جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تشدید فشار به ایران

زمان مطالعه: 19 دقیقه

جنگ در سال چهارم

شهریور 1362 تا شهریور 1363

ادامه‏ى توقف قواى جمهورى اسلامى در پشت دیوارهاى دفاعى عراق و صرفا ایجاد رخنه‏هایى در آن و کاهش توان نظامى ایران (1) در درازمدت، به منزله تغییر ماهیت جنگ از «تهاجمى» به «فرسایشى» بود. لازمه مقابله ایران با حاکم شدن این وضعیت، علاوه بر حملات پى‏درپى به مواضع دفاعى عراق، که در سال سوم جنگ انجام گرفت، به کار گرفتن ابتکار عمل براى شکستن بن‏بست حاکم بر جنگ بود. در واقع تجارب جنگ در سال سوم حاوى این معنا بود که بدون «ابتکار عمل نظامى«، امکان غافلگیرى دشمن و در نتیجه دستیابى به پیروزى همانند مرحله آزادسازى مناطق اشغالى، فراهم نخواهد شد.

توجه به این موضوع براى نخستین بار پس از عملیات رمضان براى فرماندهى سپاه حاصل شد. به همین دلیل فرمانده کل سپاه بلافاصله مسئولان و فرماندهان یگان‏هاى سپاه را فراخواند و پس از بحث‏ها و بررسى‏هاى طولانى، منطقه هور براى اولین بار به عنوان منطقه عملیاتى مورد توجه قرار گرفت. (2) لیکن مجموع اوضاع حاکم بر صحنه جنگ و ضرورت اجراى عملیات مشترک سپاه و ارتش و امیدوارى به موفقیت بر پایه تجارب پیشین و مهم‏تر از همه تطابق نداشتن توان و تجهیزات موجود با آنچه که

براى عملیات در هور لازم بود، در مجموع مانع از توجه جدى به این منطقه شد. پس از عملیات والفجر 1 و بروز دیدگاه‏هاى متفاوت در ارتش و سپاه، فرمانده سپاه با تشکیل یک قرارگاه در منطقه هور، شناسایى منطقه را به طور مستقیم کنترل و هدایت کرد. (3).

با تغییر زمین منطقه عملیات از خشکى به آب با ویژگى‏هاى «هور» از جمله وجود آبراه‏هاى مختلف و امکان استتار در نى‏زارها، این امیدوارى به وجود آمد که با غافلگیرى در مکان و تاکتیک و احتمالا در زمان، امکان غلبه بر دشمن و تصرف و تأمین منطقه فراهم شود. زیرا عدم درک دشمن از عملیات در هور به لحاظ تاکتیکى و عدم سازمان و توانایى مناسب براى مقابله با تهاجم نظامى ایران، به گونه‏اى بود که دورنماى دستیابى به پیروزى را روشن مى‏نمایاند.

سپاه بنابر تجارب دو عملیات والفجر مقدماتى و والفجر 1، بر اجراى عملیات به طور مستقل از ارتش تأکید مى‏کرد ولى شوراى عالى دفاع این مسئله را نپذیرفت. (4) لذا پس از توافقات لازم، مقرر شد ارتش با به کارگیرى لشکرهاى 7 ولى عصر (عج) و 14 امام حسین (ع) از یگان‏هاى قوى و خطشکن سپاه به همراه تیپ زرهى 72 محرم (سپاه) در منطقه زید به عملیات بپردازد (5) و دیگر یگان‏هاى سپاه در منطقه هور به اجراى عملیات مبادرت کنند.

عملیات خیبر در تاریخ 3 / 12 / 1362 در منطقه هورالهویزه آغاز شد و با تصرف جزایر مجنون – که داراى حوزه‏هاى نفتى زیرزمینى بود – به پایان رسید. (6) لیکن عملیاتى که با فرماندهى ارتش در منطقه زید انجام گرفت با موفقت توأم نبود.

عملیات خیبر از نظر نظامى بسیار حائز اهمیت بود زیرا در وضعیتى که روند جنگ، فرسایشى ارزیابى مى‏شد، قواى نظامى ایران با ابتکار عمل در منطقه‏اى که به تصور دشمن عملیات در آن قابل اجرا نبود، در شمال منطقه بصره حضور یافتند و جاده بصره – العماره را تهدید کردند. مسلما در صورتى که امکانات مورد نیاز براى عملیات تأمین مى‏شد، نتیجه‏ى عملیات و جنگ

چیزى غیر از آن بود که به دست آمد. در صورت تصرف شرق رودخانه دجله و منطقه «القرنه» به همراه جزایر مجنون و گشایش محور طلائیه به نشوه، بصره در خطر جدى قرار مى‏گرفت، اما متأسفانه به دلیل واگذار نشدن امکانات مورد نیاز، بخش کمى از اهداف عملیات خیبر تأمین شد. مثلا اگر به جاى حدود 500 قایق، 2000 قایق واگذار مى‏شد و یا چنانچه در زمینه‏ى استفاده از هلى‏کوپترهاى هجومى و ترابرى مشکل جدى وجود نداشت و نیرو به میزان مورد نیاز در جزیره شمالى – به جاى 3 گردان، 18 گردان مانورى – پیاده مى‏شد، دستیابى به یک پیروزى اساسى و تعیین‏کننده قطعى بود. (7).

غافلگیرى دشمن در این عملیات و ناتوانى او در عقب راندن نیروهاى خودى از جزایر مجنون، مجددا توانایى دفاعى عراق را مورد تردید قرار داد و شگفتى ناظران را از قابلیت‏هاى طرح‏ریزى عملیات تهاجمى و دفاعى جمهورى اسلامى برانگیخت.

به گزارش رادیو امریکا، دیپلمات‏هاى غربى، عرب و آسیایى در تهران تاکتیک‏هاى جنگى جدید ایران را ستایش کردند. (8) ناظران بر این عقیده بودند که نتیجه نبرد در جزایر مجنون هرچه باشد، تاکتیک‏هاى نظامى ایران از نظر جسارت و شهامت، در تاریخ استفاده خواهد شد. این عملیات به مثابه اقدامى جسورانه از سوى ایران، ارزیابى شد. (9).

عراق به دلیل نگرانى از نتایج عملیات، براى نخستین بار نوعى از سلاح‏هاى شیمیایى محصول کارخانه سامره (به نام گاز خردل) را با استفاده از هلى‏کوپترهاى ساخت شوروى و فرانسه، به کار گرفت. (10) پیش از این در عملیات والفجر 2 در منطقه حاج عمران، عراق به صورت محدود از سلاح‏هاى شیمیایى استفاده کرده بود، ولى آنچه که در عملیات خیبر انجام گرفت، بسیار گسترده و فاجعه‏آمیز بود. گاز خردل با ایجاد تاول‏هاى بزرگ روى پوست بدن و اختلال در دستگاه تنفسى، آثار مخرب روحى و جسمى فراوان را بر رزمندگان اسلام به صورت کوتاه‏مدت و درازمدت داشت. شوراى امنیت سازمان ملل در واکنش به این اقدام عراق، در تاریخ 10 / 1 / 1363 با صدور

بیانیه‏اى استفاده از گازهاى سمى را محکوم کرد اما مسئولیت استفاده از آن را به هیچ یک از طرفین نسبت نداد. صدور بیانیه، به جاى قطعنامه، بنابر تحلیل منابع دیپلماتیک به دلیل اجتناب از مباحث شدید و اشاره به هر یک از دو طرف جنگ بوده است. (11) در هر صورت، این نخستین اقدام سازمان ملل بود که حداقل گرچه به سود ایران نبود ولى به زیان آن نیز تنظیم نشده بود.

به کارگیرى سلاح‏هاى شیمیایى از یک سو نشان‏دهنده‏ى ضعف دفاعى، نومیدى و درماندگى ارتش عراق بود (12) و از سوى دیگر این موضوع را روشن مى‏کرد که عراق با ایجاد زیرساخت‏هاى جدید در زمینه تولید سلاح‏هاى شیمیایى با کمک کشورهاى اروپایى به ویژه آلمان، استراتژى جدیدى را براى مقابله با تهاجمات پى‏درپى و گسترده ایران برگزیده است.

مسلما دستیابى به تمامى اهداف عملیات خیبر مى‏توانست جنگ را به وضعیت تعیین‏کننده‏اى نزدیک سازد، لیکن محقق نشدن این امر مانع از تغییر توازن سیاسى – نظامى به سود ایران و کسب برترى بر عراق شد. نشریه نیویورک تایمز پس از آشکار شدن نتایج عملیات خیبر طى تحلیلى درباره ادامه بن‏بست در جنگ و دلائل آن نوشت:

»به نظر منابع اطلاعاتى امریکا و دیگر منابع غربى، جنگ ایران و عراق ظاهرا به یک بن‏بست رسیده و هیچ یک از دو طرف قادر به برترى بر دیگرى نیست. به نظر مى‏رسد ایرانى‏ها قادر به شکستن مرز طولانى عراق نباشند و عراقى‏ها نیز نتوانند به موفقیت‏هاى دفاعى دست یابند.

منابع اطلاعاتى غرب گفتند ناتوانى ظاهرى ایران در اجراى یک تهاجم تعیین‏کننده تنها یکى از دلائل ادامه بن‏بست جنگ 43 ماهه است. آنها مى‏گویند دلیل دوام و ادامه این بن‏بست شکست مداوم ارتش عراق در امر دفاع و عدم استفاده از برترى کمى و کیفى نیروى هوایى عراق علیه هدف‏هاى مهم در جبهه و پشت جبهه است.» (13).

بنابر نظریه مذکور بن‏بست حاکم بر جنگ حاصل دو وضعیت جداگانه است. به این ترتیب که ایران با وجود تهاجمات پى‏درپى، قادر به اجراى

»تهاجم تعیین‏کننده» نیست و عراق نیز در مواضع دفاعى قادر به دفاع کامل نیست، ضمن اینکه عراقى‏ها فاقد قابلیت‏هاى لازم براى استفاده از برترى تکنولوژیک خود در هوا مى‏باشند. یکى از نشریات خارجى با توجه به نتایج عملیات‏هاى ایران در این باره نوشت:

»مقدورات نظامى طرفین با اهدافشان تناسبى ندارد. عراق تجهیزات لازم براى دست زدن به حمله را دارد اما فاقد انگیزه و نیروى انسانى است در حالى که ایران بر دست زدن به حمله تأکید مى‏ورزد و لیکن از تجهیزاتى که مؤثر واقع شود، برخوردار نیست.» (14).

در هر صورت، عدم دستیابى ایران به پیروزى کامل در عملیات خیبر – که همواره باید از آن به عنوان یک فرصت استثنایى و بى‏نظیر که از دست رفت یاد کرد – متأثر از عوامل مختلفى بود: «تعجیل در اجراى عملیات» (15) به دلیل اسارت چند تن از نیروها، «افزایش تردد قایق‏ها و احتمال هوشیارى دشمن» و مهم‏تر از آن «به پایان رسیدن زمان مأموریت نیروها» و همچنین نگرانى از تأخیر عملیات به دلیل احتمال لو رفتن آن، به نوعى شتاب در اجراى عملیات منجر شد. حال آنکه بنابر تحلیل فرمانده سپاه، با توجه به درکى که از زمین منطقه و نیز وضعیت دشمن وجود داشت (6) سپاه باید بر پایه ابتکار عمل جدید به صورت «مستقل» از ارتش، عملیات را اجرا مى‏کرد و دو لشکر خطشکن و قوى سپاه را از سازمان خود خارج نمى‏کرد و تحت کنترل عملیاتى ارتش قرار نمى‏داد. (16).

در هر صورت، با اجراى عملیات خیبر قابلیت و توانایى‏هاى فوق‏العاده سپاه در طرح‏ریزى، فرماندهى و دفاع، بیش از گذشته آشکار شد. با اجراى این عملیات سپاه به تجارب جدید نظامى دست یافت و جاى پاى مناسبى در منطقه هور (جزایر مجنون) به دست آورد و زمینه‏هاى لازم براى اجراى عملیات‏هاى آبى – خاکى دیگر در منطقه هور فراهم گردید.

اگرچه ایران با تصرف جزایر مجنون در عملیات خیبر براى نخستین بار پس از ورود به داخل خاک عراق مناطقى مهم را تصرف کرد، لیکن با وجود

شکسته شدن خطوط دفاعى دشمن، توازن تغییر نکرد؛ زیرا هنوز در مواردى از جمله پشتیبانى، هوایى، توپخانه و مهندسى کاستى‏ها و نقایص زیادى وجود داشت که باید برطرف مى‏شد.

دشمن پس از این عملیات و پى بردن به پیچیدگى‏ها و نتایج احتمالى آن، سازمان رزم خود را با تشکیل یک سپاه براى هور با عنوان سپاه ششم تکمیل کرد. ضمن اینکه ارتش عراق در حدفاصل عملیات رمضان تا عملیات خیبر و مدتى پس از آن 10 لشکر جدید تشکیل داد و بر توان نظامى خود افزود. (17).

به موازات عملیات خیبر و ابعاد سیاسى و نظامى آن، انفجار مقر امریکایى‏ها در بیروت، وضعیت جدیدى را در منطقه به وجود آورد. امریکایى‏ها که در سال 1982 پس از فتح خرمشهر، به طور جدى در اندیشه تسلط بر لبنان بودند، انتظار داشتند با «فرسایشى شدن جنگ» از فرصت لازم براى حل بحران ناشى از پیروزى ایران بر عراق از طریق تجاوز اسرائیل و تشکیل یک دولت مسیحى و وابسته در لبنان برخوردار شوند.

حضور اولیه نیروهاى سپاه براى مقابله با تجاوز اسرائیل و گسترش و تعمیق این حضور با سازماندهى حزب‏الله لبنان تدریجا ساختار قدرت در لبنان را دستخوش تغییر کرد و اسرائیل و امریکا پس از اجراى عملیات استشهادى حزب‏الله لبنان و انفجار مقر امریکایى‏ها در بیروت، (18) با شکست، صحنه لبنان را ترک کردند. در واقع شکست امریکایى‏ها در سلطه بر لبنان و تشکیل یک دولت مسیحى، ضربه‏ى استراتژیک را به آنها وارد ساخت.

در اوضاع جدید، امریکا در موقعیتى قرار گرفت که باید استراتژى جدیدى را طرح‏ریزى مى‏کرد. بر این اساس «بنیاد هریتیج» طرحى را مبنى بر از بین بردن «اصل امید» به ریگان ارائه کرد. این سیاست به منزله تشدید فشار به ایران با هدف از میان بردن امیدوارى ایران براى دستیابى به پیروزى بود. عناصر اصلى

این استراتژى که در صفحات بعد توضیح داده خواهد شد، به شرح ذیل مى‏باشد:

1- تقویت وضعیت اقتصادى عراق.

2- ایجاد محدودیت در منابع ارزى ایران.

3- اجراى عملیات استانچ (19) با هدف جلوگیرى از فروش سلاح به ایران.

4- ایجاد محدودیت در استخراج و فروش نفت ایران.

قبل از عملیات خیبر، روزنامه واشنگتن پست در تحلیلى با اشاره به اهمیت مسائل اقتصادى بر سرنوشت جنگ، بر این مسئله تأکید کرد که عراق به دلیل از دست دادن بخش اعظم صادرات نفت خود با دشوارى روبه‏رو شده است. (20) امریکایى‏ها پیش از این اقداماتى را براى تقویت موقعیت اقتصادى عراق با تشویق روابط بازگانى میان عراق و کشورهاى اروپایى، تعمیر چاه‏هاى نفت عراق و فراهم کردن زمینه صدور نفت عراق انجام داده بودند، (21) ولى با توجه به روند تحولات جنگ، تلاش براى افزایش کمک‏هاى امریکا به عراق به منظور جلوگیرى از سقوط صدام، به سفر معاون وزارت خارجه امریکا به عراق در دى 1362 انجامید. واشنگتن پست این سفر را به منزله برقرارى روابط کامل سیاسى عراق و امریکا ارزیابى کرد. (22).

بنابر گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا از سال 1982 که عراقى‏ها بدون هیچ پیش شرطى حاضر به مذاکره با امریکا شدند، امریکا براى تقویت عراق و جلوگیرى از پیروزى ایران، اقدامات ذیل را به عمل آورد:

1- تخصیص حدود یک میلیارد دلار به صورت اعتبار غیر نقدى براى خرید محصولات کشاورزى.

2- تصمیم بانک صادرات و واردات امریکا براث ضمانت 85 درصد از 7 / 5 میلیارد دلار مبلغ لازم جهت ساخت خط لوله نفتى عقبه.

3- حمایت امریکا از قطعنامه‏هاى شوراى امنیت سازمان ملل که ایران را به خاطر حملاتش به کشتیرانى در خلیج فارس تقبیح نموده است.

4- حمایت شدید امریکا از تحریم فروش تسلیحات به ایران. (23).

جورج شولتز که قبل از انتصاب به سمت وزارت خارجه امریکا در سال 1982 براى شرکت مهندسى ساختمانى گروه بجتل – که یکى از بزرگ‏ترین شرکت‏هاى ساخت پالایشگاه و احداث لوله نفت محسوب مى‏شد – کار مى‏کرد، مقدمات قرارداد یک میلیارد دلارى بجتل را با عراق براى احداث لوله نفتى از عراق به بندر عقبه فراهم ساخت. امریکایى‏ها موافقت اسرائیل را در این زمینه به دست آوردند و به عراقى‏ها درباره امنیت خطوط لوله نفت عراق که به بنادر مدیترانه و دریاى سرخ متصل مى‏شد، اطمینان دادند. (24).

در عین حال دولت ریگان به دلیل مشکلاتى که وجود داشت با نگرانى چشم به موفقیت خطوط لوله نفت عقبه دوخته بود. (25) عراقى‏ها امیدوار بودند با توجه به عدم صدور نفت از اسکله‏هاى البکر و العمیه و قطع صدور نفت از طریق سوریه، صادرات نفت خود را از 750 هزار بشکه در روز به بیش از یک میلیون بشکه افزایش دهند تا مشکلات و کمبود نقدینگى عراق برطرف شود. (26) ضمن اینکه عربستان و کویت متعهد شدند روزانه نیم میلیون بشکه نفت به حساب عراق بفروشند. این موضوع را کویت در اجلاس اوپک اعلام کرد. (27).

عراقى‏ها به موازات تلاش براى رفع تنگناهاى اقتصادى خود و فشار به ایران براى پایان دادن به جنگ، در چارچوب موافقت امریکا، ضربه زدن به توانایى‏هاى صدور نفت ایران با موشک‏هاى اگزوسه و هواپیماهاى سوپراتاندارد را طرح‏ریزى و اجرا کردند. (28) در واقع عراق با هدف محدود کردن درآمد نفتى ایران و بین‏المللى کردن مسئله جنگ، جنگ نفتکش‏ها را آغاز کرد. عراقى‏ها در نظر داشتند به محل صدور نفت ایران در جزیره خارک حمله کنند. چنان که خبرگزارى رویتر از بغداد درباره تهدید عراق براى حمله

به خارک، خبر زیر را مخابره کرد:

»عراق گفت اگر تهران دست به حمله زمینى جدیدى در جبهه جنگ بزند این کشور تأسیسات حیاتى نفتى ایران در جزیره خارک را مستقیما مورد حمله قرار خواهد داد.» (29).

ریچارد مورفى معاون وزارت خارجه امریکا که در آستانه عملیات خیبر در اسفند 1362 به خاورمیانه و بغداد سفر کرده بود، (30) صراحتا اعلام کرد: امریکا یک حمله گسترده به جزیره خارک را ناممکن نمى‏داند. (31) فارین ریپورت چاپ امریکا نیز طى تحلیلى نوشت: تشدید فشار به ایران و گسترش جنگ، نتیجه طبیعى حمله عراق به خارک است. (32) همچنین روزنامه نیویورک تایمز طى تحلیلى درباره هدف این اقدام نوشت: حمله به خارک براى شکستن بن‏بست جنگ است. (33) ایران با درکى که از ماهیت تلاش‏هاى جدید عراق داشت، رسما هشدار داد اگر عراق نقل و انتقالات نفتى ایران را قطع کند، تنگه هرمز در دهانه خلیج فارس بسته خواهد شد.

بعدها طى اجلاسى که هفت کشور عمده صنعتى در تاریخ 17 / 3 / 1363 برگزار کردند، تحلیلى که درباره عواقب جنگ بر جریان نفت جهان ارائه شد (34) نشان‏دهنده‏ى این معنا بود که حملات عراق کنترل شده و تنها براى فشار به ایران مى‏باشد. ضمن اینکه از قبل با افزایش تولید نفت عربستان،

پیش‏بینى‏هاى لازم براى جایگزینى کاهش صادرات نفت ایران در بازار نفت، انجام گرفته بود؛ طورى که به موازات تشدید حملات عراق به پایانه‏هاى صدور نفت ایران و نفتکش‏ها، قیمت نفت تدریجا کاهش یافت!

بدین ترتیب عراقى‏ها با حمایت امریکا و غرب براى نخستین بار در تاریخ 3 / 2 / 1363 با استفاده از هواپیماهاى فرانسوى سوپراتاندارد به خاک و نفتکش‏هاى حامل نفت ایران حمله کردند. طارق عزیز در دیدار با شولتز وزیر خارجه امریکا درباره اقدام عراق چنین استدلال کرد که این حمله سبب پایان یافتن جنگ خواهد شد، زیرا گر ایران پول نفت را نداشته باشد نمى‏تواند اسلحه مورد نیاز خود را از بازارهاى سیاه تهیه کند. (35).

واکنش ایران در برابر اقدامات جدید عراق که اتخاذ سیاست «مقابله به مثل محدود» بود، به اعتراض کشورهاى شوراى همکارى خلیج فارس و برگزارى جلسات پى‏درپى و نامه به شوراى امنیت سازمان ملل منجر شد. اعضاى شوراى امنیت پس از برگزارى جلسه با 13 رأى موافق و 2 رأى ممتنع (زیمبابوه و نیکاراگوئه) ایران را به دلیل حمله به کشتى‏هاى کویت و عربستان محکوم کردند. (36) سازمان ملل که پیش از این در واکنش به حملات شیمیایى عراقى‏ها تنها به صدور بیانیه (به جاى قطعنامه) بدون ذکر نام عراق اقدام کرده بود، در اینجا با صدور قطعنامه و ذکر نام ایران ماهیت سیاست جانبدارانه‏ى این سازمان از عراق را بیش از گذشته آشکار ساخت.

امریکا در روند تشدید فشار به ایران و تنگ کردن حلقه محاصره اقتصادى آن، نام ایران را در فهرست کشورهایى که به اقدام‏هاى تروریسم بین‏المللى کمک مى‏رسانند، افزود. این اقدام تأیید آشکار رژیم عراق و تشدید فشار براى به زانو درآوردن جمهورى اسلامى بود. (35).

تلاش براى جلوگیرى از ورود سلاح به ایران تحت عنوان عملیات استانچ، بخش دیگرى از اقدامات امریکا براى فشار به ایران بود که پس از عملیات خیبر آغاز شد. (37) عملیات استانچ و محدودیت‏هاى قانونى براى فروش سلاح به ایران، فروشندگان بین‏المللى اسلحه را بیش از گذشته به بازار عراق

امیدوار و جذب کرد. (38) ضمن اینکه ایران پس از این باید براى تهیه نیازمندى‏هاى خود علاوه بر پرداخت پول بیشتر، مسیر طولانى‏ترى را طى نماید. در گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا درباره تأثیر عملیات استانچ آمده است:

»تحریم فروش تسلیحات علیه ایران در توانایى این کشور به ادامه جنگ تأثیر محسوس داشته است. از نظر عراقى‏ها تحریم فروش تسلیحات احتمالا مهم‏ترین علت گرمى روابط ایالات متحده با عراق است.» (39).

با گسترش روابط امریکا و عراق، شوروى نیز متعاقب تغییر اوضاع جنگ پس از فتح خرمشهر و احتمال سقوط رژیم عراق، با واگذارى تجهیزات مدرن به عراق، بر میزان کمک‏هاى خود به این کشور افزود. (40) در فرودین 1363 یک هیئت بلندپایه به ریاست پاکوف ریابوف (41) رئیس کمیته روابط اقتصادى خارجى شوروى به بغداد اعزام شد و فروش 5 / 4 میلیارد دلار اسلحه‏ى شوروى به عراق را پیشنهاد داد. این بزرگ‏ترین پیشنهاد فروش سلاح بود که تاکنون شوروى‏ها به عراق مى‏دادند. (42) ریابوف که از میزان عصبانیت صدام به خاطر از دست دادن جزایر مجنون در عملیات خیبر مطلع بود، به عراق اطلاع داد شوروى حاضر است میگ‏هاى 23 و 21، هلى‏کوپترهاى توپدار و 350 موشک اسکاد. بى در اختیار عراق قرار دهد. سرانجام طه یاسین رمضان معاون اول صدام این قراردادها و قرارداد وام 2 میلیارد دلارى شوروى به عراق را در 27 آوریل 1984 (7 اردیبهشت 1363) در سفر به مسکو امضا کرد. (6).

در تیر ماه 1363 در کنفرانس بررسى آثار جنگ بر صلح و امنیت که در بغداد گشایش یافت، اظهارات یکى از مقامات شوروى تا اندازه‏اى ماهیت و دامنه پیوند عراق و شوروى را آشکار ساخت. وى گفت که شوروى درباره جنگ ایران و عراق عمیقا نگران است و کشور متبوعش مصمم است عراق را

با سلاح‏هاى گوناگون مجهز سازد، چون این تصمیم تلاش مشترک عراق و شوروى را براى پایان یافتن جنگ و برقرارى صلح تقویت مى‏کند. (43) روزنامه الخلیج چاپ امارات مدتى بعد اعلام کرد: عراق هواپیماهاى پیشرفته میگ 29 از شوروى دریافت کرده است. (44).

تهدیداتى که صدام و وزیر دفاع عراق – پس از این حمایت‏هاى همه‏جانبه‏ى غرب و شرق – درباره ایران ابراز کردند مسلما بدون ارتباط با تجهیزات واگذار شده به عراق نبود، زیرا تجهیزات نظامى سنگین مانند تانک‏ها، نفربرهاى زرهى و هواپیماهاى عراق دو برابر شده بود. (45) صدام طى مصاحبه‏اى اعلام کرد: سلاح‏هاى جدید دریافت شده طى روزهاى آینده علیه منافع ایران مورد استفاده قرار خواهد گرفت. (44) وزیر دفاع وقت عراق نیز گفت عراق به زودى صاحب سلاح‏هاى تهاجمى‏اى خواهد شد که قادر است هدف‏هاى داخل ایران را مورد حمله قرار دهد. (46) بدون تردید این تهدید براى حمله به شهرها بود که در ماه‏هاى پایانى سال 1363 انجام گرفت. عراقى‏ها درباره نتایج فشار به ایران چنان امیدوار بودند که رئیس خبرگزارى عراق طى مصاحبه‏اى اعلام کرد رهبران و مردم فکر مى‏کنند در سال جارى مسیحى بین دو کشور آتش‏بس برقرار شود. (46).

گسترش دامنه فشار، جمهورى اسلامى را براى ادامه جنگ در وضعیت بسیار دشوارى قرار داده بود. در واقع به همان میزان که دستیابى به پیروزى در جبهه‏هاى نبرد با موانع بسیارى مواجه شده بود، مقاومت در برابر فشار نیز به سهولت امکان پذیر نبود. اظهارات آقاى هاشمى فرمانده عالى جنگ، در این زمینه به خوبى گویا و روشن است:

»توان کشور براى ادامه جنگ محدود است و دشمن محاسبه کرده و امکان ارزى ما را مى‏داند. بعد از زدن کشتى‏ها درآمد ما پایین آمده، 5 / 2 میلیون بشکه صدور نفت به زیر 2 میلیون رسیده، قیمت هر بشکه 24 دلار است که 5 / 2 دلار ارزانتر شده است. اسکله خارک زده شده و خسارات زیادى داشته است و فشار دشمن روز به روز بر ما بیشتر خواهد شد.» (47).

نظر به ضرورت تحرک در میدان نبرد و با توجه به فشارهاى سیاسى – اقتصادى گسترده به ایران، تلاش براى اجراى عملیات آغاز شد. نخست مناطق زید و کوشک در شمال ایستگاه حسینیه براى اجراى عملیاتى با عنوان «والفجر 7» انتخاب شد، لیکن موقعیت منطقه و استحکامات دشمن و مهم‏تر از آن، دشمن با رها کردن آب امکان اجراى عملیات در این منطقه را از بین برد. (48).

انتخاب بعدى براى عملیات، شمال شبه‏جزیره‏ى فاو (منطقه سیبه) از مقابل جزیره مینو تا پاسگاه خسروآباد و با عنوان «والفجر 8» بود. با توجه به محدودیت در وسایل عبور و موقعیت دشمن، با جود بحث و بررسى‏هاى فراوانى که برادران ارتشى و سپاه انجام دادند، به نظر مى‏رسید اجراى عملیات در این منطقه با توان نیروهاى خودى تطابق ندارد، لیکن نظر به ضرورت اجراى عملیات، آقاى هاشمى (فرمانده عالى جنگ) با حضور در منطقه عملیاتى در تلاش بود تا با تأکید بر ضرورت حمله به دشمن، زمینه و تجهیزات لازم را براى اجراى عملیات فراهم سازد. ایشان با اشاره به اقدامات جنون‏آمیز دشمن در منطقه، گفت:

»اگر ما بازنده شویم و اگر روزى به عقب برویم،، عقب‏نشینى در مواضع سیاسى جمهورى اسلامى فشار را شدیدتر خواهد کرد. ما همه امیدمان و همه تلاشمان و همه غم و غصه‏مان این است که یک جایى را پیدا کنیم و دست به اقدام (عملیات) بزنیم و یک حمله مجدد بکنیم ولو با 30% موفقیت و یا 40%، تا جنگ را از این حالت نجات بدهیم.» (49).

آقاى هاشمى همچنین بر این مسئله تأکید کرد که اگر عملیات ناموفق باشد، علاوه بر از میان رفتن اعتبار نظامى ایران، تأمین خواسته‏هاى ایران نیز دشوار خواهد شد. (50) پس از پیشنهادهایى که فرماندهان ارتش و سپاه درباره مشکلات اجراى عملیات و امکانات لازم براى تأمین پیروزى ارائه کردند، آقاى هاشمى گفت:

»عملیات ناموفق به صلاح ما نیست، این به عنوان یک اصل است، انجام عملیات با تمام امکانات لازم تا آنجایى که من مى‏دانم مقدور نخواهد بود، عملیاتى را پشنهاد کنید تا بتوانیم بپذیریم.» (51).

فرمانده عالى جنگ با توجه به ترکیب جلسه و نظریات متفاوت درباره اجراى عملیات و مشکلات موجود افزود:

»این براى این است که فقط بخواهیم کلاسیک فکر کنیم. حفظ جزیره مجنون بدون هیچ یک از امکاناتى که در اینجا مطرح است انجام شد.«

وى سپس تأکید کرد:

»در صورت موفقیت در اجراى این عملیات، تمام زحمات ما این خواهد شد که این طرف آب (در منطقه فاو) باقى بمانیم و فشار سیاسى‏مان را به دنیا از همین جا وارد خواهیم کرد. ما در هیچ کدام از جنگ‏هایمان این اطمینان‏هایى را که شما مى‏خواهید نداشته‏ایم… اگر بخواهیم کارى کنیم همین است که اینجا بکنیم. باید یک جنگ حزب‏اللهى را اینجا کرد.» (52).

آقاى هاشمى در ادامه با اشاره به حملات دشمن به اسکله نفتى خارک و افزایش این فشارها و ضرورت اجراى عملیات، گفت:

»فرماندهان راه ما را مشخص کنند. اگر پیشنهاد دارید به ما بگویید در کجا خواهید جنگید. من تصورم از شما این بوده که 50 کیلومتر مى‏توانید جلو بروید، و لیکن در طلائیه (عملیات خیبر) 13 کیلومتر بیشتر جلو نرفتید… اگر کسى نظرش این است که نمى‏شود بجنگیم حالا باید تصمیم گرفت. زمان امروز براى ما بسیار مهم است چون دنیا پیروزى مطلق ما را نمى‏پذیرد، لذا به مرور بر ما فشار مى‏آورد.درباره صلح، نظر امام مطرح است و ایشان مى‏گویند بدون جنگ صلح امکان ندارد و اگر ما هم نتوانیم بجنگیم [امام] به مردم مى‏گویند بروید بجنگید.» (6).

به هر صورت، اجراى عملیات در منطقه شمال فاو با امکانات موجود امکان‏پذیر نبود و نوعى اتفاق‏نظر در مخالفت با عملیات در این منطقه وجود داشت و به این ترتیب اجراى این عملیات منتفى شد و بعدها به «عملیات والفجر 8 انجام نشده» موسوم گردید.

از سوى دیگر، عملیات در منطقه‏اى دیگر با برآورد صحیح و پس از تأمین نیازمندى‏ها، نیاز به زمان داشت و در نیمه نخست سال 1363، اجراى آن عملى نبود.

در واقع سرنوشت عملیات خیبر به دلیل عدم تطابق بین ابتکار و امکانات مورد نیاز، موجب نرسیدن به نتیجه مطلوب و ظهور نوعى سرگردانى شد. پیدایش وضعیت جدید دو نتیجه آشکار در پى داشت؛ نخست عدم ابتکار عمل و بازگشت به وضعیت قبل از عملیات خیبر و دیگرى نبود امکانات لازم براى اجراى عملیات فراهم نشد. در این جلسات براى نخستین بار فرمانده عالى جنگ در برابر توضیحاتى که فرماندهان و طراحان عملیات درباره مشکلات و نیازمندى‏هاى پشتیبانى براى اجراى عملیات بیان کردند، به مسائلى اشاره نمود که تا اندازه‏اى سؤال‏برانگیز بود. در واقع با توجه به مجموع مسائلى که بیان شد براى نخستین بار مشکلات ادامه جنگ و تردیدهاى موجود در این زمینه به نحو تعجب‏آمیزى اظهار شد. (53).

سفر گنشر وزیر خارجه وقت آلمان به ایران در مرداد 1363 به عنوان سفر اولین وزیر خارجه کشورهاى اروپایى به ایران، بسیار حائز اهمیت بود. وى در ایران مذاکراتى با مسئولان و مقامات سیاسى و اقتصادى انجام داد و پس از بازگشت به آلمان اعلام کرد آنچه که در اروپا درباره ایران تصور مى‏شود با واقعیات موجود در ایران تفاوت زیادى دارد.

متعاقب سفر گنشر و بحث و بررسى‏هایى که پیرامون آن انجام گرفت، براى نخستین بار بحث‏هایى جدید در رسانه‏هاى غربى درباره جناح‏بندى‏هاى سیاسى داخل کشور و نظریات مختلفى که در میان جناح‏ها درباره مسائل سیاسى و اقتصادى و به ویژه جنگ و ادامه آن وجود دارد، اشاره شد. در همین روند، وزیر خارجه ژاپن در دیدار با طارق عزیز با اشاره به اندیشه‏هاى

متفاوتى که در ایران درباره جنگ وجود دارد، به وى گفت:

»در ایران دو گروه سرسخت و میانه‏رو و با دو عقیده مختلف وجود دارد. دسته دوم که امیدوار است جنگ از راه‏هاى صلح‏آمیز پایان یابد، براى برقرارى صلح به ژاپن و کشورهاى غربى نزدیک شده است و ژاپن فکر مى‏کند تشویق گروه میانه‏رو در ایران مى‏تواند به پایان یافتن جنگ منتهى شود.» (54).

بنابر تحلیل‏هایى که منتشر مى‏شد چنین به نظر مى‏رسید که از یک سو به موازات افزایش فشارها و از سوى دیگر، دست نیافتن به پیروزى قطعى و تعیین‏کننده و مشکلاتى که براى ادامه جنگ وجود داشت، به تدریج گرایش‏هاى جدید در نگرش به جنگ و سیاست خارجى در حال به وجود آمدن است و بازتاب آن در خارج از کشور، دسته‏بندى این گرایش‏ها به راست و چپ و میانه بود.

با پیدایش وضعیت جدید سیاسى، نظامى و اقتصادى و افزایش فشار به ایران براى خاتمه دادن به جنگ و نظریات متفاوتى که درباره نحوه ادامه جنگ و ضرورت تنظیم سیاست خارجى مناسب وجود داشت، همچنان این سؤال همانند گذشته به قوت خود باقى بود که:

»ایران چه راه‏حل‏هایى براى رهایى از بن‏بست جنگ و فشارهاى سیاسى و اقتصادى فراروى خود دارد؟»


1) کاهش بنیه دفاعى ایران در مقایسه با عراق، علاوه بر حمایت بین‏المللى از عراق و فشار به ایران، اساسا متأثر از استراتژى دو کشور بود. عراقى‏ها با در اولویت نخست قرار دادن جنگ، کلیه منابع خود را براى همین هدف بسیج کرده بودند، حال آنکه در ایران منابع و امکانات اصلى کشور تا سال 1365 که فاو فتح شد، در خدمت جنگ نبود.

2) هادى نخعى، راوى قرارگاه مرکزى کربلا در عملیات رمضان.

3) محمد درودیان، از خرمشهر تا فاو، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ چهارم، 1375، ص 81.

4) محسن رضایى، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق«، در دانشکده‏ى فرماندهى و ستاد سپاه (دوره عالى جنگ(، 1374.

5) مأخذ 2، ص 85.

6) پیشین.

7) غلامعلى رشید، حاشیه‏نویسى دستنویس کتاب حاضر، ص 76.

8) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 3، 3 / 1 / 1363، رادیو امریکا 2 / 1 / 1363.

9) پیشین، خبرگزارى فرانسه، 2 / 1 / 63.

10) کنت آر. تیمرمن، سوداگرى مرگ، ترجمه‏ى احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، 1373، ص 274 تا 291.

11) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «عملیات خیبر و پیامدهاى جهانى آن«، آبان 1363، ص 22.

12) نشریه روابط عمومى فرماندهى کل سپاه پاسداران، تیر 1364، ص 2، به نقل از مایکل جانسون (کارشناس ارشد ارتش امریکا(.

13) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 365، 29 / 12 / 1362، نیویورک تایمز، 28 / 12 / 1362.

14) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه پاسداران، «گزارش تحولات یک ساله جنگ تحمیلى در مطبوعات جهان» (شهریور 1363 تا شهریور 1364(، ص 32.

15) محسن رضایى، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق» در دانشکده‏ى فرماندهى و ستاد سپاه (دوره‏ى عالى جنگ(، 13 / 7 / 1374.

16) مأخذ شماره 14.

17) غلامرضا محرابى (مسئول پیشین اطلاعات نیروى زمینى سپاه(، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق«، در دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران (دوره عالى جنگ(، 1374.

18) واینبرگر وزیر دفاع وقت امریکا پس از انفجار مقر امریکایى‏ها در بیروت، به کنگره امریکا گفت: دخالت ایران در این انفجار تأییدکننده این امر است که امریکا باید به عراق کمک کند. (نشریه مسلم میدیا، چاپ لندن، ژانویه 1985(.

19) عملیات استانچ (Operation staunch) عملیاتى بود که امریکایى‏ها طرح‏ریزى کردند تا از دسترسى ایران به تجهیزات نظامى و سلاح جلوگیرى کنند. این عملیات از پاییز 1983 شروع شد. به این ترتیب که امریکایى‏ها با جمع‏آورى اطلاعات درباره خریدهاى سلاح و وسائل نظامى ایران، از طریق دولت‏ها یا واسطه‏ها و بازار سیاه، بلافاصله وارد عمل مى‏شدند و به کشور فروشنده تذکر مى‏دادند و یا بعضا اقدام به دستگیرى فروشنده و واسطه و یا خریدار مى‏کردند. این اقدام امریکایى‏ها چند نتیجه داشت: 1- مسیر دستیابى ایران به سلاح طولانى مى‏شد. 2- سلاح با قیمت بالاتر خریدارى مى‏شد، ضمن اینکه برخى از این وسائل از رده خارج و فاقد کیفیت لازم بودند.

20) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 288، 12 / 10 / 1362.

21) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 254، 8 / 9 / 1362،.

22) مأخذ 18، واشنگتن پست، 11 / 10 / 1362.

23) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «گزارش رسمى کمیته روابط خارجى سناى امریکا پس از سفر به منطقه«، ترجمه خبرگزارى جمهورى اسلامى، دى 1363، ص 18.

24) مأخذ 9، ص 355.

25) مأخذ 9، ص 357.

26) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 248، 2 / 9 / 1362، خبرگزارى رویتر، 1 / 9 / 1362.

27) مأخذ شماره 10، ص 30.

28) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 218، 20 / 8 / 1362، نیویورک تایمز، 19 / 8 / 1362.

29) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 5، 15 / 1 / 1363.

30) روزنامه وال استریت ژورنال درباره سفر مورفى به منطقه نوشت: ریگان که از تضعیف تدریجى عراق در جنگ با ایران دچار هراس شده است، دستور تهیه طرح‏هاى جدیدى براى تقویت عراق در جنگ با ایران به دستیارانش صادر کرده است. دولت ریگان هیئت عالى رتبه‏اى را به کشورهاى حوزه خلیج فارس اعزام کرده است. مورفى رئیس هیئت از بحرین و عراق و برخى از کشورهاى منطقه دیدن کرد. به توصیه ریگان نقش وزارت خارجه امریکا در تهیه طرح‏هاى جدید، چاره‏اندیشى براى جلوگیرى از سقوط صدام است. متقاعد ساختن اردن و فرانسه براى افزایش کمک به عراق بخش دیگرى از این طرح است. (خبرگزارى جمهورى اسلامى، «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 24، 24 / 1 / 63(.

31) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، «طرح کلى روزشمار جنگ«.

32) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 219، 21 / 8 / 1362.

33) مأخذ 27، خبرگزارى رویتر، 4 / 1 / 1363.

34) در این تحلیل آمده است: «ما همچنین عواقب این جنگ روى جریان نفت جهان را در چارچوب اصول اقتصادى کنفرانس مورد بحث و کنترل و بررسى قرار دادیم و به این نتیجه رسیدیم که بازار نفت جهان از ثبات نسبى برخوردار مى‏باشد. ما معتقدیم که سیستم بین‏المللى قابلیت مقابله با هرگونه مشکلات آینده را از طریق ادامه تماس‏هاى صحیح و منطقى دارا مى‏باشد.» (روابط عمومى فرماندهى کل سپاه «گزارش عملیات خیبر و پیامدهاى جهانى آن» آبان 1363، ص 65(.

35) مأخذ 9، ص 289.

36) مأخذ 9، ص 276.

37) مأخذ 9، ص 284.

38) مأخذ 9، ص 335.

39) مأخذ 21، ص 18.

40) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 250، 4 / 9 / 1364، رادیو آلمان، 3 / 9 / 1363، به نقل از روزنامه پراودا.

41) پاکوف ریابوف از افسران بلندپایه کا. گ. ب بود که در سال 1986 به سمت سفیر شوروى در فرانسه منصوب شد.

42) مأخذ شماره 9، ص 371.

43) مأخذ 10، ص 68.

44) مأخذ 10، ص 29.

45) مأخذ 11، ص 5.

46) مأخذ 10، ص 30.

47) سند شماره 009 / گ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، «عملیات والفجر 8 انجام نشده«، گزارش راوى قرارگاه مرکزى، (محمد درودیان(، ص 14، سخنان حجت‏الاسلام هاشمى رفسنجانى در دزفول، 30 / 4 / 1363.

48) محمد درودیان، نبرد در شرق بصره، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1374، ص 32.

49) مأخذ 46، ص 13.

50) مأخذ 46، ص 15.

51) مأخذ 46، ص 118.

52) مأخذ 46، ص 113 تا 116.

53) در گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا به این نکته اشاره شده است که بعضى از رهبران اصلى ایران به این نتیجه رسیده‏اند که هزینه ادامه اقدامات نظامى بیش از حد زیاد است. تردید ایران در شروع یک حمله به بصره تا اندازه‏اى نشان‏هنده این نگرش است.» (روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «گزارش کمیته روابط خارجى سناى امریکا«، ترجمه‏ى خبرگزارى جمهورى اسلامى، دى 1363، ص 48(.

54) مأخذ 10، ص 44 و 45.