استدلال حفظ راهکار هستهای، به شدت مبنی بر سیاست عمل در محیطی
خطرناک است. در واقع، به ندرت استدلالی ارائه شده است که پاسخی به استدلالهای تکنولوژیکی و اقتصادی مخالفان تولید سلاحهای هستهای باشد. هواداران این سلاحها، با ارائهی آنچه که به عنوان درک واقعگرایانه از سیاست بین المللی بیان شده بر دو جنبه مهم مسأله تأکید میکنند:
– کارکرد خاص سلاحهای هستهای؛
– درک جایگاه و موقعیت ایران در سیستمهای بین المللی و منطقهای.
در رابطه با کارکرد ویژه سلاحهای هستهای، هواداران این سلاحها چنین استدلال میکنند که کارکرد سلاحهای هستهای، لزوما اعلان جنگ علیه یک کشور خاص نیست. از این رو، در توجیه اجرای برنامههای سلاحهای هستهای، نیازی به مشخص کردن یک کشور به عنوان دشمن وجود ندارد. در واقع، کارکرد این نوع سلاح را باید در جایی دیگر جست و جو کرد، یعنی به عنوان عواملی بازدارنده و متوازن کننده.
اگر ما به تاریخ بازدارندگی هستهای در جریان جنگ سرد و سلطهی نظام دو قطبی توجه کنیم، میبینیم که استقرار سلاحهای هستهای لزوما برای حمله به دشمنان نیست، بلکه با توجه به قابل باور بودن این سلاحها در سطح جهانی، اهمیت این نوع سلاحها در نقش پشتیبانی کنندهای است که آنها در چانهزنی مذاکرات بین المللی و پیشبرد منافع ملی کشور، از آن برخوردارند. (1).
بنابراین، بازدارندگی و تقویت موضوع چانهزنی ایران دو روی سکه را تشکیل میدهند. این موضع با تهدید خارجی مبنی بر حمله به سایتهای مرتبط با برنامه هستهای غیر نظامی ایران تقویت میشود. لذا، هواداران سلاحهای هستهای معتقدند با توجه به این موضوع تأکید بیشتر بر بازدارندگی در دکترین نظامی ایران بیش از
پیش، توجیه پذیر است. (2).
در ارتباط با جایگاه منطقهای و بینالمللی ایران، هواداران سلاحهای هستهای استدلال میکنند که برنامه سلاحهای هستهای مانند آنچه که پاکستان در دستور کار خود دارد، تنها باعث بروز عدم امنیت در روابط ایران با ایالات متحده نمیشود، تا آنجا که به آمریکاییها مربوط میشود، آنها هم اکنون نیز ایران را دشمن خود میدانند و روابط ایران و آمریکا مانند دیگر روابط بین المللی همواره در وضعیت رقابت، درگیری یا حتی گاهی همکاری – با توجه به شرایط – قرار دارد. علاوه بر این، روابط با آمریکا تنها بخشی از روابط خارجی ایران را تشکیل میدهد.
بی گمان بخشی از تهدیدات، علیه ایران مربوط به آمریکاست. اما اگر ما به طور واقع بینانه به وضعیت سیاسی اطرافمان نگاه بیفکنیم… به این واقعیت پی خواهیم برد که ما در منطقهای به نام خاورمیانه واقع شدهایم که در آن اسراییل، دشمن شماره یک ایران، دارای 200 کلاهک هستهای است. عراق نیز با آن که با تدابیر سازمان ملل خلع سلاح شده است، ولی هنوز دارای توانایی هستهای بالقوه است. پاکستان، قزاقستان و روسیه هم گرچه روابط دوستانه و گرمی با ایران دارند… ولی همواره براساس ماهیت روابط بین الملل دارای تضاد منافع با ما خواهند بود. بنابراین، اگر ما فرض کنیم که درگیری بین پاکستان – دوست ما در منطقه – و جمهوری اسلامی ایران بروز کند، کدامیک در مذاکرات توانایی چانهزنی بیشتری خواهند داشت؟ پاسخ به
این سؤال روشن است و نیاز به شرح و تفصیل ندارد. (3).
به عبارت دیگر، ایران به عنوان فضای مانور در منطقه قرار دارد و در این عرصه است که ایران باید نقش مهمتری را ایفا کند، نقشی که با استقرار سلاحهای هستهای امکان پذیر خواهد شد. هر گونه تردیدی که در این زمینه وجود داشته باشد به دلیل شرایط کنونی غالب بر روابط بین الملل که همچنین سلاحهای هستهای را در نظر هواداران آن به یک ضرورت برای ایران تبدیل میکند، از میان برده میشود. به گفته آنها این شرایط برنامههای منطقهای را در بهترین برنامهها برای امنیت منطقهای تبدیل میکند. اما، تنها کشورهایی که دارای تواناییهای پیشرفته اقتصادی، سیاسی و نظامی هستند میتوانند خود را به عنوان بازیگری فعال و مهم در این عرصه نشان دهند. بدین ترتیب، ایران به منظور ایفای نقشی مهم در منطقه، چارهی دیگری جز ادامه برنامههای سلاحهای هستهای ندارد؛ به ویژه این که در خاورمیانه ماهیت قدرت، همچنان بر مبنای سیاسی و نظامی استوار است. (4).
استقرار سلاحهای هستهای، به ایران نوعی » تحرک اجتماعی » خواهد بخشید و جایگاه و نیز امنیت بیشتری را نصیب این کشور خواهد ساخت. (5).
1) پاسخ به یک سؤال، روزنامه فردا، شماره 110)17 خرداد 1377(.
2) این موضع همچنین به عنوان دلیلی برای سلاحهای هستهای بلکه به عنوان یک نگرانی توسط ناظران بی طرفتر امور نظامی ایران مانند اریک آرنت انعکاس یافته که معتقدند خطر واقعی تهدید به حمله، ایران را به سوی نظریه بازدارندگی سوق میدهد. Eric Arnett,”Iran is Not Iraq”, The Bulletin of the Atomic 8 Cientists 54, 1.Jauary/ February 1998.
3) » پاسخ به یک سؤال » ، پیشین.
4) هواداران سلاحهای هستهای برای موضع خود در مورد نیاز ایران به استقرار سلاحهای هستهای به منظور کسب اهمیت منطقهای، بار دیگر از محافلی غیر منتظره پشتیبانی کسب میکنند. بنا به گفته مایکل آیزنستات برای مثال » سلاحهای هستهای ایران را به قدرت نظامی منطقهای تبدیل خواهد کرد، وسایلی برای ارعاب همسایگانش در اختیار این کشور قرار خواهد داد و آن را قادر به ایفای نقشی خواهد کرد که رهبرانش به حق آن را شایسته این کشور میدانند… سلاحهای هستهای همچنین ممکن است تنها راه برای ایران جهت تبدیل شدن به قدرت نظامی، بدون نابودسازی اقتصادش باشد. در حالی که برنامهی سلاحهای هستهای ممکن است میلیاردها دلار هزینه در بر داشته باشد، بازسازی نیروی نظامی متعارف این کشور دهها میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت » . پیشین. تا آنجا که من میدانم، این نوع استدلال اقتصادی تنها پاسخ عمومی به استدلال اقتصادی مخالفان سلاحهای هستهای است. نکته جالب در این است که این استدلالها را افرادی خارجی ارائه میکنند که گمان میرود باید مخالف برنامه سلاحهای هستهای ایران باشند.
5) کاربرد اصطلاحات تحرک اجتماعی و پرستیژ در سخنرانی حبیب عسگرخانی در پانلی انجام شد که در مورد آزمایشهای هستهای هند و پاکستان در مرکز پژوهشهای مجلس در 9 ژوئن 1378 ترتیب یافته بود. عسگر خانی در این سخنرانی با اتخاذ موضعی واقع گرایانه، ایده بمب اسلامی را رد کرده و چنین استدلال میکند که بنابر درک واقع گرایانه » اگر قدرت یک همسایه افزایش یابد، امنیت شما کمتر میشود و نه بیشتر » . سخنرانی عسگرخانی در صورت جلسه مرکز پژوهشهای مجلس درج شده است.