جنگ در سال ششم
شهریور 1364 تا شهریور 1365
رژیم عراق روند تحولات جنگ در چهار سال گذشته و حفظ موقعیت دفاعى خود را ناشى از برترى تسلیحاتى و اطلاعاتى ارزیابى مىکرد. بدین معنا که رزمندگان اسلام در عملیاتهاى مختلف پس از درهم شکستن خطوط دفاعى دشمن، با برترى آتش توپخانه، قدرت هوایى (1) و قواى زرهى ارتش عراق مواجه مىشدند که این برترى مانع از تثبیت مواضع تصرف شده مىگردید. درک عراق از عوامل مؤثر در حفظ موقعیت دفاعى نیروهاى عراقى در برابر ایران، آنها را بیش از گذشته به خرید تکنولوژى دفاعى، سلاح و تجهیزات ترغیب مىکرد. حامیان عراق نیز بر پایه همین ملاحظه، همچنان سیل سلاح و تجهیزات نظامى را به سوى عراق سرازیر مىکردند.
عراقىها مایل بودند بیش از خرید سلاح، تکنولوژى نظامى خریدارى کنند تا از توانایى لازم براى تولید نیازمندىهاى دفاعى و بهسازى سلاحها برخوردار شوند. از اوایل سال 1986، شواهد و قرائن موجود نشاندهندهى برخوردارى عراق از تولیدات نظامى در داخل عراق بود. دیپلماتهاى غربى در بغداد به دولتهاى متبوع خود گزارش دادند که عراق از بمبها و مهمات ساخت داخل استفاده مىکند. (2) بنا به گزارش یکى از سفارتخانهها، عراق کارخانههایى دایر کرده بود که تانکهاى تى – 55 ساخت شوروى را به لوله پرقدرت 105 میلیمترى مجهز
مىساخت که همراه گلولههاى ساخت غرب از این تانکها سلاحهاى پرقدرتى ساخته بود. (3) ژنرال عامر رشید العبیدى مدیر شوراى پژوهش علمى عراق در فوریه 1986 طى مصاحبهاى در بغداد اعلام کرد:
»مىخواهیم صنایع الکترونیکى خاص خود را در دستگاههایى بپردازیم که استقلال و آزادى عمل ما را در حال و آینده تضمین نماید… تکنولوژى نظامى یکى از اولویتهاى بزرگ دولت ما است از همین رو تلاش مىکنم مجهز به آن نوع تکنولوژى شویم که به بهترین وجه توسعه و رشد صنعتى را تضمین کند.» (4).
در این روند عراقىها از توانایى لازم براى سوار کردن موشکهاى فرانسوى بر هواپیماهاى شوروى و برعکس برخوردار شدند. (5) در عین حال عامر رشید معتقد بود عراق هنوز تجهیزاتى به دست نیاورده است که صددرصد با انتظارات این کشور همخوانى داشته باشد. (5).
در ژوئیه 1986 پنتاگون در نبرد بر سر صدور تکنولوژى به عراق بازنده شد. در نشست شوراى امنیت ملى امریکا (NSC) از پنتاگون خواسته شد مانع از صدور پروانه صادراتى تکنولوژى پیشرفته به عراق نشود. در واقع شرکتهاى امریکایى از اختیارات لازم براى کمک به عراق در زمینههاى مختلف از جمله تولید موشکهاى دوربرد برخوردار شدند. (6).
ویلیام اشنایدر دستیار امور خارجه امریکا در مسائل امنیتى که مسئولیت عملیات استانچ را بر عهده داشت، در فوریه 1986 به بغداد سفر کرد تا درباره توسعه رو به افزایش دادوستد میان امریکا و عراق مذاکره کند. (7) این اقدام امریکایىها در حالى صورت مىگرفت که اسرائیلىها نگران آن بودند. چنان که از توسعه و تحول مجتمع «سعد 16» مرکز تحقیقات نظامى عراق در نزدیکى موصل ابراز نگرانى کردند و بعدها نیز عراقىها مدعى شدند که یکى از هواپیماهاى شناسایى اسرائیل را بر فراز این مجتمع سرنگون کردهاند. (8).
کمک اطلاعاتى امریکا به عراق که یکى از مهمترین نیازمندىهاى این کشور بود، در صدر موافقتهاى عراق و امریکا در سال 1986)1365) بود. امریکایىها درباره فعالیت نیروى هوایى ایران اطلاعات ذىقیمتى در اختیار
عراق قرار مىدادند. این اطلاعات را آواکسهاى امریکایى مستقر در ریاض جمعآورى مىکردند. هواپیماهاى عراق براساس همین اطلاعات بود که براى نخستین بار به جزیره ایرانى سیرى حمله هوایى کرند و در راه بازگشت با استفاده از تانکر ساخت شرکتهاى امریکایى سوختگیرى کردند. (9) گزارش اطلاعاتى امریکایىها از آرایش نیروهاى نظامى ایران نیز پیوند محرمانه اطلاعاتى امریکا و عراق را برقرار کرد. در اوت 1986 واشنگتن پست در گزارشى نوشت: امریکا درباره آرایش نیروهاى نظامى ایران در جبههها و هدفهاى اقتصادى ایران، اطلاعات ماهوارهاى در اختیار عراق قرار مىدهد. (10) ویلیام کیسى رئیس پیشین سازمان سیا در سفر به امان پایتخت اردن در سال 1982، با برزان رئیس سازمان اطلاعاتى عراق دیدار کرد. کیسى در سر راه خود به امان در پاریس توقف کرد و با همتاى خود، رئیس پیشین سازمان اطلاعاتى فرانسه به تبادلنظر پرداخت، کیسى پیوند اطلاعاتى امریکا و عراق را برقرار ساخت و امریکا پیش از اعزام سفیر به بغداد، یک رئیس تمام وقت ایستگاه اطلاعاتى را در بغداد مستقر کرد. صدام قبل از هر حمله بزرگ عراق در جبهه جنگ با حمله دیپلماتیک در جبهه سیاسى، با رئیس این ایستگاه مشورت مىکرد. (10).
علاوه بر کمکهاى تسلیحاتى و اطلاعاتى امریکا به عراق، فرانسه نیز مانند گذشته ارسال تسلیحات به عراق را ادامه مىداد. (11) یکى از فرودگاههاى پیشین ناتو در فرانسه مرکز بارگیرى هواپیماهاى نیروى هوایى عراق بود و این هواپیماهاى غولپیکر بارى هر روز به این فرودگاه مىآمدند و موشکهاى ساخت فرانسه، بمب خوشهاى، فیوز، تجهیزات رادار و تجهیزات الکترونیکى هواپیما را با خود به عراق مىبردند. محمولههاى تسلیحاتى فرانسه به عراق آن قدر زیاد بود که تقریبا از اواسط سال 1986 حتى هواپیماهاى غیرنظامى
خطوط هوایى بغداد – پاریس نیز به حمل جنگافزار مىپرداختند. (12).
شرکتهاى انگلیسى نیز برخلاف آنچه که رسما اعلام شده بود، فروش سلاح به عراق را ادامه مىدادند. در این روند از جمله بیش از 5 / 1 میلیارد دلار کالاى تکنولوژى پیشرفته به عراق صادر کردند. (12) این در حالى بود که انگلیسىها نتایج استراق سمع در دفتر خرید ایران در لندن را در اختیار عراق قرار مىدادند.
برابر گزارشهاى موجود، (13) به دنبال تقویت توان رزمى و دفاعى عراق، استعداد ارتش این کشور به شرح زیر بود:
– 5 لشکر زرهى شامل لشکرهاى 17،12،10،6،3.
– 3 تیپ مستقل زرهى شامل تیپهاى 2،1،10 گارد جمهورى.
– 2 لشکر مکانیزه شامل لشکرهاى 1 و 5.
– 5 لشکر پیاده شامل لشکرهاى 11،8،7،4،2.
– 7 تیپ مستقل پیاده از نیروهاى احتیاط.
– 15 لشکر که پس از شروع جنگ سازماندهى شدند. شامل لشکرهاى 35،31،28،27،26،24،23،22،21،20،19،18،16،15،14.
– لشکرهاى زرهى و مکانیزه در قالب 120 گردان تانک و نفربر با استعداد 45 تا 50 تانک جمعا 5400 تا 6000 دستگاه تانک و نفربر.
– 120 گردان توپخانه سازمانى.
– مجموع نیروهاى پیاده 550 گردان.
بنابر برآوردهاى موجود، ارتش عراق بر پایاه سازمان و نیروى انسانى و تجهیزاتى که در اختیار داشت از توانایىهاى زیر برخوردار بود: (14).
»- دشمن در هر زمان توانایى جابهجایى 3 لشکر پیاده را در هر منطقه دارد. یک تیپ پیاده را در عرض 24 ساعت جابهجا مىکند. یک تیپ
زرهى را در 72 ساعت از غرب منتقل مىکند.
– دشمن در هر زمان داراى 5 لشکر زرهى و مکانیزه است که در عرض 4 تا 5 روز قابلیت مانور و جابهجایى سریع را دارد.
– دشمن در هر زمان توانایى آزادسازى 40 گردان توپخانه را دارد که در خط جمع کند و در یک نقطه تمرکز بدهد.
– دشمن توانایى یک ماه بمباران و فشار هوایى به گستردگى عملیات بدر را دارد.
– دشمن توانایى اداره دو عملیات همزمان به وسعت 3 تا 4 لشکر را دارد.
– دشمن در برابر عملیات آفندى ما با 100 گردان، مىتواند با 300 گردان آزاد، مقابله کند.«! (15).
مشکل ایران در مرحله جدید جنگ با توجه به افزایش توان نظامى عراق، اساسا ناشى از این بود که به راحتى قادر به کسب پیروزى نظامى براى تغییر توازن به سود خود نبود. در واقع تقویت عراق و متقابلا تضعیف ایران، فاصله میان توانمندى ایران براى تهاجم و کسب پیروزى و توانایى عراق براى مقابله با تهاجمات ایران را به نحوى آشکار افزایش داده بود. به عبارت دیگر، امکانات و مقدورات سپاه با خلاقیت و ابتکارات این نیرو براى دستیابى به پیروزى لازم، به تناسب ضرورتها و اوضاع سیاسى حاکم بر جنگ نبود. برادر محسن رضایى با بازنگرى سالهاى پیشین جنگ، روند گذشته را چنین تشریح مىکند:
»سال اول جنگ ما مىخواستیم با شیوه دشمن حمله کنیم، لذا شکست خوردیم. سال دوم، جنگ جدیدى را آغاز کردیم که دشمن فکر آن را نکرده بود و پیروز شدیم. در سال سوم و چهارم دشمن روش جنگ ما را فهمید و روى جنگ مطالعه کرد و با به کارگیرى شیمیایى، جنگ علیه پیاده را اجرا کرد. در سال پنجم رفتیم در هور، جایى که توان دشمن ضعیف بود. ما هور را به عنوان یک گذر در نظر گرفتیم و قصدمان نبود آنجا بمانیم ولى به هر حال به یک نوع جنگ جدیدى دست زدیم. در خیبر مىخواستیم بلافاصله به نشوه برسیم و عقبه دشمن را بگیریم. این به ما فرصت مىداد ابتکار عمل را به دست بگیریم. در
هر حال، با جنگ در هور به عنوان یک جنگ جدید، مىخواستیم استفاده کنیم. ما یک جنگ انقلابى و مردمى داریم، اگر توان مناسب با این جنگ را بتوانیم ارائه بدهیم موفق خواهیم بود.» (16).
در سال ششم جنگ، در وضعیتى که دشمن 550 گردان نیروى پیاده در اختیار داشت و براى مقابله با عملیات آفندى، از 300 گردان نیروى آزاد برخوردار بود، سپاه تنها 80 گردان نیرو براى 7 روز جنگ در اختیار داشت. (17) ضمن اینکه بخشى از توان رزمى سپاه در خطوط دفاعى مناطق تصرف شده، مانند جزایر مجنون و هور زمینگیر شده بود. در این روند کاهش توان ایران در برابر عراق دو عارضه اساسى به دنبال داشت: نخست آنکه نمىتوانست از امکان غافلگیرى و تجزیه قواى دشمن برخوردار شود، در نتیجه اجراى عملیات با نوعى ریسک و عدم موفقیت همراه بود. علاوه بر این، قواى ایران فاقد توانایى لازم براى نبرد طولانى در یک عملیات بود؛ زیرا بلافاصله پس از آغاز عملیات، در حالى که خطوط دفاعى دشمن درهم شکسته شده بود، دشمن به سرعت نیروهاى خود را در منطقه عملیات متمرکز مىکرد و با افزایش آتش هوایى و توپخانه، به تدریج نیروهاى خودى را از مناطق تصرف شده عقب مىزد.
با توجه به واقعیتهاى موجود، کمکم این اعتقاد به وجود آمد که «با این توان نمىتوانیم غافگیرى را رعایت کنیم و قطعا باید این توان 2 تا 3 برابر شود که با یکى دشمن را فریب بدهیم و با 2 توان دیگر بتوانیم به طور جدى عمل کنیم.» (18) بر پایه همین ملاحظه، در انتخاب منطقه عملیات نیز دچار مشکل بودیم. (19) لذا چنین استدلال مىشد که «ما جایى مىتوانیم بجنگیم که بلافاصله پشت یک رودخانه، یک عارضه یا تنگهاى برسیم تا دشمن به راحتى نتواند به ما حمله کند.» (20).
پس از عملیات بدر بحثهاى بسیار اساسى و جدى درباره نحوه ادامه جنگ انجام شد. لازمه ارائه طرح به شوراى عالى دفاع انجام دادن یک بررسى همه جانبه بود که با حضور فرماندهان سپاه صورت مىگرفت. در این جلسات ضمن بازنگرى گذشته و بررسى وضعیت کنونى، سپاه پیشنهادهایى در زمینههاى مختلف براى استمرار جنگ ارائه مىکرد. ملاقات اولیه فرماندهان سپاه با مسئولان و رهنمودهاى فنىاى که ارائه شد، در ساماندهى چارچوب مباحث نقش تعیینکنندهاى داشت. در این ملاقاتها دو موضوع اساسى: آماده کردن طرح و سازمان جنگ، تأیید شده بود. (21) محورهاى اساسى بحث بر پایه ملاحظات یاد شده، شامل: استراتژى جنگ، فرماندهى در جنگ، نحوه ادامه جنگ، آموزش و امکانات مورد نیاز، شیوه جنگ (در شب و روز(، طرحهاى عملیاتى براى عملیات گسترده، محدود و نامنظم، تغییر سازمان رزم و اجراى عملیات مستقل از ارتش بود. (22) در عین حال بیشترین تأکید بر تغییر وضعیت جنگ با تغییر در استراتژى جنگ، گسترش سازمان رزم سپاه، افزایش توان از جهت امکانات، تجهیزات و نیرو بود.
اعتقاد عمومى فرماندهان سپاه براساس تجارب حاصله در چهار سال گذشته چنین بود که ادامه جنگ با اجراى عملیات گسترده با توان موجود امکانپذیر نیست. برادر رحیم صفوى در این باره گفت:
»از تجارب عملیاتهاى رمضان گرفته تا والفجرها و حتى خیبر و بدر به این نتیجه قطعى رسیدهایم که با این مقدورات و امکانات حاضر که داریم، نمىتوانیم عملیات گسترده داشته باشیم.» (23).
برادر غلامعلى رشید نیز در این زمینه گفت:
»در ادامه جنگ به روش پیشین و براساس استراتژى دستیابى به یک پیروزى، به بنبست رسیدیم.» (20).
سپاه پاسداران از یک سو به این نتیجه قطعى و روشن رسیده بود که با روش گذشته امکان ادامه جنگ با عملیات گسترده وجود ندارد و از سوى دیگر اوضاع جنگ پس از عملیات بدر و تشدید فشار به ایران، اجراى عملیات را ضرورى
ساخته بود. در واقع میان توانایى ایران براى اجراى عملیات مؤثر و تعیینکننده با تضمین پیروزى، با اوضاع و ضرورتهاى سیاسى حاکم بر جنگ، تناسبى وجود نداشت. پیدایش این وضعیت در جنگ بیش از هر مسئلهاى متأثر از نحوه نگرش به جنگ و کسب پیروزى بود. بدین معنا که پس از فتح خرمشهر پیروزى بر عراق بسیار سهل و آسان پنداشته مىشد و این باور همگانى وجود داشت که صدام در حال سقوط است. بر پایه همین نگرش، تفکرات استراتژیک مسئولان دربارهى جنگ مبنى بر «کسب یک پیروزى و خاتمه جنگ«، در پى ناکامى در عملیات رمضان به تدریج شکل گرفت. در چارچوب این تفکر تصور مىشد با یک پیروزى قاطع مىتوان جنگ را تمام کرد، لذا نیازى به بسیج کشور در خدمت جنگ نیست. این گونه تفکرات منطبق و همسو با اندیشه استراتژیک امام درباره جنگ نبود. (24) شکاف موجود میان دو نگرش یاد شده در واقع از مهمترین دلائل وضعیت جنگ در چهار سال گذشته بود. (3) کمکم با گسترش دامنه جنگ و فشار بر ایران و افزایش موانع موجود براى دستیابى به پیروزى، نوعى تردید و ناامیدى در مسئولان به وجود آمد. برخى چنین تصور مىکردند که کار تمام شده است و باید چهار سال پیش (پس از فتح خرمشهر) تصمیم مىگرفتیم. (25) علاوه بر این، مشاهده واکنش حامیان عراق در برابر پیروزىهاى نسبى ایران، این نگرانى را به وجود آورده بود که حتى اگر موفق به تصرف بغداد بشویم امکان حمله اتمى به ایران وجود دارد!
سپاه با الهام از نظریات امام و درکى که از اوضاع و ضرورتهاى جنگ داشت، در اندیشه تداوم جنگ بود. فرمانده سپاه در همین زمینه با اشاره به نظریات امام خمینى (26) چنین تأکید مىکرد:
»جنگ باید ادامه پیدا کند یا با عملیات محدود یا با عملیات بزرگ یا با ترکیبى از عملیاتهاى منظم و نامنظم چرخ جنگ باید مرتب در جریان باشد.» (27).
با بررسىهایى که انجام گرفت این نتیجه حاصل شد که براى ادامه جنگ، بدون ورود کلیهى سازمانها و امکانات کشور به جنگ، امکان پشتیبانى از جنگ وجود ندارد. حداقل توان لازم براى ادامه جنگ 300 گردان نیرو بود که در آخرین پیشنهاد سپاه ارائه شد. در عین حال جمعبندى نتایج جلسات فرماندهان سپاه در این مرحله به شرح زیر بود:
1- استراتژى جنگ تاکنون براساس «جنگ، جنگ تا پیروزى» بوده است که این سیاست با شکست مواجه شده است، لذا باید استراتژى جنگ تغییر کند.
2- توان خودى در مقایسه با توان دشمن کاهش یافته، لذا توان موجود نه تنها براى کسب پیروزى کامل نظامى بلکه براى ادامه جنگ هم کافى نیست.
3- با توان موجود تنها مىتوان عملیات محدود انجام داد.
4- باید یک فرماندهى واحد با اختیارات و ستاد تخصصى، با قدرت کشور را به جنگ بکشاند و کلیه امکانات و نیروها را براى پیشبرد جنگ به کار گیرد.
5- ادامه همکارى ارتش و سپاه به صورت گذشته امکانپذیر نیست. لذا باید به صورت مستقل و جداگانه همکارى کنند. سپاه و ارتش طرحها را بدهند، فرماندهى (عالى) تصمیم بگیرد و هر کدام در زمین پیشنهادى خود بجنگند.
6- به دلیل کمبود آتش توپخانه و هوایى و زرهى خودى و برترى دشمن در این زمینهها، اساس جنگ همچنان بر عملیات نیروهاى پیاده در شب همراه با حفظ غافلگیرى مىباشد. (28).
در پى تبیین استراتژى جدید جنگ و ارائه آن به وسیله سپاه، این شائبه که سپاه تمایل به ادامه جنگ ندارد، گسترش یافت! این وضعیت در حالى پیش آمده بود که قبل از آن تمایل سپاه به ادامه جنگ بنابر نظر امام خمینى، عامل اصلى در ادامه جنگ ذکر مىشد! در نتیجه سپاه در مرحله جدید – که اساسا بار جنگ را بر دوش مىکشید – تحت فشار برخى جریانها
قرار گرفت. فرمانده کل سپاه با درکى که از ماهیت این جریانها داشت، در شوراى عالى سپاه گفت:
»امروز مشکلات ما در سپاه بسیار زیاد و غیرقابل تصور است، هم در خارج سپاه و هم در داخل، وضع بودجه ما خراب است. مشکلات عظیمى از جاهاى مختلف به وجود مىآید. هر کجا دست مىگذارید مشکلات هست. تا چند جزوه چند صفحهاى در مجلس، علیه جنگ و سپاه پخش کردهاند.» (29).
برادر رضایى مشکلات سپاه را براى انتقال به امام خمینى با بیت ایشان در میان گذاشت. (30) به نظر مىرسید هسته مرکزى این جوسازىها علیه سپاه، به دلیل تعهد و پایبندى سپاه به نظریات امام و فراتر از آن اعتقاد سپاه به برنامهریزى براى جنگ درازمدت بود.
برادر رشید نیز درباره علت جوسازىها مىگوید با استراتژى جنگ درازمدت کسى موافقت نداشت. (31).
سپاه براى فائق آمدن بر معضلات ناشى از جنگ و فشارهاى وارده، دو اقدام را در کنار طرحریزى عملیاتهاى گسترده و محدود به موازات هم انجام داد. نخست تشریح مسائل جنگ با ارسال نامه به امام خمینى بود. در یکى از این نامهها آمده است:
»این جنگ نابرابر به کجا کشیده مىشود؟ ما پیشنهادات را خدمت آقایان بیان کردیم و اینها باز هم معتقد به یک تغییر و دگرگونى اساسى در مملکت نیستند و مىخواهند جنگ را با همین وضعیت پیش ببرند.» (32).
علاوه بر این، تماس سپاه با مسئولان شامل آیات عظام، ائمه جماعات مناطق، مجلس و نمایندگان مجلس براى بیان مشکلات جنگ انجام گرفت. این اقدامات و به موازات آن ناامیدى مسئولان از دو عملیات کمیل و قادر (عملیات کمیل انجام نشد ولى عملیات قادر با ناکامى مواجه گردید.) سبب گردید مواضع مسئولان تغییر کرده و به نظریات سپاه توجه کنند. (33).
برادر رضایى نیز پس از ملاقات با امام تأکید مىکند:
»اگر کشور هم نیاید در جنگ و اگر امکانات کل کشور هم در جنگ وارد
نشود، ولو ما 2 نفر هم باشیم، 3 نفر هم باشیم، جنگ را ادامه خواهیم داد و عاشورا مىسازیم.» (34).
سپاه بر پایه همین ملاحظات و براى استمرار جنگ، استراتژى جدیدى را تبیین کرد که از اصول زیر پیروى مىکرد:
1- ضرورت ادامه جنگ با جنگ درازمدت.
2- اجراى عملیات محدود (35) با هدف زنده نگهداشتن جنگ و فشار نظامى بر دشمن.
3- افزایش توان و سازمان رزم سپاه براى اجراى عملیات گسترده.
4- طرحریزى و اجراى عملیات گسترده به صورت مستقل. (36).
سپاه در فاصله خرداد تا شهریور 1364 سلسله عملیات محدودى را انجام داد که آثار مثبتى بر جاى نهاد. علاوه بر این، با توجه به تجارب به دست آمده در عملیاتهاى پیشین، به ویژه عملیات بدر، براى اجراى عملیات گسترده شرایط زیر تعیین شد:
1- در اختیار داشتن حداقل 150 گردان نیرو (هدفهاى ارزشمند در جنوب بدون 150 گردان قابل تصرف نبود(.
2- بیش از یک میلیون گلوله توپ براى آتش پشتیبانى مناسب در یک عملیات گسترده.
3- سلاح ضدزره به اندازه کافى (حداقل 3 هزار موشک تاو) براى اجراى یک عملیات گسترده.
4- اجراى تک پشتیبانى در جزیره مینو.
5- شرکت مؤثر نیروى هوایى ارتش براى پشتیبانى هوایى عملیات. (37).
انتخاب منطقه مناسب براى اجراى عملیات با رعایت غافلگیرى همچنان از مهمترین مشکلات سپاه بود، بدین معنا که فرماندهان سپاه از یک سو باید
درباره امکان دستیابى به پیروزى با در اختیار داشتن نیرو و تجهیزات کافى، متقاعد شده و به نتیجه مىرسیدند و از سوى دیگر مسئولان کشور نیز باید از تضمین سپاه براى کسب پیروزى اطمینان حاصل کرده امکانات مورد نیاز سپاه را واگذار مىکردند. مشکلات ناشى از این وضعیت سبب گردید سپاه موقعیت بسیار سخت و دشوارى را پشت سر قرار دهد. چنان که برادر رضایى پس از عملیات فاو گفت:
»سپاه فاصله زمانى پس از عملیات بدر تا عملیات فاو را با سختى سپرى کرد.» (38).
بحث و بررسىهایى که به هنگام انتخاب منطقه عملیات صورت گرفت تا اندازهاى ابعاد این دشوارىها را نشان مىدهد. چنان که تردیدهاى موجود درباره ادامه جنگ به دلیل مشکلات و دشوارىهایى که وجود داشت، سبب گردید دیدگاههاى موجود دربارهى ادامه جنگ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. برادر رحیم صفوى در این زمینه در جلسه فرماندهان سپاه گفت:
»هر عملیات ناموفقى هم از نظر سیاسى و هم از نظر نظامى منجر به تقویت دشمن خواهد شد. هم اکنون دو تفکر وجود دارد. نخست استراتژى ادامه جنگ متناسب با توان، دیگرى تصرف یک منطقه و برقرارى صلح.
در جنوب در هر منطقهاى، هرگونه عملیات گستردهى خارج از توان، به شکست قطعى ما منجر خواهد شد، چون نمىتوان غافلگیرى را رعایت کرد. با توان موجود، حداکثر 5 الى 6 روز بیشتر نمىتوان با دشمن جنگید زیرا توان ما از نظر نیرو و امکانات نسبت به دشمن ضعیف است.» (39).
تأخیر در اجراى عملیات گسترده نیز قابل پذیرش نبود، زیرا بنابر تجربیات گذشته، عدم اجراى عملیات بزرگ، بیشتر از اجراى عملیات بزرگ و شکستخورده زیان داشت. (40) به همین دلیل ضرورتا باید عملیات بزرگ و گسترده انجام مىشد. بحث و بررسىهاى مربوط به انتخاب منطقه فاو از خرداد 1364 آغاز شد. برادر شمخانى در جلسه قرارگاه خاتمالانبیاء (ص) با در نظر گرفتن کلیه ملاحظات براى اجراى عملیات، گفت:
»1- ما مجبوریم عملیاتى را شروع کنیم که این عملیات مبتنى بر توانمان باشد.
2- توان دشمن در آنجا محدودتر باشد.
3- براساس تجربه عملیات خیبر و بدر باشد.
4- بتوانیم مسئله آتش دشمن را که در عملیات بدر مسئله اساسى بود، حل کنیم.» (41).
فرمانده کل سپاه نیز با اشاره به وضعیت زمین و امکان اجراى آتش پشتیبانى روى مواضع دشمن، درباره محاسن اجراى عملیات در منطقه فاو گفت:
»دشمن همواره سعى مىکند زمین و نیرو را براى خود نگه دارد ولى در اینجا مجبور است براى بازپس گیرى زمین، نیروى خود را دیوانهوار مصرف کند.» (41).
در عین حال چون سپاه درگیر عملیات محدود بود، طراحى و آمادهسازى عملیات فاو با کندى دنبال مىشد. در فاصله مهر تا آبان 1364 با ظهور تردیدهاى جدید درباره اجراى عملیات گسترده و با مشکل مواجه شدن دریافت امکانات مورد نیاز، تضمینهاى لازم براى اجراى عملیات اتخاذ نشد. این مرحله براى سپاه، چنان که اشاره شد، بسیار دشوار بود لیکن با تدبیر فرمانده سپاه به آرامى پشت سر نهاده شد، بعدها فرمانده سپاه درباره ضرورت در اختیار داشتن امکانات براى اجراى عملیات مىگوید:
»در عملیات فاو ما به این نتیجه رسیده بودیم که بایستى بدون کم و کاست، از تمام عوامل مؤثر در یک عملیات استفاده کرد و هیچ چیز را فداى چیز دیگرى نکنیم. به مهندسى گفتیم باید حتما توجه شود به کارهاى مهندسى و نباید از آن بگذریم. به آتش باید توجه شود و نباید از کنار آن بگذریم و به مانور باید حتما توجه کنیم. گفتیم یک میزان سختگیرى و تأمین همه عوامل لازم براى یک عملیات بکنیم، دیگر سادهاندیشى هم نکنیم.» (42).
نگرانى از دشوارىهاى دستیابى به پیروزى در فاو، سبب گردید که سپاه علاوه بر تلاش براى اجراى تک پشتیبانى در جزیره امالرصاص، بر ضرورت اجراى عملیات ارتش در شلمچه نیز تأکید کند. (43) در جریان طرحریزى
عملیات، با توجه به وجود رودخانه اروند و نخلستانهاى حاشیه آن، درباره شکستن خط و پاکسازى، بحثهاى بسیار پیچیده و ظریفى انجام گرفت و مراحل اجراى عملیات در طرحریزى کاملا تفکیک شد. (44) همچنین تجربه عملیات بدر در امر پدافند هوایى، سبب گردید سپاه قرارگاه رعد به فرماندهى سرلشکر شهید عباس بابایى را در کنترل عملیاتى خود بگیرد و علاوه بر تأکید بر استقرار سیستم پدافند ضدهوایى هاگ (هاوک) در منطقه نزدیک عملیات، اهداف را براى بمباران مشخص کند. (45).
سرانجام در ساعت 22:10 تاریخ 20 / 11 / 1364 فرمانده کل سپاه رمز عملیات والفجر 8 را قرائت و دستور آغاز عملیات را صادر کرد. (46).
غافلگیرى دشمن در این عملیات و تأخیر عراقىها در درک اصلى بودن عملیات در منطقه فاو، به نیروهاى خودى فرصت داد تا منطقه را پاکسازى و تثبیت نمایند. پاتکهاى دشمن در این عملیات 75 روز به طول انجامید و سرانجام ارتش عراق با ناامیدى از بازپس گیرى منطقه عملیات، حملات خود را متوقف کرد. ضمنا تک پشتیبانى این عملیات را سپاه در جزیره امالرصاص انجام داد که با موفقیت همراه بود. برادران ارتش نیز در منطقه شلمچه وارد عمل شدند لیکن موفق به پیشروى نشدند.
فتح فاو آثار و نتایج بسیار مهمى داشت، زیرا براى نخستین بار پس از فتح خرمشهر، منطقه مورد تهاجم در یک عملیات بزرگ، پس از تصرف تثبیت شده بود. این مسئله به منزله ناتوانى دفاعى عراق و متقابلا توانمندى نیروهاى خودى براى تهاجم و پدافند، ارزیابى مىشد. توانایى و قابلیت سپاه در طرحریزى و اجراى عملیات به صورت مستقل، شگفتانگیز و حیرتآور بود پیش از این تأکید بر اجراى روشهاى کلاسیک و تحت کنترل قرار گرفتن سپاه بود، لیکن با صدور فرمان امام خمینى به سپاه براى تشکیل سه نیروى زمینى، هوایى و دریایى؛ اجراى عملیات والفجر 8 به صورت مستقل و پیروزى به دست آمده، موقعیت سپاه را در عرصه جنگ تثبیت کرد. در واقع با فتح فاو و ظهور توانایى سپاه در طرحریزى، فرماندهى، پشتیبانى و
پدافند به مدت 75 روز، حیات جدید سپاه آغاز شد. همچنین «قدرت فرماندهى سپاه براى کنترل هوایى، پدافندى و هوانیروز در این عملیات آشکار شد«. ضمن اینکه اعتماد به نفس براى کسب پیروزى که بیش از این مورد تردید قرار گرفته بود، مجددا حاصل گردید. (47) نتایج حاصله از فتح فاو، قرارداد 1975 الجزایر را به سود ایران تثبیت کرد. با تکیه بر منطقه تصرف شده امکان ادامه جنگ و بعدها رویارویى با امریکا نیز به وجود آمد. (48) در مجموع عملیات فاو تجارب زیر را براى سپاه به دنبال داشت:
1- استقلال در تصمیمگیرى؛ پیش از این سپاه سایر ملاحظات را در نظر مىگرفت ولى در این عملیات تأکید بر اجراى عملیات به صورت مستقل، وضعیت سپاه را بهبود بخشید.
2- صراحت و اطمینان در به کارگیرى امکانات و پافشارى بر تأمین آن.
3- ضرورت تأمین امکانات براى هر عملیات حتى اگر به تأخیر در زمان اجراى عملیات منجر شود.
4- دخالت بیشتر فرماندهى و کاهش واگذارى اختیارات به رده پایین در صورت وجود ابهام و تردید.
5- کنار گذاشتن اندیشه «استراتژى یک پیروزى» با ارائه پیشنهاد 1200 گردان نیرو و رفع ابهام در استراتژى موجود.
6- به کارگیرى آتش توپخانه براساس تجارب عملیات خیبر و بدر.
7- فعال کردن قرارگاه رمضان در داخل خاک عراق.
8- استفاده از اصل غافلگیرى با اجراى عملیات فریب. (3).
بازتاب عملیات فاو در رسانههاى خارجى و تحلیلها و تفسیرهاى ناظران و تحلیلگران مسائل سیاسى از این عملیات، قابل توجه بود. تحلیلگر نظامى مؤسسه بینالمللى تحقیقات استراتژیک لندن حمله ایران به فاو را «حملهاى زیرکانه» مىنامد که «به مراتب پیچیدهتر از معمول» بوده است. (49).
کارشناس نظامى سرویس بینالمللى رادیو استرالیا نیز موفقیت در عملیات فاو را چشمگیر و بهتر از تمام دوران جنگ ذکر مىکند. (50).
خبرنگاران لوسآنجلس تایمز و شبکه ان. بى. سى امریکا عملیات والفجر 8 را بزرگترین پیروزى ایران در خلال جنگ تحمیلى خواندند. (51).
روزنامه معاریو چاپ اسرائیل نوشت: «اگر ایرانىها موفق شوند پایگاهى را که تصرف کردهاند حفظ نمایند، موقعیت صدام را متزلزل خواهند ساخت.» (52).
رادیو بى. بى. سى نیز در تحلیل خود تأکید کرد: «در صورت تصرف فاو از سوى ایران، این ضربهاى شدید بر روحیه نیروهاى عراق خواهد بود؛ ضمن اینکه عواقب مهم نظامى به دنبال خواهد داشت.» (53) همین رادیو چند روز بعد مجددا در تفسیرى گفت: «اگر عراق نتواند فاو را بگیرد، ممکن است روحیه معنوى و موقعیت صدام به طرز خطرناکى از بین برود.» (54) گزارشگر نشریه میدل ایست نیز «تفوق روانى» ایران را بر عراق را تأکید کرد. (55).
از میان رفتن «تفوق نظامى عراق» (56) و برخوردارى ایران از امتیاز نظامى، (57) توازن نظامى را به سود ایران تغییر داد. این مهم در موقعیتى به دست آمد (58) که تصور مىشد عراق اوضاع نظامى را تحت کنترل دارد (59) و ایران قادر به ایجاد شکاف عمده در خطوط دفاعى مستحکم عراق نیست. (60) در بررسى علل پیدایش این وضعیت تحلیلهاى مختلفى ارائه شد. «ماهر عبدالرشید» یکى از فرماندهان نظامى عراق اعتراف کرد ایران از روشهاى نظامى نوین استفاده کرده است. (61) کردزمن یکى از تحلیلگران نظامى، پوشش دفاعى ضعیف عراق و احتمال ندادن اینکه ایران به اجراى عملیات آبى – خاکى دست بزند و مهمتر از همه بىتوجهى عراقىها به اهمیت استراتژیک منطقه فاو را از علل موفقیت ایران ذکر کرده است. (62).
»تیمرمن» نیز در کتاب «سوداگرى مرگ» نوشت:
»نیروهاى رزمنده ایرانى کارى کردند که تا آن زمان از نظر ناظران نظامى غیرممکن بود… این شبیخون سریع، کارآمد و نمایان، کار رزمندگان غواصى بود که به یارى هزاران پاسدار در قایقهاى کوچک فایبرگلاس از اروندرود گذشتند و قدم به فاو گذاشتند.» (63).
رادیو امریکا نیز گفت:
»تحلیلگران نظامى غرب از این موضوع متعجب هستند که ایران چگونه با تجهیزات اندک توانسته از این آبراه عبور نموده و به مواضع عراقىها دست یابد؟» (64).
به موازات ناتوانى عراق از بازپس گیرى منطقه فاو و متقابلا توانایى نیروهاى خودى براى تثبیت مواضع تصرف شده، تدریجا نتایج این پیروزى ایران در منطقه مورد تأکید قرار گرفت. «در کویت و دنیاى غرب این نگرانى به وجود آمد که ایران در جنگ برنده خواهد شد.» (65) جرج بوش معاون ریگان رئیس جمهور وقت امریکا پس از سفر 8 روزه به منطقه (66) و اقدام نظامى امریکا علیه لیبى، گفت:
»امریکا نمىخواهد نظارهگر این مسئله باشد که گسترش جنگ از سوى ایران، به روند تغییر در توازن قدرت در منطقه بینجامد.» (67).
روند تحولات جنگ پس از تثبیت موقعیت ایران در فاو، با توجه به تحلیلهاى ارائه شده درباره نتایج حاصله از پیروزى ایران در منطقه و عراق و اظهارات مقامات امریکایى، تا اندازهاى نگرانکننده به نظر مىرسید. پیش از این چنین تصور مىشد که در صورت دستیابى ایران به یک پیروزى، شرایط براى خاتمه یافتن جنگ با ارائه امتیاز به ایران فراهم خواهد شد، به همین دلیل فاو به عنوان آخرین عملیات تلقى مىشد. بنابه اظهار فرمانده کل سپاه، مسئولان چنین تصور مىکردند که با عبور از فاو، در حقیقت مىتوانیم جنگ را تمام کنیم و دنیا دیگر مسئلهاش حل مىشود (25) این نگرش سبب شده بود کلیه تلاشها و اقدامات ایران در حد فاصل عملیات رمضان تا عملیات فاو در چارچوب «کسب یک پیروزى» سازماندهى و انجام شود. سپاه برخلاف این نگرش، بر این باور بود که عملیات فاو تنها براى گرفتن زمان از دشمن است و باید با عملیاتهاى پىدرپى دشمن را مستأصل کرد و از پاى در آورد؛ به همین دلیل، سپاه پیشنهادهایى را براى ادامه جنگ درازمدت ارائه کرد که تصویب نشد.
فتح فاو برخلاف تصور برخى که آن را نوعى ارائه امتیاز به ایران براى خاتمه یافتن جنگ تلقى مىکردند، نه تنها هیچ تغییرى در روش قدرتهاى
حامى عراق، به سود ایران به وجود نیاورد، بلکه فشار به ایران در ابعاد جدیدى گسترش یافت و حمایت کشورهاى منطقه از صدام افزایش یافت. (25) در واقع فتح فاو تردید دنیا را از میان برد و براى خاتمه دادن به جنگ با روش تضعیف ایران به تصمیمگیرى رسیدند. (68) تلاش براى تصویب قطعنامه 598 در حالى که ایران در موقعیت برتر قرار داشت، نوعى اعمال فشار به ایران ارزیابى مىشد.
عراقىها نیز پس از ناامیدى از بازپس گیرى فاو، به دلیل تشدید آسیبپذیرى مواضع دفاعى و استحکامات خود و آشکار شدن میزان قدرت دفاعى این کشور، استراتژى موسوم به «دفاع متحرک» را آغاز کردند. این اقدام عراق نوعى تجدیدنظر در استراتژى (69) و انتقال از موقعیت دفاعى به تهاجمى بود. در واقع عراقىها در نظر داشتند با کسب پیروزى نظامى، قدرت نظامى خود را مجددا به نمایش بگذارند. (68) تهاجم دشمن از شمال و منطقه عملیاتى والفجر 9 در تاریخ 5 / 12 / 1364 آغاز شد، (70) صدام گفته بود از دم شروع مىکنیم تا به سر (فاو) برسیم. (71) این دور از تهاجمات عراق با اشغال مجدد مهران در تاریخ 27 / 2 / 1365 خاتمه یافت. (72).
صدام در پاسخ به اینکه چرا عراقىها به جاى فاو به جاى دیگرى حمله مىکنند، گفت:
»ما به این نتیجه رسیدهایم که اگر ارتش ما حمله نکند، نیروهاى ایران حمله مىکنند و اگر در یک منطقه پدافند کنیم، پس از چند روز همان اندازه تلفات مىدهیم که معمولا در حمله مىدهیم. بنابراین بهترین راه را در این یافتیم که فعلا از فاو صرفنظر کنیم و در سایر جبههها به نیروهاى ایران حمله کنیم.» (73).
شواهد و قرائن موجود حاکى است که قبل از عملیات فاو، عراق در نظر
داشت به مواضع ایران حمله کند. در واقع افزایش توان عراق با انباشت امکانات و گسترش سازمان رزم و ناکامى ایران طى سه سال گذشته شرایطى را فراهم ساخته بود که احتمال حملهى دشمن دور از انتظار نبود؛ چنان که در گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا به این مسئله اشاره شده است. (74) در هر صورت، عملیات فاو اقدام دشمن را به تأخیر انداخت ولى بلافاصله پس از ناامیدى عراقىها از بازپس گیرى فاو، تهاجم آنها آغاز شد.
گرچه ارتش عراق در عملیات فاو شکست خورد و نتوانست مواضع دفاعى خود را حفظ کند و منطقه را بازپس گیرد، لیکن آنچه که حائز اهمیت بود و شاید به اندازه کافى به آن توجه نشد توانایى عراق براى 75 روز تهاجم پىدرپى در فاو و سپس اجراى استراتژى موسوم به دفاع متحرک بود. در واقع حوادث یادشده نشاندهندهى قدرت نهفت عراق بود که در صورت موفقیت در به دستگیرى ابتکار عمل در جنگ با تغییر استراتژى از پدافند به آفند، مىتوانست روند جنگ را تغییر دهد. تلاشهاى سیاسى دشمن در این مرحله سبب گردید بخى از نتایج ناشى از شکست فاو، در داخل عراق جبران شود و از نظر نظامى نیز درگیر کردن قواى نظامى ایران در سایر مناطق، از تمرکز توان ایران در فاو جلوگیرى کرد و این به سود عراق بود. اگر ما مهران را آزاد نمىکردیم، مسلما عراق در تداوم عملیات دفاع متحرک خود، دو ماه بعد به فاو حمله مىکرد. (68).
عراقىها همزمان با اجراى عملیات موسوم به استراتژى دفاع متحرک به نفتکشها و پایانههاى نفتى ایران در خلیج فارس با استفاده از جنگنده بمبافکنهاى فرانسوى و موشکهاى اگزوسه، حمله کردند. (75) موج جدید حملات عراق پس از یک توقف سه ماهه آغاز شد. هدفهاى عراق شامل اردوگاههاى نظامى، پالایشگاههاى نفت و اهداف غیرنظامى در مناطق مختلف بود. (76) عراق در همین روند براى اولین بار به تأسیسات نفتى ایران در جزیرهى سیرى حمله کرد. (3) در واقع عراقىها پس از حمله به خارک به جزیره سیرى، محل بارگیرى نفت ایران حمله کردند.
امام خمینى با درکى که از نتایج احتمالى ناشى از پیروزى ایران در عملیات فاو، مبنى بر تشدید فشار به ایران، داشتند، سال 1365 را «سال استقامت» نامیدند. (77) آقاى هاشمى با استقبال از سخنان امام تأکید کرد: «این پیام به موقع بود و شرایط جدیدى را به وجود آورده است.» (78) مهندس موسوى نخستوزیر اعلام کرد که جنگ را در اولویت مىگذارد و تمام امکانات را در اختیار جنگ قرار مىدهد. (3) برادر رضایى فرمانده کل سپاه نیز اعلام کرد که تنها راه، بسیج کلیه نیروها و امکانات کشور است. (79) وى همچنین گفت:
»در فاو با 150 هزار نیرو در برابر 700 هزار نفر از ارتش عراق جنگیدیم و به آن پیروزى درخشان نائل آمدیم. آیا نمىتوانیم با 10 برابر این نیرو ارتش عراق را منهدم کنیم؟» (3).
آقاى هاشمى مدتى بعد و پس از تشدید فشارهاى عراق با حملات هوایى به مراکز اقتصادى و صنعتى و حملات زمینى، در سمینار فرماندهان سپاه براى لبیک به پیام امام خمینى، با تأکید بر ضرورت تسریع در امر جنگ، اعلام کرد: منطقىترین راه این است که زمان را از دست ندهیم. (80) وى در نماز جمعه تهران نیز گفت:
»هر محاسبهاى نشان مىدهد ما باید هر چه زودتر جنگ را به پایان برسانیم. (81) زمان بیش از این نباید در اختیار دشمن قرار گیرد. همه چیز در اولویت اول در خدمت جنگ باید باشد.» (82).
شعار تعیین سرنوشت جنگ به تدریج در همین روند شکل گرفت. آقاى هاشمى در توضیح این مفهوم تأکید کرد که تعیین سرنوشت جنگ بدان معنا نیست که امسال جنگ پایان یابد. (83) بلکه جنگ را به جایى مىرسانیم که پیروزى ایران مشخص شود. (84) این اظهارات براساس این تحلیل بیان مىشد که پیروزى در عملیات فاو کافى نبوده است براى تشدید فشار به عراق وحامیانش
باید در تداوم پیروزى در فاو، اقدامات نظامى دیگرى را نیز انجام داد. (85).
عراق پس از عملیات فاو با شروع عملیات «دفاع متحرک» فرصت بازسازى و ادامه حملات در منطقه فاو یا سایر مناطق را از ما گرفت و سپس به بازسازى مشغول شد. پیدایش وضعیت جدید بدین شکل بود که از یک سو پیروزى در فاو برخلاف تحلیلهاى پیشین نتایج مثبتى براى پایان دادن به جنگ نداشت، بلکه متقابلا به تشدید فشار به ایران انجامید. عبور از این مرحله الزاما با مقاومت در برابر فشارها و اجراى عملیات محود یا گسترده امکانپذیر بود. در چارچوب نظر امام براى پاسخ به وضعیت جدید که فرمودند:
»شما در جبههها هیچ نگذارید آرامش پیدا کند دشمن، اگر بگذارید آرامش پیدا کند مىرود و تجهیز بیشتر مىکند و شما را به زحمت مىاندازد.» (86).
سپاه سلسله عملیاتهاى محدود را طرحریزى و اجرا کرد. بدین ترتیب که سپاه پاسدران با هدف آزادسازى مهران، عملیات کربلاى 1 را در تاریخ 9 / 4 / 1365 به اجرا درآورد. عملیات مشترک سپاه و ارتش به نام کربلاى 2 در تاریخ 10 / 6 / 1365 در منطقه حاج عمران اجرا شد و همزمان با آن، سپاه عملیات دریایى کربلاى 3 را روى اسکله العمیه در تاریخ 10 / 6 / 1365 انجام داد. یگانهاى سپاه پاسداران همچنین در تاریخ 20 / 6 / 1365 «عملیات انصار» را در جزیره جنوبى خیبر و در تاریخ 19 / 7 / 1365 عملیات فتح 1 را در عمق خاک عراق اجرا کردند. (87).
بدین ترتیب ششمین سال جنگ در حالى پایان یافت که در سختترین وضعیت، سپاه با طرحریزى و اجراى عملیات فاو و تصرف و تأمین این منطقه، توازن جنگ را به سود جمهورى اسلامى تغییر داد. تشدید فشار به ایران، به
جاى ارائه امتیاز، کلیه تحلیلها و باورهاى پیشین مبنى بر دستیابى به یک پیروزى و خاتمه دادن به جنگ را درهم شکست، مقابله با پیدایش وضعیت جدید با شعار تعیین سرنوشت جنگ و بسیج عمومى دولت و مردم آغاز شد.
مهمترین سؤالى که در این مرحله فراروى تصمیمگیرندگان قرار داشت این بود که:
»چگونه مىتوان موقعیت برتر سیاسى – نظامى ایران را حفظ و تثبیت کرد و بر پایه آن با تأمین خواستههاى برحق ایران، وضعیت نهایى جنگ را به سود جمهورى اسلامى تغییر داد؟»
1) تفوق هوایى عراق نسبت به ایران، برابر اظهارات رابرت اسبوت تحلیلگر نظامى مؤسسه بینالمللى تحقیقات استراتژیک لندن، شش بر یک بود. (روزنامه رسالت، 14 / 2 / 65، به نقل از میدل ایست(.
2) کنت آر. تیمرمن، سوادگرى مرگ، ترجمه احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، چاپ دوم 1376، ص 455.
3) پیشین.
4) مأخذ 1.
5) مأخذ 1، ص 458.
6) مأخذ 1، ص 472.
7) مأخذ 1، ص 468.
8) مأخذ 1، ص 491.
9) مأخذ 1، ص 475.
10) مأخذ 1، ص 474.
11) سازمانهاى اطلاعاتى فرانسه در اواسط سال 1986 چنین برآورد مىکردند که اگر فرانسه فقط سه هفته از ارسال سلاح به عراق خوددارى کند آن کشور شکست خواهد خورد. (تیمرمن، سوداگرى مرگ، ص 453(.
12) مأخذ 1، ص 453.
13) سند شماره 0221 / گ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: «مسائل اساسى جنگ و سپاه پس از عملیات بدر«، آذر 1365، ص 33.
14) برادر غلامعلى رشید معاون عملیات فرمانده کل سپاه در تاریخ 25 / 2 / 1364 در تجزیه و تحلیل توان دشمن این ارزیابى را به عمل آورده است.
15) غلامعلى رشید، «تجزیه و تحلیل توان دشمن«، 25 / 2 / 1364.
16) سند شماره 0220 / گ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: «انتخاب منطقه فدک«، گزارش داوود رنجبر، راوى قرارگاه خاتم، مهر 1365، ص 126 (نوار شمارهى 205(.
17) مأخذ 14، ص 37 – به نقل از غلامعلى رشید (25 / 2 / 64(.
18) مأخذ 14، ص 38، غلامعلى رشید.
19) اجتناب از رویارویى با دشمن پس از عملیات رمضان سبب گردید همواره در جستجوى منطقهاى باشیم که دشمن در آنجا حضور ندارد. این مسئله گرچه در عمل به غافلگیرى و به دستگیرى ابتکار عمل مىانجامید ولى نشاندهنده کاستىهاى ایران بود. همچنین بلافاصله پس از تمرکز قواى دشمن در منطقه عملیات، به دلیل برترى نیروهاى دشمن، عملا امکان پیشروى ایران از بین مىرفت و تنها براى حفظ منطقه تصرف شده تلاش مىشد.
20) مأخذ 14، ص 38.
21) مأخذ 14، ص 28.
22) مأخذ 14، ص 28، غلامعلى رشید.
23) مأخذ 14، ص 29.
24) سند شمارهى 15309 / پ ن، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: مصاحبه راویان با محسن رضایى، 3 / 5 / 65، نوار شمارهى 17377، ص 4 و 5.
25) مأخذ 24.
26) نکته دیگرى که امام تأید داشتند استمرار عملیات بود. (سند شماره 0221 / گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: «مسائل اساسى جنگ و سپاه پس از بدر«، آذر 1365، ص 31 و 32، به نقل از محسن رضایى، 4 / 3 / 63(.
27) مأخذ 14.
28) مأخذ 14، ص 61 تا 63.
29) مأخذ 14، 4 / 3 / 1364، ص 44.
30) مأخذ 14، ص 66.
31) مأخذ 14 (اهواز، 18 / 8 / 1364، نوار شمارهى 193، به نقل از غلامعلى رشید(، ص 68.
32) پیشین، ص 72.
33) مأخذ 14، ص 69 و 70.
34) مأخذ 14، 3 / 7 / 1364، ص 73.
35) چنین پیشبینى مىشد که با اجراى عملیات محدود، کلیه خطوط فعال دشمن درگیر نگه داشته مىشود و براى همین، دشمن جهت اصلى تلاش نیروهاى خودى براى اجراى عملیات گسترده را گم خواهد کرد.
36) مأخذ 16، ص 125.
37) مأخذ 16، ص 81.
38) مأخذ 24، ص 33.
39) مأخذ 16، ص 120 و 121.
40) مأخذ 16، ص 114.
41) مأخذ 16.
42) سند شماره 15311 / پ ن، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: مصاحبه راویان جنگ با محسن رضایى، نوار شماره 17379، 4 / 5 / 1365، ص 23.
43) این عملیات (در شلمچه) برابر زمانبندى از قبل تعیین شده انجام نگرفت و به دلیل خاتمه سریع، فاقد آثار و نتایج لازم براى تجزیه قواى دشمن بود.
44) محمد درودیان، از خرمشهر تا فاو، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، تهران، اردیبهشت 1367، ص 175 تا 179.
45) پیشین، ص 180.
46) مأخذ 43، ص 186.
47) سند شماره 15316 / پ ن، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ: مصاحبه راویان جنگ با محسن رضایى، 7 / 5 / 1365، نوار شماره 17384.
48) محسن رضایى، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق«، در دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران (دوره عالى جنگ 13 / 7 / 74(.
49) روزنامهى رسالت، 14 / 2 / 1365، به نقل از میدل ایست، رابرت الیوت.
50) روزنامهى کیهان، 1 / 12 / 1364، ویلیام ریدیک.
51) روزنامه کیهان، 1 / 12 / 1364.
52) دفتر سیاسى سپاه پاسداران، خط توطئه در ششمین و هفتمین سال جنگ، شهریور 1366، ص 29، 28 / 11 / 1364.
53) پیشین، ص 28، 23 / 11 / 1364.
54) واحد مرکزى خبر، «بولتن رادیوهاى بیگانه«، 4 / 12 / 64، رادیو لندن، 3 / 12 / 1364.
55) روزنامهى رسالت، 14 / 2 / 1365.
56) روزنامهى کیهان، 17 / 12 / 1364.
57) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نظریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 315، 15 / 12 / 64 به نقل از خبرگزارى رویتر 14 / 12 / 1364.
58) وزارت ارشاد اسلامى، «بولتن بررسى مطبوعات جهان«، شمارهى 1196، 11 / 9 / 1365، مجله تایم چاپ لندن، 3 / 9 / 1365، به نقل از ویلیام اسمیت.
59) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 31، 31 / 1 / 1364، به نقل از رادیو اسرائیل، 30 / 1 / 1365.
60) محىالدین مصباحى، «چارچوب مواضع شوروى«، در کتاب بازشناسى جنبههاى تجاوز و دفاع، تهران، دبیرخانه کنفرانس بینالمللى تجاوز و دفاع، چاپخانه سپهر، 1368، ص 228.
61) محمد درودیان، از فاو تا شلمچه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1373، ص 24.
62) آنتونى کردزمن و آبراهام آر. واگنر. درسهایى از جنگ مدرن، مترجم: حسین یکتا، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 252. (منتشر نشده(.
63) مأخذ 1، ص 449.
64) دفتر سیاسى سپاه، خط توطئه در ششمین و هفتمین سال جنگ، شهریور 1364، ص 27، (25 / 11 / 1365(.
65) مأخذ 1، ص 451.
66) مأخذ 61، ص 27.
67) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 29، 29 / 1 / 1365، به نقل از رادیو امریکا، 28 / 1 / 1365.
68) مأخذ 47، 20 / 7 / 1374.
69) روزنامهى رسالت، 14 / 2 / 1365، به نقل از مجلهى میدل ایست، فیلیپ مارفیلد.
70) سپاه عملیات والفجر 9 را همزمان با عملیات والفجر 8 انجام داد که به منزله نوعى قدرتنمایى و عامل تجزیه قواى دشمن بود. سپاه پس از تثبیت منطقه متصرفه، آن را به ارتش واگذار کرد. البته با حمله عراق تحت عنوان استراتژى دفاع متحرک، منطقه مجددا به تصرف نیروهاى عراقى درآمد. (سردار رضایى، دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه، دوره عالى جنگ، 13 / 7 / 1374(.
71) مأخذ 47، 20 / 7 / 1374،.
72) مأخذ 43، ص 225 و 226.
73) مأخذ 43، ص 57.
74) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا«، ترجمهى خبرگزارى جمهورى اسلامى، دى 1363.
75) مأخذ 1، ص 454.
76) مأخذ 62، ص 263.
77) مأخذ 61، ص 67.
78) مأخذ 61، ص 70.
79) مأخذ 61، ص 71.
80) مأخذ 61، 15 / 3 / 1365، ص 72.
81) اظهارات آقاى هاشمى دقیقا بلافاصله پس از شکست سفر مک فارلین به ایران و بنبست در مذاکرات بیان شد.
82) مأخذ 61، ص 72.
83) مأخذ 61، ص 74.
84) مأخذ 61، ص 75.
85) خبرگزارى فرانسه به نقل از تحلیلگران و ناظران غربى نقل مىکند: «به عقیده عدهاى از ناظران، پیروزى اعلام شده توسط تهران هنوز جهت به دست آوردن امتیاز براى جهورى اسلامى در چانهزدنهاى دیپلماتیک پیشبینى شده در شوراى امنیت براى به دست آوردن «محکومیت مهاجم» – که تهران شرط ضرورى براى پایان دادن به خصومتها تعیین کرده – کافى نیست.» (دفتر سیاسى سپاه، خط توطئه، شهریور 64، ص 32، خبرگزارى فرانسه، 29 / 11 / 64(.
86) روزنامه رسالت، 29 / 4 / 1365.
87) مأخذ 61، ص 76.