جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تشدید بی‏ثباتی در ایران

زمان مطالعه: 7 دقیقه

ناکامی نظامی عراق (1) و به موازات آن تغییر و تحولاتی که به تدریج در نظام بین‏المللی به زیان عراق شکل می‏گرفت، این کشور را در وضعیتی قرار داد که تنها با امید به تحولات سیاسی و تشدید بی‏ثباتی در داخل ایران، در مناطق اشغالی استقرار یافت.

عراق برای اجتناب از جنگ درازمدت، سلسله تلاش‏هایی را در داخل ایران تدارک دید تا با تشدید بی‏ثباتی در ایران، همراه با ناکامی در بیرون راندن نیروهای متجاوز، به اخذ امتیازات سیاسی موفق شد. (2) عراق در این زمینه چنان امیدوار بود که توسط یاسر عرفات

به بنی‏صدر پیام دادند:

»نیروهای مسلح عراق می‏توانند اهواز را هم تصرف کنند و در جبهه‏های دیگر هم پیشروی کنند، اما این کار را نمی‏کنند، چو منتظرند فعل و انفعالاتی در تهران بشود.«(3).

همچنین، صدام در پایان آبان 1359 سیاست عراق در ایران را چنین بیان کرد:

»ما از تجزیه و انهدام ایران ناراحت نمی‏شویم و صریحا اعلام می‏داریم در شرایطی که این کشور دشمنی بورزد، هر فرد عراقی و یا شاید هم عربی مایل به تقسیم ایران و خرابی آن خواهد بود.«(4).

طارق عزیز معاون نخست وزیر عراق نیز در اظهارات مشابهی اعلام کرد:

»وجود پنج ایران کوچک‏تر بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود. ما از شورش ملت‏های ایران پشتیبانی خواهیم کرد؛ همه سعی خود را متوجه تجزیه ایران خواهیم کرد.«(5).

در این روند، دولت بعثی با توجه به این که در خوزستان نتیجه مطلوبی از تلاش‏های خودی برای جلب حمایت مردم عرب زبان به دست نیاورد، لذا توجه خاصی به منطقه کردستان معطوف کرد. به همین دلیل صدام طی مصاحبه‏ای رسما اعلام کرد:

»ما جبهه تهاجمی جدیدی در شمال غرب کردستان گشوده‏ایم تا رژیم آیت الله خمینی را وادار سازیم که دعاوی ما را در مورد اراضی و آب‏های ساحلی بپذیرد.«(6).

در پی سخنان صدام، ارتش عراق حدود 300 تانک و نفربر را که در کردستان مستقر بودند، به قصر شیرین اعزام کرد و عملیات در مناطق کردنشین را به طور جدی به نیروهای ضد انقلاب داخلی از جمله حزب دمکرات کردستان ایران و کومه‏له واگذار کرد.(7).

رادیو اسرائیل نیز طی گزارشی در مورد فعالیت‏ها و همکاری عراق با گروه‏های ضد انقلاب در مناطق کردنشین به نقل از دیپلمات‏های عرب در بیروت گفت:

»دولت عراق موفق شده[است]شورش کردهای ایران را علیه دولت مرکزی قوت بخشد تا از فشار نظامی ایران در جبهه‏های جنگ علیه عراق کاسته شود.«(8).

بنابراین، تشدید درگیری در منطقه کردستان علاوه بر تجزیه قوای نظامی ایران موجب تخصیص بخشی از آن نیروها برای مقابله با ضد انقلاب می‏شد. عراق نیز می‏توانست با کاستن از نیروهای خود در این منطقه، قوای خود را در سایر مناطق تقویت کند.

درگیری در منطقه کردستان در نیمه اول دی ماه 1359 و تنها یک ماه پس از سخنان صدام، چنان شدت گرفت که به ارتفاعات «قرج لو» در حوالی دریاچه مریوان کشیده شد و گروه‏های مسلح ضد انقلاب به «سقز» که آرام‏ترین شهر منطقه بود هجوم برده و به هنگام

ورود ستون نظامی به سقز، در پنج کیلومتری این شهر، راه را بر ستون ارتش بستند.(9).

در پی این تحولات کاخ ریاست جمهوری عراق در تاریخ 12 / 10 / 1359 همه استانداران و مسئولان سازمان‏های اطلاعاتی عراق در استان‏های کردنشین را به بغداد فراخواند تا در جلسه‏ای با حضور صدام شرکت کنند. صدام در این جلسه به حاضران گفت که باید در نهایت احترام، با فرماندهان گروه‏ها و مسئولان احزاب مخالف دولت ایران در مناطق کردنشین این کشور رفتار کرده و در مورد برآوردن خواسته‏ها و نیازهای آنان به فوریت اقدام کنند. صدام سپس در مورد نتایج این اقدامات گفت:

»پیش گرفتن چنین رویه‏ای[روشی]موجب می‏شود، افراد مسلح این احزاب و گروه‏ها بتوانند با کمال قدرت در مناطق غرب ایران، نیروهای انتظامی و نظامی دولت ایران را درگیر و مشغول سازند تا ما بتوانیم در جبهه خوزستان به آسودگی عمل کرده، پیشروی نماییم.«(10).

علاوه بر احزاب و گروه‏هایی که در مناطق کردنشین فعالیت داشتند به تدریج سایر گروه‏های ضد انقلاب نیز در منطقه فعال شدند؛ برابر گزارش ستاد مشترک ارتش، علاوه بر فعال شدن کلیه احزاب در بوکان، فراریان ضد انقلاب – از جمله عوامل بختیار – به حزب‏های دمکرات، کومه‏له و فدایی پیوستند. همچنین، سران حزب کومه‏له، دمکرات و گروه شیخ جلال حسینی در دو کیلومتری رودخانه اطراف پانوان، هر یک بنکه‏ای (واحد مرزی) داشتند و برای حمله، ستادی تشکیل دادند. کلیه مایحتاج این گروه‏ها را منافقین یا دولت عراق تأمین می‏کردند. منافقین در سقز و بانه و افراد کومه‏له و دمکرات در سنندج و اطراف کامیاران و دهگلان مستقر شدند. دمکرات‏های مسلح در اطراف دیواندره نیز مشاهده شده بودند.(11) دمکرات‏ها نیز بر بلندی‏های اطراف پیرانشهر مستقر شدند و شهر را در محاصره خود گرفتند.(12).

افزایش تحرکات ضد انقلاب در کردستان تأثیر گسترده‏ای داشت به گونه‏ای که نیروهای سپاه و ارتش را به طور جدی درگیر کرد. در چنین وضعیتی، صدام با امیدواری به جریان‏های سیاسی در داخل و تحرکات ضد انقلاب در مناطق مختلف، به هنگام برگزاری مراسم سالگرد تأسیس ارتش عراق طی تحلیلی گفت:

»ما می‏دانیم محافلی در داخل حکومت و خارج حکومت ایران وجود دارد که می‏خواهند با عراق در صلح زندگی کنند و روابط حسن هم جواری با عراق و امت عرب برقرار نمایند. از خلق‏های ایران، کردها، بلوچ‏ها، آذربایجانی‏ها و اعراب، ستایش و پشتیبانی خود را از مبارزه آن‏ها علیه طغیان اعلام می‏کنم و از حقوق مشروع آن‏ها پشتیبانی می‏نمایم.«(13).

عراق به تدریج سازمان مناسبی را برای هماهنگی تحرکات ضد انقلاب در مناطق کردنشین به وجود آورد، چنان که به دستور صدام از 17 دی ماه 1359، مسئولیت بررسی وضعیت کلی کردهای مسلح عراق و گروه‏های مسلح سیاسی مخالف دولت ایران، در مناطق کردنشین غرب کشور به عهده اداره کل استخبارات عراق به ریاست بارزان و اداره استخبارات شمال عراق به ریاست سرتیپ خزعل، گذاشته شد.(14) در گذشته، همه این مسئولیت‏ها بر عهده ارتش عراق بود.

انتقال مسئولیت فعالیت نیروهای ضد انقلاب در ایران، از ارتش عراق به اداره استخبارات نشان دهنده تغییر ماهیت همکاری‏های عراق با ضد انقلاب از نظر نظامی به سیاسی – نظامی بود. ضمن این که افزایش فعالیت‏های اطلاعاتی فراتر از همکاری موقت، و بیشتر برای درازمدت در نظر گرفته شده بود، چنان که به تدریج با توجه به اوضاع و امکاناتی که عراق در این منطقه به وجود آورده بود، قاسملو (از حزب دمکرات) با منافقین و بنی‏صدر فعالیت مشترک و هماهنگی را آغاز کردند. مهم‏تر از همه، در پی این تلاش‏ها منطقه کردستان به عنوان «سرپل» برای خروج غیرقانونی از کشور به عراق یا اروپا تبدیل شد، چنان که مسعود رجوی در دی ماه 1359 به منظور بررسی مسیرهای خروج و تماس با فرانسوی‏ها، از طریق کردستان از کشور خارج شد و پس از ملاقات با فرانسوی‏ها و اعلام آمادگی برای اقدام به عملیات نظامی در داخل کشور، بار دیگر به کشور بازگشت و همین امر نقطه آغاز ورود منافقین به فاز نظامی با کمک و حمایت قدرت‏های خارجی و هماهنگی با سایر جریان‏های ضد انقلابی در داخل کشور بود. در این روند نقش محوری فرانسه برای پشتیبانی از تحرکات ضد انقلاب و هماهنگ کردن طیف‏های مختلف با یکدیگر در ایران، کاملا آشکار بود.

فرانسوی‏ها امیدوار بودند با تأثیرگذاری در داخل ایران و کمک به بنی‏صدر به دست گرفتن قدرت مطلق، اوضاع مناسبی را برای برقراری صلح بین ایران و عراق و خلع ید نیروهای انقلابی فراهم سازند و بدین وسیله، از موقعیت برتر در مقایسه با امریکایی‏ها در ایران و عراق، برخوردار شوند.

در این میان، سفر «اریک رولو» مفسر مشهور فرانسوی به ایران به عنوان فرستاده ویژه دولت فرانسه و دیدارهایی که با بنی‏صدر انجام داد و همچنین مصاحبه‏اش با عبدالرحمن قاسملو، رهبر حزب دمکرات تحت عنوان «جنگ سری در کردستان» حائز اهمیت است.

در این مدت، تحلیل‏های نشریات فرانسوی نظیر فیگارو، لوموند نیز قابل بررسی است؛ (15).

به عنوان نمونه، قاسملو در مصاحبه با لوموند، آشکارا اعلام کرد:

»ما باید مواد اولیه زندگی و سلاح را به دست آوریم تا کمبود یکی از آن‏ها موجب آسیب‏پذیری ما نشود. در حال حاضر مااز عراق، ترکیه و شوروی که با ما مرز مشترک دارند کمک دریافت می‏کنیم. به طور کلی عراق همان اندازه به ما وابسته است که ما به آن کشور متکی هستیم.«(16).

مصاحبه‏گر لوموند در پایان، یک پرسش اساسی مطرح کرد که نشان دهنده‏ی امیدواری آن‏ها به تأثیرگذاری بی‏ثباتی سیاسی و اشغال نظامی برای از پا در آوردن ایران بود:

»آیا جمهوری اسلامی قادر خواهد بود در جنگی که در دو جبهه وجود دارد پیروز شود یا خیر؟«(5).

این روزنامه مدتی بعد – با برداشتی که از اوضاع داخلی ایران داشت – در پاسخ به این پرسش که «چه کسی در این جنگ پیروز خواهد شد؟» به نقل از ناظران نوشت:

»یکی از ناظران عقیده دارد که قوی‏ترین رژیم، آسیب‏پذیرترین خواهد بود. به نظر وی، بهتر است صاحب مملکت کوچکی شد که سازمان یافته باشد و توسط یک فرد اداره می‏شود، تا در سرزمینی زندگی کرد که قطعه قطعه شده و دچار هرج و مرج انقلابی باشد.«(17).

بر اساس این تحلیل، امکان ادامه بقا و حیات سیاسی جمهوری اسلامی از میان رفته است و بدین ترتیب نظام اسلامی عملا مضمحل خواهد شد و راهی جز جابه‏جایی در ساختار سیاسی قدرت باقی نمانده است.


1) روزنامه لوموند چاپ فرانسه با توجه به تغییر اوضاع داخلی ایران و تغییر اوضاع بین‏المللی، طی تحلیلی در مورد انتخاب زمان حمله عراق نوشت: «کافی بود که صدام حسین ضربه نهایی و مرگبار خود را قبل از این که دولت رجایی شروع به کار کند، وارد بیاورد و یا قبل از این که مذاکرات در خصوص گروگان‏ها صورت گیرد، وارد عمل شود.«(وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل مطبوعات خارجی، بولتن «بررسی مطبوعات جهان«، 19 / 11 / 1359، مجله لوموند، چاپ فرانسه(.

2) روزنامه السیاسه چاپ کویت با توجه به بن‏بست نظامی حاکم بر جنگ و ضرورت فشار سیاسی از داخل، نوشت: «چنان که جنگ ایران و عراق راه‏حل نظامی نداشته باشد، راه‏حل حتمی آن یک فشار سیاسی از داخل خواهد بود… اطلاعات حاصله حاکی است که یک جبهه سیاسی غیرمترقبه راه خود را به سوی ایران باز کرده است، طوری که در زمان کوتاهی اوضاع داخلی را به نابسامانی می‏کشاند تا ایران ناچار شود پیشنهاد آتش‏بس را قبول کند،… در حالی که در پایتخت موافقین و مخالفین مشغول تظاهرات و راهپیمایی هستند و اختلافات بین رئیس جمهوری و لیبرال‏ها با روحانیون حاکم ادامه دارد، موفقیت این طرح تضمین است.«(خبرگزاری پارس، «گزارش‏های ویژه«، شماره 260، 13 / 9 / 1359(.

3) ابوالحسن بنی‏صدر، روزها بر رئیس جمهور چه می‏گذرد؟ جلد چهارم، گزارش 8 تا 13 آذر 1359، انتشارات انقلاب اسلامی، تهران ص 28.

4) مأخذ 24، صص 52 – 51.

5) پیشین.

6) خبرگزاری پارس، «گزارش‏های ویژه«، نشریه 10 / 10 / 1359، به نقل از رادیو اسرائیل، 9 / 10 / 1359.

7) سند شماره 002413، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، لشکر 81 زرهی، رکن 2، 8 / 10 / 1359.

8) مأخذ 134.

9) روزنامه انقلاب اسلامی، 10 / 10 / 1359.

10) سند شماره 002607، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری، 21 / 10 / 1359.

11) سند شماره 002501، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ستاد مشترک ارتش، 14 / 10 / 1359.

12) سند شماره 47630، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، سپاه پیرانشهر، 14 / 10 / 1359.

13) مأخذ 130، رادیو صوت الجماهیر، 16 / 10 / 1359.

14) سند شماره 002606، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری، 21 / 10 / 1359.

15) روزنامه فرانسوی لوموند در یکی از شماره‏های خود طی گزارشی از اوضاع کردستان نوشت: «جنگ پنهانی کردستان مسئله ساده‏ای نیست، این جنگ دست کم یک چهارم نیروی نظامی جمهوری اسلامی (سه لشکر از یازده لشکر نیروی زمینی) را به خود مشغول کرده است که خود گویای فقدان یا کمبود قدرت دفاعی ایران در آغاز جنگ با عراق است… برای عبور یک ستون زرهی ارتش 42 روز لازم است تا به قیمت از دست دادن صدها سرباز و ده‏ها وسیله نقلیه، پنجاه کیلومتر پیشروی کند. همه چیز به گونه‏ای جریان دارد،[که گویا]مهاجمان کرد و سربازان عراقی برای درهم شکستن جمهوری اسلامی عمل می‏کنند… تنها هدف قاسملو سرنگونی رژیم (امام) خمینی از طریق کمک‏های مالی عراق است.» سپس لوموند به نقل از کیانوری در مورد قاسملو نوشت: «او با اسرائیل و امریکا نیز همکاری می‏کند او گفت می‏تواند، ثابت کند که قاسملو میلیون‏ها دلار از ناتو پول دریافت کرده است.«(وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل مطبوعات خارجی، بولتن بررسی مطبوعات جهان، 15 / 11 / 1359.

16) اداره کل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه بررسی مطبوعات جهان، 9 / 10 / 1359، به نقل از لوموند، 21 / 9 / 1359.

17) اداره کل مطبوعات خارجی وزارت ارشاد اسلامی، نشریه مطبوعات جهان، 15 / 11 / 1359، به نقل از لوموند، 19 / 9 / 1359.