جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اوضاع سیاسی و نظامی در آستانه‏ی عملیات

زمان مطالعه: 5 دقیقه

عملیات ثامن الائمه نخستین عملیات گسترده در مرحله جدید جنگ، پس از خلع بنی‏صدر از فرماندهی کل قوا محسوب می‏شد که نیروهای خودی در آن با شیوه‏ای نو دست به تهاجم علیه نیروهای نظامی عراق زدند.

عملیات ثامن الائمه در موقعیتی استثنایی و بحرانی طرح‏ریزی شد، زیرا اوضاع سیاسی کشور با توجه به تلاش جبهه متحد ضد انقلاب بسیار ملتهب بود. چنانکه در خرداد 1360 در پی اوج‏گیری در گیری‏های داخلی، منافقین با ورد به فاز نظامی، قیام مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی را آغاز کردند. (1) فراخوانی امام برای مقابله با این جریان، منجر به حضور گسترده و فعال مردم در صحنه انقلاب و همچنین جبهه‏های نبرد شد. گرچه بنی‏صدر همراه رجوی فرار کرد (2) ولی این امر به منزله پایان

بحران سیاسی نبود، زیرا گسترش ترور و انفجار، حوادثی چون فاجعه‏ی هفتم تیر و هشتم شهریور را به وجود آورد که این حوادث هر چند موجب تثبیت اوضاع داخلی به سود نیروهای انقلابی شد، ولی زیان‏های جبران ناپذیری را نیز بر جای نهاد و به علاوه بازتاب بسیار نامطلوبی در رسانه‏های جهان داشت. چنان که اکثر رسانه‏های جهان تا آستانه عملیات ثامن الائمه (ع) ایران را از لحاظ نظامی، ناتوان، از جنبه اقتصادی ورشکسته و از حیث سیاسی بحران‏زده ارزیابی می‏کردند. از جمله مهم‏ترین موضوعاتی که رسانه‏های خارجی به آن می‏پرداختند، چنین بود:

– بمب‏گذاری در مقر حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری در ایجاد تزلزل پایه‏های حکومتی ایران.

– برکناری بنی‏صدر و فرار او به همراه رجوی و تأثیر امنیتی آن.

– بزرگ‏نمایی تظاهرات و اغتشاشات ضد دولتی توسط گروه‏های ضد انقلاب (به خصوص سازمان مجاهدین خلق (منافقین((.

– تبلیغات گسترده مبنی بر نقض حقوق بشر در ایران.

– گزارش‏ها و تحلیل‏های متعدد درباره ناتوانی ارتش در مقابله با تهاجمات ارتش عراق.

– تبلیغات گسترده درباره وجود اختلاف سپاه با ارتش.

– دامن زدن به شایعه خرید سلاح از اسرائیل به وسیله ایران.

– تخطئه اندیشه فکری و انقلابی امام خمینی.

– ادعای ورشکستگی اقتصادی ایران.

مجله تایم در گزارشی نوشت:

»انفجار بمب در نخست‏وزیری ضربه‏ای شدید ولی نه مهلک به رژیم محاصره شده خمینی بود، اما این بمب متقاعد کننده‏ترین شاهد بر این بود که انقلاب ایران با ادامه دادن به نابودی خود ممکن است ملت را

به یک جنگ داخلی بکشاند.» (3).

مجله نیوزویک نیز عامل بمب‏گذار را از افراد درون حکومت اعلام کرد و به نقل از یک افسر امنیتی در تهران مدعی شد:

»مقامات مملکتی از این امر (انفجار) بسیار آشفته هستند زیرا تروریست‏ها توانستند به قلب رهبران امنیتی مملکت وارد شده و اعتبار رژیم را از بین ببردند. و اکنون وسوسه انگیزترین سوال برای همه این است که آیا خمینی هدف بعدی تروریست‏ها خواهد بود. چرا که فقط پرستیژ ممتاز خمینی است که هنوز کشور تجزیه شده را به صورت یکپارچه نگه داشته است.» (4).

رسانه‏های دیگر با مطرح کردن کسالت رهبر انقلاب اسلامی و همچنین ادعای گسترش اعتراضات ضد حکومتی در ایران، آن را زمینه اوج‏گیری ناامنی و سرانجام فروپاشی نظام جمهوری اسلامی تفسیر کردند. (5) مجله پانوراما چاپ ایتالیا با استناد به گزارش سرویس‏های مخفی غرب نوشت:

»صد گروه ضد حکومت اسلامی در ده استان کشور از آذربایجان گرفته تا کردستان و سیستان بلوچستان پایگاه‏های مستحکمی در اختیار دارند. آنان از پشتوانه مالی برخوردارند به طوری که پرنسس اشرف پهلوی و عراقی‏ها در همه این جنبش‏ها 50 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده‏اند… طبق محاسبات متخصصان غربی در تهران، شمارش معکوس در ایران از هم اکنون آغاز شده است و احتمال دارد درگیری بین پرزیدنت بنی‏صدر و رهبران انتگرالیست اسلامی پس از درگذشت [امام] خمینی به بروز یک واکنش غیر قابل کنترل منجر گردد. در این باره نخست مبارزات خونین بر سر کسب قدرت و سپس برخوردهای بین احزاب و… سرگرفتن حمله شدید عراق و در پایان همه اینها تجزیه خاک ایران تحقق می‏پذیرد.» (6).

برخی رسانه‏های غربی اقدامات نیروهای امنیتی ایران را در دستگیری ضد انقلابیون – که با استراتژی مبارزه مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی قصد ترور و ایجاد رعب و وحشت در جامعه داشتند – عملی

ناقض حقوق بشر اعلام نمودند و پیامد آن را وحدت بیشتر نیروهای معارض و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی پیش بینی کردند. روزنامه الاهرام مصر در این باره نوشت:

»مقامات ایرانی حملات خود را جهت دستگیری مخالفان همزمان با اجرای احکام اعدام به صورت بی‏سابقه ادامه می‏دهند. رهبران مخالفان از پاریس (بنی‏صدر و رجوی) که اعضای آن متشکل از هزاران نفر می‏باشد از مرزهای ترکیه و ایران آماده حمله همه جانبه برای سرنگونی رژیم خمینی می‏شوند.» (7).

مجله تایم نیز از قول مسعود رجوی نوشت:

»خمینی خیلی ضعیف است… 90 درصد از رهبری خمینی از بین رفته است… مردم واقعا خوشحالند و به ما (من و بنی‏صدر) تبریک می‏گفتند. ما [اکنون] در خط حمله هستیم و خمینی در خط دفاع.» (8).

و سرانجام نشریه فایننشال تایمز (چاپ انگلستان) نوشت:

»تمام این مسائل احتمالا بسیاری از مقام‏های کشورهای غربی را بر آن داشتند تا امیدوار باشند که انقلاب اسلامی رو به اضمحلال است و بر اثر جنگ‏های گروهی و آشفتگی اقتصادی، ایران تجزیه خواهد شد.» (9).

بحران داخلی که حاصل اقدامات گروه‏های ضد انقلاب با پشتیبانی رژیم عراق و غرب و امریکا بود، همراه تبلیغات گسترده‏ی رسانه‏های غربی و همچنین اوضاع نامناسب جبهه‏های جنگ و استقرار قوای دشمن در سرزمین‏های جمهوری اسلامی و عدم تحرک لازم برای بیرون راندن نیروهای مهاجم، در آستانه عملیات ثامن الائمه، موقعیت نظام جمهوری اسلامی را چنان متزلزل ترسیم کرده بود که اکثر دشمنان و حتی خیلی از غیر دشمنان، انتظار فروپاشی این نظام را می‏کشیدند.

این وضعیت ارتش عراق را نیز امیدوار کرده بود تا با ادامه استقرار نیروهای خود در شرق رودخانه کارون و محاصره آبادان در انتظار گشایشی فوق العاده برای بن‏بست جنگ باشند. این تلقی زمانی بیشتر قوت گرفت که نیروهای عراقی توانستند عملیات رزمندگان (موسوم به عملیات شهید چمران) را که در 3 / 5 / 1360 در جاده ماهشهر – آبادان با

هدف شکستن حلقه محاصره آبادان به اجرا درآمد، سرکوب کنند.

با این همه دشمن در یک غفلت استراتژیک به سر می‏برد. غفلتی که ناشی از عدم درک دشمن از خردورزی جوهری رزمندگان و فرماندهان و مؤانست بی‏بدیل آنان با یکدیگر بود و همین توانسته بود به رغم نگرانی آنان از اوضاع داخلی، مدیریت عملیات را بسیار توانمند کرده و در پیروزی عملیات‏های نیروهای انقلابی نقش بارزی ایفا کند. این ویژگی نه تنها برای دشمن ناشناخته بود، بلکه در اردوی خودی نیز تئوریزه نشده بود و برای بسیاری ملموس نبود زیرا واقعیتی بود که با انقلاب اسلامی به وجود آمده بود. این تلفیق خردورزی و روحیه شهادت طلبی نیروهایی که مرگ را به بازی گرفته و عبور از هر مانعی را ممکن ساخته بودند، عملا سبب شده بود تا آوازه‏ی شکست ناپذیری دشمن شکسته شود. اگر چه از جنبه‏ی ظاهری و معادلات نظامی و ابعاد فیزیکی آن دشمن در برتری نظامی قرار داشت و رزمندگان از این بعد در استضعاف کامل بودند، اما قدرت ناشی از دو پدیده به ظاهر متضاد و ناهمخوان «حماسه و عرفان» که بر خرد و معنویت استوار بود، چنان قدرتی را برای رزمندگان به ارمغان آورده بود که تحول در سازمان دهی نیروها و افزایش قدرت رزمی واحدهای عملیاتی برای قبول مسئولیت‏های بزرگ‏تر در عرصه نبرد را مهیا کرد.


1) آقای هاشمی رفسنجانی در این باره نوشته است: »در روز 30 خرداد که در مجلس طرح عدم کفایت سیاسی آقای بنی‏صدر در دستور بود جمعیت عظیمی از حزب‏اللهی‏ها در بیرون مجلس جمع شده بودند و خواستار سرعت کار بودند. گروهک‏های مجاهدین خلق، پیکار و رنجبران و اقلیت فدایی و… تدارک وسیعی برای ایجاد آشوب و جلوگیری از کار مجلس دیده بودند و به نحوی اعلان مبارزه مسلحانه کردند. از ساعت 4 بعدازظهر به خیابان‏ها ریختند و تخریب و قتل و غارت و آشوب را در تهران و بسیاری از شهرستان‏ها آغاز کردند.» (اکبر هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، دفتر انتشارات معارف انقلاب، 1378، ص 163 و 164(.

2) بنی‏صدر در توجیه ائتلاف خود با رجوی (رهبر سازمان مجاهدین خلق) به خبرنگار نشریه تایم گفت: «در هر مبارزه‏ای انسان به دیگران مدیون است. من به مجاهدین خلق مدیون و آنها به من مدیون هستند و همه به شهیدانی که اعدام شده‏اند، مدیون می‏باشیم… من در موقعیتی قرار دارم که معرف تمام جبهه‏های مخالفی هستم که خواستار آزادی و استقلال هستند.« (خبر گزاری پارس، نشریه گزارش‏های ویژه، 30 / 6 / 1360، ص 9)مسعود رجوی نیز در گفت‏وگو با نشریه لوموند درباره فرار خود از ایران گفت: «سفر (من و بنی‏صدر) در واقع یک سفر اجتناب‏ناپذیر بود. بیشتر به خاطر حفظ امنیت جانی من و آقای بنی‏صدر ترتیب داده شد. البته این بدان معنا نیست که موقعیت ما در ایران تضعیف شده باشد. مسئله این است که من و بنی‏صدر حاضر به قبول کوچک‏ترین ریسکی که امنیت‏مان را به خطر بیندازد، نیستیم.» (خبر گزاری پارس، نشریه گزارش‏های ویژه 29 / 6 / 1360: ص 46(.

3) خبرگزاری پارس، «نشریه‏ی گزارش‏های ویژه«، 31 / 6 / 1360، ص 8.

4) خبرگزاری پاریس، «نشریه‏ی گزارش‏های ویژه«، 29 / 6 / 1360، ص 13.

5) خبرگزاری پاریس، «نشریه‏ی گزارش‏های ویژه«، 15 / 6 / 1360، ص 22 تا 24.

6) همان، ص 24.

7) مأخذ 1، ص 71.

8) خبرگزاری پاریس، «نشریه‏ی گزارش‏های ویژه«، 22 / 6 / 1360، ص 7 و 8.

9) همان.