جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اهمیت و جایگاه فرهنگ‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

بى‏شک بالاترین و والاترین عنصرى که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسى دارد فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل مى‏دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه در بعدهاى اقتصادى، سیاسى، صنعتى و نظامى قدرتمند باشد، میان تهى خواهد بود؛ هرگاه فرهنگ جامعه‏اى وابسته به فرهنگ مخالف باشد، به ناچار دیگر ابعاد آن جامعه نیز به جانب مخالف گرایش پیدا مى‏کند و بالاخره در آن مستهلک شده و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست مى‏دهد، زیرا استقلال و موجودیت هر جامعه، از استقلال فرهنگ آن نشأت مى‏گیرد و ساده اندیشى است که گمان شود با وابستگى فرهنگى، استقلال در ابعاد دیگر یا یکى از آنها امکان پذیر است. (1).

تأکید در مورد اهتمام به ارتقاء فرهنگ جامعه و داشتن دغدغه در مورد اوضاع فرهنگى کشور، ناشى از دیدگاه اسلام در مورد مقوله‏ى فرهنگ و تأثیر تعیین کننده‏ى مسایل فرهنگى در حال و آینده‏ى جامعه است. (2).

وسعت قلمرو فرهنگ به وسعت حیات اجتماعى انسان بوده و شامل تمامى ذخایر و میراث‏هاى اندیشه (عقل نظرى) و ساخته‏هاى فکرى و دستى (عقل عملى) انسان از آغاز تا امروز است. (3) فرهنگ در کلیه‏ى شؤون زندگى افراد حکم فرماست و در پرتو آن، زندگى انسان از زندگى حیوانى متمایز مى‏گردد. (4) فرهنگ، محیط معینى است که انسان در چارچوب آن حرکت مى‏کند، الهام خود را مى‏پرورد و مقدار صلاحیت خود را براى تأثیر گذارى از طریق تبادل، سازگارى مى‏دهد. فرهنگ جوى آبى است از رنگ‏ها و نغمه‏ها و عادت‏ها و شکل‏ها و آهنگ‏ها و حرکت‏هایى که جهت گیرى و شیوه‏ى خاصى را بر زندگى انسان نقش مى‏زند، تصور او را نیرو مى‏بخشد، نبوغ او را الهام مى‏دهد و توانایى‏هاى خلاق او را مى‏پرورد. فرهنگ پیوند ارگانیک انسان و چارچوبى است که او را در بر گرفته (5) است. فرهنگ شامل الگوهاى آشکار و پنهان رفتارى است که به وسیله‏ى نمادها، اعمال و توفیقات نهادینه شده‏ى گروه‏هاى مختلف انسانى و آن چه شامل دست ساخته‏هاى انسان مى‏شود، به دست آمده و انتقال مى‏یابد. (6) فرهنگ درونمایه هر گروه، سازمان، گردهمایى و جامعه است. بنا به اصطلاح رایج امروزین: نرم افزار سخت افزار تجمعات گوناگون انسانى شناخته مى‏شود. (7).

فرهنگ، عصاره‏ى زندگى اجتماعى است و در آن تمامى افکار، اهداف،

معیارها، ارزش‏ها، فعالیت‏هاى انسان و ضوابط فردى و اجتماعى منعکس مى‏شود. به کمک فرهنگ است که انسان از جهات مختلف با مردم پیرامونش همرنگى و هماهنگى مى‏یابد و از مردم جوامع دیگر متمایز و مشخص مى‏شود. بشر به اتکاى این فرهنگ، جهان را تسخیر مى‏کند و به جاى آن که در مقابل تحریکات محیط طبیعى دستخوش تغییر شود، جهان را موافق حال خود تغییر مى‏دهد. (8).


1) امام خمینى (ره(، صحیفه‏ى نور، مؤسسه‏ى تنظیم و نشر آثار امام، جلد 15، ص 243.

2) مقام معظم رهبرى حضرت آیت‏الله خامنه‏اى، روزنامه‏ى کیهان، 2 / 9 / 79، ص 6.

3) روح الامینى، محمود، زمینه‏ى فرهنگ شناسى، ناشر عطار، 1377، ص 7.

4) ترابى، مبانى جامعه شناسى، نشر اقبال، 1341، ص 137.

5) مالک بن نبى، مشکل فرهنگ، ترجمه‏ى جواد صالحى، قلم، ص 34.

6) سلیمى، حسین، فرهنگ گرایى، 1379، ص 27.

7) بیلینگتون، روزاموند، فرهنگ و جامعه، ترجمه‏ى فریبا عزبدفترى، نشر قطره، ص 138.

8) منصورى جواد، فرهنگ استقلال، وزارت امور خارجه، چاپ سوم، 1374، ص 1.