عراقیها گرچه قبل از آغاز حمله به ایران ادعاهای بزرگی را مطرح ساختند و حتی سعدون حمادی، وزیر خارجه عراق در جمع خبرنگاران خارجی اعلام کرد:»اگر ما بتوانیم، حتی تهران را نیز میگیریم«(1) اما پس از ناکامیهای اولیه، همین مقام عراقی مطالبی را
بیان کرد که دقیقا حاکی از تغییر موضع عراق بود. وی گفت: «قرارداد 1975 عادلانه و منصفانه نیست«(2) در واقع، با این موضعگیری، هدف عراق به یک حداقل کاهش یافت و بر این موضوع معطوف شد که این کشور بدون تغییر قرارداد 1975 میلادی با مشکلات بسیاری روبهرو خواهد شد. حال آن که اگر عراق به اهداف خود میرسید و از وضعیت مناسبی برخوردار میشد، تمام ادعاهایی را که در ابتدا بیان کرده بود، بار دیگر مطرح میکرد. رادیو لندن طی تفسیری در این باره گفت: «اگر چند روز اول حمله، رژیم آیت الله خمینی سقوط میکرد، یا جنگ به تصرف خرمشهر وآبادان منتهی میگردید، هیچ مشکلی برای رئیس جمهور عراق وجود نداشت.«(3).
بنابراین، عراق در برابر وضعیت جدیدی قرار گرفته بود و در پی آن بود که ایران را وادار به اعطای امتیازاتی کند تا حمله به این کشور را در مقابل مردم عراق و به طور کلی جهان عرب، موجه جلوه دهد. در واقع عراق در ادامه جنگ و خروج از وضعیت نامطلوبی که گرفتار شده بود، دو راهحل فرا روی خود داشت:
نخستین راه، ادامه پیشروی نیروهای عراقی در عمق مناطق اشغالی بود، که عراقیها در آغاز تهاجم در وضعیتی که از امتیاز غافلگیری نسبی قوای ایران،(4) برخوردار بودند، موفق به انجام این مهم نشدند. از سوی دیگر، پیشروی در عمق مناطق اشغالی و تصرف مناطق نفت خیز و یا تصرف یک شهر دیگر مستلزم درگیری و به کارگیری نیروی بیشتری بود که عراق در آن وضعیت قادر به چنین اقدام نبود.(5).
دومین راهحل عقبنشینی از مناطق اشغالی بود که میتوانست عراق را از این مخمصه نجات دهد. صدام طی نطقی در جلسه هیئت دولت بعث دیدگاههای خود را درباره جنگ بیان کرد که به روشنی علل عدم امکان عقبنشینی نیروهای عراقی را توضیح میدهد. وی در اظهارات خود با توجه به وارد آمدن فشارها و ارائه پیشنهادهایی مبنی بر عقبنشینی نیروهای عراقی از مناطق اشغالی و پی آمدهای آن، گفت:
»هر قدر عقبنشینی کنیم، آنها تعقیبمان خواهند کرد و بار دیگر ما را مورد حمله قرار خواهند داد. با عقبنشینی، بصره در تیررس توپخانههای آنان قرار خواهد گرفت.«(6).
صدام در سخنان خود تلاش ایران برای ادامه جنگ را دلیل عدم عقبنشینی از خاک ایران مطرح کرد؛ حال آن که ایران پیش از این در برابر پیشنهادهای صلح، آشکارا شرط هر گونه مذاکره را عقبنشینی عراق به مرزهای بینالمللی اعلام کرده بود. لیکن عراق حاضر به پذیرش پیشنهادهای ایران نشد و همچنان در مواضع اشغالی باقی ماند.
صدام در بخش دیگری از سخنان خود دلیل واقعی عراق برای ادامه حضور در خاک ایران و عدم عقبنشینی را – با توجه به مسائل داخلی این کشور – (7) چنین بیان کرد:
»عدهای از آنان به ما پیشنهاد میکنند بدون این که ایران خواستههای ما را برآورد، به جای خود باز گردیم تصور کنید آنها تا بدین حد از پیروزی ما در فشارند! به آنان میگوییم جواب ملت خود را چه بدهیم؟ (8)… اکنون ما به ملت عراق بگوییم تمامی خونهای ریخته شده، ارزان از دست رفته است و پیش از آن که به حقوق خویش دست یابیم، به جای خود باز گشتهایم.«(2).
بدین ترتیب عراقیها پس از ناتوانی از تأمین تمام هدفهای سیاسی – نظامی خود، در گرداب یک تناقض آشکار قرار گرفتند؛ از یک سو، عراق به لحاظ وضعیت بنیه نظامی و ضعف روحیه قادر به پیشروی در مناطق اشغالی نبود و از سوی دیگر، رهبری حکومت عراق نیز با وضعیتی که نیروهایش در میدان جنگ گرفتار آن بودند، قادر به تصمیمگیری برای صدور فرمان عقبنشینی به داخل خاک عراق نبود. رهبری عراق برای فائق آمدن بر این بنبست، استراتژی را اتخاذ کرد و در چارچوب آن، سلسله اقداماتی را انجام داد.
1) روزنامه انقلاب اسلامی، 20 / 10 / 1359.
2) پیشین.
3) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب پنجم، هویزه آخرین گامهای اشغالگر، نوشته علی رضا لطف الله زادگان، 1373.
4) مأخذ 9، ص 99.
5) پیشین، ص 134.
6) ستاد تبلیغات جنگ شورای عالی دفاع، ستیز با صلح، (تهران: 1366(، ص 105.
7) با توجه به تأثیر اوضاع داخلی عراق در تصمیمگیری رهبران این کشور، هفته نامه فارین ریپورت چاپ لندن نوشت: «اهمیت کسب پیروزی سریع در جنگ هم اکنون اثرات سیاسی خود را در بغداد ظاهر کرده است. گرچه تا به حال از صدام انتقاد نشده است، اما مشاور اصلی وی، طارق عزیز، طی دو روز گذشته مورد حمله شدید قرار گرفته است. طارق عزیز که مسئول سرویسهای امنیتی عراق است، از سوی سایر اعضای شورای حکومتی عراق متهم به کشاندن عراق به یک جنگ نامعلوم و بیپایان شده است. انتقاد کنندگان، طارق عزیز را به خاطر کسب اطلاعات نادرست درباره توانایی مقاومت ایران سرزنش میکنند. سرویسهای اطلاعاتی عراق نه تنها نتوانستند ارزیابی صحیحی از موقعیت نظامی ایران به عمل آورند، بلکه پیشبینی کرده بودند، رژیم جمهوری اسلامی ظرف 48 ساعت از آغاز جنگ سقوط خواهد کرد.«(روزنامه انقلاب اسلامی، 25 / 8 / 1359(.
8) در حمله عراق به کویت نیز پس از آن که عراقیها با ناکامی مواجه شدند و برخلاف تحلیل آنها، امریکا و متحدانش به عراق حمله کردند، صدام همین مشکل را داشت؛ چنان که در پاسخ به پیشنهاد پریماکف، فرستاده ویژه گورباچف به عراق، گفت: «جواب ملت عراق را چه بدهیم؟«.