زمانی که خطوط دفاعی عراق در شرق کارون در هم شکست، یاد و خاطرهی «شهیدان جبههی عشق» لحظهای از ذهن رزمندگان اسلام دور نمیشد. خاطرهی مردم مظلوم آبادان و خرمشهر که در روزهای نخستین جنگ زیر گلوله باران و بمباران وحشیانهی عراقیها به خون نشستند. یاد مردان بزرگ و حماسهآفرین شرکت نفت که شهادت را به جان خریدند تا از انهدام و شعلهور شدن بیش از پیش پالایشگاه آبادان جلوگیری کنند و آنگاه در دل آتش سوزان فرورفتند. خاطرهی مردان و زنان مظلومی که محلهی احمدآباد آبادان، بیمارستان طالقانی و کوچه باغهای جزیرهی مینو یادآور اشک غریبانهی آنها بود. یاد دشداشههای غرقه در خون، یاد الله اکبر بسیجیان کوت شیخ و یاد چفیههای خواهرانمان که همدم زخمهای دلاوران در گمرک خرمشهر شد. و اکنون، شهیدان خفته در آبادان میزبان یارانی بودند که خروش مردانهی آنها در نبرد شرق کارون، وداع آخر با دنیای کوچک و زودگذر بود:
»شهیدان منطقهی فیاضیه و کوی ذوالفقاری به آبادان و شهدای جبههی شمالی، پس از جمعآوری در محمدیه، به دارخوین منتقل میشدند. هوا گرم و سوزان بود و باید با امکاناتی اندک، کارهای زیادی انجام میگرفت. مدرسهی دارخوین، نخلها و درختهای کنار آن با حضور شهیدان بوی بهشت گرفته بود. در جبههی اسلام، همیشه شهیدان را مانند گل میبوییدند و هنوز به زمین نرسیده، بر دستهای مجاهدان راه حق به آسمان رفته بود. در عملیات فرمانده کل قوا، جبههی دارخوین حدود 65 مفقودالاثر داشت که به محض شکستن خطوط دشمن در عملیات ثامن الائمه، چند نفر از بچهها، به جست و جوی
آنها در جلوی خط اول عراقیها پرداختند. شیر مردانی که یکصد روز از شهادتشان گذشته و چیز زیادی از جسم پاکشان نمانده بود، پس از یک هفته شناسایی به اصفهان منتقل شدند. تعداد شهدای عملیات ثامن الائمه هم حدود 200 الی 210 نفر بود که بیشتر آنها به آبادان منتقل شدند.» (1).
یکی دو روز از عملیات گذشته بود که فرماندهان رده بالای جمهوری اسلامی ایران یعنی سرلشکر فلاحی، سرتیپ نامجوی، برادر کلاهدوز، سرتیپ فکوری و محمد جهانآرا از منطقه بازدید کردند و سپس برای گزارش عملیات خدمت حضرت امام عازم تهران شدند:
»اوایل صبح بود، فرماندهان به پاسگاه دارخوین آمدند. صبحانه مختصری با هم خوردیم. همه آرام بودند. کم حرف و متین. بالاخره با یک دستگاه جیپ آهو راه افتادند و نگاه بچههای دارخوین، آنها را تا آخرین پیچ زیر نخلها دنبال کرد.» (1).
با سقوط هواپیمای سی – 130 پنج تن از فرماندهان جبههی اسلام و مجروحینی که با آن عازم تهران بودند، به شهادت رسیدند. امام خمینی به همین مناسبت پیام مهمی ارسال فرمودند که تبیین کنندهی قدرتمندانهی ادامهی راه بود:
»با کمال تأثر و تأسف خبر دلخراش سانحه هوایی یک فروند هواپیمای نیروی هوایی که حامل شهدا و مجروحین جنگ اخیر بود و منجر به شهادت جمعی از خدمتگزاران به اسلام و ملت شهیدپرور ایران گردید، که در بین آنان تیمسار سرلشکر ولیالله فلاحی، تیمسار سرتیپ نامجوی، تیمسار سرتیپ فکوری و آقای کلاهدوز بودند، واصل گردید. اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از پیروزی انقلاب با سرافرازی و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند… جوانان رزمنده و شجاع ارتش و سپاه و سایر قوای مسلح پیروان شهید جاویدی هستند که تاریخ میگوید هر یک از جوانان و یاران او که به شهادت میرسیدند، رخسار مبارکش افروختهتر و آثار شجاعت و تصمیم در او بارزتر میگردید و یادگار شجاعان صدر اسلام هستند که پرچم از دست هر یک از فرماندهان که میافتاد دیگری پرچم را میگرفت و به رزم در راه هدف ادامه میداد. ما گرچه عزیزان ارزشمندی را از دست دادیم لکن هدف به قوت خود باقی و فرزندان اسلام با اراده آهنین و تصمیم قاطع از اسلام و میهن عزیز خود دفاع میکنند و هر چه
بیشتر برای خود و میهن خود افتخار میآفرینند تا کوردلان و منافقان و پناهندگان در دامن غرب بدانند تا ملت ایران و قوای مسلح شجاع زنده است برای غرب و شرق و غربزده و شرقزده در کشور بقیهالله اعظم جایی نیست.» (2).
عملیات ثامن الائمه در حالی به پایان رسید که پیروزی در آن جمهوری اسلامی ایران را در آستانهی روزهای بزرگ دیگر قرار داد. روزهایی که مردمی شیفتهی ولایت با حضور در صحنههایی از خون و عشق و شهادت و ایثار، به وجود آورندهی آن بودند:
»بسیاری از بچههای بسیجی آبادان که با آرزوی شهادت در منطقه مانده بودند، از آن ذوق و شوقی که داشتند، شب عملیات جزء اولین نیروهایی بودند که به خط دشمن زدند و عدهای از آنها به شهادت رسیدند. فردای آن روز، ما گلهای آبادان را میدیدیم که روی دست مردم، در شهر آبادان تشییع میشدند…» (3).
1) مأخذ 18.
2) صحیفهی نور، جلد 15، صفحهی 171، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی.
3) مأخذ 7.