جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اسیر کردن غیر نظامیان و نگهداری آنان در اردوگاه‏های اسیران جنگی

زمان مطالعه: 8 دقیقه

رژیم عراق در آغاز تجاوز به ایران برخلاف مقررات قرارداد چهارم ژنو هزاران تن از غیرنظامیان ایرانی را ربود و نام آنها را در اردوگاه‏های عراقی ثبت کرد. صلیب سرخ جهانی در گزارش مورخ 17 / 12 / 1362 خود می‏نویسد:

»کمیته‏ی بین‏المللی صلیب سرخ بیش از هزار اسیر غیرنظامی را در اردوگاه‏های عراقی ثبت کرده است که سالخوردگان، زنان و توقیف‏شدگان در مناطق اشغالی به دست نیروهای ارتش عراق، افرادی که به زور به خاک عراق برده شده‏اند، از آن جمله‏اند. این افراد از آغاز جنگ تاکنون در بازداشت به سر می‏برند.» (1).

از جمله‏ی این موارد می‏توان از بازداشت شهید مهندس جواد تندگویان، وزیر وقت نفت جمهوری اسلامی ایران و هیئت همراه ایشان در مناطق غیرنظامی نام برد. رژیم عراق در تاریخ 9 / 8 / 1359، یعنی چهل روز پس از آغاز جنگ تحمیلی، وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران و همراهان ایشان را که مشغول بازدید از مناطق نفتی استان خوزستان بودند، دستگیر کرد و آنها را به عنوان اسیران جنگی در تلویزیون نشان داد. اقدامات بین‏المللی هرگز نتوانست آزادی ایشان یا حتی ملاقات با وی را از طریق نمایندگان سازمان‏های بین‏المللی فراهم آورد. (2) وی سرانجام، پس از سال‏ها تحمل درد و رنج بر اثر شکنجه‏های مستمر جسمی و روحی رژیم عراق، در سلول انفرادی به شهادت رسید. یک پزشک عراقی که به دست نیروهای ایرانی اسیر شد، از قول یکی از دوستان پزشکش، که در بیمارستان الرشید بغداد به کار مشغول بوده چنین نقل کرده است:

»وزیر نفت ایران را برای عمل جراحی به آن بیمارستان آوردند. بر اثر شکنجه، طحال او ترکیده بود و اوضاع جسمی خوبی نداشت.» (3).

گفتنی است که دو تن از معاونان وزیر نفت به نام‏های مهندس سید محسن یحیوی و مهندس بوشهری، و همچنین راننده و دیگر افراد همراه وزیر نفت به مدت ده سال در اسارت رژیم عراق بودند. معاونان وزیر مدت زیادی از اسارت خود را همراه با شکنجه در زندان سپری کردند.

طبق قرارداد چهارم ژنو درباره‏ی حمایت افراد کشور در حال جنگ، دولت عراق موظف بود برای اشخاص غیرنظامی همه گونه تسهیلات را فراهم کند تا به کمیته‏ی بین‏المللی صلیب سرخ و جمعیت‏های ملی صلیب سرخ (هلال احمر) کشوری که آنجا می‏باشند و به هر سازمان دیگری که ممکن است به آنها کمک کند. مراجعه نمایند. (4) اما رژیم عراق نه تنها هیچ گونه تسهیلاتی برای نمایندگان کمیته‏ی بین‏المللی صلیب سرخ برای دیدار با وزیر نفت و (معاونان وی) فراهم نکرد، بلکه هرگز به آنها اجازه نداد تا با ایشان ملاقاتی داشته باشند؛ اقدامی که نقض آشکار مقررات قرارداد چهارم ژنو بود که طبق آن: «نمایندگان

کمیته‏ی بین‏المللی صلیب سرخ اجازه خواهند داشت به نقاطی که اشخاص مورد حمایت در آنجا قرار دارند، به ویژه محل‏های بازداشت و توقیف… بروند. همچنین، آنها (نمایندگان) حق ورود به تمامی محل‏هایی که محل اشخاص مورد حمایت هستند خواهند داشت و می‏توانند با اشخاص مزبور بدون حضور شاهد و در صورت لزوم با حضور مترجم گفت‏وگو کنند.» (5).

عمال رژیم عراق با بی‏رحمی تمام، به طرز فجیعی، وزیر نفت و معاونان وی را بارها شکنجه دادند. اظهارات همراهان وزیر نفت در سلول هم‏جوار ایشان پیش از آزادی و گفته‏ی اسیران عراقی، گواه روشنی بر این ادعاست. در حالی که قرارداد چهارم ژنو هر گونه فشار جسمانی یا معنوی درباره‏ی اشخاص مورد حمایت از جمله به منظور به دست آوردن اطلاعات از آنان یا اشخاص ثالث را ممنوع کرده است. (6) و همچنین کشورهای متعاهد (در قرارداد چهارم) هر گونه اقدامی که آلام جسمانی اشخاص مورد حمایت و یا قتل آنها را موجب بشود، صریحا، بر خود ممنوع کرده‏اند. (4) با وجود این، مأموران عراقی بارها مرتکب نقض این قرارداد شدند، در حالی که به استناد ماده‏ی 29 قرارداد چهارم ژنو، رژیم عراق مسئول رفتار عمال خود علیه اشخاص مورد حمایت این قرارداد بود.

درباره به اسارت گرفتن غیرنظامیان به اظهارات چند تن از نیروهای عراقی که به دست رزمندگان ایرانی اسیر شدند، اشاره می‏شود:

»… در جاده‏ی آبادان – اهواز، منطقه‏ای به نام دارخوین است که ما خیلی سریع آن را اشغال کردیم. بدین ترتیب، بر جاده‏ی اهواز – آبادان مسلط شدیم و تمامی خودروها و کامیون‏هایی را که از این جاده در حال عبور بودند، متوقف

می‏کردیم، افراد را به اسارت می‏گرفتیم و اموالشان را به غارت می‏بردیم. بدین ترتیب، در مدت کوتاهی توانستیم پانصد نفر از مسافران این جاده را به اسارت بگیریم.» (7) این اسیر در ادامه می‏افزاید:

»روزی نیروهای ما اتوبوسی را با حدود چهل نفر مسافر متوقف کردند. از فرمانده لشکر، سرهنگ ستاد «قدوری جابرالدوری«، دستور رسید که تنها جوان‏ها را به اسارت بگیرید و بچه‏ها را به حال خود بگذارید. اجرای این دستور امکان نداشت؛ زیرا زنان نمی‏خواستند از پسران و شوهران خود جدا شوند. گریه و زاری آنان واقعا دل‏خراش بود. ستوان یکم «عبدالعزیز غانم«، معاون فرمانده گروهان 2 (من هم در همین واحد خدمت می‏کردم(، به طرف اتوبوس رفت و یکی از مسافران را که پسر جوانی بود و به وضعیت مسافران اعتراض کرده بود، با شلیک گلوله به شهادت رساند. در این میان، مسافر دیگری هم بر اثر انحراف گلوله کشته و یک نفر دیگر هم مجروح شد. سروان عبدالوهاب صالح عبدالوهاب، فرمانده‏ی گردان ما، دستور داده بود که جنازه‏ی هیچ یک از افراد ایرانی را دفن نکنیم. سپس، مسافران اتوبوس و دیگر مسافران را به پشت جبهه بردیم.» (7).

اسیر دیگری که از تیراندازان تانک گردان مقداد، جمعی لشکر ششم عراق بود، نیز گفت: «واحد ما در کنار جاده‏ی اهواز – آبادان مستقر شد و کنترل جاده را به دست گرفت. ما مسافران خودروهای سواری را که از این جاده رفت و آمد می‏کردند یا می‏کشتیم یا اسیر می‏کردیم و به بصره می‏فرستادیم…. گاهی اتفاق می‏افتاد که سرنشینان خودرو افراد یک خانواده بودند. در این صورت، مردان را به بصره می‏فرستادیم. همچنین اگر خودرویی به فرمان ایست توجه نمی‏کرد، هدف گلوله قرار می‏گرفت و بدین ترتیب، معمولا خودرو واژگون و سرنشینان آن کشته می‏شدند.» (8).

بیانیه‏ی کمیته بین‏المللی صلیب سرخ نیز صحت چنین اظهاراتی را تأیید می‏کند. (9).

یکی دیگر از موارد به اسارت گرفتن غیرنظامیان، اسارت آقای فرزاد نیک‏بخت، مدیر کل اداره‏ی کار و امور اجتماعی استان خوزستان است، که به نحوه‏ی اسارت وی اشاره می‏شود:

»فرزاد نیک‏بخت در تاریخ 25 مهر 1359 در مراجعت از رسیدگی به وضع اداره‏ی کار سوسنگرد، به اتفاق پنج نفر دیگر به گشتی‏های عراقی برخورد و هدف شلیک گلوله قرار گرفت و با یکی از همراهانش دستگیر شد. طبق خبرها، وی تا مدتها در زندان به سر برد و جراحت‏های او، ناشی از اصابت گلوله نیز بهبود یافت، اما یکی از اسیران ایرانی آزاد شده که خود دوران اسارت ایشان را شاهد بوده است، اظهار کرد: وی پس از تحمل مدت‏ها شکنجه‏های قرون وسطایی و سه روز بی‏غذایی به شهادت رسید و خبر آن نیز منتشر شد.» (10).

کمیته‏ی بین‏المللی صلیب سرخ جهانی در بازدیدهای خود از اردوگاه‏های اسیران جنگی ایران در عراق، در گزارش‏های متعددی خبرهای به اسارت گرفتن غیرنظامیان ایرانی به دست قوای رژیم عراق را کاملا تأیید می‏کند که در اینجا به مواردی از آن اشاره می‏شود:

»طی بازدید خود از اردوگاه‏های اسیران در عراق، در اغلب اردوگاه‏ها، با تعداد درخور توجهی از اسیرانی که ادعا می‏کردند غیرنظامی‏اند و سخنان معتبری از گذشته‏ی خود ارائه می‏دادند، روبه‏رو شدیم، ضمن آنکه بسیاری از این زندانیان را افراد سالخورده با وضعیت جسمانی نامناسب تشکیل می‏دادند. تعداد دیگری از آنان نیز کشاورزان و غیرنظامیانی را شامل می‏شدند که شغل و حرفه‏ی مشخصی داشتند و غالبا در جریان درگیری‏ها، به ویژه در مناطق خرمشهر و آبادان که مدتی در تصرف عراقی‏ها قرار داشت، اسیر شده بودند… به نظر ما، ظاهرا عده‏ای از کسانی که در اردوگاه‏های اسیران در عراق نگهداری می‏شوند، لایق اسکان در اردوگاه‏های اسیران نیستند.» (11).

در گزارش دیگری آمده است: «به عقیده‏ی نمایندگان کمیته‏ی بین‏المللی صلیب سرخ، زنان و خانواده‏هایی که در اردوگاه موصل نگهداری می‏شوند و اسیرانی که به شدت بیمار یا زخمی‏اند، باید هر چه زودتر به وطن خود بازگردانده شوند.» (12).

همچنین، در گزارش دیگری یادآوری شده است:

»در تاریخ 16 تیر 1361، 74 نفر ایرانی غیرنظامی، که از محلی ناشناخته به بغداد و سپس، به اردوگاه شماره‏ی 2 موصل منتقل شده بودند، در تاریخ 29 تیر 1361 از سوی کمیته‏ی بین‏المللی صلیب سرخ ثبت‏نام شدند.» (13).

یکی از اسیران آزاد شده ایرانی نیز واقعه تأثربرانگیزی را چنین نقل کرد: روزی اتوبوس حامل انبوهی از مسافران ایرانی با مقادیری اسباب و اثاثیه منزل که به وسیله نیروهای عراقی ربوده شده بود، وارد اردوگاه اسیران ایرانی شد. تعدادی از مسافران این اتوبوس زنان، کودکان و افراد پیر بودند که موجب حیرت اسیران گردید.

کمیته‏ی بین‏المللی صلیب سرخ صحت گزارش یاد شده را این چنین تصدیق می‏کند: «39 نفر غیرنظامی که هفده نفر از آنها زن و پنج نفرشان بچه بودند، در اطاق جداگانه‏ای به ابعاد دوازده در ده متر در جنب درمانگاه به سر می‏بردند.» (14).

نمایندگان کمیته‏ی بین‏المللی صلیب سرخ نیز چنین اذعان کردند: «هنوز عده زیادی از غیرنظامیان پیر در اردوگاه موصل هستند، آنها باید هر چه زودتر به وطن بازگردانده شوند.» (15).

این کمیته در گزارش دیگری می‏افزاید: «تعداد زیادی از اسیران جنگی حاضر در اردوگاه موصل شماره 1 غیرنظامی بودند، افزون بر اینکه حدود 100 نفر از آنان بین 55 تا 82 سال سن داشتند.» (16).

گفتنی است که رژیم عراق همچنین برخلاف قرارداد نخست ژنو، تعدادی از پزشکان، پرستاران هلال احمر و حتی خواهران امدادگر را نیز به اسارت خود درآورد و عده‏ی زیادی از آنها را تا مدت‏های مدیدی از دیدگان نمایندگان صلیب سرخ و ناظران بین‏المللی مخفی نگه داشت. (17) (18) تعداد زیادی پزشک و امدادگر هلال احمر نیز در اردوگاه‏های مختلف به عنوان اسیر جنگی نگهداری

می‏شدند. از جمله امدادگران چهار تن از خواهران بودند که در بهمن 1362 از اسارت آزاد و به میهن اسلامی بازگشتند. (19).

پاسخ «الکساندر هی«، رئیس وقت کمیته‏ی بین‏المللی صلیب سرخ جهانی، به خانم بوشهری، همسر مهندس بوشهری که به همراه شهید تندگویان و سید محسن یحیوی اسیر شده بود، بسیار درخور توجه است:

»با علاقه‏ی بسیار نامه‏ی مورخ 16 ژانویه‏ی 1986 شما را که طی آن، به مفقود شدن همسرتان اشاره کرده‏اید، خواندم. موضوع آقای بوشهری و همچنین آقایان تندگویان و یحیوی و ایرانیان بی‏شمار دیگری که بی‏دلیل به اسارت نیروهای عراقی درآمده‏اند و هنوز ICRC (کمیته بین‏المللی صلیب سرخ) اجازه‏ی بازدید از آنها را نیافته است، یکی از مهم‏ترین و موضوعاتی بوده که در هر فرصتی، ICRC در مورد آن با مقامات عراقی بحث و مذاکره کرده است. هر چند ICRC توانسته است چندین مورد دیگر را حل کند، اما متأسفانه، هنوز سرنوشت همسر شما و همراهانشان برای ما مجهول باقی مانده است. خانم عزیز به شما اطمینان می‏دهم که نهایت تلاش خود را برای دست‏یابی به محل اقامت آقای بوشهری و دیگر ایرانیانی که در این سرنوشت سهیم‏اند، به کار خواهم بست.

ارادتمند شما، الکساندر هی» (20).

به موارد مزبور که از نادیده گرفتن موازین بین‏المللی بشردوستانه و نقض آشکار قراردادهای چهارگانه‏ی ژنو، به ویژه قرارداد چهارم از سوی دولت عراق حکایت دارد، موارد نقض شده زیر را می‏توان اضافه کرد:

1) افراد غیرنظامی‏ای که در خاک دشمن‏اند، باید اجازه‏ی ترک آنجا را داشته باشند (21) اما رژیم عراق، نه تنها به افراد غیرنظامی این اجازه را نداد، بلکه در اقدامی غیرقانونی آنان را به اردوگاه‏های اسیران جنگی منتقل کرد و تا زمان پس از آتش‏بس و آزادی سراسری اسیران، آنان را در زندان نگه داشت.

2) رژیم عراق باید تسهیلات لازم را برای گردآوری خانواده‏های پراکنده فراهم می‏کرد، (22) اما رژیم مزبور برخلاف مقررات بین‏المللی افراد خانواده‏ها را از هم جدا و گاه مردان را اسیر و زنان را در میدان‏های مین رها می‏کرد.

3) انتقال اجباری دسته‏جمعی یا انفرادی و نقل مکان اشخاص مورد حمایت از اراضی اشغال شده به خاک خود، به هر دلیلی ممنوع است؛ (23) بنابراین، عملکرد ارتش عراق در این مورد اقدامی غیرقانونی بوده است.

4) به اسارت گرفتن کارکنان بهداری… و امدادگران هلال احمر به عنوان اسیر جنگی ممنوع است. این اقدام رژیم عراق نقض صریح ماده‏ی 28 کنوانسیون نخست 1949 ژنو است. ماده‏ی 28 مقرر می‏دارد:

»کارکنان بهداری و کارکنان جمعیت‏های ملی صلیب سرخ اگر به دست طرف متخاصم اسیر شوند، نباید نگه داشته شوند، مگر تا میزانی که وضع بهداری یا تعداد اسیران جنگی ایجاب کند. افراد و کارکنانی که بدین طریق نگه داشته می‏شوند، اسیر جنگی تلقی نمی‏شوند، اما دست کم از تمامی مقررات قرارداد ژنو مورخ 12 اوت 1949 درباره‏ی معامله با اسیران جنگی بهره‏مند خواهند شد.«


1) ستاد تبلیغات جنگ، نقض مقررات بین‏المللی توسط رژیم عراق، 1364، ص 5.

2) همان.

3) مأخذ 10، ص 195.

4) مأخذ 1، ص 109.

5) مأخذ 1، ص 143.

6) مأخذ 1، ماده‏ی 143.

7) مأخذ 10، ص 149.

8) مأخذ 10، ص 158.

9) به بخشی از این بیانیه در صفحه 53 اشاره شده است.

10) آرشیو اسناد ستاد آزادگان، دفتر نمایندگی ولی فقیه در ستاد، نامه احمد توکلی به مدیر کل بین‏المللی کار، شماره 59710، 12 / 7 / 1360.

11) آرشیو اسناد جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، هیئت اعزامی دبیر کل سازمان ملل از اردوگاه اسیران جنگی، 3 / 10 / 1363.

12) آرشیو اسناد جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، گزارش کمیته بین‏المللی صلیب سرخ جهانی (ICRC(، اردوگاه موصل 1، 7 تا 9 تیر 1360.

13) همان، اردوگاه موصل 2، 29 تا 30 تیر 1360.

14) همان، اردوگاه موصل 1، 3 تا 5 فروردین 1360.

15) همان، 2 تا 4 آبان 1360.

16) همان، 27 تا 29 تیر 1361.

17) از جمله پزشکانی که مؤلف آنان را در اردوگاه (موصل 2) دیده است، آقایان دکتر خالقی و دکتر سید عباس پاک‏نژاد بودند. این دو پزشک در آغاز جنگ در منطقه‏ی جنوب به دست قوای ارتش عراق اسیر شدند و مدت ده سال را در اسارت به سر بردند.

18) مأخذ 26، ص 5 و 6.

19) مشاهدات عینی نگارنده در اردوگاه موصل 2.

20) آرشیو اسناد ستاد آزادگان، نامه رئیس ICRC به همسر مهندس بوشهری.

21) مأخذ 1، ص 102.

22) مأخذ 1، ص 108.

23) مأخذ 1، ص 113.