دقت نظر در فرآیند رفتارى انسان، ما را به این حقیقت رهنمون مىسازد که فرهنگ، شیوهى زندگى برخاسته از اندیشه و مبانى ارزشى است. از نوع تعامل بین فرهنگ و مولفههاى سیاسى، اجتماعى و نظامى به این مهم دست یافتیم که زیر ساخت همهى رفتارهاى انسان بر دو پایهى اندیشه و مبانى ارزشى شکل گرفته است. یعنى این فرهنگ است که جهت و هویت رفتارهاى سیاسى، اقتصادى، اجتماعى و نظامى را مشخص مىسازد. به معناى دیگر، زیربنایىترین اصول حیات بشرى در همهى جلوههاى آن (اقتصاد، سیاست، اخلاق، حقوق، مسایل نظامى و دیگر تجلیات حیات) فرهنگ یک جامعه است. تفاوت جوامع و تمدنهاى مختلف، به اختلاف فرهنگهاى حاکم بر آن جوامع برمىگردد.
از آنجا که قدرت ملى و اقتدار یک حکومت، به تعامل هم افزایى بین مولفههاى تشکیل دهندهى آن – مولفههاى سیاسى، اقتصادى، نظامى و اجتماعى – بستگى داشته و شدت و ضعف آن نیز به شدت و ضعف مبانى فکرى و ارزشى آنها باز مىگردد، به این نتیجه دست یافتیم که کیفیت و میزان قدرت ملى با میزان قوت و ضعف این مبانى نسبت مستقیم دارد.
با پىریزى یک مدل مفهومى بر اساس دیدگاه حضرت على (ع) و شیوهى زمامدارى ایشان، به نتایج زیر دست یافتیم:
1- دادههاى جمع آورى شده در جدول و نمودار شمارهى 1 از بخش سوم ما را به این واقعیت مىرساند که 69 درصد سخنان حضرت (ع) تاکید بر موضوعات فرهنگى و مسایل مربوط به آن دارد.
2- دادههاى جمع آورى شده در جدول و نمودار شمارهى 2 همان بخش ما را به این مطلب رهنمون مىسازد که موضوعات ارزشى از میان سایر موضوعهاى فرهنگى از اولویت بیشترى برخوردار بوده و حدود 41/3 درصد سخنان حضرت (ع) را به خود اختصاص داده است. مسایل فکرى و اندیشهاى با 38 درصد و مسایل هنجارى با 21/7 درصد در اولویتهاى بعدى قرار مىگیرند.
3- مسائل ارزشى طرح شده در مقولهى ارزشى مولفهى فرهنگى در جدول و نمودار شمارهى 3 بخش سوم گویاى این مطلب است که واقعنگرى 33 درصد، حق مدارى 22 درصد، کمال جویى 17 درصد، خدامحورى 18 درصد و انسان مدارى 13 درصد موضوعات فرهنگى را به خود اختصاص داده است.
4- مسایل طرح شده در جدول شمارهى 3، همان مبانى فرهنگى است که در تمام رفتارهاى حضرت (ع) متبلور شده و به آنها هویت بخشیده است. به عبارتى، اینها مبانى، ملاکها و مناطهایى هستند که اعتبار و صحت و سقم رفتارهاى حضرت (ع) در مولفههاى چهارگانهى قدرت ملى بدانها سنجیده شده و سیاستها و خط مشىهاى مولفههاى فوق بر اساس آنها استخراج گردیدهاند.
5- مبانى استراتژى فرهنگى که هویت بخش سایر راهبردهاى رفتارى حضرت (ع) بوده است، به ترتیب اولویت بر اساس درصد فراوانى؛ عبارتند از:
واقعنگرى، حق مدارى، کمال جویى، خدا محورى و انسان مدارى.
نتایج 1 و 2، این حقیقت را در پیش روى ما قرار مىدهد که در منظر امیرالمؤمنین على (ع) مولفهى فرهنگى در میان سایر مولفههاى قدرت ملى محور اصلى بوده و از اولویت خاصى برخوردار است. موضوعات فرهنگى به طور آشکارى در تمام فعالیتهاى فردى و اجتماعى سایه افکنده و سمت و سو، هویت و صبغهى آنها را مشخص مىسازد. قرار گرفتن مسایل علمى و توجه به مبانى فکرى در اولویت بعدى، تأییدى است بر تحلیل چگونگى شکل گیرى رفتار انسان، که در بخش اول به تفصیل مورد بحث قرار گرفت.
چگونگى ظهور این معنى و نحوهى ارتباط منطقى بین فرهنگ و مبانى آن در سایر مولفهها در بخش دوم به تصویر کشیده شد.
نتیجهى 3 و 4 به این مهم مىپردازد که معیار و محور اصلى رفتارهاى جمعى و فردى حضرت (ع(، مبانى ارزشى بوده است. عناصرى که این مبانى را شکل مىدهند در پنج مقولهى واقع گرایى، حق مدارى، کمال جویى، خدا محورى و انسان مدارى قرار مىگیرند. این مقولهها بر پایهى توضیحاتى که در بخش چهارم ارایه گردید، به صورت طولى مؤید یکدیگر بوده و اعتبار رتبى و ارزش جایگاه هر یک، به واسطهى ارتباط وجودى است که بین آنها برقرار مىباشد.
بنابراین، مدل مفهومى فوق به صورت زیر تکمیل خواهد شد: