جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آزادسازى مناطق اشغالى، تداوم جنگ

زمان مطالعه: 21 دقیقه

جنگ در سال دوم

شهریور 1360 تا شهریور 1361

تجزیه و تحلیل علل ناکامى تلاش‏هایى که براى آزادسازى مناطق اشغالى با تکیه بر نیروها و روش‏هاى کلاسیک انجام گرفت، بسیار اهمیت دارد؛ زیرا پس از برکنارى بنى‏صدر، مناطق اشغالى با اجراى چهار عملیات گسترده پاک‏سازى و آزاد شد و قواى دشمن منهدم گردید. لذا بررسى دلایل ناکامى‏ها در مرحله پیشین و موفقیت‏ها در مرحله جدید، مى‏تواند «زمینه‏ها و علل تحول در جنگ» را که براى بسیارى از ناظران و تحلیل‏گران امور ایران شگفت‏آور بود، روشن کند و توضیح دهد.

کانون مرکزى و نقطه ثقل تحول در جنگ را بدون شک باید حضور جدى و همه جانبه سپاه و بسیج در جنگ دانست. مسلما این حضور صرفا به معناى حضور فیزیکى نیروهاى سپاهى و یا بسیجى در جنگ نیست زیرا که پیش از این و در مرحله مقاومت و دفاع در برابر متجاوز، نیروهاى انقلابى و مردمى در صحنه حضور داشتند و نقش تعیین‏کننده‏اى ایفا کرده بودند. در مرحله جدید بر پایه‏ى درکى روشن از ناکامى‏ها بنى‏صدر و ارتش در آزادسازى مناطق اشغالى، ضرورت شکستن بن‏بست نظامى حاکم بر جنگ و حمله به دشمن، که با تغییر استراتژى جنگ قابل تحقق بود، با حضور سپاه تأمین و آغاز شد، (1) شید حسن باقرى در فرودین 1360 پس از بحث با برخى از مسئولان سپاه درباره ضرورت تغییر استراتژى جنگ مى‏گوید:

»باید به خود جرأت داد که این نوع جنگیدن به درد نمى‏خورد و لازم است استراتژى جنگ عوض شود.» (2).

تأکید بر ضرورت تغییر استراتژى جنگ (3) به موازات ایجاد تردید درباره فرماندهى بنى‏صدر در سطوح بالاى کشور و شوراى عالى دفاع، (4) بخشى از موانع موجود را براى ایفاى نقش تعیین‏کننده سپاه در جنگ، برطرف ساخت. محسن رضایى در این زمینه مى‏گوید:

»استراتژى نظامى به طور کلى در ایران از هم پاشید. در اینجا استراتژى جدید نیروهاى حزب‏الله آغاز شد. نیروهاى حزب‏اللهى آمدند و جنگ انقلابى را تدوین کردند و براساس آن یک سرى عملیات‏هاى محدود انجام شد.» (5).

آموزه‏ى (6) جدید نیروهاى انقلابى (سپاه و بسیج) در مرحله نخست شامل اصولى بود که به طور بنیادین با تفکر و روش فرماندهى بنى‏صدر در تعارض قرار داشت. این اصول چنین بود:

1- حملات پى‏درپى به دشمن با اجراى عملیات محدود.

2- تکیه بر عوامل معنوى همچون وحدت، ایمان و عشق به شهادت.

3- جذب نیرو و گسترش سازمان نیروهاى انقلابى با سازماندهى نیروهاى بسیجى.

4- همکارى با نیروهاى ارتش جمهورى اسلامى ایران و به کارگیرى نیرو و امکانات آنها.

5- اتخاذ تاکتیک‏هاى جدید با اتکا بر نیروهاى پیاده و اجراى عملیات در شب.

ستاد عملیات سپاه در جنوب، در تیر 1360 طى تحلیلى درباره ضرورت اتخاذ تاکتیک‏هاى جدید و اتکا به نیروهاى پیاده در عملیات مى‏نویسد:

»با طولانى شدن جنگ، توجه سپاه و نیروهاى مردمى روى این نکته متمرکز شد

که با توجه به محدودیت و آسیب‏پذیرى وسایل نظامى و عدم امکان جایگزینى آن (با موقعیت فعلى انقلاب اسلامى ایران، به علت مخالفتش با ابرقدرت‏هاى سازنده این وسایل) بهترین راه، تأکید بر نیروى پیاده مى‏تواند باشد.» (7).

در مرحله جدید و با در نظر گرفتن تجارب پیشین و با شناخت نسبتا عمیق از دشمن و مطابق با توان و مقدورات موجود و فارغ از روش‏هاى کلاسیک – که اساسا حاصل ترجمه آیین‏نامه‏هاى ارتش امریکا بود – در فاصله زمانى اسفند 1359 تا مهر 1360 بیش از 20 عملیات محدود طرح‏ریزى و اجرا شد. مشخصه این عملیات‏ها دستیابى به روش‏هاى جدید براى شکستن خطوط دفاعى دشمن با اتکا به نیروهاى بسیجى و سپاه بود. در روش نظامى منطبق با آئین‏نامه‏هاى ارتش، مواضع دفاعى دشمن عمدتا مى‏بایست با اتکا به آتش و نیروهاى زرهى درهم مى‏شکست و سپس پیشروى در عمق انجام مى‏گرفت. در روش جدید براى غافلگیرى دشمن و جبران کمبود امکانات، عملیات در شب و با تکیه بر نیروى پیاده – که از روحیه شهادت‏طلبى برخوردار بود – طرح‏ریزى مى‏شد. در این مرحله تجهیزات ارتش شامل توپخانه و زرهى تنها نقش آتش پشتیبانى‏کننده داشت.

نتایج حاصله از اجراى عملیات‏هاى محدود علاوه بر نمایاندن ضعف‏هاى دشمن و توانایى و قابلیت‏هاى نیروهاى انقلابى، صحت استراتژى جدید را تأیید کرد. ضمن اینکه روحیه یأس و ناامیدى که پس از شکست تلاش‏هاى نظامى کلاسیک به فرماندهى بنى‏صدر، در نیروهاى نظامى و مسئولان سیاسى بروز کرده بود برطرف شد و در عین حال زمینه را براى پشت سر نهادن بحران بى‏ثباتى سیاسى در کشور آماده ساخت.

همچنین اندیشه‏هاى دفاعى سپاه تدریجا شکل گرفت و زمینه‏هاى طرح‏ریزى عملیات گسترده و آزادسازى کلیه مناطق اشغالى را فراهم ساخت. به موازات این تحولات، دشمن نیز تدریجا بخشى از تغییرات تاکتیکى را درک کرد و براى ممانعت از غافلگیرى دستورالعمل‏هاى جدیدى صادر کرد که در آن بر آمادگى دفاعى تأکید شده بود. (8) آیت‏الله خامنه‏اى هنگامى که به

عنوان نماینده امام خمینى در شوراى عالى دفاع از نزدیک تحولات جنگ را پیگیرى مى‏کرد پس از فتح خرمشهر در تحلیلى از روند جنگ، به مسائلى اشاره کرد که حائز اهمیت است:

»کلا تا قبل از عملیات ثامن‏الائمه، عملیات ما غالبا موفق نبوده است و شاید یک یا دو عملیات را بتوان نشان داد که تا حدودى موفق بوده و علتش هم این است که تا قبل از عملیات ثامن‏الائمه نیروهاى مردمى به کار گرفته نمى‏شد، یعنى از بسیج و سپاه در عملیات به صورت کامل خبرى نبود و سپاه امکانات نداشت و گذشته از این، مسئولان نظامى حاضر نبودند حتى سپاه را در حیطه کار نظامى راه بدهند و لذا یکى از درگیرى‏هاى ما با بنى‏صدر همین مسئله بود. نیروهاى محدود ارتش هم طبیعى بود که با فرمانده‏اى مثل بنى‏صدر شانس موفقیت بسیار کمى را داشت و عملا هم موفق نبود.» (9).

در این جمع‏بندى روى دو مسئله تأکید شده است: نخست اینکه نیروهاى سپاه و بسیج به صورت کامل در صحنه حضور نداشتند و دیگر اینکه نیروهاى محدود ارتش با فرماندهى بنى‏صدر قادر به کسب پیروزى نبودند و در عمل هم موفق نشدند. آیت‏الله خامنه‏اى در جایى دیگر با اشاره به تأخیر در فتح خرمشهر چنین بیان کرد:

»به اعتقاد من یک سال دیر برگشت چون مى‏توانست خرمشهر در سال گذشته، یعنى یک سال پیش آزاد شود.» (10).

ایشان درباره علت این تأخیر و تفاوت آن با سال گذشته اظهار کرد:

»سال گذشته در این وقت سپاه پاسداران جدى گرفته نمى‏شد و وجود سپاه در صحنه رزم فرض نمى‏شد.» (5).

در عین حال به دلیل بحران سیاسى در کشور و حتى پس از فرار بنى‏صدر همچنان براى اجراى فرمان امام موانعى وجود داشت که محسن رضایى درباره آن گفت:

»حضرت امام مدت‏ها بود که دستور داده بودند که حصر آبادان باید شکسته شود، اما مدیریت اولیه جنگ بهاى لازم را به این کار نمى‏داد و حتى

بقایاى ین مدیریت هم با اینکه آقاى بنى‏صدر کنار رفته بود، باز به سختى زیر بار حمله به این منطقه مى‏رفتند. به طورى که طرح اولیه سپاه در اوایل فروردین سال 60 آماده شد ولى شش ماه طول کشید تا عملیات اجرا شود.» (11).

تأخیر در اجراى عملیات شکستن محاصره آبادان با توجه به وضعیت سیاسى کشور به گونه‏اى بود که امام مدتى بعد از حادثه هفتم تیر خطاب به شوراى عالى دفاع که در محضر ایشان تشکیل شد، فرمودند:

»چرا حمله نمى‏کنید. بنى‏صدر هم همیشه امروز و فردا مى‏کرد و مى‏گفت یک ماه دیگر طراحى داریم.. اگر نمى‏خواهید بجنگید بگویید تا ما تکلیف خودمان را بدانیم.» (12).

سرانجام عملیات ثامن‏الائمه با هدف شکستن محاصره آبادان در تاریخ 15 مهر 1360 در شرق رودخانه کارون آغاز شد و پس از 48 ساعت نبرد، کلیه مواضع دشمن درهم کوبیده شد و کلیه اهداف عملیات تأمین شد. در کنار سازماندهى جدید، توپخانه به تدریج به کار گرفته شد و پس از عملیات فتح‏المبین عملا توپخانه سپاه شکل گرفت. همچنین سپاه با جذب و به کارگیرى نیروهاى مردمى، توانست 15 گردان نیرو سازماندهى کرده و وارد عمل نماید. این اقدام به منزله افزایش توان سازماندهى سپاه به میزان ده برابر بود. (13).

اولین نتیجه کلى و برجسته عملیات ثامن‏الائمه عبارت بود از «درهم شکستن استراتژى دشمن در نقطه اصلى آن«؛ (14) بدین معنا که دشمن پس از ناکامى اولیه در آغاز جنگ با هدف برخوردارى از برگ برنده براى مذکرات صلح، تلاش اصلى خود را روى اشغال خرمشهر و آبادان متمرکز کرد. تداوم مقاومت در خرمشهر به حفظ آبادان منجر شد. در عین حال دشمن در فرصت‏هاى متعدد درصدد اشغال آبادان برآمد ولى موفق به این کار نشد بنابراین در منطقه‏اى که دشمن براساس استراتژى خود براى اشغال آبادان تلاش مى‏کرد، شکستن محاصره آبادان به معناى عقیم گذاشتن برنامه‏هاى دشمن بود. نتیجه دوم «کسب اعتماد به نفس براى برداشتن گام‏هاى بلندتر»

بود. در واقع پیروزى در عملیات ثامن‏الائمه نیروهاى انقلابى را براى ادامه جنگ مطمئن کرد و وضعیت روانى مناسبى در جامعه به وجود آمد و امید و اعتماد براى کسب پیروزى حاصل شد. در نتیجه، این تحول موقعیت و زمینه‏ى لازم را براى طرح‏ریزى «استراتژى آزادسازى مناطق اشغالى» (5) براساس ساختار و ترکیب جدید نیروها و استراتژى و تاکتیک‏هاى جدید فراهم کرد.(15) یکى از کارشناسان نظامى خارجى بر این مسئله تأکید کرد که «این پیروزى این حقیقت را آشکار ساخت که برترى در قدرت زرهى و هوایى مى‏تواند بى‏معنا باشد» (16) این کارشناس همچنین با اعتراف درباره ماهیت ناشناخته تاکتیک‏هاى جدید و نحوه کسب پیروزى نظامى ایران مى‏نویسد:

»هنوز مشخص نشده است که ایرانیان چگونه به این پیروزى دست یافتند!» (5).

پیروزى‏هاى حاصله در صحنه سیاسى کشور با انتخاب آیت‏الله خامنه‏اى به ریاست‏جمهورى و گذر از مرحله بحران و بى‏ثباتى، همراه با پیروزى در عملیات ثامن‏الائمه، به دو اقدام اساسى انجامید؛ نخست اینکه سپاه سازمان رزم جدید خود را توسعه داد و دیگر اینکه به موازات گسترش سازمان رزم، اقدامات جدى و اساسى را براى طرح‏ریزى یک سلسله عملیات با هدف آزادسازى کلیه مناطق اشغالى آغاز کرد. (11) (17).

سال دوم جنگ را براى سپاه در مقایسه با سال اول – که سال «تولد در

مقاومت» بود – در واقع باید سال «رشد و تثبیت» نامگذارى کرد. (18) در این سال تدریجا به ضرورت تشکیل تیپ توجه گردید و سپاه با سازمان تیپ وارد عملیات طریق‏القدس شد.

در این مرحله مجموعا 12 عملیات شامل کربلاى 1 تا 12 طرح‏ریزى شد. (19) اهداف استراتژى جدید با ترکیب و هماهنگى سپاه و ارتش عبارت بود از:

1- انهدام نیرو و امکانات دشمن به منظور تقلیل توان نظامى عراق.

2- آزادسازى نیروهاى خودى که در خطوط پدافندى استقرار داشتند.

3- کسب آمادگى براى حمله تعیین‏کننده و نهایى به دشمن.

در چارچوب استراتژى جدید و با ترکیب و هماهنگى نیروها و سازماندهى سپاه در شکل تیپ، عملیات طریق‏القدس با هدف قطع ارتباط دشمن از شمال به جنوب با تصرف و تأمین تنگه چزابه و همچنین آزادسازى شهر بستان و 70 روستاى دیگر آن، در هشتم آذر 1360 آغاز شد. غافلگیرى دشمن نسبت به تاکتیک ویژه عملیات (عبور از زمین‏هاى رملى(، زمینه‏هاى انهدام دشمن و کسب پیروزى را فراهم کرد. (20).

برجسته‏ترین ویژگى عملیات طریق‏القدس «نقش بسیار مهم نیروهاى مردمى» (21) بود و در واقع براى نخستین بار نیروهاى مردمى در سطح گسترده‏اى سازماندهى و به کار گرفته شدند (22) و مسلما همین حضور مردمى اجراى تاکتیک عبور از منطقه رملى را میسر کرد؛ زیرا بدون خلاقیت و ابتکار عمل و شجاعت نیروهاى مردمى و انقلابى اجراى این تاکتیک عملى نبود.

همچنین پیروزى ایران در این عملیات همچون وارد شدن ضربه‏اى قاطع و اساسى بر دشمن بود، چنان که بر اثر این ضربه، دشمن تعادل خود را از

دست داد و هر چه تلاش کرد نتوانست این تعادل را بازیابد. (11).

برخى از تحلیل‏گران نظامى که روند تحولات جنگ را پیگیرى مى‏کردند با مشاهده ابعاد و نتایج عملیات طریق‏القدس، به بازیابى قدرت برنامه‏ریزى عملیات و مهارت‏هاى فرماندهى و کنترل نظامى ایران که پیش از این کاملا از بین رفته بود، توجه و تأکید کردند. (23) به کارگیرى اصطلاح «تاکتیک‏هاى موج انسانى» (24) براى توضیح تاکتیک جدید ایران و حضور گسترده نیروهاى مردمى، پس از این عملیات در رسانه‏هاى غربى رواج و گسترش یافت، طورى که یکى از فرماندهان نظامى ارتش امریکا با توجه به تغییر استراتژى و تاکتیک‏هاى ایران نوشت:

»در این عملیات که ایرانى‏ها آن را عملیات طریق‏القدس نامگذارى کردند یک تغییر استراتژیکى عمده به چشم مى‏خورد. ایرانى‏ها به استراتژى استفاده از نیروهاى پیاده و سرمایه‏گذارى روحى احساسات آنها، جهت غلبه بر کمبود تجهیزات نظامى روى آورده‏اند.» (25).

عراقى‏ها که پیش از این، پیروزى ایران در عملیات ثامن‏الائمه را با اکراه و تأخیر پذیرفته و اعلام کرده بودند، چنین تصور مى‏کردند که شکست ارتش عراق به دلیل مواضع نامناسب نیروهایشان در شرق رودخانه کارون بوده است، به همین دلیل احتمال تکرار پیروزى ایران در یک منطقه دیگر را بعید مى‏پنداشتند. مهم‏تر آنکه اجراى پى‏درپى عملیات‏هاى پیروز، اصلى‏ترین منشأ نگرانى عراقى‏ها بود، لذا با تهاجم ارتش عراق به تنگه‏ى چزابه از تاریخ 17 / 11 / 1360 به مدت 13 روز، عراقى‏ها امیدوار بودند ضمن نمایش قدرت نظامى خود و جبران تأثیرات روحى و روانى ناشى از شکست در دو عملیات پیشین، از اجراى عملیات بعدى ایران ممانعت یا در آن «تأخیر» ایجاد کنند.

درک و تشخیص فرماندهى سپاه از ماهیت تحرکات نظامى عراق در تنگه چزابه، سبب گردید بلافاصله کلیه تلاش‏هاى ایران در منطقه عمومى غرب رودخانه کرخه با هدف اجراى عملیات فتح‏المبین، متمرکز شود. (26) آزادسازى منطقه غرب رودخانه کرخه مى‏توانست ضمن انهدام نیروهاى دشمن، شهرهاى

شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکارى را از برد آتش توپخانه دشمن خارج سازد. علاوه بر این با موفقیت در این عملیات، مناطق و تأسیسات مهم منطقه شامل سایت و رادار، جاده اندیمشک – اهواز و چاه‏هاى نفتى ابوغریب از برد توپخانه و یا اشغال نیروهاى دشمن خارج مى‏شد.

متعاقب تلاش‏هایى که در زمینه طرح‏ریزى، مهندسى و پشتیبانى انجام گرفت، سرانجام در تاریخ 2 / 1 / 1361، عملیات فتح‏المبین آغاز شد و طى یک هفته کلیه مواضع دشمن منهدم و منطقه به طور کامل پاک سازى شد. اسارت 17000 تن از نیروهاى دشمن نشان‏دهنده میزان موفقیت عملیات و مهم‏تر از آن، فروپاشى اردوگاه دشمن بود. در این عملیات غنائم بسیارى از جمله 165 قبضه توپ و 320 دستگاه تانک و نفربر دشمن به دست رزمندگان افتاد و مقدار زیادى از تجهیزات عراقى نیز منهدم گردید.

عملیات فتح‏المبین به لحاظ وسعت، میزان نیروهاى شرکت‏کننده و سرعت عمل نیروها در تأمین اهداف و نتایج و دستاوردها بسیار برجسته و چشمگیر بود. برخى از کارشناسان از این عملیات به عنوان پیچیده‏ترین تلاش ایران در جنگ تا آن زمان (27) که «خفت‏بارترین شکست را از آغاز جنگ تاکنون نصیب عراق کرده است» (5) یاد کردند.

مهم‏ترین ویژگى و نتیجه کلى عملیات در دو زمینه قابل مشاهده است، نخست اینکه عملیات فتح‏المبین نمایش جنگ فراگیر مردمى بود. (28) بدین معنا که در سازمان رزم سپاه با تشکیل تیپ و قرارگاه تحول جدى ایجاد شد. (11) همین مسئله علاوه بر فراهم نمودن زمینه‏ى افزایش جذب و به کارگیرى نیروهاى مردمى و برترى قواى ایران بر عراق، امکان فرماندهى و کنترل و هدایت را به نحوى مناسب فراهم ساخت.

تحمیل وضعیت جدید به دشمن، دومین نتیجه مهم در این عملیات بود. تاکتیک ویژه عملیات فتح‏المبین در طرح مانور عملیات با توجه به زمین منطقه و آرایش دشمن، در نظر گرفته شد. آرایش قواى دشمن بر «تنگه رقابیه«، «تپه‏هاى عین خوش«، و «ارتفاع برغازه» متکى بود و نزدیکى به این

نقاط مى‏توانست تمام جبهه دشمن را متزلزل کند. به همین دلیل با پیشروى نیروها در محور قرارگاه قدس و تصرف عین خوش، تعادل دشمن به هم خورد و با پیشروى در محور قرارگاه فتح و تصرف تنگه رقابیه تیر خلاص به دشمن شلیک شد. در نتیجه، با پیروزى در عملیات فتح‏المبین، ذهنیت و باورهاى دشمن از توانایى‏هایش، درهم شکسته شد. (28) اگر تا پیش از این دشمن تصور مى‏کرد با تکیه بر نیروهایش قادر به حفظ مواضع اشغالى خواهد بود، با شکست در عملیات فتح‏المبین، این باور درهم شکست و اندیشه عقب‏نشینى از همین زمان در ذهن دشمن شکل گرفت.

گسترش پیروزى‏هاى ایران و تزلزل در وضعیت نظامى دشمن، حامیان منطقه‏اى و جهانى عراق را مضطرب و نگران کرد. برخى از سران کشورهاى عربى فشارهاى بسیارى به امریکا وارد کردند تا به حمایت از عراق اقدام نماید. یکى از مقامات وزارت دفاع امریکا طى سخنانى صریحا اظهار کرد: «کمک به عراق، براى واشنگتن در جهان عرب منافع زیادى به همراه خواهد داشت.» (29) رادیو اسرائیل به منظور پافشارى بر ضرورت تغییر موضع امریکا براى جانبدارى از عراق، بهبود موقعیت ایران براى «صدور انقلاب» را تأکید کرد. (30).

در پى تحولات جدید، دولت امریکا با اعزام واینبرگر وزیر دفاع خود به منطقه و مذاکره با سران کشورهاى عرب، تصمیم به افزایش فروش تسلیحات به کشورهاى منطقه گرفت. امریکایى‏ها که تا پیش از این به طور سنتى تهدید شوروى را خطر اصلى براى منافع خود ارزیابى مى‏کردند، ایران را به عنوان یک تهدید منطقه‏اى جایگزین آن کردند. این تغییر فراتر از تأثیرات کوتاه مدت آن، به عنوان یک استراتژى جدید، آثار و نتایج بلند مدتى را بر جاى نهاد که پس از فتح خرمشهر به صورت تدریجى نمایان شد.

طرح‏ریزى و اجراى عملیات بیت‏المقدس در فضایى کاملا متفاوت با عملیات‏هاى پیشین انجام گرفت. نخست آنکه دشمن درباره منطقه عملیات هوشیار بود زیرا تنها منطقه‏اى که در جنوب همچنان در اشغال دشمن قرار داشت، منطقه غرب رودخانه کارون بود و طبیعى به نظر مى‏رسید که قواى

نظامى ایران این منطقه را براى عملیات انتخاب کنند. بنابراین امکان غافلگیرى دشمن درباره مکان عملیات وجود نداشت.

عملیات بیت‏المقدس (31) در موقعیتى کاملا حساس طرح‏ریزى شد. (32) تدبیر فرماندهان سپاه این بود که تلاش اصلى عملیات باید در عبور از رودخانه کارون و تصرف سرپلى بزرگ متمرکز شود. حال آنکه فرماندهان ارتش براساس تفکر کلاسیک، همانند عملیات قبلى (هویزه در 15 / 10 / 59) در این منطقه، بر این نظر بودند که تلاش اصلى باید با اتکا به جاده اهواز – خرمشهر انجام شود. (33) متعاقب بحث‏ها و بررسى‏هاى طولانى، سرانجام براساس نظر سپاه عملیات در ساعت 3 بامداد دهم اردیبهشت 1361 آغاز و در چهار مرحله اجرا شد و به پیروزى رسید. در این عملیات 19000 تن از نیروهاى دشمن به اسارت قواى ایران درآمدند. (34).

فتح خرمشهر صرف‏نظر از بازتاب و نتایج سیاسى آن، از بعد نظامى بسیار حائز اهمیت بود. عوامل مؤثر در پیروزى ایران علاوه بر استراتژى برتر، اجراى تاکتیک ویژه‏ى عملیات عبور از رودخانه کارون و افزایش توان رزمى سپاه بود. در این عملیات سپاه 100 تا 120 گردان نیرو در قالب تیپ (ولى با استعداد لشکر) وارد عملیات کرد که در مقایسه با عملیات ثامن‏الائمه، تنها در فاصله‏ى 9 ماه، توان رزمى سپاه نزدیک به 10 برابر رشد و افزایش را نشان مى‏دهد. در واقع گرچه سپاه به عنوان یک نهاد انقلابى به تناسب ضرورت‏هاى انقلاب متولد شد ولى «در خوزستان و در لابلاى حوادث جنگ تحمیلى به رشد و بالندگى رسید» (35) و موقعیت آن تثبیت شد. (36).

خرمشهر در روند تحولات جنگ تحمیلى به عنوان نماد و مظهر «مقاومت

سرسختانه ایران و پیروزى بر عراق «به شمار مى‏رفت. (37) به همین دلیل عملیات بیت‏المقدس و نتایج آن مى‏توانست سرنوشت جنگ و موقعیت سیاسى رژیم عراق را مشخص نماید. مواضع و استحکامات عراق در خرمشهر و آمادگى براى مقابله با تهاجم رزمندگان اسلام، این امیدوارى را براى حامیان جهانى و منطقه‏اى عراق به وجود آورده بود که عراق با حفظ خرمشهر و با ایجاد تأخیر در آزادسازى آن، ضمن فرسایش توان نظامى ایران، فرصت لازم را براى آمادگى ارتش عراق جهت مقابله با وضعیت جدید فراهم خواهد ساخت.

سرعت عمل قواى نظامى ایران با اتکا به تاکتیک ویژه‏ى عملیات عبور از رودخانه کارون و سقوط مواضع عراق و آزادسازى زودهنگام خرمشهر، نه تنها تمامى امیدهاى حامیان عراق را بر باد داد، بلکه دامنه نگرانى و اضطراب آنها را درباره سرنوشت سیاسى رژیم صدام و آینده منطقه گسترش داد. روزنامه آلمانى دویچه سایتونگ طى تحلیلى در این باره نوشت:

»خطر پیروزى ایران و در نتیجه درهم ریختن عراق، نظام‏هاى حاکم منطقه را پس از سقوط رژیم بعثى بغداد، تهدید مى‏کند و احتمال مداخله ابرقدرت‏ها را نیز به دنبال دارد.» (38).

از نظر نظامى اجراى چهار عملیات پیروز طى 8 ماه نشان‏دهنده تجدید قواى نظامى ایران بود. متقابلا ناتوانى عراق براى دفاع از مواضع و استحکامات خود، به منزله از میان رفتن توان نظامى این کشور و در نتیجه سقوط احتمالى رژیم عراق ارزیابى مى‏شد.

از بعد سیاسى، در واقع عراق با از دست دادن خرمشهر تکیه‏گاهش را براى مذاکره از دست داد. (39) به عبارت دیگر، خرمشهر براى عراق «برگ برنده‏اى» (40) محسوب مى‏شد که با آزادسازى آن به دست رزمندگان اسلام و «عقب‏نشینى تحقیرآمیز» (41) و مفتضحانه ارتش دشمن، رژیم عراق به نقطه پایان نزدیک مى‏شد.

روزنامه لوموند با توجه به روند تحولات جنگ که به بن‏بست رسیده بود و بى‏ثباتى داخل کشور با فرار بنى‏صدر به پاریس، موقعیت جدید ایران و این

پیروزى‏ها را از زاویه دیگرى بررسى کرد و نوشت:

»جنگ به رژیم ایران اجازه داد که ضمن برقرارى مجدد اتحاد مقدس، به پاسداران، بازوى نیرومند انقلاب اسلامى و عمده‏ترین نیروهاى نظامى کشور، اهمیت خاصى داده شود و جناح‏هاى مختلف «لیبرال» و «چپى» تصفیه شوند و این خود نشانه‏ى یکى از عمده‏ترین پیروزى‏هاى جمهورى اسلامى ایران در مقابل رژیم بعثى بغداد بود.» (42).

در واقع تثبیت اوضاع داخلى و مهار بحران و بى‏ثباتى سیاسى، منشأ دستیابى به پیروزى نظامى بود و متقابلا این پیروزى‏ها روند تثبیت اوضاع داخلى را تسریع کرد. کمیته روابط خارجى سناى امریکا نیز طى گزارشى پیروزى‏هاى ایران را نتیجه‏ى تجدید قواى نیروهاى مسلح ایران، نیروى انسانى بیشتر ایران و هماهنگى بهتر بین ارتش منظم و پاسداران انقلابى ارزیابى مى‏کند. (43).

پیدایش وضعیت جدید در صحنه سیاسى – نظامى جنگ و تحولات احتمالى در منطقه، امریکا را به شدت نگران کرد. با فتح خرمشهر در واقع امریکا دچار همان مخاطراتى شد که با پیروزى انقلاب اسلامى و سقوط شاه با آن روبه‏رو گردید، با این تفاوت که با بى‏ثباتى داخل ایران و شروع جنگ، امریکا امیدوار بود انقلاب در درون کشور مضمحل یا تعدیل شود، ولى پیروزى‏هاى پى‏درپى ایران و سرانجام فتح خرمشهر و احتمال سقوط رژیم عراق، دامنه نگرانى امریکا را در سطح منطقه گسترش داد. زیرا این تحول اساسى و چشمگیر به منزله تهدید منافع امریکا در منطقه ارزیابى شد. (44) به همین دلیل واینبرگر وزیر دفاع وقت امریکا اعلام کرد پیروزى‏هاى ایران به نفع امریکا نخواهد بود. (45).

هیگ وزیر خارجه وقت امریکا نیز اعلام کرد که امریکا در برابر هرگونه تغییر اساسى در منطقه‏ى خلیج فارس که ناشى از جنگ ایران و عراق باشد، بى‏تفاوت نخواهد بود. (46) کیسینجر وزیر خارجه اسبق امریکا طى تحلیلى چالش‏هاى موجود در منطقه را به چهار دسته تقسیم کرد: «رادیکالیسم

شیعه، نهادگرایى اسلامى، انقلاب ایران و امپریالیسم شوروى.» (47) وى در عین حال به ضرورت «توازن قوا در منطقه» تأکید کرد.

بازنگرى استراتژى منطقه‏اى امریکا در خلیج فارس که با آشکار شدن برترى نظامى ایران بر عراق پس از عملیات فتح‏المبین آغاز شده بود، امریکا را ناچار به اتخاذ سه ابتکار دیپلماتیک کرد. هیگ وزیر خارجه امریکا در این باره گفت:

»اگر بخواهیم به یک نظم مسالمت‏آمیز بین‏المللى امیدى داشته باشیم، باید وقایع خاورمیانه را شکل دهیم و اکنون لحظه ورود امریکا به منطقه است. امریکا براى پایان دادن به جنگ ایران و عراق، فعال کرن مذاکرات خودمختارى فلسطین و رفع تهدید از آغاز جنگ اقدام خواهد کرد. این ابتکارها به یکدیگر مربوط و با کشورهاى دیگر نیز هماهنگ خواهد بود.» (48).

وى همچنین یادآور شد:

»بیم آن مى‏رود که درگیرى ایران و عراق به کشورهاى همسایه گسترش پیدا کرده موجب تغییرات گسترده و غیرقابل پیش‏بینى در توازن نیروهاى منطقه بشود.» (5).

بدین ترتیب امریکایى‏ها به دلیل نگرانى از سقوط رژیم عراق که حاصل اخطار آژانس‏هاى متعدد جاسوسى این کشور بود، کمک‏هاى حیاتى به بغداد را آغاز کردند. (49) امریکا براى رفع محدودیت‏هاى موجود (50) نام عراق را از لیست کشورهاى به اصطلاح تروریست خارج کرد و محدودیت فروش تسلیحات به عراق لغو شد و براى برقرارى روابط دیپلماتیک میان دو کشور توافقاتى به عمل آمد. مصر و کشورهاى شوراى همکارى (51) براى کمک به عراق ترغیب و تشویق شدند. کمک‏هاى اطلاعاتى و حمایت‏هاى سیاسى و تبلیغاتى امریکا از

عراق به نحو چشمگیرى افزایش یافت. (52) مشاور کمیته روابط خارجى سناى امریکا در توضیح فروش تسلیحات امریکا به عراق در همان زمان گفت:

»این عمل امریکایى‏ها به منظور تنبیه ایران و باز کردن راهى براى خروج عراق از بن‏بست موجود مى‏باشد و ایران در جنگ با عراق از برترى محسوسى برخوردار است و این واقعه‏ى ناخوشایندى براى امریکاست.» (53).

امریکایى‏ها به منظور فراهم‏سازى زمینه‏هاى حمایت سیاسى و تبلیغاتى از عراق، این کشور را متقاعد کردند آمادگى خود را براى عقب‏نشینى از خاک ایران اعلام نماید. رژیم بعثى و صدام که پیش از این به لحاظ سیاسى و نظامى در موقعیت برترى قرار داشتند و از تجزیه ایران سخن مى‏گفتند با پیدایش وضعیت جدید در جنگ و اوضاع جنوب، آمادگى خود را براى برقرارى آتش‏بس اعلام کردند. (54).

در اجلاس چهار روزه‏ى کنگره‏ى حزب بعث عراق، صدام با پذیرش مسئولیت شکست استعفا داد (55) ولى مجددا به اتفاق آرا به مقام دبیرکل حزب بعث انتخاب شد. (56).

صدام در موقعیت جدید تغییرات نسبتا گسترده‏اى را به وجود آورد؛ بدین شکل که اعضاى شوراى فرماندهى انقلاب را از 17 تن به 10 تن کاهش داد و در کابینه عراق 8 تن از وزیران (از جمله وزیر نفت) سمت‏هاى خود را از دست دادند و 10 وزیر جدید وارد کابینه عراق شدند. (57) بسیارى از تحلیل‏گران تحولات داخلى عراق را نتیجه شکست‏هاى اخیر (5) این کشور و با هدف از میان بردن «هر گونه انتقاد در سطح بالا» (58) و فراهم‏سازى تحکیم موقعیت صدام (59) ارزیابى کردند.

امریکایى‏ها براى مهار نتایج ناشى از پیروزى‏هاى ایران علاوه بر اقدامات مذکور، سعى داشتند به هر نحو ممکن از ارائه امتیاز به ایران جلوگیرى کنند.

تا جمهورى اسلامى به عنوان یک قدرت منطقه‏اى ظاهر نشود. در جهت این سیاست، سازمان ملل نیز با وجود برترى جمهورى اسلامى، شرایط ایران مبنى بر محکومیت متجاوز و پرداخت غرامت به ایران را نپذیرفت و همچنان بر تقدم آتش‏بس به هر اقدام دیگرى تأکید کرد. ایران در وضعیت جدید و با توجه به موقعیت برتر سیاسى و نظامى سه راه‏حل فراروى خود داشت:

1- آغاز مذاکره سیاسى با رژیم عراق و قدرت‏هاى حامى وى که لازمه آن دادن امتیاز به ایران بود ولى سازمان ملل و قدرت‏هاى حاکم بر شوراى امنیت، این اقدام را به منزله به رسمیت شناختن قدرت انقلاب ایران در منطقه خلیج فارس مى‏دانستند، لذا با بى‏توجهى به درخواست‏هاى برحق ایران، عملا درهاى مذاکره را مسدود کردند زیرا تمام رژیم‏هاى ذى‏نفع در جنگ بر «ندادن امتیاز به ایران» به منظور جلوگیرى از برترى این کشور، توافق داشتند.

2- ترک مخاصمه بدون اتمام جنگ راه‏حل دیگرى بود که فراروى ایران قرار داشت. در این صورت قواى نظامى ایران مى‏بایست در حالت نه جنگ و نه صلح در مرزها مستقر باشند و این امر جز فرسایش قواى سیاسى و نظامى ایران نتیجه‏اى نداشت. روزنامه گاردین درباره‏ى این راه‏حل نوشت:

»توقف ایران در داخل خاک خود به گفته تحلیل‏ژگران نمى‏تواند ضامن آن باشد که صدام حسین به دادن امتیاز بیشترى تن در دهد. ضمن اینکه نباید این احتمال را از نظر دور داشت که نیروهاى عراقى پس از گذراندن یک دوره استراحت و بازسازى به تهاجم مجدد اقدام نکنند.» (60).

3- صلح شرافتمندانه و تضمین شده تنها راه‏حلى بود که در برابر ایران قرار داشت. (61) «شرافتمندانه» به این معنا که حقوق ایران تأمین مى‏شد و «تضمین شده» به معناى جلوگیرى از جنگ مجدد بود. این راه‏حل با توجه به سیاست قدرت‏ها در جلوگیرى از ارائه هرگونه امتیاز به ایران، سرآغاز دوره جدیدى از جنگ بود (62) که به تصمیم‏گیرى نیاز داشت. لذا جلسه شوراى عالى دفاع در حضور امام خمینى برگزار شد و سرانجام مسئولان سیاسى و نظامى کشور راه‏حل سوم را هرچند با تأخیر برگزیدند.

از بعد سیاسى در حالى که جمهورى اسلامى در موقعیت برتر قرار داشت و از ارائه هرگونه امتیاز مناسب به ایران از جمله محکوم کردن متجاوز خوددارى مى‏شد، آیا ایران راه‏حل دیگرى جز آنچه برگزید، مى‏توانست انتخاب کند؟ از نظر نظامى نیز نظامیان به عنوان متولیان اصلى صحنه جنگ بر این اعتقاد بودند که به لحاظ نظامى امکان پدافند با توقف روى خط مرزى وجود ندارد زیرا در اغلب نقاط خط مرزى هیچ گونه مانع طبیعى وجود نداشت. ضمن اینکه ایجاد استحکامات نیز یک سال به طول مى‏انجامید و طى این مدت احتمال تجدید قواى دشمن و حمله مجدد وجود داشت. مهم‏تر از همه اینکه با تکیه بر اصل «تعقیب دشمن«، هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر یک حرکت غیراصولى بود. امام خمینى پس از تردید [مخالفت] اولیه درباره تداوم جنگ در خاک عراق، (63) با استماع دلایل نظامیان، به ادامه‏ى جنگ متقاعد شدند و حمایت‏هاى لازم را به عمل آوردند. (64).

موقعیت برتر نظامى ایران و پیروزى‏هاى پى‏درپى، در ایجاد اعتماد لازم براى پیروزى بر عراق و تصمیم‏گیرى براى تداوم جنگ در داخل خاک عراق تأثیر اساسى داشت. ورود به داخل خاک عراق از نظر نظامى نیز اجتناب‏ناپذیر بود و با هدف تأمین ساحل شرقى رودخانه اروند انجام گرفت. (65) این اقدام حاصل نگرانى و در عین حال بى‏اعتمادى به سیاست‏هاى امریکا و مجامع بین‏المللى بود. تنها راه‏حل این بود که قواى نظامى ایران با تکیه بر عوارض طبیعى و تهدید شهر بصره و در تیررس قرار دادن منطقه عظیم نفتى رمیله و صفوان، عراق را وادار به تأمین خواسته‏هاى ایران کنند. (5) بدین ترتیب در مرحله جدید جنگ، عملیات رمضان در چارچوب تجربیات و تاکتیک‏هاى

پیشین طرح‏ریزى و در تاریخ 23 تیر 1361 به اجرا گذاشته شد. در این مرحله تغییرات بسیارى در زمین منطقه و نحوه آرایش دشمن به وجود آمده بود. متقابلا عدم آمادگى نیروهاى خودى براى مواجهه با وضعیت جدید، سبب گردید نیروها با وجود موفقیت در شکستن مواضع و استحکامات دشمن، سرانجام به مواضع خود مراجعت نمایند. (66).

نتیجه عملیات رمضان نشان داد که هیچ گونه آمادگى لازم در داخل عراق براى برپایى یک نهضت انقلابى به حمایت از انقلاب اسلامى ایران و مبارزه با رژیم بعثى عراق وجود ندارد. (67) و از نظر نظامى نیز وضعیت جدیدى فراروى ایران قرار دارد که دورنماى آن روشن نیست.

سال دوم جنگ در وضعیتى پایان یافت که بیشتر مناطق اشغالى از لوث وجود متجاوزان پاک شده بود و ایران به منظور تأمین «صلح شرافتمندانه و تضمین شده» عملیات رمضان را طرح‏ریزى و اجرا کرد. مهم‏ترین سؤالى که در این مرحله وجود داشت این بود که:

»چه علل یا عواملى مانع از تبدیل پیروزى ایران در خرمشهر به یک پیروزى استراتژیک براى پایان بخشیدن به جنگ شد؟«


1) غلامعلى رشید، «شرایط و ضرورت‏هاى تولد و رشد و تثبیت نقش سپاه در جنگ«، مصاحبه 25 / 6 / 1375، ص 3، پیاده شده نوار.

2) شهید حسن باقرى، «دفترچه یادداشت‏هاى روزانه«، یادداشت 17 / 5 / 1360، سند شماره 502، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.

3) مأخذ 1.

4) محسن رضایى، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق«، در دانشکده‏ى فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران، دوره‏ى عالى جنگ، 19 / 5 / 1374.

5) پیشین.

6) آموزه: واژه دکترین (آموزه) از اصطلاح لاتین دکترینا و دکتر به معناى تعلیم و تعلم و علم گرفته شده است. در استعمال رایج، دکترین (آموزه) به معناى چیزى که آموخته شده و تعلیم مى‏شود به کار مى‏رود و اغلب به طور اخص چیزى که تحت عنوان اصول، عقیده، قاعده، نظریه، اصل قانونى و یا بیان رسمى سیاست ملى تعلیم شده را نیز دربر مى‏گیرد. (فئوفلت و گووالنیک 1988، کتاب تئورى عملیات و جنگ، ترجمه‏ى معاونت تحقیق و پژوهش دانشکده فرماندهى و ستاد، چاپ اول 1375، ص 33(.

7) ستاد عملیات سپاه در جنوب، تیر 1360.

8) سپاه پاسداران خوزستان، واحد اطلاعات، «گزارش ستاد عملیات جنوب از وضعیت جبهه‏هاى جنگ«، 25 / 4 / 1360، ترجمه اطلاعیه‏هاى محرمانه دشمن.

9) انتشارات سروش، مجموعه مصاحبه‏هاى سال‏هاى 1361-62، تهران، انتشارات سروش، 1366، ص 119، مصاحبه آیت‏الله خامنه‏اى با مجله پیام انقلاب، 16 / 6 / 1362.

10) پیشین، مصاحبه با گروه تلویزیونى سپاه پاسداران، 4 / 3 / 1361.

11) مأخذ 4، 12 / 7 / 1375.

12) مأخذ 2.

13) سید یعقوب حسینى، محمود جوادى‏پور، ارتش جمهورى اسلامى ایران در هشت سال دفاع مقدس – جلد سوم: اشغال خرمشهر و شکستن حصر آبادان، تهران: سازمان عقیدتى سیاسى ارتش جمهورى اسلامى ایران، 1373، ص 261.

14) مأخذ شماره 4، 27 / 4 / 1374.

15) سردار محسن رضایى در این زمینه مى‏گوید: «در گلف (پایگاه منتظران شهادت» جلسه داشتیم. شهید باقرى، آقا رحیم و رشید بودند. به آنها گفتم براى عملیات بعدى طرحى بدهید که حجم به کارگیرى نیروها دو برابر عملیات ثامن‏الائمه باشد و عملیات بعدى هم دو برابر و… چون مشکل نیرو وجود داشت گفتم تأمین نیرو بر عهده من، در این مرحله 14 عملیات طرح‏ریزى شد که اولین آن عملیات طریق‏القدس بود.» (دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران، دوره عالى جنگ، 27 / 2 / 1375.

16) آنتونى کردزمن و آبراهام آر. واگنر، درس‏هایى از جنگ مدرن – جلد دوم: جنگ ایران و عراق، ترجمه‏ى حسین یکتا، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 146، (منتشر نشده(.

17) سردار رضایى در توضیح این مطلب مى‏گوید: «ما بچه‏هاى سپاه را کاملا جدا کردیم و گفتیم شما یک تیمى بشوید طراحى عملیات بکنید و برادران ارتش هم یک تیم درست کنند. به صورت جداگانه طراحى عملیات کنید ولى بعد در جلسه مشترکى نظرتان را بگویید، آنها هم نظرشان را بگویند. علت این تفکیک این بود که مى‏خواستیم به سپاه شکل بدهیم، یک سازمان درست بکنیم… گفتیم سپاه با هویت سپاه باید طرح‏ریزى کند…» (دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران، دوره عالى جنگ، 12 / 7 / 1375(.

18) مأخذ 1، ص 8.

19) در سال 1365 پس از فتح فاو و بعد از عملیات‏هاى عراق موسوم به استراتژى دفاع متحرک، سلسله عملیات‏هاى جدیدى تحت عنوان کربلاى 1 در مهران، کربلاى 2 در حاج عمران، کربلاى 3 در خلیج فارس و… انجام گرفت که تنها در به کارگیرى کلمه «کربلا» اشتراک داشت.

20) ویژگى عملیات طریق‏القدس اجراى همین تاکتیک بود که با پیشنهاد سپاه و با تلاش نیروهاى سپاه اجرا شد. موفقیت عملیات در سایر محورها اساسا متکى به پیروزى در این محور بود که حاصل شد.

21) مأخذ 8، ص 39 و 40.

22) غلامعلى رشید، «بررسى روند شکل‏گیرى استراتژى آزادسازى مناطق اشغالى«، مجله‏ى سیاست دفاعى، پژوهشکده‏ى علوم دفاعى – استراتژیک دانشگاه امام حسین (ع(، سال چهارم، شماره‏ى 4، تابستان و پاییز 1375، ص 31.

23) افرایم کارش، مقاله «جنگ ایران و عراق، یک تحلیل نظامى«، نشریه ادلفى پى‏پر، مؤسسه بین‏المللى مطالعات استراتژیک لندن، بهار 1987، ترجمه‏ى دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ ستاد کل نیروهاى مسلح، 1370، ص 25.

24) پیشین، ص 26.

25) ویلیام اف. هیکمن، مقاله «ارتش از هم پاشیده و از نو متولد شده«، 1982، ترجمه‏ى خبرگزارى جمهورى اسلامى 20 / 12 / 1363، ص 31.

26) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از خونین‏شهر تا خرمشهر، تهران، چاپ دوم، 1373، ص 80.

27) پیشین، ص 82.

28) مأخذ 21.

29) روزنامه اطلاعات، 17 / 11 / 1360.

30) خبرگزارى پارس، نشریه «گزارش‏هاى ویژه» شماره 326، 20 / 11 / 1360 به نقل از رادیو اسرائیل 19 / 11 / 1360.

31) تشدید تهاجمات اسرائیل به جنوب لبنان و مناسبات بحرانى اعراب و اسرائیل سبب گردید نام عملیات با الهام از این اوضاع «بیت‏المقدس» انتخاب شود.

32) احتمال فروپاشى نظام حاکم بر عراق بر اثر تداوم پیروزى‏هاى نظامى ایران، مهم‏ترین دغدغه و نگرانى حامیان جهانى و منطقه‏اى عراق بود، ضمن اینکه رژیم اشغالگر قدس نیز براى حمله به جنوب لبنان در آمادگى به سر مى‏برد.

33) مأخذ 26، ص 113.

34) مأخذ 26، ص 121.

35) آیت‏الله خامنه‏اى در جمع مسئولان استان خوزستان، روزنامه جمهورى اسلامى، 26 / 12 / 1375.

36) مأخذ 1، ص 32.

37) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 41، 10 / 2 / 1361، به نقل از روزنامه تایمز مالى، 9 / 2 / 1361.

38) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه» شماره 63، 1 / 3 / 1361.

39) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 67، 5 / 3 / 1361،به نقل از روزنامه دویچه سایتونگ چاپ آلمان.

40) روزنامه اطلاعات 19 / 3 / 61، به نقل از روزنامه گاردین.

41) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 59، 28 / 2 / 1361، به نقل از خبرنگار وال استریت ژورنال در واشنگتن.

42) مأخذ 26، ص 177 و 178.

43) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «گزارش رسمى کمیته روابط خارجى سناى امریکا پس از سفر به منطقه«، ترجمه خبرگزارى جمهورى اسلامى، دى 1362، ص 12.

44) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 78، 16 / 3 / 1361، لوس‏آنجلس تایمز.

45) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره63، 1 / 3 / 1361، رویتر 31 / 2 / 1361.

46) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 60، 29 / 2 / 1361، خبرگزارى آلمان به نقل از روزنامه مصرى الاهرام، 28 / 2 / 61.

47) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 98، 5 / 4 / 1361.

48) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 68، 6 / 3 / 1361، یونایتدپرس، 5 / 3 / 1361.

49) روزنامه نیویورک تایمز 26 ژانویه 1992 (6 بهمن 1370(.

50) الکساندر هیگ وزیر امور خارجه وقت امریکا پیش از این در مارس 1981 (اسفند 1360) در کنگره امریکا گفت که عراق تمایل به شوروى را تا حدى تغییر داده است. چند هفته بعد منع فروش پنج بوئینگ 747 به عراق از میان برداشته شد. (نشریه مسلم میدیا – چاپ لندن – ژانویه 1985(.

51) شفیق ناظم الغبراء استاد دانشگاه کویت، طى سخنانى در تهران اعلام کرد: «کویت در ابتداى جنگ بى‏طرف بود. اما پس از فتح خرمشهر توسط نیروهاى ایران، عرب‏ها بر خود لرزیدند و بى‏صبرانه به حمایت از صدام حسین برخاستند.» (سمینار بحران و توسعه همکارى کشورهاى منطقه، دى 1375(.

52) نک.به: کتاب سوداگرى مرگ، نوشته‏ى کنت آرتیمرمن.

53) مأخذ 26، ص 186.

54) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 66، 4 / 4 / 1361، روزنامه هرالدتربیون.

55) استعفاى صدام در منابع رسمى عراق منتشر نشد و تنها پس از تصفیه‏اى که مجددا انجام گرفت. این خبر منعکس گردید.

56) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 101، 8 / 4 / 1361، رادیو امریکا، 7 / 4 / 1361، به نقل از خبرگزارى عراق.

57) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 102، 9 / 4 / 1361، رادیو امریکا، 8 / 4 / 1361.

58) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 104، 11 / 4 / 1361، رادیو امریکا، 10 / 4 / 1361، به نقل از روزنامه کریستین ساینس مانیتور.

59) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 103، 10 / 4 / 1361، آسوشیتدپرس، 9 / 4 / 1361.

60) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارش‏هاى ویژه«، شماره 99، 6 / 4 / 1361، روزنامه گاردین، 5 / 4 / 1361.

61) مأخذ 4، 19 / 5 / 1374.

62) مأخذ 59.

63) براى اطلاع از مشروح چگونگى تصمیم‏گیرى براى ادامه‏ى جنگ پس از آزادى خرمشهر و نظریات مختلف در این باره، فصل سوم کتاب علل تداوم جنگ از انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ را مطالعه نمایید.

64) این توضیحات براساس دست نوشته سردار غلامعلى رشید بر متن دستنویس همین کتاب تنظیم شده است.

65) مأخذ 4، 16 / 6 / 1374.

66) محمد درودیان، از خرمشهر تا فاو، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ چهارم، 1375، ص 24 تا 34.

67) مأخذ 16، ص 178. أخذ 1، ص 52.