جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بررسى انگیزه‏هاى شهادت طلبى شهیدان دفاع مقدس در یک نمونه آمارى‏

زمان مطالعه: 6 دقیقه

همانطوریکه در بخش نظریه‏هاى جامعه‏شناسى مطرح ساخته‏ایم نظریه‏ها، چشم اندازها و ملاکها و میزانهایى هستند که راهنماى نظرى براى عمل به حساب مى‏آیند. با توجه به جدید بودن «نظریه همبستگى معنوى» باید این دیدگاه در یک آزمون عملى و میدانى به محل کشیده مى‏شد. از آنجا که افراد اصلى جامعه آمارى یعنى شهدا در دسترس نبودند تا اطلاعات با مراجعه به آنها تکمیل شود، لذا جمع‏آورى اطلاعات از طریق روش «تحلیل محتوى«، (1) بهترین روش براى بررسى موضوع بنظر مى‏رسید.پیتراتسلندر در تعریف تحلیل محتوى مى‏نویسد: «تحلیل محتوى روشى است براى کسب اطلاعات به منظور کشف موضوعات اجتماعى که در آن از طریق تحلیل یک محتوى (متن یا تصویر) داده شده اظهار نظرهایى درباره روابط، پیدایش، منظور

فرستنده و تاثیر آن بر گیرنده و یا بر وضعیت اجتماعى انجام مى‏شود. (2).

جامعه آمارى ما وصیتنامه‏هاى صد نفر از شهداى فرهنگى (شهداى آموزش و پرورش) استان گلستان و مازندران است که بطور داوطلبانه به جبهه‏هاى جنگ شتافته‏اند.

در این جا لازم است درباره وصیتنامه توضیح بیشترى داده شود.

وصیت‏نامه از سنت‏هاى موکد، در فرهنگ اسلامى است و مطالعه در قرآن، سنت و سیره بزرگان دینى و اجتماعى نشان مى‏دهد که آنها براى وصیت اهمیت زیادى قائل بوده‏اند. (3).

در رساله‏هاى عملیه مراجع تقلید و نیز در عرف جامعه قبل از انقلاب اسلامى، در احکام وصیت بیشتر به مسائل اقتصادى و مالى پرداخته مى‏شد ولى عده‏اى همواره در ابتداى وصیت‏نامه به اعتقادات خود در زمینه دین و مذهب اشاره مى‏کردند. البته بسیارى از بزرگان دینى و اجتماعى و سیاسى در وصیتنامه‏ها به مسائل مهمى توجه نموده‏اند. سالار شهیدان در وصیت‏نامه خود، که خطاب به محمد حنفیه برادر خود نوشته است، انگیزه‏هاى قیام و شهادت طلبى خود را بیان نموده‏اند. یا امام خمینى (ره) در وصیتنامه الهى، سیاسى خود به بسیارى از مسائل مهم و مبتلا به جهان اسلام و مسائل داخلى اشاره نموده‏اند. در جریان انقلاب اسلامى ایران به ویژه در دفاع مقدس شکل وصیت‏نامه‏ها تغییر اساسى و محتوایى یافت. رزمندگان اسلام در وصیتنامه‏ها که در واقع عصاره باورها و انگیزه‏ها و ارزشها و اعتقادات آنها بود به مسائل اعتقادى، سیاسى، فرهنگى، اجتماعى و… نیز توجه نموده‏اند.

رزمندگان معمولا وصیتنامه‏ها را به خانواده‏ها و پایگاه بسیج، تعاون یگان رزم، تحویل مى‏دادند و یا در دفترچه‏هاى مخصوص مى‏نوشتند و درون وسایل شخصى قرار مى‏دادند. بعد از شهادت نیز وصیتنامه‏ها در تشییع جنازه و مراسم یادبود شهدا قرائت مى‏گردید و نسخه‏هایى از آن تکثیر و پخش مى‏شد و چند نسخه نیز در پرونده شهدا در بنیاد شهید انقلاب اسلامى بایگانى مى‏شد. یکى از مهمترین مسائل تحلیل محتوى آنست که ابتدا از صحت و سقم متن مورد مطالعه اطمینان حاصل آید. ما این اطمینان را

از چند نظر بدست آورده‏ایم. سئوال اول این است که آیا واقعا این وصیتنامه‏ها را شهیدان خودشان نوشته‏اند؟ پاسخ آن است که وصیتنامه شهدا در عرف جامعه ما آنقدر ارزشمند است که تا حد یک سند نسبتا رسمى در پرونده شهدا بایگانى مى‏شود و تحریف و یا از بین بردن آن از نظر اخلاقى و قانونى کارى مطرود و مذموم است و ما نیز صحت آنرا از طریق خانواده‏ها و دوستان آنها و مراکز بنیاد شهید بررسى کرده‏ایم. سئوال دیگر این است که آیا این وصیتنامه‏ها کپى شده از جایى نیست و یا امکان ندارد شهدا فرازهایى از آنرا با الهام از متن دیگرى نوشته باشند؟ پاسخ آنست که چنین موضوعى درباره افراد جامعه آمارى ما، که انسانهایى فرهیخته، و از بلوغ فکرى بالایى برخوردار بوده‏اند، سندیت ندارد. در ثانى اگر هم به فرازهایى از گفته‏ها و نوشته‏هاى بزرگان دینى و اجتماعى استناد کرده باشند، باز هم از اهمیت موضوع نمى‏کاهد چرا که بیانگر تعهد و اعتقادشان به ارزشهاى دینى و یا ارزشهاى رهبران اجتماعى است.

روشى که ما در تحلیل محتوى برگزیده‏ایم، تحلیل محتواى توصیفى است. در این روش یکى از اساسى‏ترین کارها انتخاب واحد تحلیل است. همانطوریکه قبلا مطرح شد واحد تحلیل ما «متن یک وصیتنامه» است. البته با توجه به اینکه صفحات وصیتنامه‏ها و تعداد کلمات آنها متنوع و متعدد بوده‏اند، هر 100 کلمه را به عنوان واحد تحلیل به حساب آوردیم و همه وصیتنامه‏ها را براساس آن استاندارد کرده‏ایم. بنابراین با توجه به استاندارد شدن تعداد کلمات وصیت‏نامه‏ها، فراوانى بدست آمده از شاخص‏ها هر مقوله رقم واقعى‏ترى را نشان مى‏دهد. همانطوریکه در «نظریه همبستگى معنوى» مطرح ساخته‏ایم، شهادت طلبى برآیند سه فاکتور اساسى است 1- انگیزه‏هاى معنوى 2- ارزشهاى متعالى 3- آموزه‏هاى دینى و قدر مشترک این برآیند نیز سه متغیر اساسى است: 1- خداخواهى 2- دگرخواهى 3- خودیابى.

کار دیگر ما در این تحقیق این بود که براى این متغیرها با توجه به جامعه آمارى خود مقولاتى بسازیم. این شاخص‏هایى که با توجه به مطالعات نظرى و نیز مطالعه اولیه در وصیت‏نامه‏ها بدست آمده‏اند، عبارتند از: 1- مقولات عشق به خدا، پیروى از قرآن و اطاعت از ولایت براى متغیر خداخواهى 2- مقولات وطن دوستى، دفاع از انقلاب، و نوع دوستى براى متغیر دگرخواهى 3- مقولات عدم وابستگى به نیازهاى پست، احساس تکلیف، زیباگرایى، حقیقت طلبى، میل به جاودانگى براى متغیر خودیابى.براى هر مقوله نیز واحدهاى ثبت و شاخصهایى در نظر گرفته شد که تعداد فراوانى آن

شاخصها، بیانگر امتیاز آن مقوله است. واحدهاى ثبت در واقع همان واژه‏ها و عباراتى هستند که با توجه به مقولات تعیین شده، مشخص گردیده‏اند. بعنوان مثال چند واحد ثبت و شاخصى که براى مقوله عشق به خدا در متغیر خداخواهى در نظر گرفته‏ایم، اشاره مى‏کنیم.

متغیر: خداخواهى، مقوله: عشق به خدا، واحدهاى ثبت (شاخص‏ها(: شور الهى – عشق به خدا – فى سبیل الله – نظر به وجه‏الله – عشق یار – شوق دلدار – اطاعت از خدا – لقاى جانان – وصال محبوب – حب الهى – لقاءالله – فناى الهى – رضاى خداوند – براى خدا در راه خدا

اکنون به بررسى نتایج بدست آمده از این تحقیق مى‏پردازیم:

بررسى انگیزه‏هاى شهیدان این جامعه آمارى بیانگر این موضوع است که این شهیدان به خاطر ناامیدى و فرار از مشکلات زندگى به استقبال مرگ نرفته بودند و مجبور نبوند که خود را فدا کنند. از نظر آنها شهادت طلبى به هلاکت افکندن خود نبود بلکه انتخاب یک مرگ برتر و زندگى جدید و دروازه‏اى به سوى رستگارى بود.

آنکه مردن پیش جانش تهلکه است‏

امر لاتلقوا بگیرد او بدست‏

آنکه مردن پیش او شد فتح باب‏

سارعوا آید مر او را در خطاب‏

آنان از دنیا فرار نکرده بودند و از آن هراسى نداشتند و آنها به آخر خط نرسیده بودند. هنر بزرگشان این بود که در عین قبول واقعیت حیات و زندگى در دنیا و بهره‏ورى از لذات مشروع آن در حد اعتدال، به دنیا وابسته نبودند. آنها دنیا را قرارگاه نمى‏دانستند بلکه آنرا مرحله‏اى از حیات مى‏پنداشتند که باید از طریق آن، به حیات جاودانه و برتر رسید. شهادت اگر چه براى آنها یک درجه و یک مقام متعالى در دنیا و آخرت بود اما انگیزه اساسى آنها رسیدن به رضوان الهى بود. آنها هم با اختیار و انتخاب و تعقل به سوى شهادت رفته بودند. و هم در مراحلى از عرفان متعالى بودند. در جهان‏بینى این شهیدان توجه به خداوند و جامعه و خودیابى بسیار پرارزش است. از آنجا که خداخواهى و دگرخواهى و خودیابى انگیزه‏هاى اصلى شهادت طلبى هستند، مى‏توان گفت آنچه که باعث مى‏شود افرادى نسبت به شهادت طلبى – با توجه به آن مفهومى که ما معتقدیم – بى‏اعتنا شوند، عبارتند از: دورى از خدا یعنى خدا فراموشى، از خودبیگانگى یا خودفراموشى و بى‏توجهى به اجتماع یا جامعه فراموشى و بى‏تفاوتى به

سرنوشت آن. بطور کلى آنچه که باعث مى‏شود افراد براى آن جانبازى کنند، ایمان و اعتقاد به یک حقیقت مطلق است. این حقیقت مطلق در نظر عده‏اى ممکن است لیبرالیسم، دموکراسى، آزادى، عدالت، ملیت و علم و… باشد اما در منظر شهداى جامعه آمارى مفروض، حقیقت مطلق خداست و لذا حرکات و سکنات او اساسا با این حقیقت مطلق مرتبط است.

این عشق به خداست که باید منشأ بسیج نظامى، سیاسى، فرهنگى، اقتصادى،… قرار گیرد. اگر آنها به عدالت، آزادى، وطن‏دوستى و نوعدوستى ابراز علاقه نموده‏اند. بخاطر اینست که خداوند به آنها فرمان داده است و جستجو در فطرت پاک انسانى نیز موید آنهاست، چرا که انسان به فطرت الهى سرشته است. اعتقاد این شهیدان به «احدى الحسنین» به آنها در طریق حق، بینشى عطا کرده بود که هم پیروزى در میدان جنگ و هم شهادت در طریق خدا را نیکو و زیبا مى‏دانستند. حیات و ممات از نظر این شهیدان یک جریان پیوسته و هماهنگ بود. آنها فقط به ظاهر حیات و زندگى دنیا توجه نداشتند. (4).

شهیدان این جامعه آمارى زندگى دنیوى و حیات اخروى را در ارتباط با یکدیگر مى‏دیدند. همچنین در بسیارى از وصیتنامه‏هاى آنان قید شده است که آنها شهادت را از روى آگاهى و بصیرت و اختیار و بطور آگاهانه انتخاب کرده‏اند. اگر چه آنان معمولا وصیتنامه‏هایشان را در شرائط اضطرارى و شبهاى عملیات مى‏نوشتند و لذا فرصت کافى براى نوشتن همه انگیزه‏ها و اهداف خود را نداشتند اما همین مقدار هم که نوشته‏اند، مبین بسیارى از حقایق است. انگیزه‏هاى آنان در واقع انگیزه‏هاى مربوط به «انسان کامل» است. انسان کامل انسانى است که در همه ابعاد انسانى بطور متعادل رشد کرده باشد. انسان کامل در جستجوى سرچشمه کمال یعنى خداوند متعال است. او مى‏کوشد که صفات خود را با صفات جلال و جمال الهى مطابقت نماید. انسان کامل نمى‏تواند از خلق خدا و سرنوشت او غافل بماند. چرا که همه خلق را نهال خداوند مى‏داند و لذا او «دگرخواه» نیز هست. این انسان آرمانى نمى‏تواند از تکامل خود غافل بماند لذا او بدنبال «خودیابى» است. خداخواهى و دگرخواهى و خودیابى سه انگیزه اساسى و مهم از یک سرچشمه هستند. بدون شک هر کس خدا را بشناسد خود را هم مى‏تواند بشناسد. هر کس که خود واقعى را بشناسد، خدا را هم خواهد شناخت.


1) Content Analysis.

2) روشهاى تجربى تحقیق اجتماعى، پتیراتسلندر، ترجمه بیژن کاظم‏زاده، ص 68.

3) قرآن مجید در آیه 180 سوره بقره مى‏فرماید: کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیر الوصیه. یعنى وصیت کردن به هنگام مرگ به شما مقرر شده است. در تعابیر ائمه نیز آمده است که کسى که بدون وصیت بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است و یا اینکه هنگامى که مومن مى‏خوابد باید وصیتنامه‏اش بالاى سرش باشد.

4) درباره آنان که فقط به ظاهر دنیا توجه دارند و از آخرت غافلند قرآن کریم در آیه 7 سوره روم مى‏فرماید: یعلمون ظاهرا من الحیاة الدنیا و هم عن الاخرة هم غافلون.