جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تثبیت توازن به سود ایران

زمان مطالعه: 23 دقیقه

جنگ در سال هفتم

شهریور 1365 تا شهریور 1366

مشخصه‏ى حاکم بر جنگ در هفتمین سال، سرعت تحولات، پیچیدگى و گسترش دامنه آن بود. پیدایش این وضعیت به منزله آغاز شمارش معکوس براى خاتمه یافتن جنگ ارزیابى مى‏شد. به عبارت دیگر، با تنوع، شدت و سرعت وقوع رخدادهاى جنگ، تدریجا کلیه ظرفیت‏هاى لازم براى تداوم جنگ، رو به اتمام بود. به بهمین دلیل با مشاهده علائم موجود، برخى از تحلیل‏گران پیش‏بینى مى‏کردند که زمان خاتمه یافتن جنگ فرارسیده است. نقطه ثقل پیدایش وضعیت جدید در جنگ، با تغییر توازن به سود ایران پس از فتح فاو و توانایى ایران در حفظ آن و متقابلا ناتوانى عراق براى بازپس گیرى آن، آغاز شد. آقاى هاشمى با توجه به همین وضعیت، در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه گفت:

»در محاسباتى که تاکنون شده، به نظر ما هیچ شرایطى بهتر از اینکه تسریع کنیم در پیشبرد کار جنگ به چشم نمى‏خورد.» (1).

ایشان سپس با اشاره به وضعیت اقتصادى کشور چنین تأکید کرد:

»وضع عمومى کشور و شرایط اقتصادى کشور هم ایجاب مى‏کند که ما این مسئله را اگر بتوانیم زودتر به نقطه‏اى برسانیم.» (2).

آقاى هاشمى یک روز بعد در نماز جمعه تهران مجددا تأکید کرد:

»وضع جنگ الآن به جایى رسیده که هر محاسبه‏اى نشان مى‏دهد ما باید هرچه زودتر جنگ را به پایان برسانیم.

به همین دلیل آقاى هاشمى در این وضعیت، چنین معتقد بود:

»تا زمانى که جنگ به چیزى نیاز دارد، مصرف کردن آن در غیر جنگ سزاوار نیست و همه باید همه چیز خود را در اولویت در خدمت جنگ قرار دهند.» (3).

در این مرحله اعلام شعار «تعیین سرنوشت جنگ» محور فراخوانى نیروهاى داوطلب و به کارگیرى و اختصاص امکانات کشور براى جنگ بود. آقاى هاشمى درباره مفهوم این شعار گفت:

»با برنامه‏هایى که داریم جنگ را به جایى خواهیم رساند که پیروزى ایران مشخص شود.» (4).

فرمانده‏ى کل سپاه نیز درباره مفهوم شعار تعیین سرنوشت جنگ، طى تحلیلى گفت:

»سال سرنوشت، قطعا سال آخر معنى ندارد، ضمن اینکه مى‏تواند سال آخر هم در آن مفهوم داشته باشد. سال سرنوشت به این معنى است که اگر امسال ما جهتى در امر جنگ پیدا نکنیم عواقب بسیار سختى را در پیش داریم.» (5).

بدین ترتیب ضرورت دستیابى سریع‏تر به پیروزى، براى خاتمه دادن به جنگ، فعالیت‏هاى همه‏جانبه‏اى را سازمان و گسترش داده بود که کاملا بر روند تحولات هفتمین سال جنگ سایه افکنده بود. در چنین موقعیتى افشاى ماجراى مک فارلین در 13 آبان 1365 کلیه تحولات سیاسى و نظامى جنگ را تحت‏تأثیر قرار داد. با در نظر گرفتن اهداف و ماهیت گفت‏وگوهاى پنهانى ایران و امریکا، به نظر مى‏رسد علاوه بر اینکه امکان خاتمه یافتن جنگ از میان رفت، سلسله حوادث و اقداماتى که به تدریج علیه ایران صورت گرفت، بدون تردید متأثر از افشاى ماجراى موسوم به مک فارلین بود (6) و اوضاع را بیش از گذشته براى ایران سخت و دشوار کرد.

زمینه‏هاى شکل‏گیرى مذاکرات پنهانى مقامات امریکایى با عناصر ایرانى، با مبادله قطعات یدکى نظامى به ایران در مقابل آزادى گروگان‏هاى امریکایى در لبنان، از سال 1364 آغاز شد. ناتوانى امریکایى‏ها، به‏رغم تلاش‏هاى سوریه، براى حل معضل گروگانگیرى در لبنان و هواپیماى ربوده شده تى. دبلیو. اى (T.W.A) در 24 خرداد 1364، (7) و متقابلا میانجیگرى ایران در

حل معضل هواپیماى تى. دبلیو. اى (T.W.A) پس از سفر آقاى هاشمى به سوریه در تیر 1364، توجه امریکا را مجددا به ایران معطوف کرد. البته عوامل دیگرى در این ماجرا مؤثر بود که پس از افشاى آن، ریگان رئیس جمهور وقت امریکا به آنها اشاره مى‏کند:

»اکنون هجده ماه است که طى یک ابتکار سیاسى محرمانه ارتباط با ایران را در جریان کار خود قرار داده‏ایم. براى استفاه از این ابتکار ساده‏ترین و بهترین دلائل را در اختیار داریم: 1- تجدید روابط با ایران. 2- اقدامى شرافتمندانه براى خاتمه دادن به جنگ شش ساله ایران و عراق. 3- محو کردن تروریسم دولتى و خرابکارى. 4- تأثیر بخشیدن به روند بازگشت تمامى گروگان‏ها.» (8).

بنابر نشته‏ى فارین ریپورت چاپ لندن، در گزارش سرى کیسینجر به ریگان ضرورت گشودن کانال‏هاى ارتباط مستقیم و غیرمستقیم براى مذاکره با ایران تأکید شده است و ریگان براساس همین توصیه براى برقرارى رابطه امریکا با ایران اقدام کرده است. (9) طبق نظر کیسینجر، در صورتى که یک جناح میانه‏رو و قدرتمند مایل به گفت‏وگو با امریکا در بین رهبران ایران وجود نداشته باشد، هیچ گونه پیوند و مصالحه‏اى میان دو کشور برقرار نخواهد شد. (10) بر پایه همین ملاحظه، امریکایى‏ها مذاکرات محرمانه‏اى را از طریق یک میانجى در لندن آغاز کردند و امیدوار بودند با بهره‏بردارى از اختلاف‏نظر میان جناح‏هاى سیاسى ایران (11) با ارائه امتیاز به میانه‏روها براى تحکیم موقعیت آنها تلاش نمایند. (12).

متعاقب تماس‏ها و اقدامات دوجانبه‏اى که از سال 1364 آغاز شد، در ماه‏هاى پایانى همین سال توافقات لازم براى سفر هیئت امریکایى به تهران انجام گرفت. صبح روز یکشنبه 25 مه 1986 (4 خرداد 1365) هیئت امریکایى شامل مک فارلین، نورث، کیو، تیچر، نیر و رابط سیا وارد تهران شدند. (13) معطلى بیش از یک ساعت و عدم حضور افرادى براى استقبال، اولین

نگرانى هیئت امریکایى بود که در مذاکرات به عنوان گلایه عنوان شد. (14) هیئت امریکایى پس از استقرار در هتل، اولین دور مذاکرات خود را در ساعت 17 آغاز کردند. (15) در این جلسه هیئت امریکایى به ریاست مک فارلین نظریات خود را در زمینه‏هاى مختلف بیان کردند و متقابلا نظریات و پاسخ‏هاى هیئت ایرانى را استماع کردند.

در این جلسه اولویت اصلى، «ساختن پل اطمینان» ذکر شد و مک فارلین حضور خود را در ایران به نمایندگى از طرف رئیس جمهور امریکا به نشان شروع فصلى جدید در مناسبات دو کشور ذکر کرد. وى تأکید کرد که براى نشان دادن حسن نیت آماده است برخى از اقلام مورد نیاز ایران را تأمین نماید. (16) طرف ایرانى نیز اظهار کرد: به هر حال انتظار داریم که اقلام بیشترى از طرف شما دریافت نماییم تا در موقعیت بهترى از جهت رهبران خود باشیم. ایران 6 سال است که درگیر جنگ است. تصرف فاو موفقیت بزرگى بود. ما انتظار تجهیزات بیشترى را داریم. همچنین طرف ایرانى درباره میزان حمل سلاح به ایران توسط هواپیماهاى هیئت امریکایى و مستعمل بودن برخى از قطعاتى که پیش از این ارسال شده بود، اعتراض کرد. (17) نورث محدودیت سوخت و وزن براى هواپیما را علت محدودیت در حمل سلاح ذکر کرد. بدین ترتیب جلسه در ساعت 19 به پایان رسید.

دور دوم مذاکرات روز 26 مه 1986 (دوشنبه 5 / 3 / 1365) ساعت 15:30 آغاز شد. نگرانى از عدم پیشرفت در مذاکرات سبب گردید نورث اظهار کند: «ما سردرگم و نگران هستیم.» (18) علت این مسئله مخالفت برخى از مقامات در دولت امریکا درباره مذاکره با ایران بود. (3) وى گفت: «اکنون بیش از یک روز است که در اینجا هستیم و کسى با ما صحبت نمى‏کند.» (3) مک فارلین در ادامه صحبت‏هاى نورث گفت: «هدف از آمدن به اینجا ایجاد اساسى براى اعتماد و سپس پرداختن به مسائل مهم مى‏باشد.» (3) منظور از موضوعات مهم از نظر وى، موضوعاتى درباره‏ى «شورى و افغانستان و عراق» بود (19) لازمه صحبت در این زمینه ملاقات با وزیران بود. لذا در جلسه اظهار کرد: «مایلم با

وزیران شما ملاقات نمایم.» (20).

وى علت این درخواست را عمدتا به دلیل موقعیت خودش مى‏دانست. لذا گفت: «از آنجا که من در سطح وزیر هستم، انتظار دارم با مقامات تصمیم‏گیرنده ملاقات نمایم در غیر این صورت مى‏توانید با کارمندان من صحبت نمایید.» (21).

دور دوم مذاکرات در ساعت 16 پایان یافت و به نظر مى‏رسید انتظار هیئت امریکایى این بود که براى تصمیم‏گیرى به ملاقات در سطوح بالاتر نیاز است. در دور سوم مذاکرات که ساعت 19:30 همان روز آغاز شد مک فارلین در جلسه شرکت نکرد و نورث صریحا اظهار کرد: «چیزى که ما به آن امید بسته بودیم توافق در خصوص جهت گفت‏وگوها بین ایران و امریکا بود. براى این هدف تصمیمات سیاسى لازم است. (22) وى همچنین درباره لو رفتن مذاکرات قبل از دستیابى به نتایج روشن، به ویژه از سوى روس‏ها، نگران بود. وى یکى از نقطه ضعف‏هاى اساسى را فقدان ارتباطات امن ذکر کرد. (3) وى همچنین گفت: «اگر بدون برداشتن موانع به خانه‏هاى خود برگردیم، موانع جدیدى در آینده بروز خواهد کرد.» (23) هوارد تیچر در این جلسه بخشى از تهدیدات شوروى علیه ایران از جمله استقرار 26 لشکر در نزدیکى‏هاى ایران و اجراى تمریناتى براى اقدامات نظامى علیه ایران را برشمرد. (3) جورج کیو یکى دیگر از اعضاى هیئت امریکایى اعلام کرد: «ما براى توجیه اطلاعاتى هشت ساعت مواد (مطالب) توجیهى در اختیار داریم.» (24).

در ادامه گفت‏وگوها مسائلى مبادله شد که تا اندازه‏اى دشوارى‏ها و موانع را آشکار ساخت. طرف ایرانى در سخنان خود گفت: «پذیرش سفر مک فارلین به ایران یک تحول جدید سیاسى بوده است لیکن یک سوءتفاهم به وجود آمده است. زیرا سفر به معناى انجام گفت‏وگوهاى مستقیم نبود.» (25) نورث در برابر این اظهارات، گفت: «وى به مک فارلین گفته است با رئیس مجلس آقاى رفسنجانى، آقاى موسوى نخست‏وزیر و پرزیدنت خامنه‏اى ملاقات خواهد کرد.» (26) نورث تکرار کرد: «قربانى‏فر در حالى که آقاى جورج کیو حضور

داشت، گفت که گروه امریکایى با مقامات عالى‏رتبه ایران ملاقات خواهند کرد.» (3) مقام ایرانى اظهار کرد: «قبلا موافقت شده بود که نورث به تهران بیاید و ترتیب کارها را بدهد و دستور کار جلسات را تنظیم نماید. برابر آخرین مذاکره تلفنى، صبحتى از جلسه در سطح وزیر نبوده است و سوابق موجود است.» (3) نورث مجددا سؤال کرد: «آیا مى‏توانیم ترتیب ملاقاتى سرى بین مک فارلین و رهبران شما را بدهیم.» (27) قرار شد این درخواست منتقل شود و ادامه مذاکرات در ساعت 10 صبح روز 27 مه (6 / 3 / 1365) با بحث‏هایى که جنبه سیاسى دارد پیگیرى شود. (28) جلسه در ساعت 5 / 1 بامداد پس از یک بحث سنگین به پایان رسید.

در واقع معضل اصلى در این مرحله با توجه به حضور مک فارلین به عنوان نماینده رئیس جمهور امریکا در ایران و درخواست وى براى گفت‏وگو با مسئولان، عدم تمایل و آمادگى ایران بود، زیرا امام پس از استماع گزارش سفر هیئت امریکایى، فرمودند:

»هیچ یک از مسئولان با آنها مذاکره نکند.«

تدبیر امام در واقع مذاکرات را با بن‏بست و شکست مواجه ساخت و از این پس کلیه بحث‏هایى که صورت گرفت نوعى وقت‏گذرانى بود؛ زیرا دستیابى به نتیجه عملى امکان‏پذیر نبود.

در چهارمین دور مذاکرات در ساعت 10 صبح روز 27 مه 1986 (سه‏شنبه 6 / 3 / 65) طرف ایرانى مشکلات مربوط به آزادى گروگان‏ها و شرایط آن را بازگو کرد: خروج اسرائیل از بلندى‏هاى جولان و جنوب لبنان، بازگشت آنتوان لحد به شرق بیروت، آزادى زندانیان اسیر در کویت و پرداخت هزینه. در این جلسه با توجه به دستور جلسه، بحث‏ها از ماهیت سیاسى برخوردار بود. جلسه براى صرف ناهار تعطیل شد و مک فارلین در گزارش خود به دریادار پویندکستر، گزارش جلسه را براى گرفتن دستور از رئیس جمهور، مخابره کرد. در این جلسه امریکایى‏ها تأکید کردند: «شوروى‏ها تا میزان قابل توجهى براى جلوگیرى از شکست عراق به ایران، جلو خواهند رفت زیرا

چنانچه عراق در جنگ شکست بخورد، اعتبار شوروى در منطقه به نحوى مصیبت‏بار آسیب خواهد دید، فکر مى‏کنیم که شوروى‏ها تمامى نیازهاى عراق را تأمین نمایند و اگر کافى نباشد سپس به طور مستقیم با نیروى نظامى به ایران فشار خواهند آورد.» (29) امریکایى‏ها در این جلسه همچنین تأکید کردند که سیاست آنها در جنگ خاتمه دادن به جنگ و ممانعت از پیروزى طرفین است. ضمن اینکه درباره ارسال سلاح به ایران، آمادگى ندارند به میزانى به ایران اسلحه بدهند که در جنگ پیروز شود. (3) در پایان جلسه توافق شد طرفین از شعار علیه یکدیگر بکاهند و خود را به گفت‏وگوهاى مستمر براى رفع اختلاف، متعهد نمایند و جلسات محرمانه باشد. (30) به همین منظور قرار شد وسایل امن‏ترى براى ارتباط با اعزام یک تکنسین انجام گیرد. (3) مک فارلین در گزارش خود به پویندکستر درباره روند مذاکرات مى‏نویسد: «قضاوت من این ا ست که آنها (ایرانى‏ها) بسیار ناراحت هستند. آنها در یک سردرگمى روانى به سر مى‏برند، از یک طرف مى‏خواهند از این معامله چیز بیشترى به دست آورند و از طرف دیگر به این واقعیت پى برده‏اند که امکان دارد واسطه‏ها آنها را گمراه کرده باشند.» (31).

دور پنجم مذاکرات در همان روز از ساعت 17 آغاز شد. در این جلسه برخلاف مذاکرات جلسه صبح، بحث‏ها درباره دشوارى‏هاى موجود براى آزادى گروگان‏ها بود. هیئت امریکایى مایل بود کلیه گروگان‏ها آزاد شوند. طرف ایرانى با ذکر مشکلات، بر این مسئله تأکید مى‏کرد که سلاح‏ها کمتر از آن چیزى است که انتظار مى‏رفت و باید کلیه سلاح‏ها تحویل شود. مک فارلین در این جلسه اظهار کرد: «اگر اشتباهى شده است تقصیر ما نمى‏باشد. شاید قربانى‏فر اشتباه کرده است.» (32) وى تأکید کرد: «تمام اقلامى که پول آن پرداخت شده است، آماده تحویل است، به مجرد اینکه گروگان‏ها در اختیار ما قرار گیرند، تحویل سریع آنها در عرض 10 ساعت تعهد ما مى‏باشد.» جلسه بدون نتیجه در ساعت 18 به پایان رسید.

دور ششم مذاکرات مجددا در همان روز از ساعت 21:30 آغاز شد. به

دلیل نرسیدن به نتیجه مطلوب و تمایل هیئت امریکایى به بازگشت، گذرنامه آنها بازگردانده شد. امریکایى‏ها در این جلسه پیش‏نویس پیشنهاد براى تکامل تدریجى روابط را تسلیم کردند. امریکایى‏ها از این پس چنین تصور مى‏کردند که سر دوانده مى‏شوند، لذا مک فارلین دستور داد لوازم خود را براى بازگشت جمع‏آورى کنند. (33).

آخرین دور گفت‏وگوها روز 28 مه 1986 (چهارشنبه 7 خرداد 1365) انجام گرفت. مک فارلین معتقد بود: «فرصت مهمى از دست رفت.» زیرا پس از چهار روز حضور در تهران و چند دور گفت‏وگو، به دلیل نرسیدن به نتیجه مطلوب در حال ترک تهران بودند. برابر پیش‏نویس موافقت‏نامه 27 مه (سه‏شنبه 6 خرداد) گفت‏وگوى سیاسى میان طرفین همچنان تا زمان افشاى این روابط در آبان 1365 و مدتى پس از آن ادامه یافت و بعدها افشاى ماهیت تماس‏هاى پنهانى ایران و امریکا به نحو آشکارى بر روند تحولات جنگ تأثیر گذاشت که بخشى از آن چنین بود:

1- اعتبار سیاست امریکا درباره تحریم صدور تسلیحات به ایران در نزد متحدین این کشور عمیقا مخدوش شد. (34).

2- بحران تمام عیار سیاسى در امریکا، (35) تغییر و اصلاح سیاست امریکا را به عنوان ضرورتى اجتناب‏ناپذیر، آشکار ساخت و جدال‏هاى بسیارى میان کنگره و دولت در امریکا انجام گرفت.

3- بى‏اعتمادى متحدین امریکا در منطقه، به تشتت سیاست خارجى امریکا در منطقه و از دست دادن ابتکار عمل امریکا براى پایان دادن به جنگ انجامید.

4- عراقى‏ها طى بیانیه‏اى از اقدام امریکا انتقاد کردند و اعتبار سیاست‏هاى اعلام شده‏ى امریکا را مورد سؤال قرار دادند (36) و این اقدام را به شدت محکوم کردند.

5- روس‏ها با بهره‏بردارى از خلأ ایجاد شده، سیاست‏هاى مشخص و فعال‏ترى را با حضور در منطقه و به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ ایران و عراق

با حمله به سیاست‏هاى امریکا و حمایت از عراق آغاز کردند.

مجموع عوامل یاد شده سبب گردید امریکایى‏ها ضمن از دست دادن ابتکار عمل براى خاتمه دادن به جنگ، در موقعیت بسیار دشوارى قرار گیرند. بخشى از تلاش امریکا براى خروج از این وضعیت و کسب اعتماد مجدد متحدین خود در منطقه و عراق، تشدید فشار به ایران به طور مستمر بود. (37).

چنان که بنابر اطلاعات و شواهد موجود، حملات گسترده عراق به مراکز صنعتى و اقتصادى ایران در این مرحله با چراغ سبز امریکا و حمایت و هدایت اطلاعاتى این کشور انجام گرفت. در این زمینه ساندى تایمز نوشت: «افشاى حمایت تسلیحاتى ایران، ماشه حملات ناگهانى و سنگین عراق به منابع و مراکز صنعتى و نظامى ایران را چکاند.» (38).

روزنامه واشنگتن پست نیز نوشت: «پس از افشاى ارسال پنهانى اسلحه به ایران، عراقى‏ها حملات هوایى خود را به ایران افزایش دادند.» (39) همچنین نشریات، حضور یک افسر عالى‏رتبه امریکایى در بغداد براى کمک اطلاعاتى به نیروى هوایى عراق را افشا کردند. (40) در پى بمباران نیروگاه نکا در آذر 1365، ساندى تلگراف به نقل از دیپلمات‏هاى مستقر در بغداد نوشت: «کمک اطلاعاتى امریکا به عراق این کشور را قادر ساخت تا به تأسیسات اقتصادى ایران و نیروگاه نکا ضربه وارد کند.» (41).

امریکایى‏ها در این مرحله رسما اعتراف کردند که طى چند سال گذشته با هدف جلوگیرى از پیشروى ایران، اطلاعات جاسوسى به عراق ارائه کرده‏اند. (42) آقاى هاشمى در نماز جمعه تهران کمک‏هاى اطلاعاتى امریکا به عراق براى حمله به تأسیسات ایران و علت افشاى آن را جلوگیرى از افزایش سرخوردگى متحدین امریکا از این کشور ذکر کرد. (43).

امریکایى‏ها در توضیح سیاست خود مجددا تأکید کردند: «امریکا مى‏کوشد که از پیروزى جمهورى اسلامى ایران در جنگ جارى جلوگیرى به عمل آورد.» (44) وزیر خارجه وقت امریکا نیز رسما درباره سیاست امریکا اعلام کرد. کاستن از توان نظامى ایران مى‏تواند به دستیابى به یک راه‏حل از طریق

مذاکره کمک کند. وى افزود: هدف پایان دادن جنگ است، بدون اینکه جنگ طرف بازنده یا پیروز داشته باشد. (45).

حمد شعبان فرمانده وقت نیروى هوایى عراق در فضاى ناشى از تشدید سیاست خصومت‏آمیز امریکا براى جلب اعتماد این کشور و سایر کشورهاى عربى، پس از حملات گسترده نیروى هوایى عراق به مراکز اقتصادى و صنعتى ایران گفت:

»سال جارى تحولى قطعى و سریع به خود خواهد دید که به پایان یافتن جنگ به نفع عراق منجر خواهد شد. اولین مرحله از طرح شکست ایران با انهدام کلیه منابع انرژى این کشور به خصوص منابع نفتى آن کامل خواهد شد.» (46).

خطمشى عراق در این مرحله «قطع نفت ایران و تأمین نفت جهان» بود. لذا به موازات گسترش حمله به مراکز نفتى ایران و اخلال در صدور نفت جمهورى اسلامى، تلاش گسترده‏اى براى تأمین نفت جهان با صدور نفت از منطقه خلیج فارس با اتکا به خطوط لوله به جاى نفتکش‏ها انجام گرفت. سیستم صدور نفت عراق در این مرحله از طریق اردن، عربستان و تریکه طراحى شده بود و سعودى‏ها نیز در اجراى لوله‏گذارى تعهداتى را پذیرفتند. به همین دلیل ادامه تهاجمات عراق بیشترین خسارات را متوجه ایران مى‏کرد. بدون اینکه در صدور نفت سایر کشورها اخلال ایجاد شود و یا قیمت نفت تحت‏تأثیر این حملات افزایش یابد. با توجه به همین نتایج، روزنامه واشنگتن تایمز در تحلیلى نوشت:

»این حملات توازن جنگ در خلیج فارس را تغییر داده است… تهاجم نیروى هوایى عراق تأثیرات عمده‏اى در جنگ خلیج فارس داشته است.» (47).

بر اثر تهاجمات هوایى عراق به مراکز صنعتى و اقتصادى ایران و به موازات آن تهدید کمپانى‏هاى خارجى صادر کننده‏ى نفت ایران و حمله به نفتکش‏ها و پایانه‏هاى نفتى و کشتى‏هاى تجارى، وضعیت اقتصادى جمهوى اسلامى رو به وخامت گذاشت. ضمن اینکه قیمت نفت به کمتر از بشکه‏اى 10 دلار کاهش یافت. فصل‏نامه اینتلجنت وابسته به هفته‏نامه اکونومیست با استفاده

از برآورد دبیرخانه اوپک نوشت:

»درآمد نفت ایران در نیمه اول سال 1986 معادل 2 میلیارد و 896 میلیون دلار بوده است که در مقایسه با دور مشابه سال قبل بیش از 50 درصد کاهش نشان مى‏دهد. در واقع سال 1986 براى اقتصاد ایران یکى از بدترین سال‏ها بود و این مسئله به دلیل کاهش عایدات ایران در مقایسه با سال‏هاى گذشته بود.» (48) (49).

طى همین سال بخشى از واردات ایران به دلیل کمبود شدید ذخایر ارزى، به قراداد پایاپاى با کشورهاى دوست متکى بود. (50) گزارش‏هاى منتشره نشان‏دهنده‏ى افزایش مشکلات و سختى‏هاى روزافزون در زندگى قشرهاى وسیعى از جامعه بود که عمدتا درآمد ثابتى داشتند و در تأمین مایحتاج خود به ارزاق کوپنى و ارزان متکى بودند. در واقع در دوران سخت بى‏برقى، جیره‏بندى بنزین، بازار سیاه کالاهاى اساسى، افزایش قیمت‏ها و تورم، نیروهاى داوطلب مردمى براى اجراى عملیات جذب و سازماندهى مى‏شدند. امریکایى‏ها امیدوار بودند، ایران در این روند تدریجا مواضع خود را تغییر دهد. «دانیل پاس» مدیر مؤسسه پژوهش‏هاى سیاست خارجى در امریکا بر این باور بود که اگر براى اینها (ایرانى‏ها) روشن سازیم که به عراقى‏ها کمک خواهیم کرد و پیروزى را براى آنها دشوار خواهیم ساخت، آنگاه به گمان من ایرانى‏ها بیدار خواهند شد. به همین دلیل وى معتقد بود که دادن اطلاعات جاسوسى و اسلحه و کمک‏هاى دیگر به عراق، به سود آمریکاست. (51).

در این موقعیت دشوار، عملیات کربلاى 4 – که سپاه پاسداران از مدت‏ها قبل طرح‏ریزى و آماده‏سازى کرده بود – براى اجرا آماده شد. انتخاب منطقه عملیاتى بر پایه موفقیت به دست آمده در فاو بود. در واقع پس از عملیات فاو

ادامه عملیات از سمت کارخانه نمک به دلیل آگاهى دشمن از سمت تک و تمرکز نیروها و امکانات ارتش عراق در این منطقه، عملى نبود. دو راه‏حل وجود داشت: نخست پیشروى به سمت ام‏القصر و در غیر این صورت انتخاب منطقه جدید با هدف پیشروى به سمت بصره، که به انتخاب منطقه عملیاتى کربلاى 4 انجامید. فرمانده کل سپاه درباره ضرورت اجراى عملیات در این منطقه گفت:

»در صورت نجنگیدن در اینجا (جنوب) باید زمین‏هاى دیگرى انتخاب کنیم و سازمان آبى و خاکى‏مان را تغییر دهیم.» (52).

منطقه عملیاتى در حد فاصل پنج ضلعى در شمال شلمچه تا 4 کیلومترى انتهاى جزیره جنوبى جزیره مینو قرار داشت. چنین تدبیر شد که عملیات از دو محور شلمچه و ابوالخصیب با هدف بصره، طرح‏ریزى شود. عبور از بین جزایر ام‏الرصاص و بوارین در واقع تاکتیک ویژه عملیات بود. (53) به نظر مى‏رسید با پیشروى به سمت ابوالخصیب و بصره و با مسدود کردن عقبه سپاه هفتم عراق و عبور از میان خط حد سپاه سوم و سپاه هفتم عراق مى‏توان قواى دشمن را تجزیه کرد و به پیشروى در عمق ادامه داد. (54).

عملیات کربلاى 4 سرانجام در وضعیت خاص سیاسى – نظامى کشور و با امید به کسب پیروزى، در تاریخ 3 / 10 / 1365 آغاز شد. تنها به فاصله 24 ساعت پس از شروع عملیات، به دلیل وضعیت جدیدى که در خطوط درگیرى به وجود آمد، فرمانده کل سپاه دستور توقف عملیات را صادر کرد. در واقع با توجه به افشاى عملیات براساس اطلاعاتى که امریکا به عراق داده بود (55) و استفاده عراق از تجارب عملیات فاو، (56) امکان پیروزى در عملیات از میان رفت. عراقى‏ها بلافاصله از امریکایى‏ها به دلیل واگذارى اطلاعات اساسى به این کشور براى مقابله با تهاجم ایران، تشکر کردند. (57).

نظر به شش ماه تلاش و سرمایه‏گذارى و با توجه به سردادن شعار تعیین سرنوشت جنگ، سرانجام عملیات کربلاى 4 وضعیت دشوارى را فراروى مسئولان سیاسى – اقتصادى کشور و فرماندهان سپاه قرار داد. عراقى‏ها که

پس از فاو (عملیات والفجر 8) و ناکامى در استراتژى موسوم به دفاع متحرک با وضعیت نامطلوبى روبه‏رو شده بودند، مجددا اعتماد به نفس خود را بازیافتند (58) و حامیان عراق نیز درباره توانایى این کشور براى مقاومت در برابر حملات ایران و دفاع از مراکز دفاعى تا اندازه‏اى امیدوار شدند. (59).

با پیدایش وضعیت جدید به نظر مى‏رسید توازن جنگ که پس از فتح فاو به سود ایران تغییر کرده بود، مجددا در حال تغییر به سود عراق باشد، در چنین وضعیتى تداوم حملات عراق به مراکز صنعتى و اقتصادى کشور و آمادگى قواى عراقى براى بازپس گیرى فاو مى‏توانست برترى ایران را دستخوش تغییر قرار داده و اوضاع را به سود عراق به چرخش درآورد.

در چنین موقعیت دشوارى نیروهاى بسیجى نیز به دلیل اتمام مأموریتشان در حال بازگشت به خانه‏هاى خود بودند. تحقق این امر مى‏توانست ایران را در برابر حملات زمینى احتمالى عراق کاملا آسیب‏پذیر نماید، ضمن اینکه امکان اجراى عملیات نیز از میان مى‏رفت. بر پایه این ملاحظات، مجددا تمامى طرح‏هاى عملیاتى بازبینى شد و سرانجام منطقه شلمچه – به دلیل موفقیت لشکر 19 فجر و تیپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) در محور شلمچه در عملیات کربلاى 4 – مورد توجه فرمانده کل سپاه قرار گرفت. در واقع گزارش عملیات یگان‏هاى یاد شده در عملیات کربلاى 4 و پیشروى این دو یگان در جهت خلاف آرایش دشمن، از شمال به جنوب، نطفه طرح‏ریزى عملیات کربلاى 5 را در ذهن فرمانده سپاه منعقد کرد و تلاش‏ها مجددا در همین چارچوب شروع شد. کمتر از دو هفته پس از توقف عملیات کربلاى 4، سپاه پاسداران عملیات کربلاى 5 را در ساعت 2 بامداد 19 / 10 / 1365 در منطقه شرق بصره آغاز کرد. تأخیر در واکنش دشمن نشان‏دهنده حضور نیروهاى عراقى در منطقه فاو و آمادگى آنها براى حمله به فاو و بازپس گیرى آن بود.

تاکتیک ویژه عملیات با عبور از کانال پرورش ماهى و اجتناب از تک جبهه‏اى از منطقه شلمچه، نیروهاى دشمن را در موقعیتى دشوار قرار داد و

سرانجام پس از یک نبرد سخت و دشوار، نیروها در شرق نهر جاسم مستقر شدند و دشمن به رغم تمام تلاش‏هایى که انجام داد، نتوانست مناطق تصرف شده را بازستاند. (60).

یکى از کارشناسان نظامى ضمن تأکید بر «سرعت سازماندهى» نیروها در این عملیات (61)، بر این باور است که ایران بدون «غافلگیرى تاکتیکى» نمى‏توانست بر مواضع پدافندى و استحکامات عراق فائق آید. (62) در عین حال وى معتقد است: «اگرچه عراق نتوانست مناطق تصرف شده را بازپس بگیرد ولى ثابت کرد مى‏تواند از بصره دفاع کند. ایران نیز متقاعد شد حتى با عملیات‏هاى خوب تدارک یافته هم نمى‏تواند عراق را شکست دهد.» (63) عراق براى جبران شکست در عملیات کربلاى 5 مجددا حملات هوایى به شهرها و مردم بى‏دفاع را از سر گرفت. (64) ایران نیز متقابلا بغداد را زیر حملات موشکى گرفت و با اجراى آتشبار کاتیوشا روى بصره، عراق را در وضعیت دشوارى قرار داد.

روس‏ها که پیش از این مترصد بهره‏بردارى از فرصت‏ها براى به دست‏گیرى ابتکار عمل در جنگ ایران و عراق و خروج از افغانستان بودند، در پى پیدایش تنش در روابط امریکا با ایران و عراق و تشتت در سیاست خارجى امریکا و مهم‏تر از همه بى‏اعتبار شدن سیاست‏هاى امریکا در نزد متحدین خود، حمایت از عراق را با افزایش ارسال سلاح به این کشور تشدید کردند. بنابر برخى گزارش‏ها شوروى از اول ژانویه 1987 یک قطار هوایى براى ارسال موشک‏هاى زمین به زمین با برد متوسط از نوع اسکاد. بى، تانک‏هاى مدرن تى. 72، هواپیماهاى میگ 23 و میگ 27 و چهار هواپیماى سوخت‏رسان از نوع توپولف 72 به کار انداخت. (65) هفته‏نامه فارین ریپورت معتقد است این سیاست تازه شوروى در افزایش حمایت از عراق، با هدف تضعیف ایران و وادار کردن حکومت تهران به درخواست کمک از مسکو مى‏باشد؛ زیرا در حال حاضر جمهورى اسلامى ایران نمى‏تواند از امریکا کمک‏هاى ارسالى دریافت کند. (3) روس‏ها چنین تصور مى‏کردند بدین وسیله قادر خواهند بود علاوه بر اینکه برنده اصلى جنگ شوند، با کسب توافق ایران، معضل افغانستان را حل کنند.

اظهارات رئیس هیئت نمایندگى شوروى در سازمان ملل، ماهیت سیاست‏هاى جدید این کشور را روشن ساخت:

»مسکو امیدوار است با سیاست فروش تسلیحات جنگى به عراق، ایران را وادار سازد که درصدد حل‏وفصل جنگ از راه گفت‏وگو برآید. تا وقتى ایران معتقد باشد که مى‏تواند از طریق نظامى بر عراق چیره شود، مسکو روش خود را تغییر نخواهد داد… مسکو هیچ گونه تردیدى براى تأمین اسلحه عراق به خود راه نمى‏دهد.» (66).

با آشکار شدن پیروزى ایران در عملیات کربلاى 5 و ناتوانى عراق در باز پس‏گیرى مناطق تصرف شده، گورباچف رهبر وقت شوروى ضمن «بى‏معنى خواندن جنگ» گفت:

»این جنگ باید از طریق مذاکرات سیاسى پایان یابد. و هرچه زودتر این اقدام صورت گیرد بهتر خواهد بود؛ راه دیگرى وجود ندارد.» (67).

در عین حال ضرورت توجه روس‏ها به ایران، سبب گردید به رغم اصرار و تمایل عراقى‏ها براى دریافت موشک‏هاى برد بلند براى تهاجم به تهران، مسکو از تحویل آن خوددارى نماید. همین مسئله برنامه دستیابى به صنعت تسلیحات موشکى را در عراق تسریع کرد (3) که نتایج آن یک سال بعد با حملات موشکى به تهران در اسفند 1366 آشکار شد.

مهم‏ترین نتیجه پیروزى ایران در عملیات کربلاى 5 و دستاورد استراتژیک آن، تثبیت توازن به سود ایران بود. در واقع مجموع تحولات جنگ از بهمن 1364 با فتح فاو تا بهمن 1365 با پیروزى در عملیات کربلاى 5، کوشش ایران براى حفظ برترى و متقابلا تلاش عراق براى تغییر آن بود. سرانجام تحکیم مواضع دفاعى ایران در منطقه شرق بصره سبب گردید بر این تأکید شود که «تعادل قوا به نحوى قاطع به نفع ایران به هم خورده است.» (68) میتران رئیس‏جمهور اسبق فرانسه درباره نتایج احتمالى برترى ایران گفت:

»پیروزى ایران در این جنگ به مثابه پیروزى تندروهاى اسلامى خواهد بود که مى‏تواند ثبات کلى جهان عرب و مدیترانه را برهم زند«. (69).

سفیر وقت انگلیس در سازمان ملل نیز اعلام کرد:

»هیچ کس مایل به پیروز شدن ایران انقلابى – این برهم زننده وضع موجود در منطقه و زیر پا گذارنده‏ى حقوق و عرف بین‏المللى – نیست.» (70).

بر پایه این ملاحظات، نوعى بازبینى در برنامه‏هاى استراتژیک کشورهاى غربى و شوروى درباره جنگ پدید آمد. (71) فضاى پدید آمده از این تحول، این امکان را براى عراق فراهم ساخت که با هدف بین‏المللى کردن جنگ، به نفتکش‏ها و پایانه‏هاى نفتى و مراکز صنعتى و اقتصادى ایران شدیدا تهاجم کند. «گرى سیک» مشاور رئیس‏جمهور اسبق امریکا درباره ضرورت قطع صدور نفت ایران مى‏نویسد:

»عامل عمده ادامه جنگ از جانب ایران، صدور نفت توسط این کشور است و تا موقعى که نفت از ایران صادر مى‏شود، جنگ ادامه خواهد یافت. بنابراین باید جریان صدور نفت ایران را قطع کرد.» (72).

هسته مرکزى سیاست جدید عراق با حمایت امریکا، چنان که وزیر دفاع وقت امریکا مى‏گوید، از بین بردن اصل «امید» بود:

»اکنون ما با نوعى جنگ روبه‏رو هستیم که هدف آن از بین بردن امید است.» (73).

امریکایى‏ها کاهش توان نظامى ایران را لازمه دستیابى به یک راه‏حل از طریق مذاکره مى‏دانستند و بر همین اساس زمینه لازم را براى حمایت از اقدامات عراق در حمله به نفتکش‏ها و پایانه‏هاى نفتى و مراکز صنعتى و اقتصادى ایران فراهم ساختند. نتایج عملیات کربلاى 5 سبب گردید پس از آن کابینه‏ى ریگان استراتژى صلح را به طور جدى دنبال نماید و حتى وزیر خارجه وقت امریکا، جورج شولتز، به ایران هشدار داد که یا جنگ را پایان دهد و یا با اقدامات شدید و مقتضى روبه‏رو خواهد شد. (74).

عراق همزمان با حملات خود براى قطع صدور نفت ایران، تدریجا استراتژى نظامى خود را با کمک‏هاى مستشارى روس‏ها بازبینى کرد و به این نتیجه رسید که سرنوشت جنگ روى زمین تعیین خواهد شد، لذا هماهنگ با افزایش توان نظامى براى مقابله با تهاجمات پى‏درپى ایران، رهیافت نظامى

تهاجمى‏ترى را مورد توجه قرار داد.

ایران نیز با وجود افزایش فشارها پس از عملیات والفجر 8 (فتح فاو(، به دلیل کسب برترى‏هاى نظامى در سال 1365 از اعتماد به نفس بیشترى براى پیگیرى اهداف خود برخوردار شد. یکى از کارشناسان مسائل ایران در این زمینه مى‏گوید:

»آنها دلیل نداشتند که فکر کنند قادر به پیروزى مى‏باشند ولى عملیات فاو و مهران (کربلاى 1) در سال گذشته به آنها نشان داد که به این امر قادر مى‏باشند و هم اکنون آنها براى کسب پیروزى عجله دارند.» (75).

جمهورى اسلامى به دلیل برترى نظامى در جبهه زمینى و تمایل نداشتن به گشایش جبهه جدید و مهم‏تر از همه نیاز به صدور نفت از خلیج فارس، هیچ گونه تمایلى به گسترش جنگ در دریا نداشت، لذا براى مقابله با تشدید حملات عراق، سیاست «امنیت در خلیج فارس براى همه یا هیچ کس» را دنبال مى‏کرد. سیاست مقابله به مثل ایران با توجه به امکانات محدود و رغبت نداشتن به اجراى این سیاست، مراحل مختلفى را پشت سر نهاد.

در مرحله اول تا سال 1363 ایران به ازاى هر سه حمله عراق به اهداف غیرنظامى، تنها یک مورد را پاسخ مى‏داد. روش اقدام نیز به این صورت بود که حملات به صورت هوایى و با استفاده از موشک ماوریک انجام مى‏شد. اصابت این موشک‏ها به غرق شدن کشتى منجر نمى‏شد و روند حرکت کشتى را مختل نمى‏کرد بلکه تنها خساراتى به آن وارد مى‏کرد. در این مرحله با حمله‏ى جنگنده‏هاى سعودى، دو فروند هواپیماى جنگى اف. 4 جمهورى اسلامى سقوط کردو در پى آن عملا سیاست مقابله به مثل ایران متوقف شد. (76).

در مرحله دوم، ضرورت مقابله به مثل در برابر عراق سبب گردید با استفاده از هلى‏کوپترهاى نیروى دریایى و با استقرار آنها روى برخى سکوهاى نفتى در منطقه جنوبى خلیج فارس که در برابر مسیر کشتیرانى قرار داشت، براى مقابله به مثل با همان اصل سه به یک اقدام شود. حمله عراقى‏ها به سکوى

نفتى سلمان بیش از 100 میلیون دلار خسارت به دنبال داشت و عملا این شیوه نیز کنار گذاشته شد. (3).

در مرحله سوم به کارگیرى توپخانه نیروى دریایى ارتش در منطقه بعد از تنگه‏ى هرمز، از سال 1365 دنبال شد ولى نتیجه قابل توجهى در پى نداشت و حملات عراق همچنان رو به افزایش بود. در واقع به موازات تشدید حملات عراق، توانایى ایران براى پاسخ با ابزارهاى مناسب محدودتر و بسیار پرهزینه‏تر مى‏شد. (77).

پیدایش بن‏بست در اجراى «سیاست مقابله به مثل» سبب گردید منطقه خلیج فارس کاملا در اختیار عراق قرار گیرد. ضمن اینکه فشارهاى وارده به جمهورى اسلامى، برترى‏هاى سیاسى – نظامى ایران را تا اندازه‏اى تحت‏تأثیر قرار داد و کشور در وضعیت بسیار دشوارى قرار گرفت.

آقاى هاشمى، با توجه به این وضعیت، در اوج اجراى عملیات کربلاى 5 خطاب به برادر علایى فرمانده وقت نیروى دریایى سپاه گفت:

»بررسى کنید آیا براى مقابله به مثل مى‏توانید وارد خلیج فارس شوید؟» (77).

این دستور در واقع طلیعه حضور سپاه در دریا بود. البته نیروى دریایى سپاه پیش از این به فرمان امام خمینى تشکیل شده بود و سپاه نیز براى «جنگ در دریا» طرح و برنامه داشت، لیکن امیدوارى به سایر منابع و ابزارها، مانع از توجه به طرح‏هاى سپاه شده بود. (77).

حضور فعالانه سپاه، مرحله چهارم از سیاست مقابله به مثل ا یران را تشکیل مى‏داد و آثار آن تنها چند ماه بعد از فروردین 1366 آشکار شد. در این مرحله برخورد نفتکش‏ها به مین، حملات قایق‏هاى تندرو و شلیک موشک کرم ابریشم، زمینه‏هاى گسترش دامنه درگیرى را به کشورهاى منطقه به وجود آورد. درخواست جدى و عاجزانه کویت از امریکا براى اسکورت نفتکش‏هایش در این مرحله بود. نگرانى امریکا از عواقب این اقدام، سبب گردید امریکایى‏ها در وهله اول از اجابت درخواست کویتى‏ها اجتناب کنند، لیکن کویت همین پیشنهاد را به شوروى کرد که شورى آن را پذیرفت. این

مسئله امریکایى‏ها را تحریک کرد تا پس از یک بررسى جدى در کنگره امریکا و بحث میان کنگره و دولت، سرانجام پرچم امریکا را بر فراز نفتکش‏هاى کویت به اهتزاز درآورند. (78) امریکایى‏ها به موازات این اقدام، پس از تلاش‏هاى گسترده در سازمان ملل، سرانجام قطعنامه 598 را در شوراى امنیت به تصویب رساندند. (3) ضمن اینکه کشتار حجاج ایرانى با دست عوامل سعودى و با حمایت امریکایى‏ها نیز در همین زمان انجام گرفت. برابر شواهد موجود، امریکایى‏ها پس از افشاى ماجراى مک فارلین، با تصویب قطعنامه 598 و حضور نظامى گسترده در منطقه خلیج فارس و اسکورت نفتکش‏ها، در نظر داشتند با ابتکار عمل جدید، شرایط خاتمه یافتن جنگ را فراهم سازند. شش ماهه‏ى نخست سال 1366 اساسا به درگیرى ایران و امریکا در خلیج فارس و تلاش‏هاى دیپلماتیک ایران در سازمان ملل براى تعدیل قطعنامه 598 و ممانعت از صدور قطعنامه مجدد علیه ایران معطوف شد. (79).

بدین ترتیب هفتمین سال جنگ در حالى پایان یافت که على‏رغم تثبیت توازن جنگ به سود ایران، دامنه فشار علیه ایران گسترش یافت و موانع و دشوارى‏هاى ادامه جنگ و فائق آمدن بر مشکلات و برخوردارى از وضعیت مناسب براى خاتمه دادن به جنگ، بیش از گذشته خودنمایى مى‏کرد. به همین دلیل این سؤال در برابر مسئولان و تصمیم‏گیرندگان سیاسى و نظامى به وجود آمه بود که:

»در وضعیت موجود چه راه‏حلى براى ادامه پیروزمندانه جنگ یا خاتمه شرافتمندانه آن وجود دارد؟»


1) محمد درودیان، از فاو تا شلمچه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1373، ص 72.

2) روزنامه جمهورى اسلامى، 17 / 3 / 1365.

3) پیشین.

4) روزنامه‏ى کیهان 11 / 5 / 1365.

5) سند شماره 15316 / پ ن، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مصاحبه راویان جنگ با محسن رضایى، 7 / 5 / 1365، نوار شماره 17384.

6) مأخذ 1، فصل چهارم.

7) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 116، 23 / 4 / 1365، نشریه‏ى نیوزویک 22 / 4 / 1365.

8) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 233، 17 / 8 / 1365، واشنگتن پست 16 / 8 / 1365، به نقل از ریگان، روزنامه رسالت، 24 / 8 / 1365.

9) مأخذ 1، ص 89، به نقل از نشریه «بررسى مطبوعات جهان«، 19 / 9 / 1365.

10) روزنامه ابرار 24 / 8 / 1365، خبرگزارى آسوشیتدپرس، به نقل از مک فارلین.

11) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 231، 15 / 8 / 1365، گاردین، 14 / 8 / 1365.

12) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 237، 21 / 8 / 1365، رادیو مسکو، 20 / 8 / 1365.

13) کلیه این اطلاعات و مطالبى که در همین زمینه به آن اشاره خواهد شد، با استفاده از گزارش موسوم به «تاور» ترجمه وزارت خارجه جمهورى اسلامى ایران نوشته شده است.

14) »گزارش کمیسیون تاور«، ترجمه وزارت امور خارجه جمهورى اسلامى ایران، ص 380.

15) پیشین، ص 381.

16) مأخذ 14، ص 389.

17) مأخذ 14، ص 391.

18) مأخذ 14، ص 393.

19) مأخذ 14، ص 394.

20) مأخذ 14، ص 395.

21) مأخذ 14، ص 396.

22) مأخذ 14، ص 398.

23) مأخذ 14، ص 399.

24) مأخذ 14، ص 400.

25) مأخذ 14، ص 402.

26) مأخذ 14، ص 403.

27) مأخذ 14، ص 404.

28) مأخذ 14، ص 408.

29) مأخذ 14، ص 411.

30) مأخذ 14، ص 412.

31) مأخذ 14، ص 415.

32) مأخذ 14، ص 416.

33) مأخذ 14، ص 422.

34) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 278، 2 / 10 / 1365، آسوشیتدپرس، 1 / 10 / 1365.

35) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 273، 27 / 9 / 1365، رادیو بى. بى. سى، 26 / 9 / 1365، به نقل از شهرام چوبین. روزنامه جمهورى اسلامى، 27 / 9 / 1365، به نقل از نشریه ایندیپندنت.

36) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 272، 26 / 9 / 1365، رادیو بى. بى. سى، 25 / 9 / 1365.

37) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 34، 4 / 2 / 1367، رادیو امریکا، 3 / 2 / 1367، به نقل از شیرین هانتر معاون بخش خاورمیانه‏اى مرکز مطالعات بین‏المللى و استراتژیک دانشگاه جرج تاون امریکا.

38) معاونت سیاسى سپاه پاسداران، بولتن «بررسى» اسفند 1366، به نقل از ساندى تایمز، ص 17.

39) روزنامه کیهان، 25 / 9 / 1365.

40) روزنامه جمهورى اسلامى، 22 / 9 / 1365، به نقل از میدل ایست اینترنشنال چاپ لندن.

41) مأخذ 48، ص 17 و 18.

42) مأخذ 46، خبرگزارى یونایتدپرس، به نقل از مقامات رسمى امریکا.

43) روزنامه رسالت، 29 / 9 / 1365.

44) روزنامه رسالت، 26 / 9 / 1365، واحد مرکزى خبر به نقل از وزیر خارجه وقت امریکا (شولتز(.

45) روزنامه جمهورى اسلامى، 27 / 9 / 1365.

46) دفتر سیاسى سپاه پاسداران، «رویدادها«، شماره 128، 24 / 10 / 1365، به نقل از روزنامه القادسیه، 16 / 10 / 1365.

47) معاونت سیاسى سپاه، بولتن، «بررسى«، 4 / 10 / 1365.

48) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 290، 14 / 10 / 1365، رادیو بى بى سى، 13 / 10 / 1365.

49) عدنان مزارعى در بررسى اقتصادى ایران بعد از انقلاب مى‏نویسد: کاهش عمومى قیمت‏هاى نفت و خسارات وارده بر ظرفیت صدور نفت ایران به سبب جنگ با عراق به افت قابل توجه درآمدهاى نفتى انجامید. روشن است که به رغم افزایش درآمدهاى نفتى بین سال‏هاى 1361 تا 1363، جنگ نفتکش‏ها در خلیج فارس و افت شتابان قیمت‏هاى نفت از سال 1365، به سرعت درآمدهاى نفتى ایران را کاهش داد. در سال 1366 درآمدهاى نفتى حدود 40% سال 1356 بود. (مجله فرهنگ و توسعه، شماره 26، سال 75، ترجمه پرویز صداقت(.

50) دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم، بولتن «گزارش«، 24 / 11 / 1365، رادیو دولتى انگلیس.

51) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 298، 22 / 10 / 1365، رادیو امریکا، 21 / 10 / 1365.

52) سند شماره 0304 / گ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، «کربلاى 4 – عملیات سرنوشت‏ساز» جلد 1، گزارش راویان قرارگاه مرکزى سپاه در عملیات کربلاى 4، ص 8.

53) پیشین، ص 35.

54) مأخذ شماره 62، ص 14.

55) مأخذ 1، ص 116.

56) مأخذ 1، ص 118.

57) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 287، 11 / 10 / 1365 خبرگزارى فرانسه از بغداد.

58) دفتر سیاسى سپاه پاسداران «رویدادها«، شماره 127، 17 / 10 / 1365، خبرگزارى تانیوگ.

59) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 291، 15 / 10 / 1365ساندى تلگراف.

60) محمد درودیان، نبرد در شرق بصره، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1374، ص 31.

61) آنتونى کردزمن، آبراهام آر. واگنر، درس‏هایى از جنگ مدرن – جلد دوم: جنگ ایران و عراق، ترجمه حسین یکتا، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 385 (منتشر نشده(.

62) پیشین، 287.

63) مأخذ 293، 70.

64) روزنامه کیهان، 25 / 10 / 1365.

65) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 280، 4 / 10 / 1365 رادیو اسرائیل، 3 / 10 / 1365، به نقل از هفته‏نامه فارین ریپورت.

66) روزنامه جمهورى اسلامى، 20 / 10 / 65، به نقل از رادیو امریکا، 19 / 10 / 1365.

67) کنت آر. تیمرمن، سوداگرى مرگ، ترجمه احمد تدین، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، چاپ دوم 1366، ص 488.

68) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 354، 18 / 12 / 65، نشریه نول آبزرور.

69) روزنامه رسالت، 11 / 1 / 1366، خبرگزارى فرانسه.

70) روزنامه اطلاعات، 20 / 7 / 1373، به نقل از مجله «سیاست خارجى» دفتر مطالعات وزارت خارجه، مقاله روح‏الله کارگر رمضانى از دانشگاه ویرجینیا.

71) مأخذ 79.

72) معاونت سیاسى سپاه، بولتن «بررسى«، اردیبهشت 1367، مقاله‏ى نگاهى به بحران خلیج فارس، ص 24.

73) پرفسور حمید مولانا، «تکنولوژى‏هاى ا طلاعاتى و حاکمیت ملى«، کتاب بازشناسى جنبه‏هاى تجاوز و دفاع – جلد اول (دبیرخانه کنفرانس بین‏المللى جنبه‏هاى دفاع و تجاوز، نشر سپهر، 1368(، ص 280.

74) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 57، 26 / 2 / 1366، رادیو لندن، 25 / 2 / 1366.

75) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 305، 29 / 10 / 1365، رادیو لندن، 28 / 10 / 1365.

76) مصاحبه اختصاصى با سردار علایى فرمانده پیشین نیروى دریایى سپاه و سردار فدوى مسئول اطلاعات نیروى دریایى سپاه، 22 / 9 / 1375.

77) مأخذ 87.

78) محمد درودیان، شلمچه تا حلبچه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1376، فصل دوم.

79) مأخذ 92.