با نزدیک شدن زمان عملیات و تغییر کلی در حال و هوای منطقه نبرد، دشمن به خطوط مقابل خود حساس گردید، مخصوصا به دنبال اسارت یکی از نیروهای خودی در حین شناسایی، ارتش عراق اقداماتی را به منظور تقویت خطوط پدافندی خود انجام داد که میتوانست مشکلات عمدهای در اجرای عملیات ایجاد کند. شهید «حسن باقری» در این مورد گفت:
»یکی از عناصر شناسایی که با خود مدارکی از منطقه عملیاتی به ویژه جبهه دارخوین، به همراه داشت، به اسارت نیروهای دشمن درآمد و از آن پس ما شاهد تقویت خطوط پدافندی دشمن بودیم به طوری که خطوط خود را به سه رده تأمینی تقسیم کرد. در خط اول از یک گردان مکانیزه با تعدادی تانک از تیپ 8 مکانیزه بهره جست… و در خط سوم نیز یک گردان سواره نظام زرهی مستقر نمود. لذا مجبور شدیم تا معابر دیگری را جست و جو کنیم. اما ادامه این روند (شناسایی) باعث حساسیت و هوشیاری دشمن شد، به همین لحاظ 18 روز قبل از شروع عملیات، باقی مانده گردان 3 مکانیزه را که در حمله قبلی دارخوین متلاشی شده بود و در فرصت پیش آمده، در شلمچه مجددا بازسازی کرده بود، در خاکریز رده سوم احتیاط که قویترین احتیاط به شمار میآمد، مستقر نمود. همچنین سه روز قبل از عملیات، دشمن در ادامه فعالیتهای خود، دو خاکریز تأمینی دیگر احداث و یک گروهان تانک از تیپ 8 را پشت آنها مستقر نمود. با وجود تمام تمهیدات پوششی و تأمینی دشمن در خطوط پدافندی، فرماندهان خودی هیچ تغییری را در طرح مانور ایجاد نکردند و طبق پیشبینیهای صورت گرفته، در سه محور مهیای عملیات شدند.» (1).
البته عوامل عمده دیگری نیز باعث گردید دشمن اطلاعات نسبتا جامعی در مورد محل عملیات به دست آورد. سردار رحیم صفوی این عوامل را این گونه برشمرد:
»در راستای فعالیت و آمادگی نیروها، متأسفانه به خاطر وجود عوامل نفوذی و ضعف خودی در حفاظت گفتار، و همچنین به دلیل افزایش فعالیت رزمندگان تا حدود زیادی قصد انجام عملیات در این محور برای دشمن محرز گشته بود، لذا بیش از پیش به تقویت، تحکیم و تثبیت مواضع خود اقدام نمود.» (2).
در چنین شرایطی که رزمندگان اسلام از اصل غافلگیری محروم شده بودند و دشمن خود را برای خنثی نمودن تهاجم علیه خطوط دفاعیاش آماده کرده بود، فرماندهان اسلام در حالی که نظر دشمن را براساس سوابق قبلی به جبهه ماهشهر معطوف نموده و تلاش اصلی را در جبهههای دارخوین و فیاضیه متمرکز کرده بودند، دشمن را در طرح مانور غافلگیر کرده و با استفاده از ضعف دشمن در مرکز منطقه، عملیات مؤثر را از نهر شادگان با موفقیت به انجام رساندند. همچنین، درگیر نمودن دشمن
در تمام خطوط مؤثرترین عامل در پیروزی هر یک از محورها بود. شاید بتوان گفت که هیچ کدام از محورها به صورت جداگانه نمیتوانستند حتی منطقه خود را پس از تصرف، تأمین نمایند. سردار رحیم صفوی در مورد عوامل مؤثر در خنثیسازی آمادگی عراق گفت:
»به طور اصولی آنچه موجب موفقیت ما در این عملیات شد، غافلگیری دشمن بود.در واقع دشمن فریب تصورات ذهنی پیشین خود را خورد. زیرا با توجه به حساسیت منطقه در نهر شادگان و درگیری گروههای شناسایی خودی با کمینهای دشمن، این نگرش که احتمالا اقدام و تحریکات رزمندگان دلیلی بر اجرای عملیات مجدد در این محور خواهد بود را تقویت کرد. لذا بعید میدانست از سایر محورها – به طور یکپارچه – مورد تهاجم قرار گیرد. بنابراین ضمن تمرکز قوا و تقویت محور فوق، آمادگی خود را بیش از پیش ملحوظ داشت. نکته دیگر اینکه دشمن تصور نمیکرد که ما در عملیات خود از نیروی رزمی پیاده استفاده کنیم و همواره میپنداشت، رزمندگان کما فی السابق با توجه به وضعیت زمین، از نیروی زرهی استفاده میکنند و او خواهد توانست به جهت برتری قدرت مانور، به شکار تانکهای خودی مبادرت ورزد.
مسئله سوم، اطمینان و اعتماد کاذب دشمن به موانع ایجاد کرده در جلوی خطوط اصلیاش بود. او مطمئن بود که رزمندگان به سادگی از میادین مین و سیم خاردار عبور نخواهند کرد.
اما آنچه پیرامون نحوه عمل رزمندگان جلوه مثبت و برجستهای داشت و باید آن را بازگو کنم یکی تلاش خستگی ناپذیر نیروهای پیاده برای رسیدن به مواضع دشمن بود و دیگری هدایت و رهبری خودجوش فرماندهان گردانها و گروهانها در چگونگی مقابله با دشمن بود. زیرا این نیروها به دلیل بروز اختلالاتی که در سیستم ارتباطی بین ستاد فرماندهی عملیات با فرمانده گردان (به دلیل شهادت و یا زخمی شدن آنان) پیش میآمد، گاهی ارتباطشان برای زمانی طولانی قطع میشد و سیستم هدایت هماهنگ کنندهای هم وجود نداشت که راهنماییهای لازم را انجام دهد، بنابراین کنترل و هدایت عملیات توسط فرماندهان گردانها و گروهانها انجام میپذیرفت.» (3).
سردار صفوی در جمعبندی خود از عملیات گفت:
»نهایت امر این که در یک کلمه باید بگوییم که هدایت کننده نیروها در این عملیات خدا بود.«
1) مأخذ 11.
2) مأخذ 11، ص 36.
3) مأخذ 11، ص 46.