حضور گسترده و همه جانبه مردم در صحنه جنگ و جان فشانی در مقابله با تجاوز غافلگیرانه عراق، از پیشروی نیروهای دشمن جلوگیری کرد و این انتظار را به وجود آورد که متجاوزان باید به مناطق مرزی عقب رانده شوند، زیرا باقی ماندن آنها در خاک ایران اسلامی به هیچ وجه قابل پذیرش نبود. در موازات درخواست عمومی مردم برای بیرون راندن متجاوزان، استراتژی نظامی کشور نیز بر این خواسته متمرکز شد. (1) در این اوضاع، بنیصدر در سمت فرمانده کل قوا، 16 روز پس از آغاز تجاوز دشمن، در مصاحبه با لوموند گفت:
»ایران خود را برای یک حمله بزرگ آماده خواهد کرد.«(2).
نظر به این که پاسخ به خواست عمومی مردم برای دفع تجاوز، بر عهده ارتش بود، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش طی مصاحبهای مطبوعاتی در مورد شرایط آغاز تعرض به دشمن، چنین توضیح داد:
»در شیوههای نظامی، آغاز تعرض شرایطی دارد، یعنی در حالی که ارتش عراق در حال تعرض است، اگر تعرض متقابلی بر او هدایت بشود، یک نبرد تصادفی است و در نبرد تصادفی، تلفات و ضایعات فراوان خواهد بود. این است که در مرحله اول ما باید ارتش عراق را متوقف میکردیم که چنین کردیم، در مرحله دوم تثبیت و زمینگیر کردیم، در مرحله سوم توان رزمی دشمن را
تا آن حد کاهش بدهیم که ما قادر به آغاز تعرض و تداوم این تعرض باشیم. باید توجه داشت که در تعرض، هدف، انهدام نیروهای دشمن است و گرنه اگر منظور، دور کردن خطر و بیرون راندن دشمن بود، ممکن بود این کار را به تدریج از هفتههای پیش آغاز کنیم.«(3).
حال که بنابر تحلیل مزبور، شرایط برای آغاز تعرض به دشمن آماده بود، بنیصدر تلاش اصلی خود را به کسب پیروزی در جنگ معطوف کرد تا موقعیت سیاسی خود را بهبود بخشد. بنیصدر برای دستیابی به قدرت، در داخل کشور موانع جدی در برابر خود میدید که عبارت بودند از: امام، مجلس، دولت و نیروهای انقلابی.(4) به همین دلیل با وجود نقش تعیین کننده نیروهای انقلابی و مردمی در جنگ، وی از به کارگیری آنها امتناع میکرد زیرا حضور نیروهای مردمی در صحنه نبرد با تبلیغات سوء وی علیه نیروهای انقلابی مبنی بر اینکه آنها کارایی لازم را در یک جنگ بزرگ ندارند، منافات داشت. از سوی دیگر، او نمیخواست دیگران را در کسب پیروزی سهیم کند.
در حقیقت نیروهای انقلابی و مردمی با وجود کمبود امکانات، با عملیات محدود و ایذایی توان دشمن را کاهش داده و نقش تعیینکنندهای در متوقف کردن ارتش عراق ایفا کردند. اما بنیصدر با بیتوجهی به این موضوع، برای رسیدن به اهداف خود، به نیروهای کلاسیک روی آورد و تصور میکرد که قادر است بدون نیروهای مردمی و انقلابی مناطق اشغالی را آزاد کند و زمینه را برای کار سیاسی در داخل و خارج و تحقق اهداف خود فراهم سازد. (5).
نظر به ماهیت تلاشهای بنیصدر در این زمینه، به نظر میرسید که تشدید مناقشات سیاسی اجتنابناپذیر خواهد بود، بدین معنا که وی میپنداشت، در صورت کسب پیروزی نظامی، از موضع قدرت برخوردار خواهد شد و برای حذف نیروهای خط امام اقدام خواهد کرد و در صورت ناکامی نیز، با شانه خالی کردن از مسئولیت، به گونهای دیگر به بحران سیاسی دامن خواهد زد. (6) بنابراین در استراتژی بنیصدر، اقدامات نظامی عمیقا با اهداف
سیاسی وی در هم آمیخته بود. در این حال، نیروهای انقلابی و سپاه بر این باور بودند که ادامه جنگ در مراحل بعد – به منظور آزادسازی مناطق اشغالی – اساسا بر پایه تفکر انقلابی و با سازمان دهی نیروهای مردمی میسر خواهد بود، لیکن بینش نظامی بنیصدر مانع از توجه به تجارب به دست آمده در به کارگیری از نیروهای مردمی میشد.
در این اوضاع که نیروهای انقلابی مورد بیتوجهی و بیمهری قرار داشتند، و حتی برادران سپاه دردمندانه فریاد کشیده و استمداد میکردند، (7) وضع چنان سخت شد که فرماندهی سپاه خوزستان طی نامهای به بنیصدر ضمن تجزیه و تحلیل سهل انگاری و تسامح وی پیش از تجاوز دشمن و عدم تهیه طرح مقابله نوشت:
»چرا ارگان رسمی مورد تأیید امام و امت و قانون اساسی، فاقد سلاح و مهمات کافی است اما افراد غیر مسئول نظامی دارای همه امکانات بوده و بدون ضابطه در اختیار همه کس قرار میدهند؟…«(8).
در بخش دیگری از این نامه با اشاره به تلاشهایی که به منظور مقابله با رشد نیروهای انقلابی و سپاه انجام گرفته بود، آمده است:
»مخالفین خط امام که در یک سال و اندی از رشد سپاه به عناوین گوناگون جلوگیری کردند، در ممانعت از تجهیز، مسلح کردن و آموزش سلاحهای سنگین سپاه و حتی به انزوای سیاسی کشاندن آن از هیچ کوششی فروگذار نکردند.«(9).
بنیصدر با هر گونه رشد و گسترش سپاه و تجهیز آن مخالف بود و حتی نسبت به گزارشهای روزنامهها که در آن به نقش سپاه در مقابله با دشمن اشاره شده بود، حساسیت نشان میداد. (10) وی در مورد تجهیز سپاه گفت:
»عدهای هم راه افتادند که بله چیزی نیست اسلحه سنگین را به خود مردم بدهید، به غیر ارتش بدهید، مردم میجنگند و پیروز میشوند. گویندگان این حرفها مثل همان مادری که بچهاش را به آهنگری برده بود، گمان میکنند به محض این که آهن را در کوه گذاشتند و گرم و نرم شد، دراز کنی میخ میشود، پهن کنی بیل میشود!!«(11).
با وجود تبلیغات سوء و ایجاد محدودیتها، سپاه همچنان برای رویارویی با دشمن مصمم بود. دشمن – پس از ناکامی اولیه – به منظور تکمیل مواضع و برخورداری از موقعیت برتر برای مذاکره و نیز با توجه به نزدیکی زمان برگزاری کنفرانس سران عرب در امان پایتخت اردن، میکوشید با محاصره و تصرف آبادان و سوسنگرد و نیز پیشروی به سمت اهواز، ضمن پیشروی در عمق، از عقبههای مناسب برخوردار شود.
در این مقطع، هدف سپاه این بود که با جنگ چریکی، دشمن را از حرکت به سمت آبادان و سوسنگرد باز دارد و ضمن فرسودن نیروهای متجاوز، از استقرار آنها در مواضع اشغالی و تحکیم مواضع آنها، ممانعت کند. (12).
تلاشها و اقدامات سپاه در این مقطع از جنگ موجب شد، تلاش دشمن برای اشغال سوسنگرد و همچنین عبور از رودخانه بهمنشیر با شکست همراه شود. نتیجه این تلاشها و سایر اقدامات سپاه عملا اوضاع مناسبی را برای زمینگیر شدن دشمن و اجرای حرکتهای آفندی ارتش به فرماندهی بنیصدر فراهم آورد.
سلسله اقداماتی که بنیصدر با اتکا به نیروهای کلاسیک در این مرحله از جنگ با هدف آزادسازی مناطق اشغالی انجام داد، شامل چهار عملیات بود. این عملیاتها عبارتاند از: 1- عملیات 23 مهر 1359 در غرب رودخانه کرخه، با هدف عقب راندن نیروی دشمن از مناطق اشغالی. 2- عملیات سوم آبان 1359 در محور آبادان، با هدف شکستن محاصره آبادان. 3- عملیات نصر در شانزدهم دی ماه 1359 در غرب رودخانه کارون (منطقه عمومی هویزه(، با هدف آزادسازی منطقه غرب رودخانه کارون و خرمشهر. 4- عملیات توکل در بیستم دی ماه 1359 در محور آبادان، با هدف شکستن محاصره آبادان، که در این بخش به بررسی آنها میپردازیم.
1) تلاش برای آزادسازی مناطق اشغالی در دو مقطع انجام گرفت: در مقطع اول، عملیاتهایی به فرماندهی بنیصدر و با اتکا به نیروهای کلاسیک انجام گرفت که ناموفق بود و نتایج نامطلوبی در پی داشت. در مقطع دوم پس از حذف بنیصدر، با هماهنگی ارتش، سپاه و حضور نیروهای انقلابی و مردمی، تحولی در صحنه جنگ به وقوع پیوست که موجب شکست نیروهای دشمن شد.(سرلشکر محسن رضایی، درسهای تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، دوره عالی جنگ، 19 / 5 / 1374.
2) روزنامه انقلاب اسلامی، 16 / 7 / 1359.
3) روزنامه انقلاب اسلامی، 25 / 9 / 1359.
4) سرلشکر محسن رضایی، درسهای «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق«، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران دوره عالی جنگ، 22 / 4 / 1374.
5) یکی از فرماندهان نیروی دریایی ارتش امریکا در این زمینه مینویسد «بنیصدر امیدوار بود. از طریق اتصال خود به ارتش که به تازگی برای خود محبوبیتی کسب کرده بود. موفق به بهرهگیری از احساس هواداری از ارتش در نزد عموم مردم و در نتیجه بهبود موقعیت خود در جنگ قدرت شود.«(ویلیام اف هیکمن، «ارتش از هم پاشیده و از نو متولد شده در سال 1982«، ترجمه گروه تحقیق خبرگزاری جمهوری اسلامی، 20 / 12 / 1373(.
6) نشریه بررسی استراتژیک در مورد تأثیرات جنگ و نتایج آن بر موقعیت بنیصدر نوشت: «جنگ با عراق فرصتی را که بنیصدر سخت به آن نیاز داشت به وی داد. او به عنوان فرمانده کل قوا شخصا امور فرماندهی ارتشیان را به عهده گرفت. این اقدام حداقل چند موقعیت موقت برای وی داشت. به علاوه این مأموریت بدان معنا بود که قضاوت درباره او بستگی به نتایج جنگ داشت.«(خبرگزاری پارس، 22 / 6 / 1360(.
7) فرمانده وقت سپاه خوزستان دریابان علی شمخانی در 3 / 8 / 1359 خطاب به مسئولان کشور نوشت: «سلاح را به دست صالحین بدهید… ما نیاز به اسلحه و امکانات داریم… فریادهای پاسداران از فقدان امکانات، بر ما زمین و زمان را تنگ کرده.«(مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، روز شمار جنگ ایران و عراق، کتاب چهارم، هجوم سراسری، نوشته مهدی انصاری، تهران، چاپ دوم 1375، ص 551(.
8) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، روز شمار جنگ ایران و عراق کتاب پنجم، هویزه آخرین گام اشغالگر، نوشته علیرضا لطف الله زادگان، تهران، 1373، ص 173.
9) پیشین.
10) رادیو کلن در بررسی جنگ ایران و عراق پس از شکسته شدن محاصره سوسنگرد، به نقل از بنیصدر گفت: «مذهبیهای افراطی که متوجه عدم تخصص و کارایی خود در جبهههای جنگ شدهاند و شدیدا از همه سو به دلیل همین دخالتها مورد انتقاد قرار گرفته بودند، بار دیگر به تاکتیک همیشگی خود روی آوردهاند و با در دست داشتن وسایل ارتباط جمعی، سعی در ناچیز جلوه دادن نقش ارتش نموده، کوشش میکنند نقش پاسداران و سایر نیروهای وابسته به خود را سبب پیروزیهای چند روز اخیر نشان دهند.«(خبرگزاری پارس، «گزارشهای ویژه«، نشریه 252، 5 / 9 / 1359، رادیو کلن، 4 / 9 / 1359(.
11) ابوالحسن بنیصدر، روزها بر رئیس جمهور چه میگذرد؟ جلد چهارم، گزارش روز 18 / 9 / 1359، انتشارات انقلاب اسلامی، تهران.
12) برای آگاهی بیشتر در مورد عملکرد سپاه در این دوره، نگاه کنید به: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، روز شمار جنگ ایران و عراق، جلد پنجم، هویزه آخرین گامهای اشغالگر، نوشته علیرضا لطف الله زادگان، تهران، 1373.