتاب «8 سال دفاع مقدس» از انتشارات ارتش جمهوری اسلامی ایران، آمده است: «گفتنی است که پس از عقب‏نشینی نیروهای خودی از خرمشهر هنوز تعدادی از افراد سپاه پاسداران که عده آنها حدود 200 نفر بود، در خرمشهر باقی ماندند و به دفاع از شهر ادامه دادند و هم زمان با سایر نیروها از پل عبور نکردند و به جنوب کارون عقب نیامدند و…«.

7) برادران ارتش در کتاب «8 سال دفاع مقدس» جلد 3، نوشته‏اند: «از نظر مقایسه توان رزمی، استعداد نیروهای دشمن حدود 15 برابر نیروهای مدافع ایرانی در خرمشهر بود. شگفتی در این است که همین نیروهای خسته و فرسوده 15 روز دیگر در مقابل دشمن مقاومت کردند.«.

8) تیمسار (سرهنگ) کهتری که در آن موقع در جزیره آبادان فرمانده گردان بود، گفته است: «این جنگ را به هیچ عنوان نباید از ارزش‏های انقلاب اسلامی همچون عاشورا و کربلا جدا کرد و با شناخت آنان باید عملکردها را در جنگ مورد بررسی قرار داد.» ایشان افزوده است: «در ابتدای جنگ و زمان محاصره شدن آبادان به من دستور داده بودند که هیچ گونه هم‏کاری با سپاه انجام ندهم در غیر این صورت تحویل دادگاه نظامی خواهیم شد. اما من وقتی دیدم که لازم است به سپاه که در حال جنگ کردن با دشمن است، کمک کنیم، این کار را براساس وظیفه شرعی خود انجام دادم.» گفتنی است که در آن زمان مسئولیت فرماندهی نیروهای نظامی با بنی‏صدر بود و ایشان به شدت از هم‏کاری ارتش و سپاه جلوگیری می‏کرد و اجازه حضور فعال سپاه را در جنگ نمی‏داد.

9) برادر «بنادری» مسئول عملیات سپاه آبادان، گفته است: «حدود ساعت 9 صبح 19 مهرماه به روستای مارد رفتیم در آن جا پیرمرد و پیرزنی و دو بچه بودند که گفتند دیشب تعدادی از نیروهای عراقی پیش ما آمدند و در مورد حضور نیروهای ایرانی در منطقه سؤال کردند.«.

10) این سؤال مطرح می‏شود که با توجه به اطلاع فوق، چرا نیروهای انقلابی با حداقل امکانات، از عبور عراق جلوگیری نکرده‏اند، زیرا عبور از کارون با توجه به این که از لحاظ نظامی «مانع عمده» محسوب می‏شود، حتی با یک گروهان و سلاح‏های سبک قابل پیش‏گیری است و یا عبور را به تأخیر می‏اندازد.

11) مهدی انصاری و حسین یکتا، هجوم سراسری (روز شمار جنگ ایران و عراق کتاب دهم(، ص 375، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه، تهران، چاپ دوم، 1375.

12) خبرگزاری پارس، نشریه «گزارش‏های ویژه«، 20 / 7 / 1359، رادیو صوت الجماهیر (عراق(، 19 / 7 / 1359.

13) با توجه به هدف عراق برای گسترش نیروهای خود تا ماهشهر، دشمن تلاش می‏کرد بر سه راه شادگان تسلط یابد لذا، نه تنها پیشروی نیروهای لشکر 3 به سمت سلمانیه، جزء اهداف آن می‏باشد بلکه هماهنگ با حرکت یگان‏هایی در ساحل غربی روستای دارخوین عمل می‏کند که با شکست روبه‏رو می‏شود که در فصل بعدی به آن پرداخته خواهد شد.

14) این لشکر در 23 مهر سال 1359 در منطقه پل نادری (دزفول) اقدام به تک نموده ولی بدون کسب موفقیت به مواضع قبلی برگشت.

15) از 19 مهر ماه (عبور از کارون (تا 28 آبان 1359) آخرین عملیات عراق به منظور گسترش نیروهایش به سمت شمال منطقه) درگیری‏های متعددی در شرق کارون روی داد که به تشکیل جبهه‏های جدید و تثبیت نیروهای دشمن در خطوطی بسیار نامطمئن انجامید که در فصل بعدی به آن پرداخته خواهد شد.