قوه مجریه نیز در وضعیتی نامساعد، گام در مقطع زمانی خرداد تا مهر 1360 نهاد. رئیس جمهور که ریاست قوه مجریه را برعهده دارد، در آن زمان به عنصری در خدمت ضد انقلاب تبدیل شده بود و کارشکنیهای فراوانی را در مورد هیئت وزیران روا میداشت که از آن جمله مشخص نکردن وزیر برای چهار وزارتخانه حساس و مهم کشور و اختلال در امر تخصیص و هزینه نمودن بودجه دستگاههای مختلف و… را که هر کدام به تنهایی برای ساقط ساختن یک دولت کفایت میکند، را میتوان نام برد.
عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا و پیرو آن مخفی شدن وی و تصویب طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهوری بنیصدر در مجلس، در واقع دولت را مواجه با اصلاح ساختار دستگاه اجرایی در سطح مدیریتهای خود ساخته بود. برای انجام این اصلاحات، عوامل و شرایط فراوانی وجود داشت که در صورت ثابت بودن وضعیتی که از لحاظ سیاسی اجتماعی در اردیبهشت و خرداد 1360 در کشور وجود داشت، اجرای اصلاحات بسیار مشکل و طاقتفرسا مینمود. آغاز فاز نظامی و حرکت مسلحانه منافقین و گروهکهای مسلح، در
حقیقت موجبات بر هم خوردن نظم عمومی و امنیت اجتماعی را فراهم میآورد و این فضای ناامن، اصلاحات مذکور را بیش از پیش مشکلتر میساخت. اما با همه این مشکلات توانفرسا، دستگاه اجرایی کشور با اقدامات اصولی و صحیح توانست ضمن اداره جامعه، اقشار مختلف را از این بحران سهمگین به سلامت و سربلندی عبور دهد هر چند که در طی این مسیر متحمل خساراتی جان کاه گردید.
اولین گامی که قوه مجریه به صورتی کاملا مشخص جهت ورود به مرحله جدید برداشت همراهی با «حزبالله» در شهرها و مناطق مسکونی به منظور برقراری امنیت و مقابله با توطئههای گروهکها بود به طوری که آقای محمدعلی رجایی به عنوان نخست وزیر، تظاهرات نیروهای حزباللهی را مورد تأیید قرار داد. اقدام دیگر دستگاه اجرایی کشور آمادهسازی و برگزاری انتخابات دومین دوره ریاست جمهوری در روز دوم مرداد 1360 بود که علیرغم جو وحشت و ارعاب ناشی از اعمال ضد انسانی گروهکهای محارب که حتی در روز برگزاری انتخابات نیز تنی چند از رأی دهندگان و شرکت کنندگان در انتخابات را به شهادت رساندند (13 شهید) و نیز یکی از کاندیداهای انتخابات (آقای حبیبالله عسکراولادی مسلمان) را مورد سوء قصد قرار دادند، به صورتی مطلوب انجام شد و هم زمان با آن انتخابات میان دورهای مجلس اول نیز به خوبی برگزار شد و مجلس شورای اسلامی نیز صاحب نمایندگان جدید مردم شهرستانهایی شد که نمایندگانشان در جریان حوادث خرداد و تیرماه به درجه رفیع شهادت نائل شده بودند.
برقراری امنیت و سازماندهی دستگاههای اطلاعاتی، انتظامی و امنیتی جهت کنترل و برقراری آرامش در سطح کشور از اهم اموری بود که در این مقطع دستگاه اجرایی به عنوان مأموریتی همه روزه برعهده داشت و این مهم با رهنمودهای امام خمینی به صورتی مطلوب محقق شد. بدین گونه که دستگاه اجرایی صرفا کار سازماندهی مردم را برعهده گرفت و با ارائه دستور العملهایی نیروهای اطلاعاتی و انتظامی خود را در خدمت نیروهای مردمی قرار داد و همین امر موجب گردید که علاوه بر کشف خانههای تیمی
گروهکهای محارب، برخورد با سارقین حرفهای و اشرار برخی مناطق به شکلی کاملا مردمی انجام یابد.
امام مهمترین و اصلیترین وظیفه دولت و دستگاه اجرایی در آن برهه اداره جامعه و رسیدگی به وضعیت معیشت اقشار مختلف مردم بود. ترکیب مطلوب دستگاه اجرایی وقت بالاخص به هنگامی که آقای محمدعلی رجایی رئیس جمهور و حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد باهنر به عنوان نخست وزیر تعیین شده بودند، قوه مجریه را در مناسب ترین وضع جهت پیاده نمودن اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی قرار داده بود و به همین دلیل بود که علیرغم جو پر التهاب و بحرانی کشور، امام و مردم انتظار به حقی داشتند که چنین دستگاه اجرایی تمامی آنچه را که از انقلاب اسلامی متوقع است، میتوانند به مورد اجرا گذاشته و در جامعه توسط چنین نیروهای مؤمن، متعهد، انقلابی و پیرو خط امام به منصه ظهور برسد.
امام خمینی در تنها جلسهای که با رئیس جمهور و نخست وزیر (آقایان رجایی و باهنر) و کابینه ایشان داشتند، به این انتظارات چنین اشاره فرمودند:
»مطالبی که جنابعالی و آقای نخست وزیر گفتند همهاش مطالب صحیحی است و من هم امیدوارم انشاءالله که موفق بشوید در این مأموریت. لکن مردم به جای برنامه دادن عمل میخواهند. هیچ دیگر شماها عذری ندارید و ما هیچ کدام دیگر عذری نداریم. در طول این مدت هی عذرهایی بود و واقعا هم عذر بود. مردم دین خودشان را به جمهوری اسلامی تا کنون ادا کردند. به تکلیف خودشان مردم عمل کردند. اشکال در ماهاست باید ما جواب مردم را بدهیم…
مردم چون متعهد بودند و مسلم بودند و عقاید اسلامی داشتند خودشان را موظف میدانستند که کشورشان را حفظ کنند و کمک کنند به آقایان؛ حالا نوبت آقایان است که در مقابل این همه زحمتی که آنها کشیدند و محبتی که آنها کردند و فداکاری که آنها کردند حالا نوبت آقایان است که من نمیگویم جبران، آنها نکردند برای این که یک چیزی بگیرند از شما، اما وجدان اقتضای این را میکند که در همه جا کارها به نفع مملکت و به نفع اسلام و به نفع این جمعیتها و خصوصا این مستمندان که در همه کشور هستند باید همه دست به هم بدهید…
مردم هم حاضرند که وقتی یک مشکلی را دیدند برای هر یک از شما، مردم حاضرند به این که عمل بکنند نوبت، نوبت شماست که باید این دین را به این مردمی که شما را نشاندند سر این مسند، دین خودتان را عمل بکنید، ادا کنید به مردم…
اگر خدمت به مردم کردید، مقام برای شما صلاحیت دارد، خوب است و اگر نشد مقام چیزی نیست. من دعا میکنم انشاءالله خداوند شماها را موفق کند، مؤید کند و کابینهای که بـحمدالله شاید در طول تاریخ ما همچو کابینهای به این صحت و به این خوبی و با این چهرههای نورانی نداشتیم؛ حالا انشاءالله نورافشانی کنند و مردم را هم برسند بهشان و خصوصا طبقه مستضعفین را که باید به آنها رسیدگی بشود، در هر امری از امور رسیدگی بشود با حفظ موازین اسلامی و شرعی به همه امور رسیدگی بشود.» (1).
اما ضد انقلاب به این کابینه نورانی یک هفته بیشتر مهلت نداد و در 8 / 6 / 1360 با انفجار دفتر نخست وزیری و به شهادت رساندن محمدعلی رجایی و محمد جواد باهنر… بار دیگر در ظرف یک ماه دستگاه اجرایی را با مشکلی دیگر مواجه نمود. هر چند که در این مرحله نیز خیلی زود تمهیدات لازم برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به عمل آمد و مردم با چشمانی اشکبار در سوگ رئیس جمهور محبوب و مردمی و پابرهنه و نخست وزیر متعهد خویش به پای صندوقهای رأی رفتند و دستگاه اجرایی این انتخابات را نیز با وضعی مطلوب برگزار نمود و برگزاری سه انتخابات که در مجموع میبایست حدود 50 میلیون رأی قرائت و به صورتی کاملا قانونی ثبت و اعلام گردد به قدری مشکل و طاقتفرساست که بسیاری از دولتها از انجام آن در اوضاع و شرایط عادی هم عاجز میمانند و اقدام قوه مجریه جمهوری اسلامی در این رابطه با وجود اوضاع ناآرام و بحرانی داخلی و وجود جنگ تحمیلی اقدامی در خور تحسین و ستایش است و مشخص کننده این حقیقت میباشد که این امر جز با مدد الهی ممکن نبوده است.
وظیفه دیگری که طی این مقطع بر عهده دستگاه اجرایی بوده است فعالیت در زمینه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بود. وظایف محوله به دستگاه سیاست خارجی نظام هم به لحاظ کمی و هم از نظر کیفی قابل توجه بوده و فشار سنگینی را طی مقطع زمانی خرداد تا مهر 1360 متحمل گشت. از یک سو اکثر
کشورهای جهان به ویژه کشورهای وابسته به بلوک غرب، در بحبوحه درگیریهای داخلی ایران، سعی داشتند روابط سیاسی و دیپلماتیک خود با جمهوری اسلامی ایران را تا تثبیت حاکمیت در ایران فعال نسازند. از این رو وزارت امور خارجه نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از کارهایش در این دوران مقابله با جوسازیهای دیپلماتیک و مقامات رسمی کشورها و رساندن اخبار و اطلاعات صحیح به آنها بود. از سوی دیگر، به دلیل کارشکنیهای فراوانی که بنیصدر در ارتباط با وزارت خارجه اعمال کرده بود، این وزارت خانه عملا تا سقوط بنیصدر وزیر نداشت و همین مسئله موجب میشد تا عناصری که بنیصدر قبلا آنها را به پستهای حساس و کلیدی وزارت خارجه و سفارتخانههای ایران در کشورهای مختلف منصوب کرده بود و اغلب هیچ گونه تعهدی در دفاع از هویت و موجودیت انقلاب اسلامی و خط امام نداشتند، هم چنان در پستهای خود باقی بمانند و کار دستگاه سیاست خارجی نظام را مختل سازند. (2).
وظیفه مهم دیگر این دستگاه اداره و تدبیر در مسائل و جوانب خارجی مربوط به جنگ تحمیلی بود. به بیان دیگر وزارت خارجه نقش میزبانی هیئتها و شخصیتهایی را داشت که برای برقراری صلح و آتشبس میان ایران و عراق رفت و آمد میکردند و نداشتن وزیر خارجه، نقطه ضعف بزرگ «دستگاه دیپلماسی» کشور تلقی میشود. نکته محوری سیاست خارجی نظام در قبال مسئله صلح را ناباوری نسبت به حسن نیت هیئتهای رفت و آمد کننده تشکیل میداد و موضعگیریها و اعلام تصمیمات هیئتهای مذکور که غالبا جنبههای دفاع از متجاوز را رعایت میکردند، مؤید صحت این سیاست صحیح بود تا جایی که در این مقطع زمانی آقای رجایی رئیس جمهور موضع صریح و قاطع نظام را در این باره این گونه اعلام فرمود:
»به نظر ما این رفت و آمدها فرصت را برای صدام فراهم میآورد تا بتواند در سایه مذاکرات، تجاوزات خود را موجه جلوه دهد… ما سرنوشت جنگ را در میدان جنگ تعیین میکنیم.» (3).
مسئله مهم دیگری که در خصوص روابط خارجی ایران اسلامی در این مقطع اتفاق افتاد، رفع توقیف از داراییهای بلوکه شده ایران در بانکهای امریکا بود که پیرو آزادی گروگانها و به دنبال بیش از یک ماه تأخیر و تعلل امریکاییها، در 28 / 5 / 1360 روزنامه جمهوری اسلامی خبر داد که حدود یک میلیارد و 50 میلیون دلار از این داراییها به حساب ایران واریز شد. در این رابطه دستگاه سیاست خارجی کشورمان فعالیتهایی را برای رفع کارشکنیها و بهانهجوییهای طرف مقابل به انجام رساند.
به هر تقدیر، قوه مجریه طی مقطع زمانی خرداد تا مهر 1360 علیرغم تغییرات زیادی که در سطح مدیریتهایش داشت، اقدامات قابل توجهی را به انجام رساند و در چارچوب فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی گامهایی را برداشت که بسیاری از دولتها حتی در اوضاع و شرایط عادی و آرام در انجام دادن آنها ناتوان میگردند و بدیهی بود چنانچه ترکیب قوه مجریه به همان صلابت و خلوص و نورانیت مرداد 1360 حفظ میشد نظارهگر شدن تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی چندان دور از انتظار نمینمود.
1) مأخذ 23، ص 103 تا 105.
2) گذشته از این نکته که وزارت خارجه در آن زمان میبایست پاکسازی میگردید، جهتگیری سیاست خارجی نیز نسبت به دوران قبل از آن باید تغییر مینمود. سخنان مهندس میرحسین موسوی وزیر خارجه وقت که در روزنامه کیهان 31 / 4 / 1360 درج گردیده، آشکارا این تغییر جهتگیری را بیان میدارد: «در سفارت خانههای ما کار سازمان یافته و منظمی تا کنون صورت نگرفته است. اضافه میکنیم که ما نقطه ثقل فعالیتهای خود را از اروپا و آمریکا باید به افریقا و آسیا منتقل کنیم.«.
3) روزنامه اطلاعات، 17 / 5 / 1360.