عملکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در صحنههای مختلف اعم از مبارزه با گروهکها و عناصر وابسته در داخل – از جمله در مناطقی همچون گنبد، کردستان، بلوچستان و خوزستان – و سپس مقاومت در برابر تجاوز عراق اساسا مبتنی بر درک و تلقی سپاه از ماهیت انقلاب اسلامی و ستیزهجویی همه جانبه قدرتهای خارجی و ضد انقلاب داخلی با آن بود. سپاه با «روحیه شهادت طلبی» و «انسجام درونی» و «خلاقیت نظامی«، از قابلیت بسیاری برای مقابله با تهدیدات در صحنههای مختلف برخورد بود. بیان امام خمینی در معرفی سپاه مبنی بر این که «اگر سپاه نبود کشور نبود.» گویاترین عبارت در ترسیم نقش تعیین کننده سپاه در روند حوادث و تحولات انقلاب و جنگ است.
گرچه مأموریت مستقیم سپاه دفاع از مرزها نبود اما نیروهای سپاه پاسداران با توجه به ویژگیهایی که به آن اشاره شد، در کلیه محورهای جنگ به صورت مستقل و یا در کنار نیروهای ژاندارمری و ارتش حضور داشتند. حضور مؤثر سپاه در شهرها (به دلیل وضعیت بحرانی) و دفاع از دستآوردهای انقلاب، موقعیت این نیرو را در وضعیت کاملا مطلوبی قرار داده بود. به بیان دیگر، هرگاه وضعیت نامطلوبی در منطقهای حاکم بود، به همان میزان سپاه از سازماندهی و موقعیت مطلوبتری برای مقابله برخوردار میشد؛ به عنوان مثال در منطقه کردستان و یا در خوزستان به دلیل فعالیت عناصر ضد انقلاب و اقدامات ایذایی عناصر وابسته به عراق، نقش و موقعیت سپاه کاملا برجسته بود. در منطقه جنوب، تحرکت گسترده ضد انقلاب در نقاط مختلف به ویژه در خرمشهر، سبب شد تا نیروهای سپاه با درکی که از ماهیت این تلاشها و احتمال وقوع جنگ داشتند،(1) نیروهای مردمی را در این شهر برای مقابله با عناصر ضد انقلاب و تجاوزات احتمالی عراق، سازماندهی کنند که تأثیرات این سازماندهی در مقاومت 34 روزه خرمشهر (2) در برابر دشمن آشکار شد.
البته تلاشهایی که امام خمینی پیش از این برای تشکیل بسیج و ایجاد آمادگی برای مقابله برای تهاجم احتمالی امریکا یا عوامل وابسته به امریکا انجام دادند، بسیار با اهمیت بود و نقش تعیین کنندهای در شکلگیری مقاومت مردمی داشت؛ امام در پنجم آذر 1358 و تنها 22 روز پس از اشغال لانه جاسوسی – با توجه به احتمال تهاجم نظامی امریکا به ایران – فرمان تشکیل بسیج با جذب، سازماندهی، آموزش و به کارگیری نیروهای مردمی را صادر فرمودند. امام با این اقدام در نظر داشتند، ضمن کسب آمادگی برای رویارویی با هر گونه تجاوز نظامی، دشمنان را تهدید و از تهاجم باز دارند. ایشان در یکی از سخنرانیها فرمودند:
»مهیا شدنمان هم طوری باشد که با این مهیا شدن بترسند آنهایی که خیال هجمه دارند. دشمنان بترسند از قوه شما.«(3).
امام خمینی همچنین با توجه به تداوم توطئه علیه ایران، پس از حادثه طبس فرمودند:
»سپاه 20 میلیونی که خود را مجهز نمودهاند، امروز برای فداکاری اسلامی مهیا باشند.«(4).
نه روز پیش از تهاجم سراسری عراق و در وضعیتی که درگیری در مناطق مرزی به گونهای شدید و گسترده آغاز شده بود، امام فرمودند:
»ارتش بیست میلیونی و بسیج عمومی که با سازماندهی خود ملت مجهز میشوند، آماده فداکاری در راه اسلام و کشور است.«(5).
در آغاز جنگ علاوه بر ضعف نیروهای کلاسیک در مقابله با تهاجم گسترده دشمن، بسیج نیز به دلیل عدم انسجام و سازماندهی نامناسب، نتوانست نقش اساسی در بازدارندگی ایفا کند، گرچه نیروهای مردمی به صورت پراکنده حضور داشتند. مهمترین دلایل عدم کارایی اولیه بسیج از «فرماندهی نادرست» – که مورد حمایت بنیصدر بود – و «سازماندهی نامناسب» ناشی میشد. با این حال در پی حمله دشمن و حضور نسبتا فراگیر و گسترده مردم در جبههها (6) و «شکلگیری مقاومت مردمی«، مرحله جدیدی از حیات نظامی بسیج آغاز شد. در این مرحله مقاومت مردمی اساسا در شهر شکل گرفت و سبب شد که کلیه محاسبات عراق در هم ریخته و موجب تأخیر و ناهماهنگی در پیشروی نیروهای عراقی و در نتیجه، ناکامی آنان شود. در این دوره، گرچه نیروهای انقلابی و مردمی در مقابله با دشمن از استراتژی طرحریزی شده و مکتوبی پیروی نمیکردند، لیکن هسته اصلی این استراتژی نانوشته، «ناکام کردن دشمن و متوقف ساختن او» بود. سردار رضایی در این باره میگوید:
»نیروهای مردمی در مقابله با دشمن گرچه بر اساس یک استراتژی طراحی شده رفتار نمیکردند، لیکن متوقف کردن دشمن، هسته اصلی استراتژی اولیه را تشکیل میداد، به همین دلیل بر اثر مقاومت مردم علاوه بر انهدام نیروهای دشمن، پیشروی آنها را متوقف و یا با تأخیر کندی همراه کرد.«(7).
علاوه بر مقاومت عمومی مردم، سایر نیروهای انقلابی همچون سپاه که از سازماندهی اولیه مناسبی برخوردار بودند، برخلاف تفکر بنیصدر مبنی بر «دادن زمین برای به دست آوردن زمان«، استراتژی «مقاومت در هر مکان و حفظ زمین برای به دست آوردن زمان» و
ایجاد تأخیر در حرکت دشمن را مبنای فعالیت خود قرار دادند. آیت الله خامنهای نماینده وقت امام در شورای عالی دفاع در این مورد اظهار داشتند:
»سپاه بسیار مؤمنانه جنگید و با امکانات کمی که داشت توانست در وضعیت جنگ شدیدا مؤثر باشد.«(8).
افزون بر تحرک فوقالعاده نیروهای مردمی و سپاه در خرمشهر که پیشروی نیروهای دشمن به سمت آبادان را به تأخیر انداخت از سقوط حتمی آن جلوگیری کرد،(7) شبیخون نیروهای سپاه علیه دشمن در منطقه دشت آزادگان نیز سبب شد، در وضعیتی که نیروهای عراقی پس از عبور از شهرهای بستان، سوسنگرد و حمیدیه در آستانه ورود به شهر اهواز بودند، تا پشت شهر سوسنگرد عقبنشینی کنند.
بنابراین، در نگاهی کلی شاید بتوان گفت که از دست دادن بخشی از مناطق مرزی و شهرها با وجود جان فشانی و مقاومتهای مردم و نیروهای ارتش و سپاه (9) اساسا متأثر از بینش سیاسی – نظامی بنیصدر بود. ضمن این که ناکامی دشمن نیز در تأمین تمام مقاصد سیاسی و نظامی که منجر به شکست استراتژی جنگ برقآسا شد، بیشتر به دلیل مقاومت ها و حرکتهای تأخیری ناشی از مقاومت نیروهای مردمی و بر پایه یک استراتژی انقلابی بود. در واقع، زمینگیر شدن دشمن و تأخیر در پیشروی نیروهای عراقی (10) نمایانگر درست بودن و موفقیت استراتژی نیروهای انقلابی در جنگ بود.
بنابراین، به تأخیر انداختن پیشروی دشمن – از جمله، تأخیر در سقوط خرمشهر و جلوگیری از سقوط آبادان – و ایجاد شکاف بین یگانهای ارتش عراق که ناکامی دشمن در رسیدن به اهدافش را رقم زد، اساسا متأثر از نتایج استراتژی نیروهای انقلابی و مردمی بود. از نقاط قوت نیروهای خودی، نقش محوری و تعیین کننده امام در مهار بحران، سازماندهی، بسیج و تهییج نیروهای انقلابی و مردمی و همچنین حضور گسترده مردم و نیروهای حزباللهی ارتش بود.(11) چنان که بعدها، امام خمینی فرمودند که عراقیها در محاسبات
خود نقش مردم و تحولی را که در ارتش صورت گرفته است، نادیده گرفتند.
با این حال، حضور بنیصدر در رأس سیستم اجرایی کشور و نیز فرماندهی کل قوا، نبود استراتژی و طرح مناسب دفاعی و عدم آمادگی نیروهای نظامی و همچنین، توطئه عناصر ضد انقلاب در درون ارتش از جمله معایبی بود که سبب شد، با وجود تلاشها و جانفشانیهای انجام گرفته دشمن تمام مناطق مرزی – از نوسود تا فاو به طول 1000 کیلومتر – و برخی از شهرها را محاصره و یا اشغال کند.(11).
1) 10 روز قبل از شروع جنگ در مقر لشکر 81 جلسهای با حضور بنیصدر و فرماندهان نظامی تشکیل شد که شهید بروجردی نیز در آن حضور داشت. سردار رحیم صفوی میگوید: «ما در این جلسه گفتیم عراق میخواهد حمله کند و بنیصدر شروع کرد به قهقه زدن.» فرمانده وقت لشکر 81 نیز گفت: «عراق جرأت میکند به ما حمله کند؟! ما توی دهن عراق میزنیم!«.(سردار رحیم صفوی، جلسه «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق«، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، دوره عالی جنگ، 22 / 4 / 1374(.
2) البته با توجه به آغاز غیر رسمی جنگ در 20 شهریور 1359 از مرز شلمچه که با مقاومت مردمی روبهرو شد و تا پایان سقوط خرمشهر ادامه داشت، در برخی نوشتارها این مقاومت 44 روزه بیان شده است.
3) مأخذ 13، جلد 11، سخنرانی امام خمینی، 6 / 12 / 1358.
4) مأخذ 13، جلد 11، 12 / 2 / 1359.
5) مأخذ 13، جلد 13، 21 / 6 / 1359.
6) برابر گزارش ستاد عملیات جنوب (گزارش مورخه 6 / 4 / 1360، ص 1) و برابر آمار مختصری که گرفته شده بود، در ابتدای جنگ غیر از سپاه و ارتش، بیش از 20 گروه و سازمان و ستاد در منطقه نیرو داشتند. بدیهی است این حضور بر اساس تفکر امام (ره) مبنی بر بسیج نیروهای مردمی برای دفاع از انقلاب، شکل گرفته بود.
7) مأخذ 10.
8) روزنامه جمهوری اسلامی، 19 / 8 / 1359.
9) امام خمینی – برخلاف بنیصدر که تلاش میکرد با حذف نیروهای انقلابی میان سپاه و ارتش جدایی بیفکند – به وحدت نیروها اعتقاد داشتند، چنان که در یک جلسه خصوصی خطاب به فرماندهان سپاه فرمودند: «این جور فکر نکنید که شما به تنهایی میتوانید جنگ را جلو ببرید، یا ارتش فکر کند که به تنهایی میتواند این کار را به انجام برساند، با هم این جنگ را جلو ببرید و با همدیگر دفاع بکنید.«(مؤسسه حفظ آثار امام خمینی، امام و دفاع مقدس، مجموعه خاطرات، خاطرات محمد مبلغ، تهران، 1377، ص 142.(.
10) سرلشکر محسن رضایی، درسهای تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، دوره عالی جنگ، 15 / 4 / 1374.
11) پیشین.