جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اقدامات و عملکرد قوه قضائیه

زمان مطالعه: 4 دقیقه

قوه قضائیه در مقطع زمانی خرداد تا مهر 1360 فشار طاقت‏فرسایی را متحمل شد. البته فشارهای وارده بر این قوه، به دلیل آن که ضد انقلاب و رادیوهای بیگانه به صورتی هماهنگ بر علیه ریاست دیوان عالی کشور وقت حضرت آیت‏الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی جو روانی و تبلیغاتی گسترده‏ای به راه انداخته بود، از ماه‏ها قبل ایجاد شده و تشدید می‏گردید، اما به لحاظ وجود شخصیتی چون آیت‏الله دکتر بهشتی، این فشارها و جوسازی‏ها غالبا روی شخص ایشان متمرکز می‏شد و به بدنه قوه قضائیه انتقال نمی‏یافت و مظلومیت آقای بهشتی، ریشه در تعهد ایشان برای حفظ قداست قوه قضائیه نظام جمهوری اسلامی ایران

داشت؛ تا جایی که دیگران از امام خمینی گرفته تا دوستان دیگر ایشان به دفاع از حریم شخصیت آقای بهشتی بر می‏خاستند. مثلا امام خمینی در 21 / 7 / 1358 در دیار با اعضای دادگاه‏های انقلاب اسلامی چنین فرمودند:

»امروز هم این طور ملاحظه می‏کنید، روز تهمت است. هر کس به هر کس دلش می‏خواهد هر چه می‏گوید؛ نمی‏دانند تهمت زدن به مؤمن جزایش پیش خداست. به اشخاص متقی تهمت می‏زنند، این‏ها از یک اشخاصی ترس دارند، خوف دارند، حالا افتاده‏اند به جان یک دسته دیگر، یک نفر آدمی را که من بیست و چند سال است می‏شناسم، او پیش من درس خوانده است با من معاصر بوده است من همه چیزش را می‏دانم حالا افتاده‏اند به جان مثل دکتر بهشتی، از آقای بهشتی می‏ترسند برای این که یک فرد لایقی است و آنها نمی‏خواهند این طور افراد باشند می‏خواهند او را هتک بکنند و ساقطش بکنند. من بیست و چند سال است ایشان را از نزدیک می‏شناسم. این‏ها مردمی هستند که برای اسلام کار می‏کنند.» (1).

آیت‏الله دکتر بهشتی اهتمام فراوانی داشت که مسائل مربوط به موضع‏گیری‏های سیاسی ایشان و حزب جمهوری اسلامی با مسئولیت‏های ایشان در قوه قضائیه خلط نگردد و با سپر قرار دادن خویشتن، قوه قضائیه را از آسیب شایعات و دروغ پراکنی‏ها و جوسازی‏ها و تبلیغات سیاسی، مصون داشت. بعد از ماجرای چهاردهم اسفند 1359 و اوضاعی که بنی‏صدر، منافقین و کلا جبهه ضد انقلاب طی بهار 1360 ایجاد نمودند، دستگاه قضایی مبتنی بر شرایط پیش آمده لازم بود که تغییراتی در برنامه‏های عادی خود اعمال می‏کرد. دکتر بهشتی در پاسخ به خبرنگار روزنامه اطلاعات که درباره «امنیت قضایی» سؤال کرده بود، این گونه پاسخ فرمودند:

»امنیت قضایی به چند عامل بستگی دارد:

اولا. باید وضع کلی جامعه خوب بشود با زمینه این ناامنی در زمینه‏های اجتماعی و اخلاقی و معنوی گسترده‏تر بشود تا خود به خود زمینه تبه‏کاری و تخلفات کم‏تر بشود و امنیت بیش‏تر به دست آید.

ثانیا. دستگاه‏های مسئول یعنی دادگاه‏ها و دادسراها و قوای انتظامی که ضابط دادسراها و دادگاه‏ها هستند باید صدیقانه و از روی کمال دلسوزی و امانت عمل کنند تا امنیت قضایی به دست آید.

ثالثا. باید قوانین و مقرراتی که قبلا وجود داشته و نشان داده کارآیی لازم را برای تأمین امنیت قضایی ندارد عوض شود. ما در هر سه بخش کارهای مؤثری را شروع کرده‏ایم. در همان حد که جلو رفته‏ایم مفید واقع شده و کارها را رو به شتاب و سرعت بیش‏تر می‏یابیم؛ «امیدواریم هر چه جلوتر می‏رویم، آثار آن سریع‏تر نمایان بشود.» (2).

اما با حرکت ناجوان‏مردانه ضد انقلاب، شهید دکتر بهشتی و 72 تن از یاران انقلاب اسلامی، نتوانستند به این حرکت‏ها و اقدامات مثبت و سازنده خویش تداوم دهند و ضایعه از دست دادن فردی تشکیلاتی و مسلط هم چون شهید بهشتی، ثلمه‏ای بر پیکره قوه قضائیه و جمهوری اسلامی ایران، آن هم در آستانه ورود به مرحله‏ای از انقلاب اسلامی بود که طی آن نقش قوه قضائیه و دادگاه‏ها نقشی تعیین کننده و حساس به شمار می‏رفت. انطباق قضایی با وضعیتی که در تیر و مرداد و شهریور 1360 در سراسر ایران اسلامی وجود داشت تنها از عهده یک نهاد انقلابی مجرب ساخته بود و آنچه موفقیت این قوه را در کوران حوادث مقطع زمانی مذکور باعث گردید، ثمره تلاش‏ها و فعالیت‏های مجدانه و خالصانه یکایک نیروهای انقلابی قوه قضائیه و در رأس آنها شهید مظلوم آیت‏الله دکتر بهشتی بود. توفیق دستگاه قضایی در تابستان 1360 را پاسخ‏گویی نسبی به خواست‏های مردم می‏توان دانست؛ بدین معنی که در پی اعلام جنگ مسلحانه گروه‏های منحرف و محارب، مردم در دسته‏ها و گروه‏های مختلف هر کدام به نوعی جهت رویارویی با تظاهرات مسلحانه منافقین و… به خیابان‏ها ریخته و پس از تقدیم چندین شهید و مجروح، تعدادی از عناصر مسلح تظاهر کننده را دستگیر کرده، به مقامات ذی صلاح انتظامی و قضایی تحویل می‏دادند تا در دادگاه عادلانه به مجازات اعمال ننگین خود رسانده شوند.

از سوی دیگر، مطابق شرع انور، بازپرسان و قضات موظف به رعایت موارد متعددی در مورد محاکم مربوطه بودند و این در حالی بود که مردم سراسر کشور با حضور گسترده خویش در صحنه انقلاب، تعداد کثیری از خانه‏های تیمی گروهک‏ها را کشف و گروه گروه هواداران و عناصر وابسته به گروه‏های محارب را دستگیر و تحویل مقامات قضایی می‏دادند و در مجامعی همچون مراسم نماز جمعه فریاد می‏زدند: «منافق مسلح اعدام باید گردد.«

در چنین اوضاعی دادسراها و دادگاه‏های انقلاب اسلامی با نشان دادن قاطعیت اسلامی جو رعب و وحشتی که گروه‏ها قصد داشتند در بین مردم به وجود آورده و تشدید نمایند، به درون تشکیلات گروه‏های محارب منتقل کرده؛ به گونه‏ای که می‏توان مدعی شد موضع‏گیری‏های انفعالی گروهک‏هایی نظیر پیکار، چریک‏های فدایی خلق – اقلیت – و حتی بسیاری از رده‏های نظامی منافقین در اواسط تیرماه و در اواخر شهریور ماه 1360، ناشی از ترس و وحشتی بود که این عناصر تروریست نسبت به قاطعیت دادگاه‏های انقلاب اسلامی پیدا کرده بودند و بر اثر همین ترس و اضطراب و خوف بود که بسیاری از اقدامات ارشادی نیز برای هدایت فریب خوردگان و دست‏گیر شدگان توسط دادسراها و دادگاه‏های انقلاب اسلامی انجام می‏گرفت و گروه کثیری از زندانیانی که به جرم اقدامات مسلحانه دست‏گیر و محکوم به زندان شده بودند و در قالب جریان «توابین» از افکار و عملکرد گذشته خود نادم و پشیمان گشته و برای جبران خساراتی که به بار آورده بودند، طی مصاحبه‏های تلویزیونی و امضای طومارهای متعدد اعلام آمادگی می‏کردند. بدین ترتیب قوه قضائیه توانست طی این مقطع خدمات ارزشمندی را به انقلاب و مردم عرضه دارد.


1) بنیاد شهید انقلاب اسلامی – واحد فرهنگی، او به تنهایی یک امت بود، جلد اول، ص 10، انتشارات واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی 1361.

2) بنیاد شهید انقلاب اسلامی – واحد فرهنگی، بهشتی سید مظلوم امت، ص 814، انتشارات واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی.