جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آزادى مشارکت در جنگ‏ها

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در گذشته، دوره‏ى اجبارى سربازى براى آموزش فنون نظامى به شکل امروزى نبود. همه‏ى مردم، کم و بیش به فنون نظامى آشنا بودند و در موقع

وقوع جنگ، سلاطین به اجبار به تأمین نیروى انسانى مورد نیاز مى‏پرداختند و کسى اختیارى در نیامدن پیدا نمى‏کرد. (1).

ولى حضرت على (ع) با اقتدا به پیامبر اسلام و با تبعیت از دستورات الهى (فقاتل فى سبیل الله لا تکلف الا نفسک و حرض المؤمنین(، (2) آن را به اختیار مردم قرار داده بود و هر زمان حادثه‏اى اتفاق مى‏افتاد که نیازمند حضور مردم بود، خود حضرت (ع) و یا نماینده‏اى از طرف ایشان در شهرها، آبادى‏ها و قبایل سخن مى‏گفتند و وضعیت جامعه و حوادثى را که اتفاق افتاده بود به گوش آنها مى‏رساندند تا آنها را با آگاهى تمام اقدام به قضاوت و انتخاب نمایند.

حضرت در خطبه‏هایى که ایراد مى‏کردند ضمن آگاه ساختن مردم به وضعیت امور، به نتیجه‏ى انتخاب‏هاى آنها هم اشاره مى‏نمود تا حجت بر آنها تمام گردد. وقتى خبر تهاجم سربازان معاویه به شهر انبار در سال 38 هجرى و سستى مردم به امام (ع) رسید، فرمود:

»همانا جهاد در راه خدا، درى از درهاى بهشت است، که آن را به روى دوستان مخصوص خود مى‏گشاید. جهاد، لباس تقوا، و زره محکم و سپر مطمئن خداوند است. کسى که جهاد را ناخوشایند دانسته و ترک کند، خدا لباس ذلت و خوارى بر او مى‏پوشاند، دچار بلا و مصیبت مى‏شود و کوچک و ذلیل مى‏گردد، دل او در پرده‏ى گمراهى مانده و حق از او روى مى‏گرداند، به جهت ترک جهاد، به خوارى محکوم و از عدالت محروم است.» (3).


1) بازرگان، عبدالعلى، آزادى در نهج‏البلاغه، ص 139.

2) سوره‏ى نساء، آیه‏ى 39.

3) نهج‏البلاغه‏ى دشتى، خطبه‏ى 27، ص 75.