– بحث دربارهی راهکار سلاحهای هستهای در ایران از گسترش زیادی برخوردار نیست. به علاوه، موضوع این بحث، محفوظ داشتن یک راهکار هستهای برای خود است، نه در مورد برنامههای موجود سلاحهای هستهای. البته، علت این امر آن نیست که بحث درباره برنامه جاری هستهای – در صورتی که چنین برنامهای وجود داشته باشد – همچنان به صورت تابو باقی مانده است. نحوهی انجام بحث مبتنی بر فرضی است که بیشتر بازیگران عرصهی عمومی در ایران به شدت به آن معتقدند و آن عبارت است از این که دست کم در حال حاضر، در ایران تصمیمی برای تعقیب راهکار هستهای گرفته نشده است، صرفنظر از این که پیش از این چنین راهکاری مورد توجه بوده است یا خیر.
– درک این بحث عمومی با وجود محدود بودن آن، مهم است، زیرا نه تنها دربارهی افکار و عقاید مختلفی که در این زمینه در جامعه ایران وجود دارد
سرنخهایی به دست ما میدهد، بلکه راهکارهایی را که پیش روی رهبران کنونی و آتی ایران قرار دارد، روشن میسازد.
– این بحث، به همان اندازه که به محفوظ نگه داشتن راهکار هستهای میپردازد، به سیاست خارجی ایران نیز توجه نشان میدهد. همچنین از دیگر موضوعات این بحث، فرایندی است که باعث شد ایران راهکار تعقیب سلاحهای هستهای و آزمایش آنها را آشکارا رها کند و موضوع دیگر، هزینهها و منافع این انتخاب است.
– هواداران حفظ راهکار هستهای، براساس آنچه که آن را مقتضیات درک واقعگرایانه از روابط بین الملل میدانند، از این راهکار حمایت میکنند. به عقیده این عده، بالا بردن جایگاه، احتمال تحرک اجتماعی و افزایش قدرت چانهزنی در سطح منطقهای برخی از ثمرات این راهکار است.
– مخالفان حفظ راهکار هستهای، دلیل اعتراض خود را به این راهکار، نگرانی از واکنشهای بین المللی بیان میکنند. که به نظر آنها، این راهکار امنیت ایران را بیش از پیش به مخاطره میاندازد.
– منتقدین ادامهی پایبندی ایران به معاهدات بین المللی، معتقدند که تصمیم ایران بازتاب عدم درک وزارت امور خارجه از روابط بین الملل و نقش چانهزنی در مذاکرات بین المللی و همچنین به دلیل عدم مهارت مذاکره کنندگان ایرانی در هنر چانهزنی است.
– هواداران معاهدات بین المللی، از پیوستن ایران به این معاهدات بر پایه دلایل مصلحت گرایانه حمایت میکنند و به ویژه چنین استدلال میکنند که ایران چاره دیگری جز پیوستن به این معاهدات ندارد. با توجه به خطراتی که عدم پیوستن به آنها در بر دارد، آنان استدلال میکنند که در این مقطع، تنها تضمین امنیتی برای ایران، بهبود روابط بین المللی میباشد. به این دلیل، آنها از اظهارات و رفتار بی ملاحظهی وزارت خارجه که گمان میرود متناقض با تعهدات بینالمللی ایران باشد، انتقاد
میکنند.
خلاصه این که، منتقدان مسائل هستهای در هر دو جناح سیاسی ایران، سرانجام نهایتا بردو ضعف مشهود سیاست خارجی ایران تأکید میکنند: عدم انسجام و نبود دانش و مهارت مذاکره. این دو انتقاد را میتوان تا آنجا که در زمینهی فرایند متفرق سیاست خارجی که سیاستمداران و مذاکره کنندگان فاقد مهارتهای مهم، هدایت میکنند و دارای همگرایی هستند، مکمل یکدیگر دانست.