جنگ در سال چهارم
شهریور 1362 تا شهریور 1363
ادامهى توقف قواى جمهورى اسلامى در پشت دیوارهاى دفاعى عراق و صرفا ایجاد رخنههایى در آن و کاهش توان نظامى ایران (1) در درازمدت، به منزله تغییر ماهیت جنگ از «تهاجمى» به «فرسایشى» بود. لازمه مقابله ایران با حاکم شدن این وضعیت، علاوه بر حملات پىدرپى به مواضع دفاعى عراق، که در سال سوم جنگ انجام گرفت، به کار گرفتن ابتکار عمل براى شکستن بنبست حاکم بر جنگ بود. در واقع تجارب جنگ در سال سوم حاوى این معنا بود که بدون «ابتکار عمل نظامى«، امکان غافلگیرى دشمن و در نتیجه دستیابى به پیروزى همانند مرحله آزادسازى مناطق اشغالى، فراهم نخواهد شد.
توجه به این موضوع براى نخستین بار پس از عملیات رمضان براى فرماندهى سپاه حاصل شد. به همین دلیل فرمانده کل سپاه بلافاصله مسئولان و فرماندهان یگانهاى سپاه را فراخواند و پس از بحثها و بررسىهاى طولانى، منطقه هور براى اولین بار به عنوان منطقه عملیاتى مورد توجه قرار گرفت. (2) لیکن مجموع اوضاع حاکم بر صحنه جنگ و ضرورت اجراى عملیات مشترک سپاه و ارتش و امیدوارى به موفقیت بر پایه تجارب پیشین و مهمتر از همه تطابق نداشتن توان و تجهیزات موجود با آنچه که
براى عملیات در هور لازم بود، در مجموع مانع از توجه جدى به این منطقه شد. پس از عملیات والفجر 1 و بروز دیدگاههاى متفاوت در ارتش و سپاه، فرمانده سپاه با تشکیل یک قرارگاه در منطقه هور، شناسایى منطقه را به طور مستقیم کنترل و هدایت کرد. (3).
با تغییر زمین منطقه عملیات از خشکى به آب با ویژگىهاى «هور» از جمله وجود آبراههاى مختلف و امکان استتار در نىزارها، این امیدوارى به وجود آمد که با غافلگیرى در مکان و تاکتیک و احتمالا در زمان، امکان غلبه بر دشمن و تصرف و تأمین منطقه فراهم شود. زیرا عدم درک دشمن از عملیات در هور به لحاظ تاکتیکى و عدم سازمان و توانایى مناسب براى مقابله با تهاجم نظامى ایران، به گونهاى بود که دورنماى دستیابى به پیروزى را روشن مىنمایاند.
سپاه بنابر تجارب دو عملیات والفجر مقدماتى و والفجر 1، بر اجراى عملیات به طور مستقل از ارتش تأکید مىکرد ولى شوراى عالى دفاع این مسئله را نپذیرفت. (4) لذا پس از توافقات لازم، مقرر شد ارتش با به کارگیرى لشکرهاى 7 ولى عصر (عج) و 14 امام حسین (ع) از یگانهاى قوى و خطشکن سپاه به همراه تیپ زرهى 72 محرم (سپاه) در منطقه زید به عملیات بپردازد (5) و دیگر یگانهاى سپاه در منطقه هور به اجراى عملیات مبادرت کنند.
عملیات خیبر در تاریخ 3 / 12 / 1362 در منطقه هورالهویزه آغاز شد و با تصرف جزایر مجنون – که داراى حوزههاى نفتى زیرزمینى بود – به پایان رسید. (6) لیکن عملیاتى که با فرماندهى ارتش در منطقه زید انجام گرفت با موفقت توأم نبود.
عملیات خیبر از نظر نظامى بسیار حائز اهمیت بود زیرا در وضعیتى که روند جنگ، فرسایشى ارزیابى مىشد، قواى نظامى ایران با ابتکار عمل در منطقهاى که به تصور دشمن عملیات در آن قابل اجرا نبود، در شمال منطقه بصره حضور یافتند و جاده بصره – العماره را تهدید کردند. مسلما در صورتى که امکانات مورد نیاز براى عملیات تأمین مىشد، نتیجهى عملیات و جنگ
چیزى غیر از آن بود که به دست آمد. در صورت تصرف شرق رودخانه دجله و منطقه «القرنه» به همراه جزایر مجنون و گشایش محور طلائیه به نشوه، بصره در خطر جدى قرار مىگرفت، اما متأسفانه به دلیل واگذار نشدن امکانات مورد نیاز، بخش کمى از اهداف عملیات خیبر تأمین شد. مثلا اگر به جاى حدود 500 قایق، 2000 قایق واگذار مىشد و یا چنانچه در زمینهى استفاده از هلىکوپترهاى هجومى و ترابرى مشکل جدى وجود نداشت و نیرو به میزان مورد نیاز در جزیره شمالى – به جاى 3 گردان، 18 گردان مانورى – پیاده مىشد، دستیابى به یک پیروزى اساسى و تعیینکننده قطعى بود. (7).
غافلگیرى دشمن در این عملیات و ناتوانى او در عقب راندن نیروهاى خودى از جزایر مجنون، مجددا توانایى دفاعى عراق را مورد تردید قرار داد و شگفتى ناظران را از قابلیتهاى طرحریزى عملیات تهاجمى و دفاعى جمهورى اسلامى برانگیخت.
به گزارش رادیو امریکا، دیپلماتهاى غربى، عرب و آسیایى در تهران تاکتیکهاى جنگى جدید ایران را ستایش کردند. (8) ناظران بر این عقیده بودند که نتیجه نبرد در جزایر مجنون هرچه باشد، تاکتیکهاى نظامى ایران از نظر جسارت و شهامت، در تاریخ استفاده خواهد شد. این عملیات به مثابه اقدامى جسورانه از سوى ایران، ارزیابى شد. (9).
عراق به دلیل نگرانى از نتایج عملیات، براى نخستین بار نوعى از سلاحهاى شیمیایى محصول کارخانه سامره (به نام گاز خردل) را با استفاده از هلىکوپترهاى ساخت شوروى و فرانسه، به کار گرفت. (10) پیش از این در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران، عراق به صورت محدود از سلاحهاى شیمیایى استفاده کرده بود، ولى آنچه که در عملیات خیبر انجام گرفت، بسیار گسترده و فاجعهآمیز بود. گاز خردل با ایجاد تاولهاى بزرگ روى پوست بدن و اختلال در دستگاه تنفسى، آثار مخرب روحى و جسمى فراوان را بر رزمندگان اسلام به صورت کوتاهمدت و درازمدت داشت. شوراى امنیت سازمان ملل در واکنش به این اقدام عراق، در تاریخ 10 / 1 / 1363 با صدور
بیانیهاى استفاده از گازهاى سمى را محکوم کرد اما مسئولیت استفاده از آن را به هیچ یک از طرفین نسبت نداد. صدور بیانیه، به جاى قطعنامه، بنابر تحلیل منابع دیپلماتیک به دلیل اجتناب از مباحث شدید و اشاره به هر یک از دو طرف جنگ بوده است. (11) در هر صورت، این نخستین اقدام سازمان ملل بود که حداقل گرچه به سود ایران نبود ولى به زیان آن نیز تنظیم نشده بود.
به کارگیرى سلاحهاى شیمیایى از یک سو نشاندهندهى ضعف دفاعى، نومیدى و درماندگى ارتش عراق بود (12) و از سوى دیگر این موضوع را روشن مىکرد که عراق با ایجاد زیرساختهاى جدید در زمینه تولید سلاحهاى شیمیایى با کمک کشورهاى اروپایى به ویژه آلمان، استراتژى جدیدى را براى مقابله با تهاجمات پىدرپى و گسترده ایران برگزیده است.
مسلما دستیابى به تمامى اهداف عملیات خیبر مىتوانست جنگ را به وضعیت تعیینکنندهاى نزدیک سازد، لیکن محقق نشدن این امر مانع از تغییر توازن سیاسى – نظامى به سود ایران و کسب برترى بر عراق شد. نشریه نیویورک تایمز پس از آشکار شدن نتایج عملیات خیبر طى تحلیلى درباره ادامه بنبست در جنگ و دلائل آن نوشت:
»به نظر منابع اطلاعاتى امریکا و دیگر منابع غربى، جنگ ایران و عراق ظاهرا به یک بنبست رسیده و هیچ یک از دو طرف قادر به برترى بر دیگرى نیست. به نظر مىرسد ایرانىها قادر به شکستن مرز طولانى عراق نباشند و عراقىها نیز نتوانند به موفقیتهاى دفاعى دست یابند.
منابع اطلاعاتى غرب گفتند ناتوانى ظاهرى ایران در اجراى یک تهاجم تعیینکننده تنها یکى از دلائل ادامه بنبست جنگ 43 ماهه است. آنها مىگویند دلیل دوام و ادامه این بنبست شکست مداوم ارتش عراق در امر دفاع و عدم استفاده از برترى کمى و کیفى نیروى هوایى عراق علیه هدفهاى مهم در جبهه و پشت جبهه است.» (13).
بنابر نظریه مذکور بنبست حاکم بر جنگ حاصل دو وضعیت جداگانه است. به این ترتیب که ایران با وجود تهاجمات پىدرپى، قادر به اجراى
»تهاجم تعیینکننده» نیست و عراق نیز در مواضع دفاعى قادر به دفاع کامل نیست، ضمن اینکه عراقىها فاقد قابلیتهاى لازم براى استفاده از برترى تکنولوژیک خود در هوا مىباشند. یکى از نشریات خارجى با توجه به نتایج عملیاتهاى ایران در این باره نوشت:
»مقدورات نظامى طرفین با اهدافشان تناسبى ندارد. عراق تجهیزات لازم براى دست زدن به حمله را دارد اما فاقد انگیزه و نیروى انسانى است در حالى که ایران بر دست زدن به حمله تأکید مىورزد و لیکن از تجهیزاتى که مؤثر واقع شود، برخوردار نیست.» (14).
در هر صورت، عدم دستیابى ایران به پیروزى کامل در عملیات خیبر – که همواره باید از آن به عنوان یک فرصت استثنایى و بىنظیر که از دست رفت یاد کرد – متأثر از عوامل مختلفى بود: «تعجیل در اجراى عملیات» (15) به دلیل اسارت چند تن از نیروها، «افزایش تردد قایقها و احتمال هوشیارى دشمن» و مهمتر از آن «به پایان رسیدن زمان مأموریت نیروها» و همچنین نگرانى از تأخیر عملیات به دلیل احتمال لو رفتن آن، به نوعى شتاب در اجراى عملیات منجر شد. حال آنکه بنابر تحلیل فرمانده سپاه، با توجه به درکى که از زمین منطقه و نیز وضعیت دشمن وجود داشت (6) سپاه باید بر پایه ابتکار عمل جدید به صورت «مستقل» از ارتش، عملیات را اجرا مىکرد و دو لشکر خطشکن و قوى سپاه را از سازمان خود خارج نمىکرد و تحت کنترل عملیاتى ارتش قرار نمىداد. (16).
در هر صورت، با اجراى عملیات خیبر قابلیت و توانایىهاى فوقالعاده سپاه در طرحریزى، فرماندهى و دفاع، بیش از گذشته آشکار شد. با اجراى این عملیات سپاه به تجارب جدید نظامى دست یافت و جاى پاى مناسبى در منطقه هور (جزایر مجنون) به دست آورد و زمینههاى لازم براى اجراى عملیاتهاى آبى – خاکى دیگر در منطقه هور فراهم گردید.
اگرچه ایران با تصرف جزایر مجنون در عملیات خیبر براى نخستین بار پس از ورود به داخل خاک عراق مناطقى مهم را تصرف کرد، لیکن با وجود
شکسته شدن خطوط دفاعى دشمن، توازن تغییر نکرد؛ زیرا هنوز در مواردى از جمله پشتیبانى، هوایى، توپخانه و مهندسى کاستىها و نقایص زیادى وجود داشت که باید برطرف مىشد.
دشمن پس از این عملیات و پى بردن به پیچیدگىها و نتایج احتمالى آن، سازمان رزم خود را با تشکیل یک سپاه براى هور با عنوان سپاه ششم تکمیل کرد. ضمن اینکه ارتش عراق در حدفاصل عملیات رمضان تا عملیات خیبر و مدتى پس از آن 10 لشکر جدید تشکیل داد و بر توان نظامى خود افزود. (17).
به موازات عملیات خیبر و ابعاد سیاسى و نظامى آن، انفجار مقر امریکایىها در بیروت، وضعیت جدیدى را در منطقه به وجود آورد. امریکایىها که در سال 1982 پس از فتح خرمشهر، به طور جدى در اندیشه تسلط بر لبنان بودند، انتظار داشتند با «فرسایشى شدن جنگ» از فرصت لازم براى حل بحران ناشى از پیروزى ایران بر عراق از طریق تجاوز اسرائیل و تشکیل یک دولت مسیحى و وابسته در لبنان برخوردار شوند.
حضور اولیه نیروهاى سپاه براى مقابله با تجاوز اسرائیل و گسترش و تعمیق این حضور با سازماندهى حزبالله لبنان تدریجا ساختار قدرت در لبنان را دستخوش تغییر کرد و اسرائیل و امریکا پس از اجراى عملیات استشهادى حزبالله لبنان و انفجار مقر امریکایىها در بیروت، (18) با شکست، صحنه لبنان را ترک کردند. در واقع شکست امریکایىها در سلطه بر لبنان و تشکیل یک دولت مسیحى، ضربهى استراتژیک را به آنها وارد ساخت.
در اوضاع جدید، امریکا در موقعیتى قرار گرفت که باید استراتژى جدیدى را طرحریزى مىکرد. بر این اساس «بنیاد هریتیج» طرحى را مبنى بر از بین بردن «اصل امید» به ریگان ارائه کرد. این سیاست به منزله تشدید فشار به ایران با هدف از میان بردن امیدوارى ایران براى دستیابى به پیروزى بود. عناصر اصلى
این استراتژى که در صفحات بعد توضیح داده خواهد شد، به شرح ذیل مىباشد:
1- تقویت وضعیت اقتصادى عراق.
2- ایجاد محدودیت در منابع ارزى ایران.
3- اجراى عملیات استانچ (19) با هدف جلوگیرى از فروش سلاح به ایران.
4- ایجاد محدودیت در استخراج و فروش نفت ایران.
قبل از عملیات خیبر، روزنامه واشنگتن پست در تحلیلى با اشاره به اهمیت مسائل اقتصادى بر سرنوشت جنگ، بر این مسئله تأکید کرد که عراق به دلیل از دست دادن بخش اعظم صادرات نفت خود با دشوارى روبهرو شده است. (20) امریکایىها پیش از این اقداماتى را براى تقویت موقعیت اقتصادى عراق با تشویق روابط بازگانى میان عراق و کشورهاى اروپایى، تعمیر چاههاى نفت عراق و فراهم کردن زمینه صدور نفت عراق انجام داده بودند، (21) ولى با توجه به روند تحولات جنگ، تلاش براى افزایش کمکهاى امریکا به عراق به منظور جلوگیرى از سقوط صدام، به سفر معاون وزارت خارجه امریکا به عراق در دى 1362 انجامید. واشنگتن پست این سفر را به منزله برقرارى روابط کامل سیاسى عراق و امریکا ارزیابى کرد. (22).
بنابر گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا از سال 1982 که عراقىها بدون هیچ پیش شرطى حاضر به مذاکره با امریکا شدند، امریکا براى تقویت عراق و جلوگیرى از پیروزى ایران، اقدامات ذیل را به عمل آورد:
1- تخصیص حدود یک میلیارد دلار به صورت اعتبار غیر نقدى براى خرید محصولات کشاورزى.
2- تصمیم بانک صادرات و واردات امریکا براث ضمانت 85 درصد از 7 / 5 میلیارد دلار مبلغ لازم جهت ساخت خط لوله نفتى عقبه.
3- حمایت امریکا از قطعنامههاى شوراى امنیت سازمان ملل که ایران را به خاطر حملاتش به کشتیرانى در خلیج فارس تقبیح نموده است.
4- حمایت شدید امریکا از تحریم فروش تسلیحات به ایران. (23).
جورج شولتز که قبل از انتصاب به سمت وزارت خارجه امریکا در سال 1982 براى شرکت مهندسى ساختمانى گروه بجتل – که یکى از بزرگترین شرکتهاى ساخت پالایشگاه و احداث لوله نفت محسوب مىشد – کار مىکرد، مقدمات قرارداد یک میلیارد دلارى بجتل را با عراق براى احداث لوله نفتى از عراق به بندر عقبه فراهم ساخت. امریکایىها موافقت اسرائیل را در این زمینه به دست آوردند و به عراقىها درباره امنیت خطوط لوله نفت عراق که به بنادر مدیترانه و دریاى سرخ متصل مىشد، اطمینان دادند. (24).
در عین حال دولت ریگان به دلیل مشکلاتى که وجود داشت با نگرانى چشم به موفقیت خطوط لوله نفت عقبه دوخته بود. (25) عراقىها امیدوار بودند با توجه به عدم صدور نفت از اسکلههاى البکر و العمیه و قطع صدور نفت از طریق سوریه، صادرات نفت خود را از 750 هزار بشکه در روز به بیش از یک میلیون بشکه افزایش دهند تا مشکلات و کمبود نقدینگى عراق برطرف شود. (26) ضمن اینکه عربستان و کویت متعهد شدند روزانه نیم میلیون بشکه نفت به حساب عراق بفروشند. این موضوع را کویت در اجلاس اوپک اعلام کرد. (27).
عراقىها به موازات تلاش براى رفع تنگناهاى اقتصادى خود و فشار به ایران براى پایان دادن به جنگ، در چارچوب موافقت امریکا، ضربه زدن به توانایىهاى صدور نفت ایران با موشکهاى اگزوسه و هواپیماهاى سوپراتاندارد را طرحریزى و اجرا کردند. (28) در واقع عراق با هدف محدود کردن درآمد نفتى ایران و بینالمللى کردن مسئله جنگ، جنگ نفتکشها را آغاز کرد. عراقىها در نظر داشتند به محل صدور نفت ایران در جزیره خارک حمله کنند. چنان که خبرگزارى رویتر از بغداد درباره تهدید عراق براى حمله
به خارک، خبر زیر را مخابره کرد:
»عراق گفت اگر تهران دست به حمله زمینى جدیدى در جبهه جنگ بزند این کشور تأسیسات حیاتى نفتى ایران در جزیره خارک را مستقیما مورد حمله قرار خواهد داد.» (29).
ریچارد مورفى معاون وزارت خارجه امریکا که در آستانه عملیات خیبر در اسفند 1362 به خاورمیانه و بغداد سفر کرده بود، (30) صراحتا اعلام کرد: امریکا یک حمله گسترده به جزیره خارک را ناممکن نمىداند. (31) فارین ریپورت چاپ امریکا نیز طى تحلیلى نوشت: تشدید فشار به ایران و گسترش جنگ، نتیجه طبیعى حمله عراق به خارک است. (32) همچنین روزنامه نیویورک تایمز طى تحلیلى درباره هدف این اقدام نوشت: حمله به خارک براى شکستن بنبست جنگ است. (33) ایران با درکى که از ماهیت تلاشهاى جدید عراق داشت، رسما هشدار داد اگر عراق نقل و انتقالات نفتى ایران را قطع کند، تنگه هرمز در دهانه خلیج فارس بسته خواهد شد.
بعدها طى اجلاسى که هفت کشور عمده صنعتى در تاریخ 17 / 3 / 1363 برگزار کردند، تحلیلى که درباره عواقب جنگ بر جریان نفت جهان ارائه شد (34) نشاندهندهى این معنا بود که حملات عراق کنترل شده و تنها براى فشار به ایران مىباشد. ضمن اینکه از قبل با افزایش تولید نفت عربستان،
پیشبینىهاى لازم براى جایگزینى کاهش صادرات نفت ایران در بازار نفت، انجام گرفته بود؛ طورى که به موازات تشدید حملات عراق به پایانههاى صدور نفت ایران و نفتکشها، قیمت نفت تدریجا کاهش یافت!
بدین ترتیب عراقىها با حمایت امریکا و غرب براى نخستین بار در تاریخ 3 / 2 / 1363 با استفاده از هواپیماهاى فرانسوى سوپراتاندارد به خاک و نفتکشهاى حامل نفت ایران حمله کردند. طارق عزیز در دیدار با شولتز وزیر خارجه امریکا درباره اقدام عراق چنین استدلال کرد که این حمله سبب پایان یافتن جنگ خواهد شد، زیرا گر ایران پول نفت را نداشته باشد نمىتواند اسلحه مورد نیاز خود را از بازارهاى سیاه تهیه کند. (35).
واکنش ایران در برابر اقدامات جدید عراق که اتخاذ سیاست «مقابله به مثل محدود» بود، به اعتراض کشورهاى شوراى همکارى خلیج فارس و برگزارى جلسات پىدرپى و نامه به شوراى امنیت سازمان ملل منجر شد. اعضاى شوراى امنیت پس از برگزارى جلسه با 13 رأى موافق و 2 رأى ممتنع (زیمبابوه و نیکاراگوئه) ایران را به دلیل حمله به کشتىهاى کویت و عربستان محکوم کردند. (36) سازمان ملل که پیش از این در واکنش به حملات شیمیایى عراقىها تنها به صدور بیانیه (به جاى قطعنامه) بدون ذکر نام عراق اقدام کرده بود، در اینجا با صدور قطعنامه و ذکر نام ایران ماهیت سیاست جانبدارانهى این سازمان از عراق را بیش از گذشته آشکار ساخت.
امریکا در روند تشدید فشار به ایران و تنگ کردن حلقه محاصره اقتصادى آن، نام ایران را در فهرست کشورهایى که به اقدامهاى تروریسم بینالمللى کمک مىرسانند، افزود. این اقدام تأیید آشکار رژیم عراق و تشدید فشار براى به زانو درآوردن جمهورى اسلامى بود. (35).
تلاش براى جلوگیرى از ورود سلاح به ایران تحت عنوان عملیات استانچ، بخش دیگرى از اقدامات امریکا براى فشار به ایران بود که پس از عملیات خیبر آغاز شد. (37) عملیات استانچ و محدودیتهاى قانونى براى فروش سلاح به ایران، فروشندگان بینالمللى اسلحه را بیش از گذشته به بازار عراق
امیدوار و جذب کرد. (38) ضمن اینکه ایران پس از این باید براى تهیه نیازمندىهاى خود علاوه بر پرداخت پول بیشتر، مسیر طولانىترى را طى نماید. در گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا درباره تأثیر عملیات استانچ آمده است:
»تحریم فروش تسلیحات علیه ایران در توانایى این کشور به ادامه جنگ تأثیر محسوس داشته است. از نظر عراقىها تحریم فروش تسلیحات احتمالا مهمترین علت گرمى روابط ایالات متحده با عراق است.» (39).
با گسترش روابط امریکا و عراق، شوروى نیز متعاقب تغییر اوضاع جنگ پس از فتح خرمشهر و احتمال سقوط رژیم عراق، با واگذارى تجهیزات مدرن به عراق، بر میزان کمکهاى خود به این کشور افزود. (40) در فرودین 1363 یک هیئت بلندپایه به ریاست پاکوف ریابوف (41) رئیس کمیته روابط اقتصادى خارجى شوروى به بغداد اعزام شد و فروش 5 / 4 میلیارد دلار اسلحهى شوروى به عراق را پیشنهاد داد. این بزرگترین پیشنهاد فروش سلاح بود که تاکنون شوروىها به عراق مىدادند. (42) ریابوف که از میزان عصبانیت صدام به خاطر از دست دادن جزایر مجنون در عملیات خیبر مطلع بود، به عراق اطلاع داد شوروى حاضر است میگهاى 23 و 21، هلىکوپترهاى توپدار و 350 موشک اسکاد. بى در اختیار عراق قرار دهد. سرانجام طه یاسین رمضان معاون اول صدام این قراردادها و قرارداد وام 2 میلیارد دلارى شوروى به عراق را در 27 آوریل 1984 (7 اردیبهشت 1363) در سفر به مسکو امضا کرد. (6).
در تیر ماه 1363 در کنفرانس بررسى آثار جنگ بر صلح و امنیت که در بغداد گشایش یافت، اظهارات یکى از مقامات شوروى تا اندازهاى ماهیت و دامنه پیوند عراق و شوروى را آشکار ساخت. وى گفت که شوروى درباره جنگ ایران و عراق عمیقا نگران است و کشور متبوعش مصمم است عراق را
با سلاحهاى گوناگون مجهز سازد، چون این تصمیم تلاش مشترک عراق و شوروى را براى پایان یافتن جنگ و برقرارى صلح تقویت مىکند. (43) روزنامه الخلیج چاپ امارات مدتى بعد اعلام کرد: عراق هواپیماهاى پیشرفته میگ 29 از شوروى دریافت کرده است. (44).
تهدیداتى که صدام و وزیر دفاع عراق – پس از این حمایتهاى همهجانبهى غرب و شرق – درباره ایران ابراز کردند مسلما بدون ارتباط با تجهیزات واگذار شده به عراق نبود، زیرا تجهیزات نظامى سنگین مانند تانکها، نفربرهاى زرهى و هواپیماهاى عراق دو برابر شده بود. (45) صدام طى مصاحبهاى اعلام کرد: سلاحهاى جدید دریافت شده طى روزهاى آینده علیه منافع ایران مورد استفاده قرار خواهد گرفت. (44) وزیر دفاع وقت عراق نیز گفت عراق به زودى صاحب سلاحهاى تهاجمىاى خواهد شد که قادر است هدفهاى داخل ایران را مورد حمله قرار دهد. (46) بدون تردید این تهدید براى حمله به شهرها بود که در ماههاى پایانى سال 1363 انجام گرفت. عراقىها درباره نتایج فشار به ایران چنان امیدوار بودند که رئیس خبرگزارى عراق طى مصاحبهاى اعلام کرد رهبران و مردم فکر مىکنند در سال جارى مسیحى بین دو کشور آتشبس برقرار شود. (46).
گسترش دامنه فشار، جمهورى اسلامى را براى ادامه جنگ در وضعیت بسیار دشوارى قرار داده بود. در واقع به همان میزان که دستیابى به پیروزى در جبهههاى نبرد با موانع بسیارى مواجه شده بود، مقاومت در برابر فشار نیز به سهولت امکان پذیر نبود. اظهارات آقاى هاشمى فرمانده عالى جنگ، در این زمینه به خوبى گویا و روشن است:
»توان کشور براى ادامه جنگ محدود است و دشمن محاسبه کرده و امکان ارزى ما را مىداند. بعد از زدن کشتىها درآمد ما پایین آمده، 5 / 2 میلیون بشکه صدور نفت به زیر 2 میلیون رسیده، قیمت هر بشکه 24 دلار است که 5 / 2 دلار ارزانتر شده است. اسکله خارک زده شده و خسارات زیادى داشته است و فشار دشمن روز به روز بر ما بیشتر خواهد شد.» (47).
نظر به ضرورت تحرک در میدان نبرد و با توجه به فشارهاى سیاسى – اقتصادى گسترده به ایران، تلاش براى اجراى عملیات آغاز شد. نخست مناطق زید و کوشک در شمال ایستگاه حسینیه براى اجراى عملیاتى با عنوان «والفجر 7» انتخاب شد، لیکن موقعیت منطقه و استحکامات دشمن و مهمتر از آن، دشمن با رها کردن آب امکان اجراى عملیات در این منطقه را از بین برد. (48).
انتخاب بعدى براى عملیات، شمال شبهجزیرهى فاو (منطقه سیبه) از مقابل جزیره مینو تا پاسگاه خسروآباد و با عنوان «والفجر 8» بود. با توجه به محدودیت در وسایل عبور و موقعیت دشمن، با جود بحث و بررسىهاى فراوانى که برادران ارتشى و سپاه انجام دادند، به نظر مىرسید اجراى عملیات در این منطقه با توان نیروهاى خودى تطابق ندارد، لیکن نظر به ضرورت اجراى عملیات، آقاى هاشمى (فرمانده عالى جنگ) با حضور در منطقه عملیاتى در تلاش بود تا با تأکید بر ضرورت حمله به دشمن، زمینه و تجهیزات لازم را براى اجراى عملیات فراهم سازد. ایشان با اشاره به اقدامات جنونآمیز دشمن در منطقه، گفت:
»اگر ما بازنده شویم و اگر روزى به عقب برویم،، عقبنشینى در مواضع سیاسى جمهورى اسلامى فشار را شدیدتر خواهد کرد. ما همه امیدمان و همه تلاشمان و همه غم و غصهمان این است که یک جایى را پیدا کنیم و دست به اقدام (عملیات) بزنیم و یک حمله مجدد بکنیم ولو با 30% موفقیت و یا 40%، تا جنگ را از این حالت نجات بدهیم.» (49).
آقاى هاشمى همچنین بر این مسئله تأکید کرد که اگر عملیات ناموفق باشد، علاوه بر از میان رفتن اعتبار نظامى ایران، تأمین خواستههاى ایران نیز دشوار خواهد شد. (50) پس از پیشنهادهایى که فرماندهان ارتش و سپاه درباره مشکلات اجراى عملیات و امکانات لازم براى تأمین پیروزى ارائه کردند، آقاى هاشمى گفت:
»عملیات ناموفق به صلاح ما نیست، این به عنوان یک اصل است، انجام عملیات با تمام امکانات لازم تا آنجایى که من مىدانم مقدور نخواهد بود، عملیاتى را پشنهاد کنید تا بتوانیم بپذیریم.» (51).
فرمانده عالى جنگ با توجه به ترکیب جلسه و نظریات متفاوت درباره اجراى عملیات و مشکلات موجود افزود:
»این براى این است که فقط بخواهیم کلاسیک فکر کنیم. حفظ جزیره مجنون بدون هیچ یک از امکاناتى که در اینجا مطرح است انجام شد.«
وى سپس تأکید کرد:
»در صورت موفقیت در اجراى این عملیات، تمام زحمات ما این خواهد شد که این طرف آب (در منطقه فاو) باقى بمانیم و فشار سیاسىمان را به دنیا از همین جا وارد خواهیم کرد. ما در هیچ کدام از جنگهایمان این اطمینانهایى را که شما مىخواهید نداشتهایم… اگر بخواهیم کارى کنیم همین است که اینجا بکنیم. باید یک جنگ حزباللهى را اینجا کرد.» (52).
آقاى هاشمى در ادامه با اشاره به حملات دشمن به اسکله نفتى خارک و افزایش این فشارها و ضرورت اجراى عملیات، گفت:
»فرماندهان راه ما را مشخص کنند. اگر پیشنهاد دارید به ما بگویید در کجا خواهید جنگید. من تصورم از شما این بوده که 50 کیلومتر مىتوانید جلو بروید، و لیکن در طلائیه (عملیات خیبر) 13 کیلومتر بیشتر جلو نرفتید… اگر کسى نظرش این است که نمىشود بجنگیم حالا باید تصمیم گرفت. زمان امروز براى ما بسیار مهم است چون دنیا پیروزى مطلق ما را نمىپذیرد، لذا به مرور بر ما فشار مىآورد.درباره صلح، نظر امام مطرح است و ایشان مىگویند بدون جنگ صلح امکان ندارد و اگر ما هم نتوانیم بجنگیم [امام] به مردم مىگویند بروید بجنگید.» (6).
به هر صورت، اجراى عملیات در منطقه شمال فاو با امکانات موجود امکانپذیر نبود و نوعى اتفاقنظر در مخالفت با عملیات در این منطقه وجود داشت و به این ترتیب اجراى این عملیات منتفى شد و بعدها به «عملیات والفجر 8 انجام نشده» موسوم گردید.
از سوى دیگر، عملیات در منطقهاى دیگر با برآورد صحیح و پس از تأمین نیازمندىها، نیاز به زمان داشت و در نیمه نخست سال 1363، اجراى آن عملى نبود.
در واقع سرنوشت عملیات خیبر به دلیل عدم تطابق بین ابتکار و امکانات مورد نیاز، موجب نرسیدن به نتیجه مطلوب و ظهور نوعى سرگردانى شد. پیدایش وضعیت جدید دو نتیجه آشکار در پى داشت؛ نخست عدم ابتکار عمل و بازگشت به وضعیت قبل از عملیات خیبر و دیگرى نبود امکانات لازم براى اجراى عملیات فراهم نشد. در این جلسات براى نخستین بار فرمانده عالى جنگ در برابر توضیحاتى که فرماندهان و طراحان عملیات درباره مشکلات و نیازمندىهاى پشتیبانى براى اجراى عملیات بیان کردند، به مسائلى اشاره نمود که تا اندازهاى سؤالبرانگیز بود. در واقع با توجه به مجموع مسائلى که بیان شد براى نخستین بار مشکلات ادامه جنگ و تردیدهاى موجود در این زمینه به نحو تعجبآمیزى اظهار شد. (53).
سفر گنشر وزیر خارجه وقت آلمان به ایران در مرداد 1363 به عنوان سفر اولین وزیر خارجه کشورهاى اروپایى به ایران، بسیار حائز اهمیت بود. وى در ایران مذاکراتى با مسئولان و مقامات سیاسى و اقتصادى انجام داد و پس از بازگشت به آلمان اعلام کرد آنچه که در اروپا درباره ایران تصور مىشود با واقعیات موجود در ایران تفاوت زیادى دارد.
متعاقب سفر گنشر و بحث و بررسىهایى که پیرامون آن انجام گرفت، براى نخستین بار بحثهایى جدید در رسانههاى غربى درباره جناحبندىهاى سیاسى داخل کشور و نظریات مختلفى که در میان جناحها درباره مسائل سیاسى و اقتصادى و به ویژه جنگ و ادامه آن وجود دارد، اشاره شد. در همین روند، وزیر خارجه ژاپن در دیدار با طارق عزیز با اشاره به اندیشههاى
متفاوتى که در ایران درباره جنگ وجود دارد، به وى گفت:
»در ایران دو گروه سرسخت و میانهرو و با دو عقیده مختلف وجود دارد. دسته دوم که امیدوار است جنگ از راههاى صلحآمیز پایان یابد، براى برقرارى صلح به ژاپن و کشورهاى غربى نزدیک شده است و ژاپن فکر مىکند تشویق گروه میانهرو در ایران مىتواند به پایان یافتن جنگ منتهى شود.» (54).
بنابر تحلیلهایى که منتشر مىشد چنین به نظر مىرسید که از یک سو به موازات افزایش فشارها و از سوى دیگر، دست نیافتن به پیروزى قطعى و تعیینکننده و مشکلاتى که براى ادامه جنگ وجود داشت، به تدریج گرایشهاى جدید در نگرش به جنگ و سیاست خارجى در حال به وجود آمدن است و بازتاب آن در خارج از کشور، دستهبندى این گرایشها به راست و چپ و میانه بود.
با پیدایش وضعیت جدید سیاسى، نظامى و اقتصادى و افزایش فشار به ایران براى خاتمه دادن به جنگ و نظریات متفاوتى که درباره نحوه ادامه جنگ و ضرورت تنظیم سیاست خارجى مناسب وجود داشت، همچنان این سؤال همانند گذشته به قوت خود باقى بود که:
»ایران چه راهحلهایى براى رهایى از بنبست جنگ و فشارهاى سیاسى و اقتصادى فراروى خود دارد؟»
1) کاهش بنیه دفاعى ایران در مقایسه با عراق، علاوه بر حمایت بینالمللى از عراق و فشار به ایران، اساسا متأثر از استراتژى دو کشور بود. عراقىها با در اولویت نخست قرار دادن جنگ، کلیه منابع خود را براى همین هدف بسیج کرده بودند، حال آنکه در ایران منابع و امکانات اصلى کشور تا سال 1365 که فاو فتح شد، در خدمت جنگ نبود.
2) هادى نخعى، راوى قرارگاه مرکزى کربلا در عملیات رمضان.
3) محمد درودیان، از خرمشهر تا فاو، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ چهارم، 1375، ص 81.
4) محسن رضایى، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق«، در دانشکدهى فرماندهى و ستاد سپاه (دوره عالى جنگ(، 1374.
5) مأخذ 2، ص 85.
6) پیشین.
7) غلامعلى رشید، حاشیهنویسى دستنویس کتاب حاضر، ص 76.
8) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 3، 3 / 1 / 1363، رادیو امریکا 2 / 1 / 1363.
9) پیشین، خبرگزارى فرانسه، 2 / 1 / 63.
10) کنت آر. تیمرمن، سوداگرى مرگ، ترجمهى احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، 1373، ص 274 تا 291.
11) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «عملیات خیبر و پیامدهاى جهانى آن«، آبان 1363، ص 22.
12) نشریه روابط عمومى فرماندهى کل سپاه پاسداران، تیر 1364، ص 2، به نقل از مایکل جانسون (کارشناس ارشد ارتش امریکا(.
13) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 365، 29 / 12 / 1362، نیویورک تایمز، 28 / 12 / 1362.
14) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه پاسداران، «گزارش تحولات یک ساله جنگ تحمیلى در مطبوعات جهان» (شهریور 1363 تا شهریور 1364(، ص 32.
15) محسن رضایى، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق» در دانشکدهى فرماندهى و ستاد سپاه (دورهى عالى جنگ(، 13 / 7 / 1374.
16) مأخذ شماره 14.
17) غلامرضا محرابى (مسئول پیشین اطلاعات نیروى زمینى سپاه(، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق«، در دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران (دوره عالى جنگ(، 1374.
18) واینبرگر وزیر دفاع وقت امریکا پس از انفجار مقر امریکایىها در بیروت، به کنگره امریکا گفت: دخالت ایران در این انفجار تأییدکننده این امر است که امریکا باید به عراق کمک کند. (نشریه مسلم میدیا، چاپ لندن، ژانویه 1985(.
19) عملیات استانچ (Operation staunch) عملیاتى بود که امریکایىها طرحریزى کردند تا از دسترسى ایران به تجهیزات نظامى و سلاح جلوگیرى کنند. این عملیات از پاییز 1983 شروع شد. به این ترتیب که امریکایىها با جمعآورى اطلاعات درباره خریدهاى سلاح و وسائل نظامى ایران، از طریق دولتها یا واسطهها و بازار سیاه، بلافاصله وارد عمل مىشدند و به کشور فروشنده تذکر مىدادند و یا بعضا اقدام به دستگیرى فروشنده و واسطه و یا خریدار مىکردند. این اقدام امریکایىها چند نتیجه داشت: 1- مسیر دستیابى ایران به سلاح طولانى مىشد. 2- سلاح با قیمت بالاتر خریدارى مىشد، ضمن اینکه برخى از این وسائل از رده خارج و فاقد کیفیت لازم بودند.
20) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 288، 12 / 10 / 1362.
21) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 254، 8 / 9 / 1362،.
22) مأخذ 18، واشنگتن پست، 11 / 10 / 1362.
23) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «گزارش رسمى کمیته روابط خارجى سناى امریکا پس از سفر به منطقه«، ترجمه خبرگزارى جمهورى اسلامى، دى 1363، ص 18.
24) مأخذ 9، ص 355.
25) مأخذ 9، ص 357.
26) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 248، 2 / 9 / 1362، خبرگزارى رویتر، 1 / 9 / 1362.
27) مأخذ شماره 10، ص 30.
28) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 218، 20 / 8 / 1362، نیویورک تایمز، 19 / 8 / 1362.
29) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 5، 15 / 1 / 1363.
30) روزنامه وال استریت ژورنال درباره سفر مورفى به منطقه نوشت: ریگان که از تضعیف تدریجى عراق در جنگ با ایران دچار هراس شده است، دستور تهیه طرحهاى جدیدى براى تقویت عراق در جنگ با ایران به دستیارانش صادر کرده است. دولت ریگان هیئت عالى رتبهاى را به کشورهاى حوزه خلیج فارس اعزام کرده است. مورفى رئیس هیئت از بحرین و عراق و برخى از کشورهاى منطقه دیدن کرد. به توصیه ریگان نقش وزارت خارجه امریکا در تهیه طرحهاى جدید، چارهاندیشى براى جلوگیرى از سقوط صدام است. متقاعد ساختن اردن و فرانسه براى افزایش کمک به عراق بخش دیگرى از این طرح است. (خبرگزارى جمهورى اسلامى، «گزارشهاى ویژه«، شماره 24، 24 / 1 / 63(.
31) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، «طرح کلى روزشمار جنگ«.
32) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 219، 21 / 8 / 1362.
33) مأخذ 27، خبرگزارى رویتر، 4 / 1 / 1363.
34) در این تحلیل آمده است: «ما همچنین عواقب این جنگ روى جریان نفت جهان را در چارچوب اصول اقتصادى کنفرانس مورد بحث و کنترل و بررسى قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که بازار نفت جهان از ثبات نسبى برخوردار مىباشد. ما معتقدیم که سیستم بینالمللى قابلیت مقابله با هرگونه مشکلات آینده را از طریق ادامه تماسهاى صحیح و منطقى دارا مىباشد.» (روابط عمومى فرماندهى کل سپاه «گزارش عملیات خیبر و پیامدهاى جهانى آن» آبان 1363، ص 65(.
35) مأخذ 9، ص 289.
36) مأخذ 9، ص 276.
37) مأخذ 9، ص 284.
38) مأخذ 9، ص 335.
39) مأخذ 21، ص 18.
40) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 250، 4 / 9 / 1364، رادیو آلمان، 3 / 9 / 1363، به نقل از روزنامه پراودا.
41) پاکوف ریابوف از افسران بلندپایه کا. گ. ب بود که در سال 1986 به سمت سفیر شوروى در فرانسه منصوب شد.
42) مأخذ شماره 9، ص 371.
43) مأخذ 10، ص 68.
44) مأخذ 10، ص 29.
45) مأخذ 11، ص 5.
46) مأخذ 10، ص 30.
47) سند شماره 009 / گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، «عملیات والفجر 8 انجام نشده«، گزارش راوى قرارگاه مرکزى، (محمد درودیان(، ص 14، سخنان حجتالاسلام هاشمى رفسنجانى در دزفول، 30 / 4 / 1363.
48) محمد درودیان، نبرد در شرق بصره، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1374، ص 32.
49) مأخذ 46، ص 13.
50) مأخذ 46، ص 15.
51) مأخذ 46، ص 118.
52) مأخذ 46، ص 113 تا 116.
53) در گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا به این نکته اشاره شده است که بعضى از رهبران اصلى ایران به این نتیجه رسیدهاند که هزینه ادامه اقدامات نظامى بیش از حد زیاد است. تردید ایران در شروع یک حمله به بصره تا اندازهاى نشانهنده این نگرش است.» (روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا«، ترجمهى خبرگزارى جمهورى اسلامى، دى 1363، ص 48(.
54) مأخذ 10، ص 44 و 45.