جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تدوین استراتژی آزادسازی‏

زمان مطالعه: 3 دقیقه

در پی موفقیت عملیات ثامن‏الائمه (ع) – که در آغاز سال دوم جنگ اجرا شد و مهم‏ترین تحول نظامی جنگ تا آن زمان بود – زمینه تدوین استراتژی جنگ با هدف آزادسازی مناطق اشغالی فراهم شد. در این حال، تحولات سیاسی که بر روند تحولات نظامی اثر داشت، خود نیز از این تحولات متأثر بود. آثار تحولات سیاسی – نظامی به تدریج در حوزه نظامی نمایان شد؛ از یک سو، با افزایش حضور نیروهای مردمی، سپاه تلاش‏های جدیدی را برای گسترش سازمان رزم انجام داد و از سوی دیگر، فرماندهان ارتش و سپاه استراتژی آزادسازی مناطق اشغالی را طرح‏ریزی کردند. به این ترتیب، به گفته فرمانده کل سپاه پاسداران:

»دو کار اساسی انجام شد: یکی در عملیات و یکی در سازمان‏دهی. در عملیات، طرح‏ریزی سلسله‏وار صورت گرفت، یعنی در حقیقت استراتژی نظامی شکل گرفت. در سازمان‏دهی، سپاه رفت به دنبال اینکه یک سازمان رزم برای خودش فراهم کند. این دو از اولین تحولات پس از عملیات ثامن‏الائمه (ع) است.» (1).

در تدوین استراتژی جدید جنگ، دو تجربه ارزشمند که فراروی نیروهای سپاه قرار گرفته بود، نقش داشت: نخست، تشکیل ستاد عملیات جنوب و طرح‏ریزی عملیات‏های محدود؛ و دوم، تجربه‏ی طرح‏ریزی عملیات ثامن‏الائمه (ع) و تلاش برای تصویب آن در

شورای عالی دفاع و سپس هماهنگی با برادران ارتش و اجرای آن با ترکیب مشترک بود.

در تدوین این استراتژی، برای طرح‏ریزی در مرحله جدید، دو اصل در نظر گرفته شد: اول اینکه عملیات‏ها مسلسل‏وار و پشت سر هم انجام شود و وقفه آن کوتاه باشد. دوم، در هر عملیاتی که صورت می‏گیرد دو تا سه برابر عملیات قبلی توان رزمی وارد صحنه شود (2).

اهداف مورد نظر در استراتژی جدید که بر پایه ترکیب و هماهنگی ارتش و سپاه تدوین شده بود، (3) عبارت بودند از:

الف) انهدام نیرو و امکانات ارتش عراق برای کاهش توان نظامی دشمن.

ب) آزادسازی نیروهای خودی از خطوط پدافندی و تمرکز قوا برای اجرای عملیات در سایر مناطق اشغالی.

ج) آمادگی برای حمله نهایی و تعیین کننده به دشمن.

بر اساس اصول و اهداف مذکور، قرار شد 12 طرح تحت عنوان طرح‏های کربلای 1 تا 12 (4) تهیه و برای تصویب نهایی به شورای عالی دفاع ارائه شود (5) که تنها 6 طرح آن آماده شد. در واقع، کلیه تحرکاتی که پس از این زمان انجام گرفت، در چارچوب استراتژی جدید و بر پایه طرح‏های ارائه شده بود.

طرح کربلای 1، اولین طرح از استراتژی جدید جنگ بود که با نام عملیات طریق‏القدس و با تلاش و همکاری سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران به اجرا درآمد. در این کتاب قبل از پرداختن

به طراحی و اجرای عملیات طریق‏القدس، ابتدا نگاهی به دیدگاه محافل سیاسی و خبری درباره‏ی اوضاع ایران در آستانه عملیات، می‏شود؛ سپس سابقه نظامی این منطقه عملیاتی، عملیات رزمندگان در این منطقه و آثار آن، علت انتخاب این منطقه برای عملیات و وضعیت دشمن و اقدامات خودی قبل از عملیات بررسی می‏شود. پس از بیان طراحی عملیات و شرح آن، در زیر عنوان ارزیابی عملیات، عوامل اصلی موفقیت عملیات بررسی می‏گردد و در پایان نیز بازتاب این عملیات در محافل سیاسی و خبری مرور می‏شود.


1) محسن رضایی، درس‏های تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، دوره عالی جنگ، 19 / 4 / 1374.

2) همان.

3) سرلشکر محسن رضایی در این زمینه می‏گوید: «بخشی از تحول در روند جنگ متأثر از همکاری ارتش و سپاه بود. پیش از این، فضای سیاسی حاکم بر کشور و جنگ مانع از همکاری حقیقی و واقعی بود ولی با تغییر شرایط کشور، ارتباط تصنعی جای خود را به ارتباط متناسب با توان و قابلیت‏ها داد به همین دلیل نتیجه این وضع سبب افزایش توان نظامی جمهوری اسلامی شد.« (محسن رضایی، درس‏های تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد، دوره عالی جنگ، 27 / 4 / 1374(.

4) در کتاب دفاع مقدس از انتشارات نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، صفحه‏ی 130 در این زمینه آمده است: «در پایان سال اول تهاجم عراق لزوما با قبول ریسک و تقلیل یگان‏ها در مناطق پدافندی و تمرکز نیروی نسبتا مناسب از یک طرف و مشارکت کامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با سازمان‏دهی یگان‏های تیپی و لشکری از طرف دیگر، سلسله عملیاتی با نام کربلا طرح‏ریزی و اولین آن با نام کربلای 1 یا طریق‏القدس در جبهه میانی صحنه عملیات خوزستان با موفقیت اجرا و…«.

5) دفتر سیاسی سپاه پاسداران، گذری بر 2 سال جنگ (سپاه پاسداران 1361(، ص 114.