رژیم عراق در آغاز تجاوز به ایران برخلاف مقررات قرارداد چهارم ژنو هزاران تن از غیرنظامیان ایرانی را ربود و نام آنها را در اردوگاههای عراقی ثبت کرد. صلیب سرخ جهانی در گزارش مورخ 17 / 12 / 1362 خود مینویسد:
»کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ بیش از هزار اسیر غیرنظامی را در اردوگاههای عراقی ثبت کرده است که سالخوردگان، زنان و توقیفشدگان در مناطق اشغالی به دست نیروهای ارتش عراق، افرادی که به زور به خاک عراق برده شدهاند، از آن جملهاند. این افراد از آغاز جنگ تاکنون در بازداشت به سر میبرند.» (1).
از جملهی این موارد میتوان از بازداشت شهید مهندس جواد تندگویان، وزیر وقت نفت جمهوری اسلامی ایران و هیئت همراه ایشان در مناطق غیرنظامی نام برد. رژیم عراق در تاریخ 9 / 8 / 1359، یعنی چهل روز پس از آغاز جنگ تحمیلی، وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران و همراهان ایشان را که مشغول بازدید از مناطق نفتی استان خوزستان بودند، دستگیر کرد و آنها را به عنوان اسیران جنگی در تلویزیون نشان داد. اقدامات بینالمللی هرگز نتوانست آزادی ایشان یا حتی ملاقات با وی را از طریق نمایندگان سازمانهای بینالمللی فراهم آورد. (2) وی سرانجام، پس از سالها تحمل درد و رنج بر اثر شکنجههای مستمر جسمی و روحی رژیم عراق، در سلول انفرادی به شهادت رسید. یک پزشک عراقی که به دست نیروهای ایرانی اسیر شد، از قول یکی از دوستان پزشکش، که در بیمارستان الرشید بغداد به کار مشغول بوده چنین نقل کرده است:
»وزیر نفت ایران را برای عمل جراحی به آن بیمارستان آوردند. بر اثر شکنجه، طحال او ترکیده بود و اوضاع جسمی خوبی نداشت.» (3).
گفتنی است که دو تن از معاونان وزیر نفت به نامهای مهندس سید محسن یحیوی و مهندس بوشهری، و همچنین راننده و دیگر افراد همراه وزیر نفت به مدت ده سال در اسارت رژیم عراق بودند. معاونان وزیر مدت زیادی از اسارت خود را همراه با شکنجه در زندان سپری کردند.
طبق قرارداد چهارم ژنو دربارهی حمایت افراد کشور در حال جنگ، دولت عراق موظف بود برای اشخاص غیرنظامی همه گونه تسهیلات را فراهم کند تا به کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ و جمعیتهای ملی صلیب سرخ (هلال احمر) کشوری که آنجا میباشند و به هر سازمان دیگری که ممکن است به آنها کمک کند. مراجعه نمایند. (4) اما رژیم عراق نه تنها هیچ گونه تسهیلاتی برای نمایندگان کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ برای دیدار با وزیر نفت و (معاونان وی) فراهم نکرد، بلکه هرگز به آنها اجازه نداد تا با ایشان ملاقاتی داشته باشند؛ اقدامی که نقض آشکار مقررات قرارداد چهارم ژنو بود که طبق آن: «نمایندگان
کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ اجازه خواهند داشت به نقاطی که اشخاص مورد حمایت در آنجا قرار دارند، به ویژه محلهای بازداشت و توقیف… بروند. همچنین، آنها (نمایندگان) حق ورود به تمامی محلهایی که محل اشخاص مورد حمایت هستند خواهند داشت و میتوانند با اشخاص مزبور بدون حضور شاهد و در صورت لزوم با حضور مترجم گفتوگو کنند.» (5).
عمال رژیم عراق با بیرحمی تمام، به طرز فجیعی، وزیر نفت و معاونان وی را بارها شکنجه دادند. اظهارات همراهان وزیر نفت در سلول همجوار ایشان پیش از آزادی و گفتهی اسیران عراقی، گواه روشنی بر این ادعاست. در حالی که قرارداد چهارم ژنو هر گونه فشار جسمانی یا معنوی دربارهی اشخاص مورد حمایت از جمله به منظور به دست آوردن اطلاعات از آنان یا اشخاص ثالث را ممنوع کرده است. (6) و همچنین کشورهای متعاهد (در قرارداد چهارم) هر گونه اقدامی که آلام جسمانی اشخاص مورد حمایت و یا قتل آنها را موجب بشود، صریحا، بر خود ممنوع کردهاند. (4) با وجود این، مأموران عراقی بارها مرتکب نقض این قرارداد شدند، در حالی که به استناد مادهی 29 قرارداد چهارم ژنو، رژیم عراق مسئول رفتار عمال خود علیه اشخاص مورد حمایت این قرارداد بود.
درباره به اسارت گرفتن غیرنظامیان به اظهارات چند تن از نیروهای عراقی که به دست رزمندگان ایرانی اسیر شدند، اشاره میشود:
»… در جادهی آبادان – اهواز، منطقهای به نام دارخوین است که ما خیلی سریع آن را اشغال کردیم. بدین ترتیب، بر جادهی اهواز – آبادان مسلط شدیم و تمامی خودروها و کامیونهایی را که از این جاده در حال عبور بودند، متوقف
میکردیم، افراد را به اسارت میگرفتیم و اموالشان را به غارت میبردیم. بدین ترتیب، در مدت کوتاهی توانستیم پانصد نفر از مسافران این جاده را به اسارت بگیریم.» (7) این اسیر در ادامه میافزاید:
»روزی نیروهای ما اتوبوسی را با حدود چهل نفر مسافر متوقف کردند. از فرمانده لشکر، سرهنگ ستاد «قدوری جابرالدوری«، دستور رسید که تنها جوانها را به اسارت بگیرید و بچهها را به حال خود بگذارید. اجرای این دستور امکان نداشت؛ زیرا زنان نمیخواستند از پسران و شوهران خود جدا شوند. گریه و زاری آنان واقعا دلخراش بود. ستوان یکم «عبدالعزیز غانم«، معاون فرمانده گروهان 2 (من هم در همین واحد خدمت میکردم(، به طرف اتوبوس رفت و یکی از مسافران را که پسر جوانی بود و به وضعیت مسافران اعتراض کرده بود، با شلیک گلوله به شهادت رساند. در این میان، مسافر دیگری هم بر اثر انحراف گلوله کشته و یک نفر دیگر هم مجروح شد. سروان عبدالوهاب صالح عبدالوهاب، فرماندهی گردان ما، دستور داده بود که جنازهی هیچ یک از افراد ایرانی را دفن نکنیم. سپس، مسافران اتوبوس و دیگر مسافران را به پشت جبهه بردیم.» (7).
اسیر دیگری که از تیراندازان تانک گردان مقداد، جمعی لشکر ششم عراق بود، نیز گفت: «واحد ما در کنار جادهی اهواز – آبادان مستقر شد و کنترل جاده را به دست گرفت. ما مسافران خودروهای سواری را که از این جاده رفت و آمد میکردند یا میکشتیم یا اسیر میکردیم و به بصره میفرستادیم…. گاهی اتفاق میافتاد که سرنشینان خودرو افراد یک خانواده بودند. در این صورت، مردان را به بصره میفرستادیم. همچنین اگر خودرویی به فرمان ایست توجه نمیکرد، هدف گلوله قرار میگرفت و بدین ترتیب، معمولا خودرو واژگون و سرنشینان آن کشته میشدند.» (8).
بیانیهی کمیته بینالمللی صلیب سرخ نیز صحت چنین اظهاراتی را تأیید میکند. (9).
یکی دیگر از موارد به اسارت گرفتن غیرنظامیان، اسارت آقای فرزاد نیکبخت، مدیر کل ادارهی کار و امور اجتماعی استان خوزستان است، که به نحوهی اسارت وی اشاره میشود:
»فرزاد نیکبخت در تاریخ 25 مهر 1359 در مراجعت از رسیدگی به وضع ادارهی کار سوسنگرد، به اتفاق پنج نفر دیگر به گشتیهای عراقی برخورد و هدف شلیک گلوله قرار گرفت و با یکی از همراهانش دستگیر شد. طبق خبرها، وی تا مدتها در زندان به سر برد و جراحتهای او، ناشی از اصابت گلوله نیز بهبود یافت، اما یکی از اسیران ایرانی آزاد شده که خود دوران اسارت ایشان را شاهد بوده است، اظهار کرد: وی پس از تحمل مدتها شکنجههای قرون وسطایی و سه روز بیغذایی به شهادت رسید و خبر آن نیز منتشر شد.» (10).
کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ جهانی در بازدیدهای خود از اردوگاههای اسیران جنگی ایران در عراق، در گزارشهای متعددی خبرهای به اسارت گرفتن غیرنظامیان ایرانی به دست قوای رژیم عراق را کاملا تأیید میکند که در اینجا به مواردی از آن اشاره میشود:
»طی بازدید خود از اردوگاههای اسیران در عراق، در اغلب اردوگاهها، با تعداد درخور توجهی از اسیرانی که ادعا میکردند غیرنظامیاند و سخنان معتبری از گذشتهی خود ارائه میدادند، روبهرو شدیم، ضمن آنکه بسیاری از این زندانیان را افراد سالخورده با وضعیت جسمانی نامناسب تشکیل میدادند. تعداد دیگری از آنان نیز کشاورزان و غیرنظامیانی را شامل میشدند که شغل و حرفهی مشخصی داشتند و غالبا در جریان درگیریها، به ویژه در مناطق خرمشهر و آبادان که مدتی در تصرف عراقیها قرار داشت، اسیر شده بودند… به نظر ما، ظاهرا عدهای از کسانی که در اردوگاههای اسیران در عراق نگهداری میشوند، لایق اسکان در اردوگاههای اسیران نیستند.» (11).
در گزارش دیگری آمده است: «به عقیدهی نمایندگان کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ، زنان و خانوادههایی که در اردوگاه موصل نگهداری میشوند و اسیرانی که به شدت بیمار یا زخمیاند، باید هر چه زودتر به وطن خود بازگردانده شوند.» (12).
همچنین، در گزارش دیگری یادآوری شده است:
»در تاریخ 16 تیر 1361، 74 نفر ایرانی غیرنظامی، که از محلی ناشناخته به بغداد و سپس، به اردوگاه شمارهی 2 موصل منتقل شده بودند، در تاریخ 29 تیر 1361 از سوی کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ ثبتنام شدند.» (13).
یکی از اسیران آزاد شده ایرانی نیز واقعه تأثربرانگیزی را چنین نقل کرد: روزی اتوبوس حامل انبوهی از مسافران ایرانی با مقادیری اسباب و اثاثیه منزل که به وسیله نیروهای عراقی ربوده شده بود، وارد اردوگاه اسیران ایرانی شد. تعدادی از مسافران این اتوبوس زنان، کودکان و افراد پیر بودند که موجب حیرت اسیران گردید.
کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ صحت گزارش یاد شده را این چنین تصدیق میکند: «39 نفر غیرنظامی که هفده نفر از آنها زن و پنج نفرشان بچه بودند، در اطاق جداگانهای به ابعاد دوازده در ده متر در جنب درمانگاه به سر میبردند.» (14).
نمایندگان کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ نیز چنین اذعان کردند: «هنوز عده زیادی از غیرنظامیان پیر در اردوگاه موصل هستند، آنها باید هر چه زودتر به وطن بازگردانده شوند.» (15).
این کمیته در گزارش دیگری میافزاید: «تعداد زیادی از اسیران جنگی حاضر در اردوگاه موصل شماره 1 غیرنظامی بودند، افزون بر اینکه حدود 100 نفر از آنان بین 55 تا 82 سال سن داشتند.» (16).
گفتنی است که رژیم عراق همچنین برخلاف قرارداد نخست ژنو، تعدادی از پزشکان، پرستاران هلال احمر و حتی خواهران امدادگر را نیز به اسارت خود درآورد و عدهی زیادی از آنها را تا مدتهای مدیدی از دیدگان نمایندگان صلیب سرخ و ناظران بینالمللی مخفی نگه داشت. (17) (18) تعداد زیادی پزشک و امدادگر هلال احمر نیز در اردوگاههای مختلف به عنوان اسیر جنگی نگهداری
میشدند. از جمله امدادگران چهار تن از خواهران بودند که در بهمن 1362 از اسارت آزاد و به میهن اسلامی بازگشتند. (19).
پاسخ «الکساندر هی«، رئیس وقت کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ جهانی، به خانم بوشهری، همسر مهندس بوشهری که به همراه شهید تندگویان و سید محسن یحیوی اسیر شده بود، بسیار درخور توجه است:
»با علاقهی بسیار نامهی مورخ 16 ژانویهی 1986 شما را که طی آن، به مفقود شدن همسرتان اشاره کردهاید، خواندم. موضوع آقای بوشهری و همچنین آقایان تندگویان و یحیوی و ایرانیان بیشمار دیگری که بیدلیل به اسارت نیروهای عراقی درآمدهاند و هنوز ICRC (کمیته بینالمللی صلیب سرخ) اجازهی بازدید از آنها را نیافته است، یکی از مهمترین و موضوعاتی بوده که در هر فرصتی، ICRC در مورد آن با مقامات عراقی بحث و مذاکره کرده است. هر چند ICRC توانسته است چندین مورد دیگر را حل کند، اما متأسفانه، هنوز سرنوشت همسر شما و همراهانشان برای ما مجهول باقی مانده است. خانم عزیز به شما اطمینان میدهم که نهایت تلاش خود را برای دستیابی به محل اقامت آقای بوشهری و دیگر ایرانیانی که در این سرنوشت سهیماند، به کار خواهم بست.
ارادتمند شما، الکساندر هی» (20).
به موارد مزبور که از نادیده گرفتن موازین بینالمللی بشردوستانه و نقض آشکار قراردادهای چهارگانهی ژنو، به ویژه قرارداد چهارم از سوی دولت عراق حکایت دارد، موارد نقض شده زیر را میتوان اضافه کرد:
1) افراد غیرنظامیای که در خاک دشمناند، باید اجازهی ترک آنجا را داشته باشند (21) اما رژیم عراق، نه تنها به افراد غیرنظامی این اجازه را نداد، بلکه در اقدامی غیرقانونی آنان را به اردوگاههای اسیران جنگی منتقل کرد و تا زمان پس از آتشبس و آزادی سراسری اسیران، آنان را در زندان نگه داشت.
2) رژیم عراق باید تسهیلات لازم را برای گردآوری خانوادههای پراکنده فراهم میکرد، (22) اما رژیم مزبور برخلاف مقررات بینالمللی افراد خانوادهها را از هم جدا و گاه مردان را اسیر و زنان را در میدانهای مین رها میکرد.
3) انتقال اجباری دستهجمعی یا انفرادی و نقل مکان اشخاص مورد حمایت از اراضی اشغال شده به خاک خود، به هر دلیلی ممنوع است؛ (23) بنابراین، عملکرد ارتش عراق در این مورد اقدامی غیرقانونی بوده است.
4) به اسارت گرفتن کارکنان بهداری… و امدادگران هلال احمر به عنوان اسیر جنگی ممنوع است. این اقدام رژیم عراق نقض صریح مادهی 28 کنوانسیون نخست 1949 ژنو است. مادهی 28 مقرر میدارد:
»کارکنان بهداری و کارکنان جمعیتهای ملی صلیب سرخ اگر به دست طرف متخاصم اسیر شوند، نباید نگه داشته شوند، مگر تا میزانی که وضع بهداری یا تعداد اسیران جنگی ایجاب کند. افراد و کارکنانی که بدین طریق نگه داشته میشوند، اسیر جنگی تلقی نمیشوند، اما دست کم از تمامی مقررات قرارداد ژنو مورخ 12 اوت 1949 دربارهی معامله با اسیران جنگی بهرهمند خواهند شد.«
1) ستاد تبلیغات جنگ، نقض مقررات بینالمللی توسط رژیم عراق، 1364، ص 5.
2) همان.
3) مأخذ 10، ص 195.
4) مأخذ 1، ص 109.
5) مأخذ 1، ص 143.
6) مأخذ 1، مادهی 143.
7) مأخذ 10، ص 149.
8) مأخذ 10، ص 158.
9) به بخشی از این بیانیه در صفحه 53 اشاره شده است.
10) آرشیو اسناد ستاد آزادگان، دفتر نمایندگی ولی فقیه در ستاد، نامه احمد توکلی به مدیر کل بینالمللی کار، شماره 59710، 12 / 7 / 1360.
11) آرشیو اسناد جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، هیئت اعزامی دبیر کل سازمان ملل از اردوگاه اسیران جنگی، 3 / 10 / 1363.
12) آرشیو اسناد جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، گزارش کمیته بینالمللی صلیب سرخ جهانی (ICRC(، اردوگاه موصل 1، 7 تا 9 تیر 1360.
13) همان، اردوگاه موصل 2، 29 تا 30 تیر 1360.
14) همان، اردوگاه موصل 1، 3 تا 5 فروردین 1360.
15) همان، 2 تا 4 آبان 1360.
16) همان، 27 تا 29 تیر 1361.
17) از جمله پزشکانی که مؤلف آنان را در اردوگاه (موصل 2) دیده است، آقایان دکتر خالقی و دکتر سید عباس پاکنژاد بودند. این دو پزشک در آغاز جنگ در منطقهی جنوب به دست قوای ارتش عراق اسیر شدند و مدت ده سال را در اسارت به سر بردند.
18) مأخذ 26، ص 5 و 6.
19) مشاهدات عینی نگارنده در اردوگاه موصل 2.
20) آرشیو اسناد ستاد آزادگان، نامه رئیس ICRC به همسر مهندس بوشهری.
21) مأخذ 1، ص 102.
22) مأخذ 1، ص 108.
23) مأخذ 1، ص 113.