تجزیه و تحلیل اهداف و مقاصد سیاسی (1) عراق از تجاوز به ایران و بازبینی آن پس از گذشت 19 سال از آغاز جنگ، تا اندازهای ماهیت این اقدام و علل وقوع آن را آشکار میکند و در عین حال، میتوان به عنوان یک شاخص مناسب برای ارزیابی پیروزی یا شکست عراق پس از تهاجم اولیه به ایران، مورد بهرهبرداری قرار گیرد. بررسی این مهم بنا به دلایلی چندان آسان نیست؛ پیچیدگی و دشواری این مسئله متأثر از ملاحظات گوناگونی است که مهمترین آن، عدم دستیابی به محتوای مذاکرات انجام شده در درون سازمان حکومتی عراق و عدم آگاهی از علت تصمیمگیری رهبران این کشور برای حمله به ایران میباشد. علاوه بر این تداوم حیات نظام سیاسی حاکم بر عراق و حضور مقتدرانه صدام در رأس هرم قدرت، و همچنین، عدم انعقاد قرارداد صلح بین ایران و عراق، بخش مهمی از موانع موجود در بررسی «علل وقوع جنگ» را تشکیل میدهد که به سهولت برطرف نخواهد شد.
گذشته از این مشکلات، برای آگاهی از ساز و کارهای تصمیمگیری عراق و اهداف سیاسی – نظامی این کشور برای تجاوز به ایران، میتوان «درک عراق از وضعیت سیاسی – نظامی ایران و منطقه» پس از سرنگونی شاه و پیروزی انقلاب اسلامی و بازتاب آن در اظهارات مقامات رسمی حکومت عراق را مورد توجه و شناسایی قرار داد.
سالهای بعد، انتشار برخی از اخبار دربارهی نشستهای محرمانه سراسر دولت عراق تا اندازهای اهداف آنها را آشکار ساخت. روزنامه کریستین ساینس مانیتور بر اساس اطلاعات به
دست آمده از جلسات محرمانه بین سران حزب بعث که منجر به صدور بخشنامهای شد و به دست محافل خبری در بیروت افتاد، مینویسد:
»با فرو ریختن نظام شاهنشاهی و در هم پاشیدن ارتش و تأسیسات اصلی آن، ایران قادر به اجرای نقشی که تاکنون به عهده داشت، نخواهد بود، بنابراین تنها کشوری که میتواند با استفاده از این موقعیت خلاء ایجاد شده را پر کند و در مورد مسائل امنیت خلیج (فارس) نقش اساسی ایفا کند، عراق است و این کار باید با برنامهریزی، دقت، سرعت و مداومت کامل انجام گیرد.«
این روزنامه در گزارش خود درباره حل مشکل ژئوپلتیک عراق میافزاید:
»به عقیده حب بعث برای ایجاد یک موقعیت ژئوپلتیک جدید به وسیله عراق، زمینه از هر جهت فراهم است. لذا به منظور «تأمین» این موقعیت جدید توسط دنیای غرب، حمله نظامی[علیه]ایران با وارد آمدن یک ضربه مؤثر که بنا به ارزیابی آنها به شکست ایران منتهی شود، لازم است.«(2).
طارق عزیز نیز چهار ماه قبل از آغاز تهاجم عراق به ایران، طی مقالهای که در روزنامه کویتی الوطن به چاپ رسید، وضعیت حاکم بر ایران را چنین ترسیم کرد:
»1- تشتت نیروهای نظامی؛ 2-[تعدد]مراکز تصمیمگیری و وجود اختلاف میان رهبران سیاسی و مذهبی که هر کدام به یکدیگر اتهاماتی نسبت میدهند؛ 3- کشمکشهایی میان اقلیتها و رهبران حاکم و عدم توانایی در حل مشکلات آنها؛ 4- وجود هرج و مرج و ناامنی؛ 5- توقف[فعالیت]کارخانههای تولیدی، تزلزل اقتصادی، افزایش افراد بیکار و نبودن بسیاری از مواد غذایی در بازار؛ 6- آشفتگی[سیاست خارجی ایران]در روابط خود با کشورهای منطقه و جهان.«(3).
مواضع عراقیها در این مقطع از جنگ به دلیل شرایط منطقهای و بینالمللی و اوضاع سیاسی – نظامی حاکم بر ایران به دو مرحله کلی قابل تقسیم است:
در مرحله نخست (فروردین 1359(، به موازات تشدید درگیریهای سیاسی در داخل کشور و همچنین تشدید خصومت میان ایران و امریکا و اعلام قطع رابطه امریکا با ایران، صدام بر آمادگی عراق برای حل تمام اختلافات خود با ایران با استفاده از زور تأکید کرد.(4) عراقیها همچنین ضمن تأکید بر خروج ایران از جزایر سه گانه (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی) و عربی بودن آنها، با مسلح کردن عناصر ضد انقلاب در خوزستان، عملا مفهوم تجزیه خوزستان را مطرح کردند. در این مرحله، به نظر میرسید، دولت عراق بیشتر در پی
کسب موافقت و حمایت امریکا و ارتجاع منطقه برای تجاوز به ایران بود؛ چنان که در همین روند، عراقیها در کودتای نوژه که عناصر ضد انقلاب ارتشی و سلطنت طلب آن را سازماندهی کرده و از حمایت امریکا، مصر و عربستان نیز برخوردار بودند، مشارکت کردند.
در مرحله دوم (زمستان 1360(؛ به موازات درگیریهای سیاسی در داخل کشور با محوریت بنیصدر و حضور فعال منافقین و چپهای امریکایی و تبدیل آن به درگیری نظامی همراه با انفجار مراکز حساس، ترور شخصیتهای برجسته انقلاب و همچنین آغاز روند آزاد سازی مناطق اشغالی با اجرای عملیات ثامن الائمه (ع) و عملیات طریقالقدس، عراقیها با نگرانی نسبت به روند جدید، تجزیه ایران را به پنج منطقه به بهانهی حمایت از خلق عرب! و خلق بلوچ! مورد تأکید قرار دادند و نیز آمادگی خود را برای پشتیبانی از گروهکهای سیاسی و اعطای پناهندگی به آنها اعلام کردند.
به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که با پیروزی انقلاب اسلامی (5) بنای استراتژی امریکا که بر دو ستون ایران و عربستان بنا شده بود، فرو ریخت. (6). نتایج ناشی از پیدایش این وضعیت به همان میزان که برای امریکا و غرب زیانآور و برای کشورهای منطقه موجب نگرانی و وحشت بود، برای عراق فرصت مناسبی بود تا با تشدید خصومت علیه ایران و فراهم سازی زمینه لازم برای اقدام نظامی علیه آن و نابودی انقلاب اسلامی و سرنگون کردن نظام جمهوری اسلامی (7) ضمن تأمین منافع آمریکا و غرب و ارتجاع منطقه، مشکل ژئوپلتیک خود را از طریق توسعه سواحل دریایی در شمال خلیج فارس، حل کند. موفقیت عراق در این مرحله میتوانست خلاء قدرت را در منطقه پر کرده و با توجه به تسلط بر ذخایر نفت منطقه
و موقعیت برتر نظامی، رهبری جهان غرب را به دست گیرد.(8) سردار محسن رضایی درباره مقاصد سیاسی عراق میگوید:
»عراق با همسو کردن منافع خود با امریکا، سعی در پر کردن خلاء قدرت در منطقه را داشت. در ضمن بعضی از منافعی را هم که به طور تاریخی در پی کسب آن بود، دنبال میکرد، مانند[تسلط بر]اروند رود، توسعه سواحل در خلیج فارس، سلطه دریایی بیشتر در شمال خلیج فارس و افزایش نقش سیاستگذاری در منطقه و این که از نظر سیاسی بتواند در سرنوشت کشورهای عربی نقش بیشتری داشته باشد.«(9).
میتوان گفت، دولت عراق در اولویت نخست، در اندیشه اشغال بخشی از خوزستان به ویژه مناطق نفت خیر آن و نیز لغو قرار داد 1975 میلادی الجزایر بود. رهبران عراق میپنداشتند که با تجزیه استان خوزستان، براندازی نظام نوپای جمهوری اسلامی آسان خواهد شد. (10) بعدها، آیت الله خامنهای در مراسم گشایش کنفرانس بینالمللی تجاوز و دفاع که پس از پذیرش قطع نامه 598، در تهران برگزار شد، در این زمینه فرمودند:
»این جنگ علیه انقلاب ایران و به منظور واژگون ساختن نظام انقلابی ایران و از بین بردن انقلاب اسلامی سازماندهی شد.«(11).
بنابر شواهد و قراین موجود، عراق در آغاز سال 1359 (یعنی 13 ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی) از آمادگی لازم برای حمله به ایران و تأمین مقاصد سیاسی خود، برخوردار بود، ولی برای این اقدام نیاز به موافقت امریکا داشت که تأمین نشده بود.
چنانچه در فروردین 1359 و پس از قطع رابطه امریکا با ایران،عراق آمادگی خود را برای تهاجم نظامی به ایران اعلام کرد لیکن عدم موافقت امریکا مانع از اجرای آن شد.(12).
در این روند اجرای عملیات هوایی امریکاییها در صحرای طبس به قصد آزادی گروگانهای سفارتخانه، عراقیها را در خصوص تشدید خصومت امریکا بر ضد ایران و احتمال اقدام نظامی به نتیجه رساند. (13) در ادامه چنین وضعیتی شکست عناصر نفوذی
ضد انقلاب در ارتش – در کودتای نوژه در تیر ماه 1359 – (14) نیز انگیزه دیگری بود تا شمارش معکوس برای آغاز تهاجم عراق به ایران آغاز شود. گزارش نشریه فیگارو از ملاقات برژینسکی و صدام برای توضیح میزان همسویی امریکا و عراق و نقش امریکاییها در حمایت، تشویق و ترغیب عراق برای تجاوز به ایران در این زمینه بسیار گویا است:
»جریان جنگ ایران و عراق در واقع از ژوئن گذشته (تیر 1359(، زمانی آغاز شد که برژینسکی به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات نمود و قول داد که از صدام حسین کاملا حمایت نماید و این امر را تفهیم نمود که امریکا با آرزوی عراق در مورد شط العرب[اروند]و احتمالا برقراری یک جمهوری عربستان در این منطقه مخالفتی نخواهد کرد و بالاخره کلیه اقدامات، به کشاندن عراق به جنگ علیه ایران منجر شد. پیشبینیها چنین بود که اگر بغداد پیروز بشود، ایران بیثبات میشود و رژیم جمهوری اسلامی از میان میرود و یک دولت طرفدار غرب جای آن به قدرت میرسد و در صورتی که عراق با شکست مواجه گردد، امریکا میتواند خود را به عنوان حامی و مدافع ایران قلمداد نماید.«(15).
1) کلاوز ویتس (در گذشته به سال 1831 میلادی(، یکی از برجستهترین متفکران عرصه علوم دفاعی – نظامی با تأکید به این مفهوم که جنگ ادامه سیاست است ولی با ابزار دیگر، تسلط ضروری هدف سیاسی در جنگ بر سایر اهداف را بیان کرد. بر همین اساس، بررسی، تجزیه و تحلیل اهداف و مقاصد سیاسی عراق در آغاز بحث با هدف روشن ساختن ماهیت و ابعاد تجاوز عراق علیه ایران انجام گرفته است.
2) وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، (دفتر حقوقی، بهمن 1361(، ص 78.
3) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از خونین شهر تا خرمشهر، نوشته محمد درودیان (تهران، خرداد 1373(، ص 23.
4) پیشین، ص 20، مصاحبه صدام حسین با خبرگزاریها.
5) در نشریه بررسی استراتژیک چاپ لندن سال 81 – 1980 در مورد ریشه درگیری ایران و عراق آمده است: «آغازگر جنگ عراق بود، لیکن از لحاظ کلیتر ریشههای درگیری را باید در انقلاب ایران و ستیزهجویی بینالمللی آن و آرزوهای دیرینه صدام برای رهبری منطقه جستوجو کرد.«خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، 22 / 6 / 1360(.
6) مایکل لدین و ویلیام لوئیس در کتاب خود نوشتهاند؛ «سقوط شاه نشانه فروریختگی بنای استراتژی ما (امریکا) در خلیج فارس گردید، استراتژی که ما آن را بر قدرت اقتصادی و سیاسی عربستان سعودی و نیروهای سیاسی و نظامی ایران پایهریزی کرده بودیم. با محو رکن ایران، دیگر این استراتژی نمیتوانست ایفای نقش کند.«(هزیمت یا شکست رسوایی امریکا، ترجمه احمد سمیعی، نشر ناشر، 1362، ص 301(.
7) روزنامه ستاره سرخ چاپ مسکو در مورد تصور عراق از نتایج ناشی از شکست نظامی ایران مینویسد: «رهبران عراق که تهاجم را در سطح وسیعی آغاز نمودند، تصور میکردند با شکست نظامی، رژیم ایران نیز دوام نیافته، قطعه قطعه خواهد شد.«(بولتن سفارت جمهوری اسلامی ایران، مسکو، 8 / 8 / 1359(.
8) خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، 2 / 7 / 1359، به نقل از رادیو لندن، 1 / 7 / 1359.
9) پژوهشکده علوم دفاعی – استراتژیکی دانشگاه امام حسین (ع(، مجله «سیاست دفاعی«، شماره 15 و 16، سال چهارم، تابستان و پاییز 1375، ص 8.
10) خبرگزاری رویتر به نقل از دیپلماتهای خارجی در تهران در مورد هدف عراق چنین گزارش داد: «هدف اعلام نشده عراق در جنگ، سقوط حکومت جمهوری اسلامی ایران و تصرف منطقه نفتی خوزستان بوده است.«.
11) دبیرخانه کنفرانس بینالمللی تجاوز و دفاع، بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع، جلد اول، 1368، ص 1.
12) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، خرمشهر در جنگ طولانی، نوشته مهدی انصاری، محمد درودیان و هادی نخعی (تهران، 1375(، صص 100 – 87 و مأخذ 1، صص 20 – 19.
13) فارین افرز چاپ امریکا در مورد درک عراق از اقدام امریکا مینویسد: «… یکی کوشش گروه نجات گروگانهای امریکایی برای خارج کردن گروگانها از ایران بود. عراقیها از این اقدام چنین برداشت کردن که امریکا بار دیگر به اقدام نظامی به مراتب بزرگتری علیه ایران دست خواهد زد.«(خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، نشریه شماره 294، 17 / 10 / 1359، رادیو امریکا، 16 / 10 / 1359(.
14) شهید فکوری بعدها در نامهای به امام خمینی برای تشریح وضعیت خانوادههای معدومان کودتا و ضرورت حل معضلات آنها برای ادامه اسکان در منازل سازمانی، مطالبی را به این ترتیب نوشته است که نشان دهنده میزان حضور و پراکندگی عناصر ضد انقلابی در درون ارتش میباشد: «معدومین نیروی زمینی که اکثرا از افسران زرهی و توپخانه، لشکر گارد سابق، لشکر 92 زرهی اهواز، لشکر 16 قزوین و لشکر 64 پیاده ارومیه بودند، از تیپ نوهد و نیروی هوایی نیز در کودتا شرکت داشتهاند.«(وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، صحیفه نور: مجموعه رهنمودهای امام خمینی، جلد 14، 12 / 11/ 1359، ص 34(.
15) روزنامه انقلاب اسلامی، 17 / 9 / 1359.