واژه سیاست معادل کلمه politic و ریشهى لاتین آن polis است که به معناى شهر و شهروندى و قانون اساسى یا ساختار حقوقى آمده است. (1).
سیاست واژهاى عربى و از ریشه (ساس یسوس) گرفته شده است و در لغت به معناى حکومت، ریاست، امر و نهى، سزا و تنبیه، پرورش و پروراندن و پرداختن به امور مردم بر طبق مصالح آنها آمده است. (2).
سیاست در اصطلاح، تعاریف مختلفى یافته است و ارایهى یک تعریف جامع و مانع از آن امرى سهل و ممتنع مىباشد، ولى در جمع بندى، سیاست به معنى مدیریت کلان دولت و راهبرد امور عمومى در جهت مصلحت جمعى و انتخاب روشهاى بهتر در ادارهى شؤون کشور، یا علم ادارهى یک جامعهى متشکل و یا هنر تمشیت امور مردم در رابطه با دولت، آمده است که ارتباط با زندگى انسانها دارد. (3).
در متون دینى نیز، این واژه مکررا به کار رفته است. از جمله اوصافى که در ادعیه و زیارتها براى ائمه اطهار (ع) وارد شده، (ساسة العباده) است. (4) از این رو، در مکتب اسلام تدبیر امور جامعه و اعمال سیاست از خصایص رهبران الهى معرفى شده است که به واسطهى آن، انسانها در مسیر هدف خلقت تربیت مىشوند. بر حسب روایات اسلامى سیاست و حکومت، شعبهاى از امامت است و یکى از ویژگىهاى امام، آگاهى به سیاست مىباشد: «و الامام… مضطلع بالامامه، عالم بالسیاسه.» (5).
در تمام دورههاى تاریخ بشرى، همهى فیلسوفان، از افلاطون و ارسطو، تا هابس، لاک، روسو و دیگران در پى آن بودند که بحرانها، معضلات و تضادهاى درون جامعه را ریشهیابى کنند و شیوههاى معقول دستیابى به نظم مطلوب را براى سعادت بشر نشان دهند. هر یک بر اساس بینش و نگرش خاص خود نسبت به انسان، جامعه، حکومت و دیگر پدیدهها و مفاهیم و ساختهاى سیاسى – اجتماعى، آراى خود را تجویز مىکردند.
افلاطون، تنها فیلسوفان را واجد شرایط براى حکومت مىدانست و ارسطو به حاکمیت اکثریت مردم اعتقاد داشت. لاک انسان را موجودى خردمند
و آزاد و هابس او را موجودى درنده خوى که همواره باید مهار زده شود، مىدانست.
1) ارسطو، سیاست، ص 7، و آندرو ونیست، نظریهى دولت، ترجمه حسین بشریه، ص 30.
2) لغت نامه دهخدا، ماده ساس.
3) عمید زنجانى، عباسعلى، مبانى اندیشهى سیاسى اسلام، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، 1374، ص 56.
4) در زیارت جامعه آمده است: «السلام علکیم یا اهل بیت النبوه… و دعائم الدین و ساسة العباده) در برخى احادیث آمده: نحن ساسة العباده، امام صادق (ع) در معرفى اهل بیت مىفرماید: و نحن اخیار الدهر و نوامیس العصر و نحن ساسة العباده و ساسة البلاد (بحارالانوار، ج 91، ص 37 و ج 97، ص 342(.
5) کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 202، «امام حامل و برپا دارندهى رهبرى و جامعه و آگاه به سیاست است«. به نقل از (فلسفه سیاست، محمدجواد نوروزى، موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، 1378، ص 21(.