تفکر بسیجى به منزلهى حضور خدا و حکومت دین در جامعه است و لذا باید حاملان این تفکر از مزیت و برترى لازم، که حق مسلم آنهاست، برخوردار باشند. زیرا بسیجى فرد نیست؛ بلکه معرف تفکر و اندیشهى والایى است که به فرمودهى امام نمود عینى و عملى برنامهى زندگى بر اساس رسالت انبیا و ائمه معصومین «علیهمالسلام» به شمار مىآید؛ از این رو عدالت حکم مىکند که این تفکر در ارزیابى و تحلیل
گزارههاى اجتماعى، مقام اول را احراز کند. به عبارت دیگر، براى آن که حق در مدار خود حرکت کند، باید این تفکر، هدایت و ارشاد عمومى جامعه را به دست گیرد؛زیرا تفکر بسیجى، عصارهى تفکر و اندیشه ناب اسلام است که امام راحل (ره) بر حقانیت آن تأکید فراوان داشته است. صفاتى چون: «مدرسهى عشق«، میقات پابرهنگان» و»لشکر مخلص خدا«، تعابیرى نیستند که بسادگى بتوان آنها را شرح و تحلیل کرد. همهى اینها برآمده از اعتقاد عمیق و روشن امام راحل (ره) به حقیقت وجود و حرکت دلاورمردانى است که همهى سفراى الهى و ائمهى معصومین «علیهمالسلام«داشتن چنین یارانى را آروز مىکردند؛ تا با همراهى آنان بتوانند لشکر مخلص خدا را تشکیل بدهند و پایگاه امید محرومان باشند و نیز راه سیر و سلوک الهى را براى همگان هموار سازند. عاقبت این آروز در ایران اسلامى و به برکت وجود امام راحل (ره(تحقق یافت و تفکر بسیجى و حضور آنان در همهى صحنههاى انقلاب، آمال انبیا و اولیاى خدا را تبلور بخشید. امام خمینى (ره) ضمن تأکید بر این مطلب، ملاک تقدم در تقوى و شهادت طلبى را امتیازى الهى دانسته و فرمودند:
»الحمد لله این کشور رسول خدا «صلى الله علیه و آله«، امروز میلیونها جوان داوطلب جنگ و شهادت در خود پرورانده است و دل و دیدگان ملت ما را جز رضایت حق چیزى پر نخواهد کرد و به همین جهت، از بذل مال و جان و فرزندان خویش در راه خدا لذت مىبرند و ملاک ارزش و برترى در نزد آنان، تقوا و سسبقت در جهاد گردیده است و از تفرعنها و خودنماییهاى جاهلیت قدیم و جدید متنفرند و من خودم را خادم یک چنین ملتى مىدانم و به این خدمت افتخار مىکنم و همهى این برکات معنوى را از توجه پیامبر رحمة للعالمین و خاتم المرسلین «صلى الله علیه و آله» مىدانم و مردم و جوانان کشورهاى اسلامى را به کشف و شناخت و ایجاد روابط گرم و برادرانه با این عصارههاى فضیلت و تقوا دعوت نموده و در این فرصت به همهى مسؤولان کشورمان تذکر مىدهم که در تقدم ملاکها، هیچ ارزشى الهى، باید معیار انتخاب و امتیاز دادن به افراد و استفاده از امکانات و تصدى مسؤولیتها و ادارهى کشور و بالاخره جایگزین همه سنتها و
امتیازات غلط مادى و نفسانى بشود» (1).
همچنین امام راحل (ره(، امتیازات لفظى و عرفى را کافى ندانسته و موارد و مصادیق امتیازات را نیز مشخص فرمودهاند، به طورى که هیچ گونه راه فرار یا طفره براى کسى باقى نمانده است؛ ایشان حتى این امتیازات را، عنایت الهى به بسیجیان و مخلصان انقلاب اسلامى مىداند:
»چه در زمان جنگ و چه در حالت صلح، چه امروز و چه فردا، که خدا این امتیاز را به آنان عنایت فرموده است و صرف امتیاز لفظى و عرفى کفایت نمىکند که باید هم در متن قوانین و مقررات و هم در متن عمل و عقیده و روش و منش جامعه پیاده شود و مصلحت زجرکشیدهها و جبهه رفتهها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح دادهها و در یک کلام، مصلحت پابرهنهها و گودنشینها و مستضعفین، بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامى مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه، شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعى شود تا از راه رسیدهها و دین به دنیافروشان، چهرهى کفرزدایى و فقرستیزى روشن انقلاب ما را خدشهدار نکنند و لکهى ننگ دفاع از مرفهین بىخبر از خدا را بر دامن مسؤولین نچسبانند و آنهایى که درخانههاى مجلل راحت و بىدرد آرمیدهاند و فارغ از همهى رنجها و مصیبتهاى جانفرساى ستون محکم انقلاب و پابرهنههاى محروم، تنها ناظر حوادث بودهاند و حتى از دور همدستى بر آتش نگرفتهاند، نباید به مسؤولیتهاى کلیدى تکیه کنند که اگر به آنجا راه پیدا کنند، چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند و حاصل همهى زحمات ملت را بر باد دهند؛ چرا که اینها هرگز عمق راه طى شده را ندیدهاند و فرق و سینهى شکافتهى نظام و ملت را به دست از خدا بىخبران مشاهده نکردهاند و از همه زجرها و غربتهاى مبارزان و التهاب و بىقرارى مجاهدان، که براى مرگ و نابودى ظلم
بیگانگان دل به دریاى بلا زدهاند، غافل و بىخبرند.» (1).
از این بیانات نورانى و جانبخش امام راحل (ره) پیداست که به آینده انقلاب اسلامى بسیار حساس و در عین حال نگران بودهاند و عمدهترین درد و داغ آن بزرگوار، فراموشى نیروهاى مخلص و جان بر کف انقلاب اسلامى و نفوذ مدعیان عافیت طلب در مصادر کلیدى نظام و ادارهى کشور بوده است. اینک وظیفهى ماست که با قدرشناسى از زحمات نیروى مخلص «بسیج و بسیجیان» آنان را به حکم شرع و عدل در جایگاه خود قرار دهیم؛ زیرا عدالت، هر چیز را در جایگاه خود قرار دادن است، و حق افراد مخلصى که هویت دینى و اجتماعى آنان با انقلاب اسلامى پیوند خورده، آن است که در حفظ دستاوردها و ارزشهایى که خود در انقلاب و جنگ تحمیلى خلق کردهاند، پیشقدم باشند و این میراث گرانبها را هیچ گاه و در هیچ زمانى، در دست نااهلان و نامحرمان نبینند.
قدر خون و جبهه را داند بسیج
انقلاب بىبسیج هیچ است هیچ
1) صحیفه نور، ج 20، ص 123.