جنگ در سال اول
شهریور 1359 تا شهریور 1360
تجاوز ارتش عراق به ایران با استعداد 48 یگان سازماندهى شده در قالب تیپها و لشکرهاى زرهى، مکانیزه و پیاده، با برخوردارى از پشتیبانى 800 قبضه توپ، 5400 دستگاه تانک و نفربر، 400 قبضه توپ ضدهوایى، 366 فروند هواپیما و 400 فروند هلىکوپتر (1) انجام گرفت. مقصود رهبران عراق از تجاوز این بود که با شکست نظامى ایران (2) به اهداف خود: لغو قرارداد 1975 الجزایر، تجزیه استان خوزستان (3) و در نهایت براندازى نظام جمهورى اسلامى دست یابند.
مقاومت اندک نیروهاى نظامى در برخى خطوط مرزى سبب گردید نیروهاى دشمن به سهولت از خطوط مرزى عبور کنند و برخى از شهرهاى ایران را محاصره نمایند. اهمیت و جایگاه خوزستان در استراتژى تهاجمى عراق، موجب شد توان اصلى ارتش عراق در این منطقه متمرکز شود. لشکرهاى 1 مکانیزه و 10 زرهى ارتش عراق با پیشروى در منطقه غرب رودخانه کرخه، فاصله 80 کیلومترى مرز تا رودخانه را طى چهار روز (4) پشت سر گذاشتند. (5) در محور بستان – سوسنگرد لشکر 9 زرهى ارتش عراق در همان خیز اول بستان را اشغال کرد و سوسنگرد و حمیدیه را محاصره نمود و به نزدیکى اهواز رسید که با شبیخون برادران سپاه و بسیج اهواز به فرماندهى شهید غیور اصلى مواجه شد و عقبنشینى کرد.
در محور جنوب غربى اهواز لشکر 5 مکانیزه عراق بعد از تصرف جفیر و پادگان حخمید تا منطقه نورد در 15 کیلومترى جنوب اهواز پیشروى کرد و سپس از حرکت ایستاد. در محور شلمچه لشکر 3 زرهى و تیپ 33 نیروى مخصوص براى اشغال خرمشهر و آبادان وارد عمل شدند که بر اثر مقاومت مردم، بسیج و سپاه در خرمشهر تا چهارم آبان 59 (به مدت 34 روز) دشمن نتوانست این شهر را تصرف کند. نیروهاى لشکر 3 در 19 مهر 1359 در منطقهاى که هیچ گونه مواضع دفاعى وجود نداشت، از رودخانه کارون عبور کردند و شهر آبادان را به محاصره درآوردند. در مجموع ارتش عراق در این مرحله از تهاجم خود بیش از 15000 کیلومتر مربع از اراضى ایران را اشغال کرد و در آن مستقر شد. (6).
نواقص و کاستىهاى دفاعى ایران، هنگامى که فرماندهى کل قوا بر عهده بنىصدر بود، نقش زیادى در سهولت پیشروى نیروهاى ارتش عراق در عمق سرزمین ایران و محاصره و اشغال شهرها داشت. آرایش دفاعى نیروهاى ایران به شیوهى سنتى (یعنى طبق آئیننامههاى رسمى و بدون در نظر گرفتن وضعیت جدید(، بدون بررسى دقیق و در نظر گرفتن احتمالات گوناگون انجام گرفته بود. (7) در آرایش نیروها پوشش مرز در نظر گرفته شده بود، حال آنکه باید به صورت متحرک عمل مىشد و نیروهاى ایران با تمرکز در شمال حسینیه از جبهه اهواز خرمشهر دفاع مىکردند. (8) بنابراین گسترش عملیاتى و تاکتیک نظامى ایران دچار نقص بود، معابر مسدود نشده بود و درک روشنى از تلاش اصلى عراق وجود نداشت. (9).
»کردزمن» دلائل عدم آمادگى جنگى ایران را «فقدان قرارگاه فرماندهى» در مناطقى که جنگ جریان داشت و «مستقر نبودن توپخانه و هلىکوپترهاى تهاجمى و کلیه یگانهاى ارتشى در مرز» ذکر مىکند و مىنویسد:
»ایران هیچ گونه آرایش نظامى در مناطق بسیار حساس نزدیک خرمشهر و آبادان نداشت. نزدیکترین لشکر ایران به منطقه عملیاتى در اهواز مستقر بود که 40 تا 50 کیلومتر تا صحنه جنگ فاصله داشت.» (10).
وى سهولت پیشروى نیروهاى عراقى را نشانهى عدم آمادگى دفاعى ایران دانسته و مىنویسد:
»در واقع حتى اعلامیههاى نظامى عراق نیز نشان مىداد که ارتش عراق در طول یکى دو روز اول جنگ با مقاومت زیادى روبهرو نشده، بنابراین تمامى شواهد حکایت دارند که این عراق بوده است که با آمادگى کامل و به کارگیرى نیروهاى نظامى، تهاجم همه جانبهاى را علیه ایران سازمان داد، در حالى که ایران حتى از آمادگى دفاعى کامل برخوردار نبود.» (8).
نماینده امام در شوراى عالى دفاع، آیتالله خامنهاى در تشریح وضعیت دفاعى ایران و ناتوانى در بهرهبردارى از توان و امکانات موجود گفت:
»… از جمله شهرهایى که به شدت تهدید مىشد دزفول بود، در حالى که ما آنجا نیرو کم داشتیم و وقتى به فرماندهان ارتش مىگفتیم، مىگفتند نیرو کم داریم و یا نیرو و تجهیزات هر دو را با هم نداریم، درست هم بود، به این معنا که آمادگى لازم را براى خودشان در این جنگ تهیه ندیده بودند. در صورتى که ابزارهاى زیادى داشتیم ولى از کار افتاده بود و مهمات زیادى داشتیم که اینها از وجودش خبر نداشتند. افراد زیادى هم داشتیم که اینها در پادگانها حضور نداشتند و لذا وضعمان خیلى بد بود.» (11).
مقاومت نیروهاى مردمى و انقلابى، به ویژه در شهرها، بسیارى از کاستىها را جبران کرد و نقشى بسیار تعیینکننده در ناکامى ارتش عراق داشت. به عنوان مثال پس از آنکه تیپ سوم از لشکر 92 زرهى اهواز تنها سه روز (12) در مرز در برابر لشکر 9 زرهى ارتش عراق پدافند فعال کرد، (13) نیروهاى لشکر 9 با عبور از بستان، سوسنگرد و حمیدیه در آستانه ورود به اهواز بودند که بر اثر شبیخون نیروهاى مردمى و انقلابى عقبنشینى کردند و سرانجام در پشت دیوارهاى غربى شهر سوسنگرد زمینگیر شدند (14) ارتش عراق تیپ 33 نیروى
مخصوص را نیز مأمور تصرف خرمشهر کرد ولى به دلیل مقاومتهاى مردمى، سرانجام پس از 34 روز جنگ و گریز و با اختصاص 2 لشکر، موفق به اشغال خرمشهر شد. (15) مقاومتهاى مردمى علاوه بر ایجاد فاصله میان یگانهاى ارتش عراق و ناهماهنگى در پیشروى آنها و ایجاد تأخیر و کندى در حرکت یگانهاى مهاجم، به تأخیر در سقوط خرمشهر و حفظ آبادان انجامید. (9).
دلایل ناتوانى عراق براى بهرهبردارى از وضعیت سیاسى – نظامى ایران و دست نیافتن به پیروزى «قاطع و روشن» علىرغم توضیحات و نظریاتى که ناظران و تحلیلگران نظامى تاکنون ارائه کردهاند، همچنان مبهم است، اما آنچه بیشتر تأکید مىشود «عدم وجود یک استراتژى نظامى روشن» (16) است که آن را مرکز ثقل ناکامى عراق مى دانند؛ زیرا رفتار نظامى عراق نشاندهندهى این است که نیروهاى عراقى نمىدانستند تا چه حد باید پیشروى کنند و اهداف آنها مشخص نبود. (8) به همین دلیل عراق با دستور توقف به ارتش در حال پیشروى، دچار یک اشتباه نظامى جبرانناپذیر شد. (17) همچنین اطلاعات غلط و نادرست و اشتباه در محاسبات اوضاع داخلى ایران، (18) بخش دیگرى از عوامل ناکامى عراق است که تحلیلگران نظامى به آن اشاره کردهاند. در واقع آنچه که پس از تهاجم عراق، در داخل ایران روى داد «ظهور جنگ مردمى در شهرها» و «تحکیم موقعیت سیاسى ایران» بود. حال آنکه عراقىها تصور مىکردند که حمله نظامى سراسرى در زمین و هوا، به مثابه یک شک، به سقوط نظام انقلابى ایران منجر خواهد شد!
یکى از نظامیان سابق ارتش عراق بر این باور است که رهبرى عراق از روح انقلابى مردم که شاه را ساقط کرده و آماده بودند تا به دفاع از انقلاب برخیزند، غافل بوده است. (19) وى معتقد است اگر رهبرى عراق وضعیت داخلى ایران را به خوبى بررسى کرده بود، حمله خود را به تأخیر مىانداخت و راههاى دیگرى را در پیش مىگرفت. (8) بنابراین توضیح، در واقع رهبرى عراق تنها به مشاهده ظواهر و تکیه بر منابع اطلاعاتى امریکا و غرب و اطلاعات عناصر فرارى ضد انقلاب اکتفا کرده است، براى همین «قدرت پنهان
ایران» (20) را درک نکرده و از همین نقطه آسیبپذیر شده است.
تنها یک هفته پس از شروع جنگ، صدام در سخنانى خطاب به ملت عراق اعلام کرد: «عراق به مقاصد ارضى خود نائل شده و مایل است خصومتها را کنار بگذارد و به مذاکره بپردازد.» (21) برخى از تحلیلگران ارائه این پیشنهاد را به مثابه شکست عراق ارزیابى کردند. (8) دبیر کل سازمان ملل در تاریخ 22 سپتامبر 1980 (31 شهریور 1359(، در شرایطى که به ایران تجاوز شده بود به دولتهاى ایران و عراق پیشنهاد کرد: «دو دولت مساعى جمیله خود را در جهت کمک به حل مسالمتآمیز برخورد میان دو کشور به کار بندند» روز بعد نخستین جلسه شوراى امنیت سازمان ملل برگزار شد و اولین موضعگیرى خود را در قبال جنگ تحمیلى اعلام کرد. (22) حاصل این جلسه صدور بیانیهاى بود که در آن شوراى امنیت به جانبدارى از عراق – در حالى که این کشور با اقدام به زور از مرزهاى ایران عبور کرده بود – از طرفین متخاصم مىخواهد «از استفاده بیشتر از زور خوددارى کنند و پیشنهاد صحیح میانجیگرى و مصالحه را بپذیرند» (23) چنان که مشخص است شوراى امنیت ضمن اجتناب از صدور قطعنامه، تنها بیانیهاى صادر کرد که در آن هیچ گونه اشارهاى به نقض تمامیت ارضى ایران نشده است.
جمهورى اسلامى با توجه به تردد هیئتهاى میانجیگرى و درخواستهایى که براى برقرارى صلح ارائه مىشد، شرایط خود را اعلام کرد:
1- محکومیت متجاوز.
2- عقبنشینى نیروهاى اشغالگر به مرزهاى بینالمللى.
3- پرداخت غرامت.
4- بازگشت پناهندگان. (24).
در وضعیتى که ارتش عراق در مناطق اشغالى مستقر بود، کلیهى هیئتهاى صلح ابتدا از ایران درخواست مىکردند آتشبس را بپذیرد! حال آنکه ایران «عقبنشینى» و «محکومیت متجاوز» را بر هر اقدام دیگر مقدم مىدانست. آنچه که بعدها امام خمینى بیان کردند، مواضع برحق ایران را نمایان ساخت:
»ایران مىگوید که تا از خانه ما بیرون نروید و تا جرمهایى که کردهاید معلوم نشود که شما مجرم هستید و تا ضررهایى که به ایران زدید جبران نشود و حکم به جبران نشود، صلح معنى ندارد.» (25).
رهبرى عراق متعاقب «نرسیدن به اهداف نظامى» و «ناکامى در تحمیل صلح به ایران«، پس از هفته اول جنگ، بیشترین تلاش نظامى خود را روى اشغال شهرهاى سوسنگرد، خرمشهر و آبادان، متمرکز کرد. لیکن مقاومت نیروهاى مردمى و سپاه و عناصر ژاندارمرى و ارتش در سوسنگرد و فرمان امام براى شکستن محاصره شهر آبادان، طرح دشمن را عقیم گذاشت. تداوم مقاومت در خرمشهر توان زیادى از دشمن گرفت و اشغال این شهر با تأخیر، خسارات فراوان براى دشمن به همراه داشت. در این مرحله بیشترین فشار ارتش عراق بر «اشغال آباان» متمرکز شد. صدام امیدوار بود با این اقدام و تصرف ساحل شمالى رودخانه اروند، به حداقل اهداف خود مبنى بر لغو قراداد 1975 دست یابد. امام خمینى با درکى که از ماهیت تلاشهاى سیاسى – نظامى عراق در مرحله جدید داشتند، فرمان «شکستن حصر آبادان» را در تاریخ 14 آبان 1359 صادر فرمودند. (26) تشدید مقاومت در آبادان و عقب راندن نیروهاى مهاجم عراق از نخلستانهاى کوى ذوالفقارى آبادان و شکست نیروهاى عراقى در عبور از رودخانه بهمنشیر، در واقع استراتژى عراق را در نقطه اصلى آن با شکست مواجه کرد. (27).
رژیم عراق که با اقدام به «جنگ تحمیلى» نتوانسته بود «صلح تحمیلى» را به ایران تحمیل کند، دو راهحل: «عقبنشینى» یا «استقرار در مواضع اشغالى» را فرا روى خود داشت. رهبرى عراق براى عقبنشینى توضیح روشنى نداشت؛ زیرا بدون اینکه از تهاجم به ایران نتیجهاى کسب کرده باشد، باید به داخل خاک عراق عقبنشینى مىکرد. استقرار در مواضع اشغالى بر پایه این تصور که قواى نظامى ایران قادر به بیرون راندن متجاوزان نخواهد بود و اوضاع سیاسى داخل ایران نیز شدیدا بىثبات است، مورد توجه قرار گرفت. صدام در توضیح اقدام خود مىگوید «اگر تاکتیک نظامى و امنیت ارتش
خودمان اقتضا نماید که در این سرزمینها باشیم، آن را تحت اشغال خود قرار خواهیم داد.» (28) در واقع ناتوانى نظامى ایران براى حمله به نیروهاى عراق، ضامن امنیت آنها بود؛ به همین دلیل رهبرى عراق تصمیم به اشغال مناطق و استقرار در آن گرفت.
عراقىها در مرحله جدید به اطمینان از «تضمین امنیت نیروهاى عراقى» در مواضع اشغالى، در انتظار تشدید بحران در داخل ایران و سرانجام مجبور شدن جمهورى اسلامى به پذیرش «صلح تحمیلى» بودند. در عین حال عراقىها براى تقویت توان نظامى و کسب حمایتهاى سیاسى، بر تلاشهاى خود افزودند. طارق عزیز حداقل سه بار به فرانسه سفر کرد که یکى از اهداف اصلى این ترددهاى دیپلماتیک دریافت هواپیماهاى میراژ جنگنده بود. (29) سفر طارق عزیز به مسکو نیز با هدف ترمیم روابط و رفع تحریم تسلیحاتى عراق انجام گرفت که نتیجه مطلوبى نداشت. (30).
جمهورى اسلامى ایران پس از متوقف کردن قواى دشمن با «مقاومت و دفاع همهجانبه و مردمى«، در مرحله جدید لزوما مىبایست متجاوزان را از سرزمینهاى اشغالى عقب مىراند.
تداوم استقرار نیروهاى متجاوز در مناطق اشغالى، سرنوشت سیاسى بنىصدر (فرمانده کل قوا) را تحت تأثیر قرار داده بود، بنابراین آزادسازى این مناطق و کسب پیروزى در جنگ مىتوانست موقعیت سیاسى وى را ارتقا و بهبود بخشد. بنىصدر مىپنداشت با اتکا به نیروهاى ارتش و استفاده از روشهاى کلاسیک تحت عنوان روشهاى علمى و تخصصى مىتواند این مهم را تحقق بخشد. (31) از سوى دیگر، بنىصدر که در پى حذف نیروهاى خط امام از صحنه سیاسى کشور بود، راهحلهاى پیشنهادى نیروهاى انقلابى و مردمى را که در مرحله «دفاع و مقاومت» در برابر دشمن، نقش اساسى و تعیینکننده داشتند، نادیده مىگرفت.
در این مرحله با هدف «آزادسازى مناطق اشغالى» چهار عملیات طرحریزى و اجرا شد:
1- عملیات نیروهاى ارتش در 23 مهر 1359 در منطقه غرب رودخانه کرخه که با هدف آزادسازى این منطقه انجام گرفت ولى تا قبل از ظهر همین روز به دلیل ناکامى، به اتمام رسید و نیروها به مواضع خود عقبنشینى کردند. (32).
2- در سوم آبان 1359، متعاقب محاصره آبادان، نیروهاى ارتش براى شکستن محاصره این شهر عملیاتى اجرا کردند، (33) ولى بنا به دلایلى از جمله «نداشتن اطلاعات کافى و حتى اطلاعات کاذب» با ناکامى روبهرو شدند. پیدایش این وضعیت، توان اجراى عملیات بعدى را در نیروهاى ارتش ضعیف کرد. (34).
3- در پانزدهم دى عملیات «نصر» که بعدها به عملیات هویزه مشهور شد، در منطقه غرب رودخانه کارون با هدف آزادسازى خرمشهر اجرا شد. این عملیات علىرغم موفقیت اولیه، به شکست انجامید. صرفنظر از نتیجه نظامى این عملیات، به دلیل شهادت تعداد بسیارى از دانشجویان پیرو خط امام که پس از تحویل گروگانها، عازم جبهههاى نبرد شده بودند، این عملیات انعکاس نسبتا وسیعى در داخل کشور و در صحن مناقشات سیاسى داشت.
4- در بیستم دى عملیات «توکل«، با هدف شکستن محاصره آبادان و آزادسازى خرمشهر (35) انجام شد که نتیجهاى همانند عملیاتهاى پیشین داشت.
نتایج سلسله تلاشهایى که در این مرحله انجام گرفت در بعد نظامى سبب گردید تفکر «تهاجم گسترده» به دشمن کنار گذاشته شود. چنان که در کتاب منتشر شده ارتش جمهورى اسلامى ایران آمده است:
»پس از انجام ناموفق عملیات آفندى توکل، از روز 21 دى وضعیت کلى منطقه عملیاتى آبادان – ماهشهر به حالت قبل از اجراى حمله بازگشت و الزاما نیروهاى فرماندهى اروند وضعیت پدافندى را پذیرفتند و نیروهاى طرفین مجددا به حالت نبرد توپخانه بازگشتند و مبادله آتش به جریان خود ادامه داد و طرفین به تقویت و تحکیم مواضع پرداختند و مرحله دیگرى از عملیات در جبههى ماهشهر – آبادان آغاز شد که پدافند در مواضع و اجراى تکهاى محدود و محلى بود. این مرحله از عملیات حدود 8 ماه ادامه داشت.» (36).
پیدایش این وضعیت تا اندازهاى بدیهى بود زیرا آنچه که با هدف آزادسازى مناطق اشغالى انجام گرفت براساس بضاعت و توان فکرى و کلیه امکانات نیروهاى ارتش به فرماندهى بنىصدر بود. لذا پس از مواجه شدن با ناکامى جز «اندیشه پدافندى» و اجراى «تکهاى محدود و محلى» راهحل دیگرى تصور نمىشد. با گذشت چهار ماه از تجاوز دشمن، نیروهاى اشغالگر نیز همچنان در سرزمینهاى اشغال شده مستقر بودند و از عملیاتهاى انجام شده جز اتلاف وقت و نابودى امکانات موجود – که جایگزینى آنها عملى نبود – نتیجهاى حاصل نشد. ضمن آنکه به صورت اساسى «تفکر تکیه بر مانور زرهى«، صرفا با استفاده از تانک و نفربر، منسوخ شد، به گونهاى که پس از آن از تانک تنها براى پشتیبانى نیروى پیاده یا توپخانه استفاده شد. (37).
بنىصدر که با مشاهده پىدرپى ناکامىهاى نظامى، وضعیت سیاسى خود را در مخاطره مىدید، با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و چپهاى امریکایى و سایر عناصر واخورده ساسى ائتلاف کرد تا آنچه را که در صحنه نظامى نتوانست به دست آورد با «گسترش دامنه مناقشات داخلى» کسب کند. (38) غائله 14 اسفند 1359 در دانشگاه تهران نقطه آغاز مرحلهى جدید منازعات سیاسى بود. عراقىها با مشاهده «بنبست نظامى» در جبههها و «بحران سیاسى» در داخل کشور، بر صحت ارزیابى و تحلیل خود از ناتوانى نظامى و اوضاع داخلى ایران پافشارى مىکردند طورى که اندیشه عملیات آفندى دوباره در آنها قوت گرفت و در همین جهت ارتش عراق به دنبال اجراى عملیاتى در منطقه آبادان براى اشغال این شهر به صورت کامل بود. (39).
تداوم «بحران سیاسى» در داخل کشور، در حالى که جبهههاى نبرد در
وضعیتى نامطلوب به سر مىبرد و امام خمینى مکررا بر «اصلى بودن جنگ» تأکید مىفرمودند، سرانجام در خرداد 1360 به درگیرى داخلى مسلحانه منجر شد. امام خمینى، بنىصدر را از فرماندهى کل قوا خلع کردند و مجلس شوراى اسلامى «کفایت سیاسى» وى را به بحث گذاشت و در نتیجه عدم کفایت بنىصدر به اتفاق آرا – در زمانى که نمایندگان نهضت آزادى از شرکت در مجلس خوددارى کرده بودند – به تصویب رسید.
وزیر خارجه وقت فرانسه (کلودشسون) طى مصاحبهاى رسما اعلام کرد:
»اگر بنىصدر از فرانسه تقاضاى پناهندگى سیاسى بکند، چون فرانسه کشور حقوق بشر است«، به وى پناهندگى خواهیم داد و از او حمایت خواهیم کرد.» (40).
صدام نیز در مصاحبه مطبوعاتى اعلام کرد:
»چنانچه بنىصدر تمایل داشته باشد، عراق آماده دادن پناهندگى سیاسى به وى مىباشد.» (41).
سرانجام بنىصدر به اتفاق رجوى با کمک خلبان پیشین شاه به فرانسه متوارى شدند و سازمان مجاهدین (منافقین) موجى از ترور و انفجار را به امید براندازى نظام جمهورى اسلامى، در سراسر کشور به راه انداخت. در حادثه هفتم تیر 1360 آیتالله بهشتى و 72 تن از یارانش شامل مسئولان اجرایى کشور و نمایندگان مجلس شوراى اسلامى به شهادت رسیدند و در هشتم شهریور 1360 آقاى رجایى که پس از خلع بنىصدر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده بود، به همراه حجتالاسلام باهنر در حادثهى انفجار ساختمان نخستوزیرى به شهادت رسیدند.
صدام که پیش از این حوادث در دیدار با کمیتهى حسننیت آمادگى خود را براى برقرارى آتشبس و مذاکره سیاسى اعلام کرده بود، (42) پس از مشاهده وضعیت سیاسى – نظامى ایران در تیر 1360 در مصاحبهاى مطبوعاتى اعلام کرد:
»اگر مىخواهید نظر ما را بدانید، باید بگویم، ما ترجیح مىدهیم، در حالى که جنگ ادامه دارد، با ایرانیان به قصد رسیدن به توافق به مذاکره بنشینیم. زمانى که به توافق دست یابیم مىگوییم جنگ خاتمه یابد!» (43).
بدین ترتیب سال اول جنگ در وضعیتى به پایان رسید که هیچ گونه پیروزى نظامى در جهت آزادسازى سرزمینهاى اشغالى به دست نیامد و کشور در گرداب عمیقى از بحران سیاسى و امنیتى فرورفته بود. بسیارى از ناظران و تحلیلگران دورنماى سیاسى ایران را پس از حذف بنىصدر و آغاز ترور و انفجار، براندازى نظام جمهورى اسلامى ارزیابى مىکردند. یکى از نشریات چاپ امریکا در همین زمینه نوشت:
»دولتمردان متعصب ایران ضعیفتر از آن هستند که اشغالگران عراقى را از خاک خود بیرون برانند و بسیارى از کارشناسان خاورمیانه معتقدند که با پایان دادن به جنگ ایران و عراق، رژیم جنگزده آیتالله خمینى باید سقوط کند… سقوط سران حکومت (امام) خمینى گاهى بسیار نزدیک به نظر مىآید و رهبر رژیم کنونى با بمبگذارىهاى گروه مخالفان بسیار ضعیف شده است.» (44).
بنابراین مهمترین سؤالى که بعدها فراروى ناظران و تحلیلگران امور سیاسى – نظامى ایران قرار گرفت و همواره در جستوجوى یافتن پاسخ مناسب آن بودند، این بود که:
»ایران تحت چنین وضعیتى چگونه توانست ضمن «تثبیت اوضاع سیاسى» روند آزادسازى مناطق اشغالى را آغاز و سرانجام جشن پیروزى را در مسجد جامع خرمشهر برگزار نماید؟»
1) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از خونینشهر تا خرمشهر، چاپ دوم، خرداد 1373، ص 23 و 26.
2) وزارت امور خارجه جمهورى اسلامى ایران، بولتن سفارت جمهورى اسلامى در مسکو، 8 / 8 / 1359، به نقل از روزنامه ستارهى سرخ مسکو.
3) دفتر حقوقى وزارت امور خارجه جمهورى اسلامى، تحلیلى از جنگ تحمیلى رژیم عراق علیه جمهورى اسلامى ایران، تهران، انتشارات دفتر حقوقى وزارت امور خارجه، 1361، ص 102، روزنامهى القبس به نقل از مقامات عراقى، آوریل 1981 (فروردین 1360(.
4) لشکر 10 ارتش عراق در این محور از 1 / 7 / 1359 تجاوز خود را آغاز کرد و در ساعت 9 صبح 5 / 7 / 59 در کنار پل نادرى مستقر شد.
5) سند شماره 289663 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، اظهارات معاون تیپ 17 از لشکر 10 ارتش عراق، ص 5.
6) محمد پاکپور، «آخرین وضعیت خطوط مرزى ایران و عراق«، پایاننامه فوقلیسانس، مرداد 1367، ص 1.
7) محسن رضایى، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران عراق«، دانشکدهى فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران، دوره عالى جنگ، 15 / 4 / 1374.
8) پیشین.
9) مأخذ 6.
10) آنتونى کردزمن و آبراهام. آر. واگنر، درسهایى از جنگ مدرن – جلد دوم جنگ ایران و عراق، ترجمه حسین یکتا، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 54. (منتشر نشده(.
11) انتشارات سروش، مجموعهى مصاحبههاى سال 1361 و 1362، تهران، انتشارات سروش، 1366، مصاحبهى آیتالله خامنهاى دربارهى شهادت شهید چمران، 12 / 3 / 1361، ص 64 و 65.
12) مدت 3 روز در منابع منتشره از ارتش ذکر شده است، حال آنکه بنابر گزارشهاى دیگر تیپ سوم بدون درگیرى عقبنشینى کرده است.
13) نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران، دفاع مقدس – نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران در هشت سال جنگ، اسفند 1371، ص 8.
14) مأخذ 1، ص 29.
15) مأخذ 1، ص 49 و 50.
16) گزارش سفارت جمهورى اسلامى در بیروت، 1368، به نقل از مقالهى روزنامهى السفیر، نوشتهى احمد زبیدى (سرهنگ سابق ارتش عراق(، 20 / 11 / 1989.
17) افرایم کارش، «جنگ ایران و عراق، یک تحلیل نظامى«، نشریهى ادلفى پىپر، مؤسسه بینالمللى مطالعات استراتژیک لندن، بهار 1987، ترجمه دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ ستاد کل نیروهاى مسلح، 1370، ص 40 و 41.
18) کنت آر. تیمرمن، سوداگرى مرگ، ترجمه احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، 1373، ص 176 و 177، به نقل از مارنشه (رئیس وقت سازمان اطلاعاتى فرانسه(.
19) مأخذ 16.
20) جى دال – مکى لیپ، «نگرشى جدید به استراتژى عراق در جنگ خلیج فارس«، ترجمه علیرضا کاوه، مجله سیاست دفاعى، شماره 2، دانشگاه امام حسین (ع(، بهار 1375، ص 33.
21) مأخذ 1، ص 51.
22) عباس هدایتى خمینى، شوراى امنیت و جنگ تحمیلى عراق علیه جمهورى اسلامى ایران، تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى، 1370، ص 69.
23) پیشین، ص 70.
24) وزارت خارجه جمهورى اسلامى ایران، «طرح سیاسى جمهورى اسلامى ایران براى خاتمه جنگ«، آذر 1366، ص 1.
25) مرکز مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، صحیفه نور: مجموعه رهنمودهاى امام خمینى – جلد 16، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1361، ص 76، سخنرانى 24 / 12 / 1360.
26) مأخذ 1، ص 73.
27) مأخذ 15، 22 / 4 / 1374.
28) روزنامهى میزان، 1 / 7 / 1359.
29) مأخذ 19، ص 185.
30) مأخذ 19: ص 178.
31) ابوالحسن بنىصدر، روزها بر رئیسجمهور چه مىگذرد؟، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، 1360.
32) محمد جوادىپور، على نیکفرد و سید یعقوب حسینى، ارتش جمهورى اسلامى ایران در هشت سال دفاع مقدس – جلد اول، نبردهاى غرب دزفول، تهران، سازمان عقیدتى سیاسى ارتش جمهورى اسلامى ایران، 1372، ص 135 تا 139.
33) سید یعقوب حسینى، محمد جوادىپور، ارتش جمهورى اسلامى ایران در هشت سال دفاع مقدس – جلد سوم: اشغال خرمشهر و شکستن حصر آبادان، تهران، سازمان عقیدتى سیاسى ارتش جمهورى اسلامى ایران، 1373، ص 159.
34) تیمسار اسدالله میرمحمدى، مصاحبه با روزنامه کیهان، 25 / 5 / 1375.
35) مأخذ 36.
36) مأخذ 36، ص 207.
37) خبرگزارى جمهورى اسلامى ایران، ویژهنامه «گزارش نهمین کنگرهى حزب بعث درباره جنگ«، 24 / 2 / 1362، رادیو بغداد، اسفند 1361.
38) مأخذ شمارهى 1، ص 58 و 59.
39) یکى از فرماندهان عراق در این زمینه مىگوید: «ما تصور مىکردیم که نیروهاى ایرانى از انجام یک عملیات دقیق و برنامهریزى شده در سطحى گسترده ناتوان هستند، لذا بر موضع خود کاملا اصرار داشتیم… ما این ذهنیت را از شکست نیروهاى ایرانى در تاریخ 5 / 1 / 1981 (16 / 10 / 1359) در هویزه به دست آوردیم.«[فصلنامه بررسىهاى نظامى (دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران) شماره 1 ص 23 و 29].
40) دفتر سیاسى سپاه، «بولتن رویدادها و تحلیل«، شمارهى 19، 14 / 4 / 1460، خبرگزارى فرانسه 29 / 3 / 1360.
41) وزارت ارشاد اسلامى، «بولتن بررسى مطبوعات جهان«، شمارهى 89، 7 / 7 / 1360، نشریه السیاسه چاپ کویت، 21 ژوئیه 1981.
42) ستاد تبلیغات شوراى عالى دفاع، ستیز با صلح، به نقل از رادیو بغداد، 12 / 12 / 1359، ص 123.
43) پیشین، به نقل از مصاحبه مطبوعاتى صدام در تاریخ 22 / 7 / 1981 (31 / 4 / 1360(، ص 123.
44) خبرگزارى پارس، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 191، 5 / 7 / 1360، رادیو اسرائیل، 4 / 7 / 1360، به نقل از هفتهنامه نیوزور لدیپورت.