جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بستر تکوین انگیزه‏ى دفاعى

زمان مطالعه: 4 دقیقه

آنچه که بعد از تعریف انگیزه‏ى دفاعى، دانستن و شناخت آن ضرورت دارد، منشأ و کیفیت پیدایش انگیزه‏ى دفاعى است. به عبارت دیگر، این سؤال مطرح مى‏شد که روح حماسه و شجاعت، چگونه در انسان به وجود مى‏آید؟

اصولا سه جزء تشکیل دهنده‏ى انگیزه‏ى دفاعى (اعتقاد، عشق، فداکارى(، در سایه‏ى ایمان عمیق و خالصانه به خداى متعال به وجود مى‏آید؛ زیرا یک مجاهد فى سبیل الله، در اندیشه‏ى توحیدى خود به آن جا مى‏رسد که خود را مظهر خدا و همه چیز را در محضر او مى‏بیند؛ لذا اگر این مظهر، ظهور داشته باشد یا نداشته باشد، در هر حال فارغ از محضر خدا نیست و همواره او را شهود مى‏کند. منتهى فرق مشاهده و شهود در آن است که شهید، بى‏حجاب محضر را شهود مى‏کند؛ لکن مجاهدى که شهید نشده است، از پرده‏ى مظاهر نظرانداز محضر ربوبى حق است و این همان دو جهتى است که در آیه‏ى زیر آمده است:

قل هل تربصون بنا الا احدى الحسنیین (1).

»بگو به جز از دو نیکویى (شهادت یا پیروزى) مى‏توانید بر ما انتظار برید؟»

بدین ترتیب، اعتقاد به محضر خدا، انسان را مؤمن مى‏گرداند و عشق، انسان را به

محضر خدا مى‏رساند و هنگامى که انسان عاشق محضر و شد و خود را در محضر خدا دید، حجاب تن را مى‏درد و خود را وصل به محضر مى‏گرداند؛ فلذا شجاعت و فداکارى و نترسیدن از غیر حق، لازمه‏ى روحیه‏ى بلند و خداجوى انسان مجاهد مى‏شود و فداکارى را همراه با رقص مستانه و قهقهه‏ى عارفانه، زیبنده‏ى رجعت به محضر خدا مى‏داند. امام راحل (ره) نیز درباره‏ى جوانان عاشق و خداجوى جبهه‏هاى دفاع مقدس فرمودند:

»جوانهاى ما از خدا هستند و در راه خدا فداکارى کردند و به خدا مراجعت مى‏کنند.» (2).

جلال‏الدین مولوى هم در این باره چه زیبا گفته است:

رفتن و جولان سر میدان کنند

رقص اندر خون خود مردان کنند

چون رهند از دست خود دستى زنند

چون جهند از نقص خود رقصى کنند

مطربانشان از درون دف مى‏زنند

بحرها در شورشان کف مى‏زنند

هین دهان بربند از هزل اى عمو

جز حدیث روى او چیزى مگو

یعنى راز این همه دلدادگى و هنرنمایى و حماسه‏آفرینى دیدن روى دلبر و ورود به محضر و بارگاه ربوبى اوست؛ تا جایى که خدا بر اراده و بازوان انسان مجاهد مى‏نشیند و او، مظهر قدرت خدا در خارج مى‏شود. بنابراین این جوهر مقاومت و حماسه، قدرت خداست که در وجود انسان عاشق و فداکار تجلى مى‏کند و در اولین تجلى خود، ترس و اضطراب از غیر خدا را در او از بین مى‏برد. چنانچه خداى سبحان در قرآن کریم مى‏فرماید:

فلا تهنوا و تدعوا إلى السلم و انتم الاعلون و الله معکم و لن یترکم اعمالکم (3).

»در راه دین، سستى به خود راه ندهید و داعیان صلح و دشمن جنگ افروزان باشید. شما مقام والا دارید و خدا با شماست و از اعمال شما هیچ نمى‏کاهد.» همه‏ى اقتدار و توانمندى شما مؤمنان، براى آن است که خداى متعال با شماست، و چون قدرت خدا در اعمال شما جلوه‏گر است، شکست و زبونى، در شما کارگر

نیست. امام راحل (ره(نیز با تأکید بر این مطلب فرمودند:

»این ملت را خداى تبارک و تعالى با دست عنایت خودش و با قدرت کامله‏ى خودش،قدرتمند کرد و متحول کرد به انسانهاى الهى، انسانهایى که براى خود قیام کردند و براى خدا ادامه مى‏دهند. براى خدا در جبهه‏ها جنگ مى‏کنند و براى خدا در خارج جبهه‏ها خدمت مى‏کنند.» (4).

بنابراین روح و حقیقت دفاع، تجلى قدرت خداى متعال در انسان مجاهد و مبارز است که در سایه‏ى معرفت و عشق خالصانه به خدا، آن را تحصیل مى‏کند. به عبارت دیگر، عرفان حقیقى موجد انگیزه‏ى دفاع و روحیه‏ى سلحشورى است و هر کس که شناخت و عشق او به خدا بیشتر باشد، روح حماسه و جهاد در او قویتر است؛ چنانچه مولاى موحدان على «علیه‏السلام» فرمود:

إنى و الله لو لقیتهم واحدا و هم طلاع الارض کلها، ما بالیت و لا استوحشت، و إنى فى ضلالهم الذى هم فیه و الهدى الذى انا علیه لعلى بصیرة من نفسى و یقین من ربى. (5).

»به خدا سوگند! اگر من تنها با ایشان (دشمنان) روبه رو شوم و آنان همه‏ى روى زمین را پر کرده باشند. باکى به خود راه نمى‏دهم و از آنان نمى‏هراسم. من درباره‏ى گرفتارى آنان که گمراهى است و هدایت خودم، نیک آگاهم و از جانب پروردگارم نیز یقین و باور دارم.»

به طورى که ملاحظه مى‏شود، علت خوف نداشتن مولاى متقیان على «علیه‏السلام» از دشمنان، یقین و باور قلبى او به خداست و همین امر موجب وحشت دشمنان از انسان موحد و عارف به خدا مى‏گردد؛ چنانچه امام صادق «علیه‏السلام» فرمودند:

من خاف الله اخاف الله منه کل شى‏ء و من لم یخف الله اخافه الله من کل شى‏ء (6).

»هر که از خدا بترسد، خدا همه چیز را از او بترساند و هر که از خدا نترسد، خدا او را از همه چیز بترساند.»

بدین ترتیب، موحدان مبارزى که خوف و تقواى الهى را در دل دارند، همواره دشمنان را در هول و هراس قرار مى‏دهند؛ اما در هیچ شرایطى تسلیم ارعاب دشمن نمى‏شوند؛ زیرا در سایه‏ى ایمان و عشق به خدا، ترس در وجود آنان راه پیدا نمى‏کند. امام راحل (ره(نیز در این باره فرمودند:

»ملتى که براى خدا قیام کند، از هیچ چیز نمى‏ترسد.» (7).

امام راحل (ره) شخصیت بزرگى است که قدرت الهى در وجود مبارکش تجلى کرده بود؛ به طورى که به غیر از خدا، از هیچ قدرتى خوف و هراس به خود راه نمى‏داد. امام راحل (ره(با همین روحیه، طلسم شکست‏ناپذیرى ابرقدرتها را درهم کوبید و بارقه‏ى امید وانگیزه‏ى مبارزه را در قلوب ملل تحت ستم تاباند؛ تا جایى که باید آغاز فصل نوین در روابط بین‏المللى و حضور دین در صحنه زندگى و سیاست جهانى را، مرهون اندیشه‏ى تابناک و بلند امام خمینى (ره) دانست.

ایمان قوى و عشق سرشار امام راحل (ره(، به خداى متعال، از او قدرتى ساخت که همه‏ى دشمنان اسلام و بشریت از نهیب او دچار ترس و دلهره مى‏شدند؛ گویا مضمون این کلام که: «هر کس از خدا بترسد، همه از او خواهند ترسید«، در کلام و رفتار او عینیت یافته بود و چون شیرى شرزه (8) ، به گرگان مال و جان بشریت حمله‏ور مى‏شد. مولوى در مثنوى، تمثیل زیبایى دارد و آن این که وقتى یک شیر به گله گورخرها حمله مى‏کند. تماما پراکنده مى‏شوند. شاید زور و قدرت دو گورخر براى از پاى درآوردن شیر کافى باشد؛ اما چون صفت نترسیدن از غیر، در وجود شیر ملکه شده است، موجب ترس همه‏ى جانوران با قدرت بدنى زیاد مى‏شود:

نیست جمعیت به بسیارى جسم‏

جسم را بر باد قائم دان چون اسم‏

مالک الملک است جمعیت دهد

شیر را تا بر گله‏ى گوران جهد

صد هزاران گور ده شاخ و دلیر

چون عدم باشد به پیش صول شیر (8).


1) سوره‏ى توبه، آیه‏ى 52.

2) صحیفه نور، ج 13، ص 235.

3) سوره‏ى محمد (ص(، آیه‏ى 35.

4) صحیفه نور، ج 15، ص 228.

5) نهج‏البلاغه، نامه‏ى 62.

6) اصول کافى، ج 3، ص 110.

7) صحیفه نور، ج 13، ص 29.

8) مثنوى، دفتر ششم.