جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بن ‏بست و توقف

زمان مطالعه: 11 دقیقه

جنگ در سال سوم

شهریور 1361 تا شهریور 1362

روند تحولات جنگ در سال سوم براساس دو شاخص آغاز شد. نخست آنکه پیروزى‏هاى پى‏درپى ایران با آزادسازى مناطق اشغالى (1) به منزله ظهور قدرت نظامى جدیدى در ایران انقلابى با محوریت سپاه در منطقه و سقوط احتمالى رژیم عراق ارزیابى شد. تهدیدات ناشى از این تحولات براى منافع امریکا و غرب، زنگ خطر را به صدا درآورد و کلیه منابع و امکانات سیاسى و تبلیغاتى غرب براى مقابله با پیدایش وضعیت جدید در منطقه و مقابله با تغییر توازن به سود ایران، بسیج شد. امتناع از ارائه امتیاز و به رسمیت شناختن حقوق جمهورى اسلامى و خوددارى از معرفى عراق به عنوان متجاوز (2) و نپذیرفتن پرداخت غرامت به ایران، بخشى از روش‏هاى مقابله با موقعیت برتر ایران بود و همین مسئله عملا مانع از خاتمه‏ى جنگ شد.

شاخص دوم در واقع درک ایران از موقعیت نظامى خود و اوضاع بین‏المللى براى نادیده انگاشتن آن بود. به عبارت دیگر، امکان دستیابى به پیروزى سریع و زودهنگام بر عراق سهل و آسان پنداشته مى‏شد. لذا با تکیه بر همان تاکتیک‏هاى پیشین (3) عملیات رمضان آغاز گردید.

عراق در مرحله جدید جنگ و پس از شکست‏هاى پى‏درپى، در برابر وضعیتى

دشوار قرار داشت. در واقع سرنوشت عملیات رمضان با سرنوشت رژیم حاکم بر بغداد گره خورده بود. براى همین، مقابله با تهاجم ایران مى‏توانست تزلزل روحى – روانى موجود در ارتش عراق و موقعیت سیاسى صدام را برطرف سازد و مجددا اعتماد به نفس را به ارتش عراق و حامیان منطقه‏اى عراق بازگرداند.

در این حال عراق با استفاده از فرصت کوتاهى که ذهنیت و تلاش مسئولان جمهورى اسلامى به تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان معطوف شده بود، موانع و استحکامات بسیارى (4) که با گذشته تفاوت آشکار داشت – در منطقه شرق بصره ایجاد کرد. (5).

با تغییر زمین منطقه نبرد و آرایش و استحکامات جدید دشمن و آمادگى دفاعى نسبتا مطلوب ارتش عراق، نیروهاى ایران در عملیات رمضان با وجود درهم شکستن خطوط دفاعى عراق به دلیل نداشتن امکانات مناسب مهندسى و زرهى براى تثبیت مواضع جدید، سرانجام به مواضع قبلى خود بازگشتند. گرچه در این عملیات تلفات بسیارى به دشمن وارد شد ولى ابتکار عمل در اختیار قواى نظامى ایران نبود. (6).

عملیات رمضان پیامدهاى استراتژیک براى طرفین درگیر در جنگ داشت و روند جنگ در سال سوم و سال‏هاى بعد را شکل داد. عراق در این عملیات برترى زرهى و استحکاماتش را به نمایش گذاشت و همین مسئله مهم‏ترین عامل موفقیت دفاعى عراق در سال‏هاى 1362 و 1363 بود. (7) حال آنکه قدرت زرهى ایران که براى آخرین بار در عملیات هویزه به فرماندهى بنى‏صدر به نمایش گذاشته شده بود، به دلیل نتایج نامناسب عملیات و از دست دادن امکانات زرهى و جایگزین نشدن آن و مهم‏تر از آن با تغییر تاکتیک‏هاى رزمى در مرحله آزادسازى مناطق اشغالى، هرگز بازسازى و احیا نشد و یگان‏هاى زرهى تنها نقش پشتیبانى و اجراى آتش داشتند که این

وضعیت تا پایان جنگ ادامه یافت. (8).

بنابراین با اجراى عملیات رمضان کاستى‏هاى موجود در قدرت زرهى، مهندسى و توپخانه ایران نمایان شد و همچنین این تصور به وجود آمد که سازمان رزم ایران از نظر حجم و شکل سازماندهى دچار کاستى است و براى دستیابى به پیروزى نیاز به بازسازى و گسترش دارد. (9) این برداشت به اقداماتى انجامید که در آستانه عملیات والفجر مقدماتى نتایج آن با «تغییر در سازمان رزم سپاه و گسترش آن» آشکار شد. (10).

جمهورى اسلامى پس از عملیات رمضان در وضعیت بسیار دشوارى قرار گرفت. بدین معنا که پس از فتح خرمشهر با راه‏حل سیاسى و مذاکره قادر به تأمین خواسته‏هاى برحق خود نبود و با عملیات رمضان نیز نتوانست در تداوم پیروزى‏هاى مرحله پیشین و تبدیل آن به یک پیروزى استراتژیک، جنگ را با پیروزى نظامى و قاطعانه در کنار شهر بصره خاتمه دهد. (11).

پیدایش وضعیت جدید براى ایران، تا اندازه‏اى نتیجه نادیده انگاشتن تغییر اوضاع جنگ و اقتضائات گذر از مرحله پیشین به مرحله جدید و همچنین خوش‏بینى درباره آسیب‏پذیرى عراق بود. (9) بنابر واقعیت‏هاى موجود، ایران براى ادامه جنگ ناگزیر از ورود به داخل خاک عراق بود ولى آنچه که اوضاع را به زیان ایران تغییر داد، تأخیر در تصمیم‏گیرى و فراهم نکردن شرایط و امکانات لازم در مرحله جدید براى تداوم جنگ در خاک عراق بود. دشمن از نظر تاکتیکى و عملیاتى، دشمن پیشین نبود و ضرورت داشت که تاکتیک‏هاى جدیدى اتخاذ شود ولى این ضرورت با تأخیر درک شد. (12).

همچنین به نظر مى‏رسد با وجود اجماع نظر مسئولان سیاسى و نظامى براى ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، درباره چگونگى این حرکت و مراحل بعدى و همچنین خاتمه‏ى آن، نظریات به صورت یکسان، هماهنگ، شفاف و روشن نبوده است و به دلیل وضعیت خاصى که براى تصمیم‏گیرى وجود داشته، فرصت لازم براى بحث و بررسى در این زمینه فراهم نشده است.

صرف‏نظر از احتمال مذکور، پس از عملیات رمضان به تدریج این مسئله

روشن شد که استراتژى جمهورى اسلامى دستیابى به صلح با کسب یک پیروزى مى‏باشد. (8) بدین شکل که ایران با یک عملیات پیروز، دشمن را در وضعیتى قرار دهد که سرانجام جز ارائه امتیاز به ایران و پایان دادن به جنگ راه‏حل دیگرى نداشته باشد. این تفکر تدریجا بر جنگ سایه افکند و تا پایان جنگ همچنان حاکم بود.

برخلاف ایران که با عملیات رمضان و به‏طور مشخص پس از عملیات رمضان براى دستیابى به صلح و با تمایل به اتمام سریع جنگ، مى‏جنگید و بازسازى مناطق و شهرهاى مرزى را نیز براساس همین تدبیر آغاز کرده بود، عراق با اندیشه جنگ طولانى، اقدامات نسبتا گسترده و اساسى را آغاز کرد. نخست آنکه سازمان ارتش عراق را بازسازى و به تشکیل تیپ‏هاى سه رقمى (13) اقدام کرد و براى مقابله با تاکتیک‏هاى ایران آرایش دفاعى خود را تغییر داد و مواضع و استحکامات جدیدى ایجاد کرد. (14).

همان طور که اشاره شد امریکایى‏ها عمیقا از روند پیروزى‏هاى رو به گسترش ایران و تداوم جنگ در خاک عراق و سقوط احتمالى صدام نگران بودند. سولیوان سفیر سابق امریکا در ایران طى تحلیلى حتى پیش‏بینى کرد صدام تا سال 1983 سقوط خواهد کرد. سفیر وقت امریکا در عربستان (ریچارد مورفى) در توضیح علل نگرانى امریکا، تأکید کرد که: «ما نگران گسترش شیعه‏گرایى تندرو بودیم.» (15).

امریکا براى مقابله با تأثیرات احتمالى ناشى از پیروزى ایران، تمهیدات جدیدى اتخاذ کرد. گرچه نتایج عملیات رمضان به منزله بازیابى توانایى دفاعى عراق براى مقابله با تهاجمات ایران ارزیابى شد و به اطمینان خاطر امریکا منجر گردید و همین موضوع سبب شد جنگ ایران و عراق، به عنوان

اولویت‏هاى اول سیاست خارجى، از دستور کار ریگان خارج شود. (16) و لیکن تداوم جنگ به عنوان یک واقعیت و ضرورت کنترل و مهار آن، سیاست منطقه‏اى امریکا را شکل داد. استراتژى جدید آمریکا درباره جنگ ایران و عراق بر این پایه قرار داشت که «جنگ را در یک محدوده معین نگه دارد. (17) و ضمن ممانعت از پیروزى ایران، حمایت‏هاى لازم را از عراق به عمل آورد. امریکایى‏ها براى توجیه این سیاست، بر این موضوع تأکید مى‏کردند که «سیاست نه شکست نه پیروزى» را دنبال مى‏کنند. امریکا براى تحقق این استراتژى از کشورهاى عرب متحد خود درخواست کرد به عراق کمک مالى کنند. کشورهاى صنعتى متحد امریکا نیز ترغیب شدند که سلاح‏هاى بیشترى در اختیار عراق قرار دهند. ریگان طرحى نیز آماده کرد تا در صورت سقوط رژیم عراق، امریکا با مداخله سریع، اوضاع را کنترل نماید. از طرف دیگر، امریکایى‏ها تنها به دلیل اهمیت و حساسیت مسئله اسرائیل، بیشترین تلاش و توجه خود را روى حل بحران جنوب لبنان و جلوگیرى از تأثیرگذارى ایران بر حوادث لبنان متمرکز ساختند.

سیاست جانبدارانه امریکا از عراق – که مشاور امنیت ملى ریگان رسما آن را در تاریخ 17 / 12 / 1361 تأیید کرد (18) سبب گردید پس از حذف نام عراق از فهرست کشورهاى به اصطلاح تروریست، وزارت خارجه امریکا طرحى را براى کمک به عراق (از جمله صدور غله به این کشور) تهیه نماید. بر همین اساس در آذر 1361 بنگاه اعتبار کالا (شاخه‏اى از وزارت کشاورزى امریکا) اعتبارى 300 میلیون دلارى براى خرید برنج و گندم در اختیار دولت عراق قرار داد. دولت امریکا تضمین داد اگر عراق تا سه سال آینده پول غله را نپرداخت، راسا صورت‏حساب طلبکارهاى عراق را خواهد پرداخت. این اعتبار در مرحله بعد به یک میلیارد دلار افزایش یافت. (19) امریکایى‏ها با این اقدام مرحله جدیدى از کمک به عراق را آغاز کردند که به تدریج به همکارى در زمینه‏هاى اقتصادى،

اطلاعاتى و حمایت‏هاى سیاسى – تبلیغاتى و نظامى منجر شد.

در مرحله جدید جنگ، شوروى که ظاهرا پس از تهاجم عراق به ایران ارسال سلاح به عراق را قطع کرده بود، با بهبود مناسبات، مجددا ارسال سلاح به عراق را از سر گرفت. در نوامبر 1982 تعداد 1000 تا 1200 مستشار نظامى شوروى به عراق مراجعت کردند و 400 تانک تى – 55 و 250 تانک تى – 72 به عراق تحویل شد و تعداد زیادى موشک و تعدادى جنگنده‏هاى میگ 25 شناسایى و هلى‏کوپترهاى توپدار به عراق ارسال گردید. (20) ارسال تانک‏هاى تى – 72 به عراق توان دفاعى عراق را براى مقابله با تهاجمات ایران به نحوى مؤثر تقویت کرد طورى که برخى از ناظران، تجهیزات ارسالى به عراق را صرف‏نظر از ابعاد سیاسى آن، به لحاظ نظامى داراى «اهمیت استراتژیکى» ذکر کردند. (21).

فرانسوى‏ها که از سال‏ها قبل بخشى از نیامندى‏هاى عراق را تأمین مى‏کردند، تلاش بسیارى براى تقویت قدرت تهاجمى هوایى و واحدهاى ضدهوایى عراق انجام دادند. بنابر برخى گزارش‏ها فرانسه نخستین جنگنده بمب‏افکن «میراژ» را بلافاصله پس از آزادى گروگان‏هاى امریکایى از ایران (در بهمن 1359) به عراق تحویل داد. دقیقا 10 روز پس از آنکه گروگان‏هاى امریکایى ایران را ترک کردند (بهمن 1359) چهار میراژ فرانسوى با هدایت خلبانان نیروى هوایى فرانسه وارد قبرس شد که خلبانان عراقى آنها را به عراق منتقل کردند. (22) پس از آن هم به تدریج میراژهاى فرانسوى در پى سفارش عراق به این کشور تحویل شد. علاوه بر این، فرانسوى‏ها با تحویل موشک‏اندازهاى «رولاند» شبکه دفاع هوایى عراق را تقویت کردند. همچنین 13 دستگاه موشک‏انداز متحرک، علاوه بر سکوهاى ثابت به عراق تحویل شد. (23).

بازسازى راکتور هسته‏اى ازیراک – که در سال 1981 به دست اسرائیلى‏ها منهدم شده بود – از جمله کمک‏هایى بود که کلودشسون وزیر خارجه وقت فرانسه در دیدار ژانویه 1983 با طارق عزیز قول آن را داد.

احداث شبکه پناهگاه‏هاى پرهزینه زیرزمینى، بخش دیگرى از تلاش‏هاى

عراق بود که در ژوئن 1982 با تصمیم صدام و مشارکت مهندسان انگلیسى آغاز شد. کالین گرافت رئیس فدراسیون مشاوران و مقاطعه‏کاران پناهگاه‏هاى هسته‏اى انگلیس مى‏گوید: «شرکت‏هاى انگلیسى طرح‏هایى ارائه کردند که به موجب آن براى 48000 سرباز پناهگاه امن ساخته شد. هر پناهگاه تونلى پولادین داشت و مى‏توانست تا 1200 نفر را در خود جاى دهد. در هر پناهگاه پست‏هاى فرماندهى، محل بیماران، اتاق‏هاى ضدآلودگى، آشپزخانه، انبار غذاهاى خشک، آب و قورخانه، یعنى تمامى ملزومات یک اقامت بلندمدت پیش‏بینى شده بود.» (24).

در مجموع با اقداماتى که رژیم عراق پس از فتح خرمشهر و به ویژه بعد از عملیات رمضان براى تقویت بنیه دفاعى خود انجام داد، چنین به نظر مى‏رسید که موقعیت سیاسى صدام نیز تحکیم شده است.

ضرورت ادامه جنگ پس از عملیات رمضان و تأکید امام خمینى بر ضرورت حضور نیروهاى مردمى در جبهه، به عنوان واجب کفایى، تحرک لازم را براى بازنگرى وضعیت حاکم بر صحنه جنگ و اتخاذ تدابیر ضرورى فراهم ساخت. طى جلساتى که در همین زمینه در قرارگاه کربلا با حضور فرماندهان ارتش و سپاه تشکیل شد، اجراى عملیات محدود به منظور اخذ فرصت از دشمن تا آماده شدن شرایط لازم براى عملیات گسترده تأکید گردید. (11) در واقع از یک سو ادامه جنگ ضرورت داشت و از سوى دیگر با توان موجود امکان دستیابى به پیروزى با دشوارى‏هاى بسیار همراه بود. استراتژى نظامى ایران در این مرحله اجراى عملیات محدود در مناطق غرب و جنوب کشور با هدف ایجاد فشار نظامى و تجزیه قواى دشمن و ممانعت از ایجاد فرصت حمله براى دشمن بود. (11) این امیدوارى وجود داشت که با اجراى سلسله عملیات محدود، فرصت و زمنه لازم براى اجراى عملیات گسترده فراهم شود. (25) در این چارچوب عملیات مسلم بن عقیل در منطقه غرب سومار طرح‏ریزى و در تاریخ 9 / 7 / 1361 اجرا شد و یک ماه بعد عملیات محرم در جنوب شرقى دهلران در غرب عین‏خوش، در تاریخ 10 / 8 / 1361 انجام شد که هر دو عملیات با موفقیت همراه بود.

موقعیت دشمن در منطقه عمومى العماره و موفقیت در عملیات محرم به طرح‏ریزى عملیات والفجر با هدف تصرف پل غزیله و رسیدن به حلفائیه انجامید. انتخاب نام «والفجر» علاوه بر تقارن زمانى با دهه فجر، اساسا با این تفکر انتخاب شد که در آستانه برگزارى کنفرانس غیرمتعهدها، سرنوشت جنگ با شکست عراق مشخص شود. عملیات والفجر در موقعیتى که بسیارى از مسئولان کشور با امیدوارى به صحنه جنگ مى‏نگریستند در تاریخ 17 / 11 / 1361 آغاز شد. مواجه شدن رزمندگان با خطوط دفاعى جدى عراق و قرار گرفتن بیش از 16 رده از موانع مختلف در برابر آنها و سایر مشکلات و ناهماهنگى‏ها مانع از دستیابى به اهداف عملیات شد. (26) ضمن اینکه اختلاف‏نظر ارتش و سپاه درباره طرح‏ریزى، فرماندهى و اجراى عملیات براى نخستین بار آشکار گردید.

ناکامى در عملیاتى دیگر، با وجود اقداماتى که پیش از این با گسترش سازمان رزم سپاه انجام گرفته بود و توقف در پشت دیوارهاى دفاعى عراق و ناتوانى از تثبیت مواضع تصرف شده، بر پیچیدگى اوضاع سیاسى و نظامى جنگ افزود.

عملیات والفجر با توجه به نتایج آن به «والفجر مقدماتى» تغییر نام یافت و عملیات جدیدى با عنوان «والفجر 1 «بر پایه نظریات و تفکرات فرماندهان ارتش در شمال غربى منطقه والفجر مقدماتى – ارتفاعات حمرین تا فکه – طرح‏ریزى و در تاریخ 21 / 1 / 1362 اجرا شد. ناکامى مجدد در این عملیات، دامنه اختلاف‏نظر میان ارتش و سپاه را گسترش داد (27) و به عبارتى اندیشه اجراى

عملیات سپاه و ارتش به طور مستقل – که عملا پس از عملیات بدر آغاز شد – در این مرحله ریشه گرفت.

از میان رفتن امکان غافلگیرى دشمن و از دست دادن ابتکار عمل و بسیارى از مشکلات دیگر، مانع از رسیدن غلبه بر استحکامات عراق و تثبیت مواضع تصرف شده بود. قدرت زرهى ارتش و آتش توپخانه به عنوان دو عامل تعیین‏کننده، توانایى برابرى و غلبه بر دشمن را نداشت، براى همین ناکامى در دو عملیات والفجر مقدماتى و والفجر 1 سبب گردید کلیه راه‏کارهاى عملیات در منطقه جنوب، مسدود ارزیابى شود.

پس از آنکه اجراى عملیات‏هاى محدود به عنوان مقدمه و واسطه‏ى اجراى عملیات بزرگ و پیروز با موفقیت همراه نشد، اجراى عملیات در منطقه غرب کشور در دستور کار قرار گرفت، با این تدبیر عملیات والفجر 2 در 29 تیر 1362، در غرب پیرانشهر، در حدفاصل ارتفاعات قمطره و تمرچین، اجرا و منطقه حاج عمران به وسعت 30 کیلومتر مربع آزاد شد. همچنین عملیات والفجر 3 در 7 مرداد 1362 در منطقه عمومى مهران اجرا شد. با اجراى این عملیات دشت مهران و جاده مهران – دهلران از اشغال دشمن آزاد شد و ارتباط جبهه‏ى میانى با جنوب برقرار گردید. (26).

گرچه جنگ در سال سوم به نتیجه روشنى منتهى نشد، در عین حال «نقطه قوت جمهورى اسلامى» در این مرحله، برخودارى از «روحیه تهاجمى و تداوم تلاش‏هاى نظامى» با اجراى عملیات‏هاى محدود و گسترده در جبهه‏هاى میانى و شمالى بود. در مقابل گرچه عراق موقعیت دفاعى خود را با مهار حملات پى‏درپى ایران بهبود بخشید و تثبیت کرد، لیکن این نگرانى و اضطراب همواره براى حامیان جهانى و منطقه‏اى عراق وجود داشت که

احتمال درهم شکستن خطوط دفاعى عراق و وقوع حوادث غیرمترقبه وجود دارد. این باور و نگرانى، هسته مرکزى نگرش‏ها و ساماندهى سیاست‏هاى حمایت‏آمیز از عراق و تشدید فشار به ایران بود.

در هر صورت، گشوده نشدن بن‏بست جنگ و دست نیافتن ایران به پیروزى نظامى، این سؤال را به وجود آورد که:

»ایران براى رهایى از بن‏بست موجود و شکستن آن چه راه‏حل‏هایى را فراروى خود دارد و چه اقداماتى را باید انجام دهد؟«


1) طى چهار عملیات گسترده بیش از 10000 کیلومترمربع آزاد شد.(پایان‏نامه محمد پاکپور، آخرین وضعیت خطوط مرزى ایران و عراق، مرداد 1367، ص 1(.

2) البته سال‏ها بعد از آتش‏بس و پس از تجاوز عراق به کویت، سازمان ملل، عراق را به عنوان متجاوز در جنگ ایران و عراق معرفى کرد.

3) محمد درودیان، از خرمشهر تا فاو، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ چهارم، 1375. ص 29.

4) برخى از این موانع و استحکامات در سال‏هاى قبل از انقلاب ایجاد شده بود. مانند کانال پرورش ماهى به طول 40 کیلومتر، عرض 1 کیلومتر و عمق 2 متر که چون سدى در مقابل بصره خودنمایى مى‏کرد.

5) پیشین، ص 26.

6) محسن رضایى «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق» در دانشکده‏ى فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران، دوره‏ى عالى جنگ، 26 / 6 / 1374.

7) آنتونى کردزمن و آبراهام. آر. واگنر، درس‏هایى از جنگ مدرن، جلد دوم: جنگ ایران و عراق، ترجمه حسین یکتا، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 215 (منتشر نشده(.

8) پیشین.

9) مأخذ 4، ص 214.

10) مأخذ 1، ص 50.

11) مأخذ 3.

12) مأخذ 3، 20 / 2 / 1375.

13) ضرورت گسترش سازمان رزم عراق سبب گردید عراقى‏ها با جمع‏آورى نیرو به تشکیل تیپ‏هاى جدیدى اقدام کنند. شماره این یگان‏هاى جدید تماما سه رقمى بود، لذا به تیپ‏هاى سه رقمى مشهور شدند. وجه تفاوت یگان‏هاى جدید با یگان‏هاى قبلى ارتش عراق، ضعف در توانایى دفاعى و تهاجمى آنها بود.

14) مأخذ 1، ص 34.

15) کنت آر. تیمرمن، سوداگرى مرگ، ترجمه‏ى احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، 1373، ص 235.

16) پیشین، ص 191.

17) مأخذ 13، ص 235.

18) وى در تاریخ یاد شده رسما اعلام کرد: امریکا در جنگ جانب عراق را گرفته است.

19) مأخذ 13، ص 258 و 259.

20) مأخذ 13، ص 249.

21) مأخذ 13، ص 370.

22) مأخذ 13، ص 193.

23) مأخذ 13، ص 194.

24) مأخذ 13، ص 240.

25) مأخذ 1، ص 36 تا 39.

26) مأخذ 1، ص 52.

27) سردار محسن رضایى در این باره گفت: «عملیات رمضان را که انجام دادیم و عدم الفتح حاصل شد، دیگر همه برادران ارتش آمدند و گفتند که بایستى از اصول جنگ ارتش و جداول کلاسیک استفاده شود و نباید همه‏ى نیروهاى بسیج را به سپاه بدهند بلکه از نیروهاى بسیج به ارتش هم باید بدهند. قبل از عملیات والفجر مقدماتى نوع بحث‏ها منجر به تعویق زمان عملیات به مدت یک ماه شد. سپاه به امام نامه نوشت و نظر ارتش را براى کنترل عملیاتى سپاه توضیح داد و پیشنهاد کرد یک نفر فرمانده براى حل مسائل سپاه و ارتش مشخص شود. امام به آیت‏الله خامنه‏اى حکم دادند و دو گروه کار تشکیل شد براى تمشیت امور سپاه و ارتش، ولى مسائل حل نشد. مجددا پس از عملیات والفجر 1 بحث شد و سپاه بر تشکیل دو قرارگاه و انجام عملیات به صورت جداگانه تأکید کرد. سپاه عملیات خیبر را پیشنهاد کرد که ارتش در زید و سپاه در منطقه هور وارد عمل شد و آقاى هاشمى براى نخستین بار به قرارگاه آمد و از سوى امام به عنوان فرمانده عالى جنگ منصوب شد.» (سند شماره 15310 / پ ن مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، مصاحبه با راویان، 3 / 5 / 1365، ص 8(.