در پی موفقیت عملیات ثامنالائمه (ع) – که در آغاز سال دوم جنگ اجرا شد و مهمترین تحول نظامی جنگ تا آن زمان بود – زمینه تدوین استراتژی جنگ با هدف آزادسازی مناطق اشغالی فراهم شد. در این حال، تحولات سیاسی که بر روند تحولات نظامی اثر داشت، خود نیز از این تحولات متأثر بود. آثار تحولات سیاسی – نظامی به تدریج در حوزه نظامی نمایان شد؛ از یک سو، با افزایش حضور نیروهای مردمی، سپاه تلاشهای جدیدی را برای گسترش سازمان رزم انجام داد و از سوی دیگر، فرماندهان ارتش و سپاه استراتژی آزادسازی مناطق اشغالی را طرحریزی کردند. به این ترتیب، به گفته فرمانده کل سپاه پاسداران:
»دو کار اساسی انجام شد: یکی در عملیات و یکی در سازماندهی. در عملیات، طرحریزی سلسلهوار صورت گرفت، یعنی در حقیقت استراتژی نظامی شکل گرفت. در سازماندهی، سپاه رفت به دنبال اینکه یک سازمان رزم برای خودش فراهم کند. این دو از اولین تحولات پس از عملیات ثامنالائمه (ع) است.» (1).
در تدوین استراتژی جدید جنگ، دو تجربه ارزشمند که فراروی نیروهای سپاه قرار گرفته بود، نقش داشت: نخست، تشکیل ستاد عملیات جنوب و طرحریزی عملیاتهای محدود؛ و دوم، تجربهی طرحریزی عملیات ثامنالائمه (ع) و تلاش برای تصویب آن در
شورای عالی دفاع و سپس هماهنگی با برادران ارتش و اجرای آن با ترکیب مشترک بود.
در تدوین این استراتژی، برای طرحریزی در مرحله جدید، دو اصل در نظر گرفته شد: اول اینکه عملیاتها مسلسلوار و پشت سر هم انجام شود و وقفه آن کوتاه باشد. دوم، در هر عملیاتی که صورت میگیرد دو تا سه برابر عملیات قبلی توان رزمی وارد صحنه شود (2).
اهداف مورد نظر در استراتژی جدید که بر پایه ترکیب و هماهنگی ارتش و سپاه تدوین شده بود، (3) عبارت بودند از:
الف) انهدام نیرو و امکانات ارتش عراق برای کاهش توان نظامی دشمن.
ب) آزادسازی نیروهای خودی از خطوط پدافندی و تمرکز قوا برای اجرای عملیات در سایر مناطق اشغالی.
ج) آمادگی برای حمله نهایی و تعیین کننده به دشمن.
بر اساس اصول و اهداف مذکور، قرار شد 12 طرح تحت عنوان طرحهای کربلای 1 تا 12 (4) تهیه و برای تصویب نهایی به شورای عالی دفاع ارائه شود (5) که تنها 6 طرح آن آماده شد. در واقع، کلیه تحرکاتی که پس از این زمان انجام گرفت، در چارچوب استراتژی جدید و بر پایه طرحهای ارائه شده بود.
طرح کربلای 1، اولین طرح از استراتژی جدید جنگ بود که با نام عملیات طریقالقدس و با تلاش و همکاری سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران به اجرا درآمد. در این کتاب قبل از پرداختن
به طراحی و اجرای عملیات طریقالقدس، ابتدا نگاهی به دیدگاه محافل سیاسی و خبری دربارهی اوضاع ایران در آستانه عملیات، میشود؛ سپس سابقه نظامی این منطقه عملیاتی، عملیات رزمندگان در این منطقه و آثار آن، علت انتخاب این منطقه برای عملیات و وضعیت دشمن و اقدامات خودی قبل از عملیات بررسی میشود. پس از بیان طراحی عملیات و شرح آن، در زیر عنوان ارزیابی عملیات، عوامل اصلی موفقیت عملیات بررسی میگردد و در پایان نیز بازتاب این عملیات در محافل سیاسی و خبری مرور میشود.
1) محسن رضایی، درسهای تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، دوره عالی جنگ، 19 / 4 / 1374.
2) همان.
3) سرلشکر محسن رضایی در این زمینه میگوید: «بخشی از تحول در روند جنگ متأثر از همکاری ارتش و سپاه بود. پیش از این، فضای سیاسی حاکم بر کشور و جنگ مانع از همکاری حقیقی و واقعی بود ولی با تغییر شرایط کشور، ارتباط تصنعی جای خود را به ارتباط متناسب با توان و قابلیتها داد به همین دلیل نتیجه این وضع سبب افزایش توان نظامی جمهوری اسلامی شد.« (محسن رضایی، درسهای تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد، دوره عالی جنگ، 27 / 4 / 1374(.
4) در کتاب دفاع مقدس از انتشارات نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، صفحهی 130 در این زمینه آمده است: «در پایان سال اول تهاجم عراق لزوما با قبول ریسک و تقلیل یگانها در مناطق پدافندی و تمرکز نیروی نسبتا مناسب از یک طرف و مشارکت کامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با سازماندهی یگانهای تیپی و لشکری از طرف دیگر، سلسله عملیاتی با نام کربلا طرحریزی و اولین آن با نام کربلای 1 یا طریقالقدس در جبهه میانی صحنه عملیات خوزستان با موفقیت اجرا و…«.
5) دفتر سیاسی سپاه پاسداران، گذری بر 2 سال جنگ (سپاه پاسداران 1361(، ص 114.