جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ارزیابی عملیات (5)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

امام خمینی در نخستین واکنش در برابر پیروزی در عملیات طریق القدس، به اصلی اشاره فرمودند که جوهره و باطن تحولات اخیر و پیروزی‏ها به شمار می‏رفت و فراتر از پیروزی ظاهری در عملیات بود و از آن به عنوان «فتح الفتوح» نام بردند:

»آنچه برای این جانب غرورانگیز و افتخار آفرین است، روحیه بزرگ و قلوب سرشار از ایمان و اخلاص و روح شهادت طلبی این عزیزان – که سربازان حقیقی ولی الله الاعظم ارواحنا فداه هستند – می‏باشد و این است فتح الفتوح.«(1).

امام سه روز بعد، در دیدار با گروهی از نظامیان که از بخش‏های مختلف ارتش و سپاه بودند، ضمن بر شمردن آثار جنگ در ایجاد روحیه تحرک، درباره‏ی نتایج وحدت ارتش و سپاه و تأثیر آن در کسب پیروزی فرمودند:

»شما می‏بینید که در هر جایی که سپاه پاسداران و ارتش و سایر قوای مسلح با هم می‏شوند، پیروزی عظیم نائل می‏شود.«(2).

شاید بتوان گفت، حضور چشمگیر و نسبتا گسترده نیروهای مردمی در عملیات طریق القدس برجسته‏ترین ویژگی این عملیات بود. آیت الله خامنه‏ای، رئیس وقت شورای عالی دفاع، در پایان جلسه این شورا در این باره گفتند:

»در این عملیات (طریق القدس) نقش بسیار مهم نیروهای مردمی کاملا آشکار شد، یعنی تراکم نیروی مردمی مشتاق جهاد و شهادت به قدری بود که این نکته به وضوح به چشم می‏خورد…

علاوه بر نیروهای نظامی و ارتشی سپاه ما در این منطقه که نیروهای زیادی بودند، عمدتا نیروهای بسیج مردمی و جوانان رزمنده ما بودند.«(3).

سردار غلامعلی رشید در تجزیه و تحلیل سلسله عملیات‏های آزادسازی مناطق اشغالی، در سمینار مشورتی فرماندهان سپاه در این باره گفت:

»من فکر می‏کنم ویژگی اصلی عملیات، به کارگیری مردم برای اولین بار در سطحی گسترده بود. وقتی ما 30 گردان برای اولین بار در عملیات طریق القدس وارد عمل کردیم، می‏توانیم بگوییم برای اولین بار ما از بسیج مردمی و سپاه به صورت گسترده استفاده کردیم و نتیجه عالی گرفتیم.«(4).

تاکتیک ویژه در عملیات طریق القدس، با عبور از منطقه تپه‏های رملی که بر پایه خلاقیت، ابتکار عمل و شجاعت نیروهای مردمی و انقلابی بود،نقش اصلی و تعیین کننده‏ای در کسب پیروزی داشت. دشمن پیش از عملیات، سمت اصلی تک نیروهای خودی را تک جبهه‏ای با اتکا بر جاده سوسنگرد – بستان پیش‏بینی می‏کرد، ضمن این که درک روشنی از میزان نیروهای شرکت کننده نیز نداشت. (5) لذا، با وجود هوشیاری نسبت به اجرای عملیات، از لحاظ تاکتیکی غافلگیر شد. این ویژگی‏های تاکتیکی سبب شد تا در عملیات طریق القدس پس از پیشروی نیروهای خودی، دشمن بلافاصله از مناطق تصرف شده عقب‏نشینی کند.(6) سردار محسن رضایی در این زمینه چنین می‏گوید:

»من به برادرها گفتم که اگر ما تنگه‏ی چزابه را بگیریم و پشت رودخانه کرخه پدافند کنیم، دشمن از این منطقه عقب‏نشینی می‏کند، تقریبا یک هفته، 10 روز بعد، دیگر دشمن خودش از این جا عقب‏نشینی کرد.«(7).

ضربه قاطعی که دراین عملیات به لحاظ ویژگی‏های تاکتیکی بر دشمن وارد شد، نتایج اساسی و استراتژیکی در پی داشت،چنان که بر اثر این ضربه، دشمن تعادل خود را از دست داد و پس از آن دیگر نتوانست این تعادل باز یابد.(7) در مورد ابعاد و ویژگی‏های این عملیات و نتایج آن، یکی از کارشناسان نظامی غربی می‏گوید:

»عملیات طریق القدس، نتایج مهم عملیاتی را در برداشت. با این تلاش وسیع ایرانی‏ها در جنگ، تا این مرحله، قدرت برنامه‏ریزی عملیاتی و مهارت‏های فرماندهی و کنترل‏شان تا حدود زیادی

افزایش یافت. در واقع، این عملیات بیانگر لیاقت ایرانی‏ها در ایجاد و کنترل عملیات نظامی مختلف، در سطح وسیع بود. ثانیا پاتک بستان، ایران را قادر ساخت برای نخستین بار با موفقیتی چشمگیر، تاکتیک‏های موج انسانی (8) را – که تاکتیک حاکم بر جبهه‏های جنگ شد – به مرحله آزمایش در آورد.«(9).

در واقع، نتایج ناشی از حضور مردم در صحنه نبرد تبیین استراتژی جدید در جنگ منجر به تحقق شیوه جدیدی از جنگ شد که غربی‏ها از آن بیشتر به عنوان، «تاکتیک موج‏های انسانی» نام می‏برند. تاکتیکی که در مرحله آزمایش با موفقیت چشمگیری همراه شد. این ملاحظات سبب شد تا نقش سپاه و نیروهای مردمی در روند جنگ از جایگاه بالایی برخوردار شده و موقعیت سپاه در جنگ تثبیت شود.

آنتونی کردزمن یکی دیگر از کارشناسان نظامی، در مورد تاکتیک این عملیات و تأثیر آن در روند جنگ، با نگاهی مغرضانه می‏نویسد:

»عملیات طریق القدس از لحاظ تاکتیکی هیچ تفاوتی با عملیات گذشته ایرانیان نداشت،با این حال فرماندهان سپاه پاسداران و روحانیون متقاعد شدند که پاسداران می‏توانند بدون طرح‏ریزی‏های پیچیده نظامی و پشتیبانی ارتش، از طریق حمله مستقیم و با استفاده از احساسات مذهبی در جنگ پیروز شوند.(10).

در حالی که پیروزی در عملیات حاصل پیچیدگی طرح و عملیات و ویژگی تاکتیکی آن بود و همین مسئله منجر به غافل‏گیری دشمن شد، ولی کردزمن با نگاهی مغرضانه، این ابعاد را انکار می‏کند. در این حال، ویلیام اف هیکمن – یکی از فرماندهان نیروی دریایی امریکا – استفاده از نیروی پیاده را یک تغییر استراتژیکی عمده نام نهاد و می‏نویسد:

»در این عملیات که ایرانی‏ها آن را عملیات طریق القدس نام‏گذاری کردند، یک تغییر استراتژیکی عمده به چشم می‏خورد، ایرانی‏ها به استراتژی استفاده از نیروهای پیاده و سرمایه‏گذاری بر روی احساسات آن‏ها، جهت غلبه بر کمبود تجهیزات نظامی روی آورده‏اند.«(11).

بدین ترتیب، علاوه بر شکل‏گیری تاکتیک جدید عملیاتی و بلوغ و تکامل آن، ذهنیت و باورهای غلط دشمن درباره‏ی توان نیروهای خودی نیز در هم ریخت، به گونه‏ای که نسبت به

ادامه‏ی حضور در مناطق دچار تردید شد و برای تصمیم‏گیری در این زمینه نیاز به زمان داشت. حمله دشمن به پل سابله و سپس عقب‏نشینی از شمال رودخانه نیسان به اعتقاد برخی از صاحب نظران نظامی، نخستین تحول در باور و نگرش دشمن بود که ظاهر شد، ولی فرماندهی دشمن زمانی توانست در این مورد تصمیم بگیرد که با منهدم شدن بخش گسترده‏ای از توان نظامی‏اش، مواجه شد و شکست سنگینی را پذیرفت.


1) مأخذ 64، ص 235.

2) پیشین، ص 244.

3) انتشارات سروش، مجموعه مصاحبه‏ها، سال 1360، (چاپ اول: 1366(، صص 39 و 40.

4) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، فصلنامه‏ی تاریخ جنگ؛ شماره 11، آبان 1374، ص 32.

5) برابر اسناد به دست آمده، دشمن نیروهای خودی را در این تهاجم حداکثر یک تیپ پیاده شامل 1000 تا 1500 تن از سپاه برآورد کرده بود.(برآورد وضعیت عملیات طریق القدس، سردار علی اسحاقی، ص 45(.

6) مأخذ33، 12 / 7 / 1375.

7) پیشین.

8) استفاده از عنوان «تاکتیک‏های موج انسانی» برای نخستین بار در این عملیات به کار گرفته شد. در واقع استراتژی جدید ایران با تکیه بر نیروهای سپاه شهادت طلب، منجر به استفاده از این عنوان شد به نظر می‏رسد عدم درک روشن از ماهیت استراتژی و تاکتیک‏های جدید جمهوری اسلامی، در به کار بردن این لفظ مؤثر بوده است.

9) افرایم کارش، «جنگ ایران و عراق، یک تحلیل نظامی،» ادلفی پی‏پر، بهار 1987.

10) مأخذ 62، ص 147.

11) ویلیام اف هیکمن، «ارتش از هم پاشیده و از نو متولد شده در سال 1982«، ترجمه گروه تحقق خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، 20 / 12 / 1360.