امام خمینی در نخستین واکنش در برابر پیروزی در عملیات طریق القدس، به اصلی اشاره فرمودند که جوهره و باطن تحولات اخیر و پیروزیها به شمار میرفت و فراتر از پیروزی ظاهری در عملیات بود و از آن به عنوان «فتح الفتوح» نام بردند:
»آنچه برای این جانب غرورانگیز و افتخار آفرین است، روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان – که سربازان حقیقی ولی الله الاعظم ارواحنا فداه هستند – میباشد و این است فتح الفتوح.«(1).
امام سه روز بعد، در دیدار با گروهی از نظامیان که از بخشهای مختلف ارتش و سپاه بودند، ضمن بر شمردن آثار جنگ در ایجاد روحیه تحرک، دربارهی نتایج وحدت ارتش و سپاه و تأثیر آن در کسب پیروزی فرمودند:
»شما میبینید که در هر جایی که سپاه پاسداران و ارتش و سایر قوای مسلح با هم میشوند، پیروزی عظیم نائل میشود.«(2).
شاید بتوان گفت، حضور چشمگیر و نسبتا گسترده نیروهای مردمی در عملیات طریق القدس برجستهترین ویژگی این عملیات بود. آیت الله خامنهای، رئیس وقت شورای عالی دفاع، در پایان جلسه این شورا در این باره گفتند:
»در این عملیات (طریق القدس) نقش بسیار مهم نیروهای مردمی کاملا آشکار شد، یعنی تراکم نیروی مردمی مشتاق جهاد و شهادت به قدری بود که این نکته به وضوح به چشم میخورد…
علاوه بر نیروهای نظامی و ارتشی سپاه ما در این منطقه که نیروهای زیادی بودند، عمدتا نیروهای بسیج مردمی و جوانان رزمنده ما بودند.«(3).
سردار غلامعلی رشید در تجزیه و تحلیل سلسله عملیاتهای آزادسازی مناطق اشغالی، در سمینار مشورتی فرماندهان سپاه در این باره گفت:
»من فکر میکنم ویژگی اصلی عملیات، به کارگیری مردم برای اولین بار در سطحی گسترده بود. وقتی ما 30 گردان برای اولین بار در عملیات طریق القدس وارد عمل کردیم، میتوانیم بگوییم برای اولین بار ما از بسیج مردمی و سپاه به صورت گسترده استفاده کردیم و نتیجه عالی گرفتیم.«(4).
تاکتیک ویژه در عملیات طریق القدس، با عبور از منطقه تپههای رملی که بر پایه خلاقیت، ابتکار عمل و شجاعت نیروهای مردمی و انقلابی بود،نقش اصلی و تعیین کنندهای در کسب پیروزی داشت. دشمن پیش از عملیات، سمت اصلی تک نیروهای خودی را تک جبههای با اتکا بر جاده سوسنگرد – بستان پیشبینی میکرد، ضمن این که درک روشنی از میزان نیروهای شرکت کننده نیز نداشت. (5) لذا، با وجود هوشیاری نسبت به اجرای عملیات، از لحاظ تاکتیکی غافلگیر شد. این ویژگیهای تاکتیکی سبب شد تا در عملیات طریق القدس پس از پیشروی نیروهای خودی، دشمن بلافاصله از مناطق تصرف شده عقبنشینی کند.(6) سردار محسن رضایی در این زمینه چنین میگوید:
»من به برادرها گفتم که اگر ما تنگهی چزابه را بگیریم و پشت رودخانه کرخه پدافند کنیم، دشمن از این منطقه عقبنشینی میکند، تقریبا یک هفته، 10 روز بعد، دیگر دشمن خودش از این جا عقبنشینی کرد.«(7).
ضربه قاطعی که دراین عملیات به لحاظ ویژگیهای تاکتیکی بر دشمن وارد شد، نتایج اساسی و استراتژیکی در پی داشت،چنان که بر اثر این ضربه، دشمن تعادل خود را از دست داد و پس از آن دیگر نتوانست این تعادل باز یابد.(7) در مورد ابعاد و ویژگیهای این عملیات و نتایج آن، یکی از کارشناسان نظامی غربی میگوید:
»عملیات طریق القدس، نتایج مهم عملیاتی را در برداشت. با این تلاش وسیع ایرانیها در جنگ، تا این مرحله، قدرت برنامهریزی عملیاتی و مهارتهای فرماندهی و کنترلشان تا حدود زیادی
افزایش یافت. در واقع، این عملیات بیانگر لیاقت ایرانیها در ایجاد و کنترل عملیات نظامی مختلف، در سطح وسیع بود. ثانیا پاتک بستان، ایران را قادر ساخت برای نخستین بار با موفقیتی چشمگیر، تاکتیکهای موج انسانی (8) را – که تاکتیک حاکم بر جبهههای جنگ شد – به مرحله آزمایش در آورد.«(9).
در واقع، نتایج ناشی از حضور مردم در صحنه نبرد تبیین استراتژی جدید در جنگ منجر به تحقق شیوه جدیدی از جنگ شد که غربیها از آن بیشتر به عنوان، «تاکتیک موجهای انسانی» نام میبرند. تاکتیکی که در مرحله آزمایش با موفقیت چشمگیری همراه شد. این ملاحظات سبب شد تا نقش سپاه و نیروهای مردمی در روند جنگ از جایگاه بالایی برخوردار شده و موقعیت سپاه در جنگ تثبیت شود.
آنتونی کردزمن یکی دیگر از کارشناسان نظامی، در مورد تاکتیک این عملیات و تأثیر آن در روند جنگ، با نگاهی مغرضانه مینویسد:
»عملیات طریق القدس از لحاظ تاکتیکی هیچ تفاوتی با عملیات گذشته ایرانیان نداشت،با این حال فرماندهان سپاه پاسداران و روحانیون متقاعد شدند که پاسداران میتوانند بدون طرحریزیهای پیچیده نظامی و پشتیبانی ارتش، از طریق حمله مستقیم و با استفاده از احساسات مذهبی در جنگ پیروز شوند.(10).
در حالی که پیروزی در عملیات حاصل پیچیدگی طرح و عملیات و ویژگی تاکتیکی آن بود و همین مسئله منجر به غافلگیری دشمن شد، ولی کردزمن با نگاهی مغرضانه، این ابعاد را انکار میکند. در این حال، ویلیام اف هیکمن – یکی از فرماندهان نیروی دریایی امریکا – استفاده از نیروی پیاده را یک تغییر استراتژیکی عمده نام نهاد و مینویسد:
»در این عملیات که ایرانیها آن را عملیات طریق القدس نامگذاری کردند، یک تغییر استراتژیکی عمده به چشم میخورد، ایرانیها به استراتژی استفاده از نیروهای پیاده و سرمایهگذاری بر روی احساسات آنها، جهت غلبه بر کمبود تجهیزات نظامی روی آوردهاند.«(11).
بدین ترتیب، علاوه بر شکلگیری تاکتیک جدید عملیاتی و بلوغ و تکامل آن، ذهنیت و باورهای غلط دشمن دربارهی توان نیروهای خودی نیز در هم ریخت، به گونهای که نسبت به
ادامهی حضور در مناطق دچار تردید شد و برای تصمیمگیری در این زمینه نیاز به زمان داشت. حمله دشمن به پل سابله و سپس عقبنشینی از شمال رودخانه نیسان به اعتقاد برخی از صاحب نظران نظامی، نخستین تحول در باور و نگرش دشمن بود که ظاهر شد، ولی فرماندهی دشمن زمانی توانست در این مورد تصمیم بگیرد که با منهدم شدن بخش گستردهای از توان نظامیاش، مواجه شد و شکست سنگینی را پذیرفت.
1) مأخذ 64، ص 235.
2) پیشین، ص 244.
3) انتشارات سروش، مجموعه مصاحبهها، سال 1360، (چاپ اول: 1366(، صص 39 و 40.
4) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، فصلنامهی تاریخ جنگ؛ شماره 11، آبان 1374، ص 32.
5) برابر اسناد به دست آمده، دشمن نیروهای خودی را در این تهاجم حداکثر یک تیپ پیاده شامل 1000 تا 1500 تن از سپاه برآورد کرده بود.(برآورد وضعیت عملیات طریق القدس، سردار علی اسحاقی، ص 45(.
6) مأخذ33، 12 / 7 / 1375.
7) پیشین.
8) استفاده از عنوان «تاکتیکهای موج انسانی» برای نخستین بار در این عملیات به کار گرفته شد. در واقع استراتژی جدید ایران با تکیه بر نیروهای سپاه شهادت طلب، منجر به استفاده از این عنوان شد به نظر میرسد عدم درک روشن از ماهیت استراتژی و تاکتیکهای جدید جمهوری اسلامی، در به کار بردن این لفظ مؤثر بوده است.
9) افرایم کارش، «جنگ ایران و عراق، یک تحلیل نظامی،» ادلفی پیپر، بهار 1987.
10) مأخذ 62، ص 147.
11) ویلیام اف هیکمن، «ارتش از هم پاشیده و از نو متولد شده در سال 1982«، ترجمه گروه تحقق خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، 20 / 12 / 1360.