جنگ در سال دوم
شهریور 1360 تا شهریور 1361
تجزیه و تحلیل علل ناکامى تلاشهایى که براى آزادسازى مناطق اشغالى با تکیه بر نیروها و روشهاى کلاسیک انجام گرفت، بسیار اهمیت دارد؛ زیرا پس از برکنارى بنىصدر، مناطق اشغالى با اجراى چهار عملیات گسترده پاکسازى و آزاد شد و قواى دشمن منهدم گردید. لذا بررسى دلایل ناکامىها در مرحله پیشین و موفقیتها در مرحله جدید، مىتواند «زمینهها و علل تحول در جنگ» را که براى بسیارى از ناظران و تحلیلگران امور ایران شگفتآور بود، روشن کند و توضیح دهد.
کانون مرکزى و نقطه ثقل تحول در جنگ را بدون شک باید حضور جدى و همه جانبه سپاه و بسیج در جنگ دانست. مسلما این حضور صرفا به معناى حضور فیزیکى نیروهاى سپاهى و یا بسیجى در جنگ نیست زیرا که پیش از این و در مرحله مقاومت و دفاع در برابر متجاوز، نیروهاى انقلابى و مردمى در صحنه حضور داشتند و نقش تعیینکنندهاى ایفا کرده بودند. در مرحله جدید بر پایهى درکى روشن از ناکامىها بنىصدر و ارتش در آزادسازى مناطق اشغالى، ضرورت شکستن بنبست نظامى حاکم بر جنگ و حمله به دشمن، که با تغییر استراتژى جنگ قابل تحقق بود، با حضور سپاه تأمین و آغاز شد، (1) شید حسن باقرى در فرودین 1360 پس از بحث با برخى از مسئولان سپاه درباره ضرورت تغییر استراتژى جنگ مىگوید:
»باید به خود جرأت داد که این نوع جنگیدن به درد نمىخورد و لازم است استراتژى جنگ عوض شود.» (2).
تأکید بر ضرورت تغییر استراتژى جنگ (3) به موازات ایجاد تردید درباره فرماندهى بنىصدر در سطوح بالاى کشور و شوراى عالى دفاع، (4) بخشى از موانع موجود را براى ایفاى نقش تعیینکننده سپاه در جنگ، برطرف ساخت. محسن رضایى در این زمینه مىگوید:
»استراتژى نظامى به طور کلى در ایران از هم پاشید. در اینجا استراتژى جدید نیروهاى حزبالله آغاز شد. نیروهاى حزباللهى آمدند و جنگ انقلابى را تدوین کردند و براساس آن یک سرى عملیاتهاى محدود انجام شد.» (5).
آموزهى (6) جدید نیروهاى انقلابى (سپاه و بسیج) در مرحله نخست شامل اصولى بود که به طور بنیادین با تفکر و روش فرماندهى بنىصدر در تعارض قرار داشت. این اصول چنین بود:
1- حملات پىدرپى به دشمن با اجراى عملیات محدود.
2- تکیه بر عوامل معنوى همچون وحدت، ایمان و عشق به شهادت.
3- جذب نیرو و گسترش سازمان نیروهاى انقلابى با سازماندهى نیروهاى بسیجى.
4- همکارى با نیروهاى ارتش جمهورى اسلامى ایران و به کارگیرى نیرو و امکانات آنها.
5- اتخاذ تاکتیکهاى جدید با اتکا بر نیروهاى پیاده و اجراى عملیات در شب.
ستاد عملیات سپاه در جنوب، در تیر 1360 طى تحلیلى درباره ضرورت اتخاذ تاکتیکهاى جدید و اتکا به نیروهاى پیاده در عملیات مىنویسد:
»با طولانى شدن جنگ، توجه سپاه و نیروهاى مردمى روى این نکته متمرکز شد
که با توجه به محدودیت و آسیبپذیرى وسایل نظامى و عدم امکان جایگزینى آن (با موقعیت فعلى انقلاب اسلامى ایران، به علت مخالفتش با ابرقدرتهاى سازنده این وسایل) بهترین راه، تأکید بر نیروى پیاده مىتواند باشد.» (7).
در مرحله جدید و با در نظر گرفتن تجارب پیشین و با شناخت نسبتا عمیق از دشمن و مطابق با توان و مقدورات موجود و فارغ از روشهاى کلاسیک – که اساسا حاصل ترجمه آییننامههاى ارتش امریکا بود – در فاصله زمانى اسفند 1359 تا مهر 1360 بیش از 20 عملیات محدود طرحریزى و اجرا شد. مشخصه این عملیاتها دستیابى به روشهاى جدید براى شکستن خطوط دفاعى دشمن با اتکا به نیروهاى بسیجى و سپاه بود. در روش نظامى منطبق با آئیننامههاى ارتش، مواضع دفاعى دشمن عمدتا مىبایست با اتکا به آتش و نیروهاى زرهى درهم مىشکست و سپس پیشروى در عمق انجام مىگرفت. در روش جدید براى غافلگیرى دشمن و جبران کمبود امکانات، عملیات در شب و با تکیه بر نیروى پیاده – که از روحیه شهادتطلبى برخوردار بود – طرحریزى مىشد. در این مرحله تجهیزات ارتش شامل توپخانه و زرهى تنها نقش آتش پشتیبانىکننده داشت.
نتایج حاصله از اجراى عملیاتهاى محدود علاوه بر نمایاندن ضعفهاى دشمن و توانایى و قابلیتهاى نیروهاى انقلابى، صحت استراتژى جدید را تأیید کرد. ضمن اینکه روحیه یأس و ناامیدى که پس از شکست تلاشهاى نظامى کلاسیک به فرماندهى بنىصدر، در نیروهاى نظامى و مسئولان سیاسى بروز کرده بود برطرف شد و در عین حال زمینه را براى پشت سر نهادن بحران بىثباتى سیاسى در کشور آماده ساخت.
همچنین اندیشههاى دفاعى سپاه تدریجا شکل گرفت و زمینههاى طرحریزى عملیات گسترده و آزادسازى کلیه مناطق اشغالى را فراهم ساخت. به موازات این تحولات، دشمن نیز تدریجا بخشى از تغییرات تاکتیکى را درک کرد و براى ممانعت از غافلگیرى دستورالعملهاى جدیدى صادر کرد که در آن بر آمادگى دفاعى تأکید شده بود. (8) آیتالله خامنهاى هنگامى که به
عنوان نماینده امام خمینى در شوراى عالى دفاع از نزدیک تحولات جنگ را پیگیرى مىکرد پس از فتح خرمشهر در تحلیلى از روند جنگ، به مسائلى اشاره کرد که حائز اهمیت است:
»کلا تا قبل از عملیات ثامنالائمه، عملیات ما غالبا موفق نبوده است و شاید یک یا دو عملیات را بتوان نشان داد که تا حدودى موفق بوده و علتش هم این است که تا قبل از عملیات ثامنالائمه نیروهاى مردمى به کار گرفته نمىشد، یعنى از بسیج و سپاه در عملیات به صورت کامل خبرى نبود و سپاه امکانات نداشت و گذشته از این، مسئولان نظامى حاضر نبودند حتى سپاه را در حیطه کار نظامى راه بدهند و لذا یکى از درگیرىهاى ما با بنىصدر همین مسئله بود. نیروهاى محدود ارتش هم طبیعى بود که با فرماندهاى مثل بنىصدر شانس موفقیت بسیار کمى را داشت و عملا هم موفق نبود.» (9).
در این جمعبندى روى دو مسئله تأکید شده است: نخست اینکه نیروهاى سپاه و بسیج به صورت کامل در صحنه حضور نداشتند و دیگر اینکه نیروهاى محدود ارتش با فرماندهى بنىصدر قادر به کسب پیروزى نبودند و در عمل هم موفق نشدند. آیتالله خامنهاى در جایى دیگر با اشاره به تأخیر در فتح خرمشهر چنین بیان کرد:
»به اعتقاد من یک سال دیر برگشت چون مىتوانست خرمشهر در سال گذشته، یعنى یک سال پیش آزاد شود.» (10).
ایشان درباره علت این تأخیر و تفاوت آن با سال گذشته اظهار کرد:
»سال گذشته در این وقت سپاه پاسداران جدى گرفته نمىشد و وجود سپاه در صحنه رزم فرض نمىشد.» (5).
در عین حال به دلیل بحران سیاسى در کشور و حتى پس از فرار بنىصدر همچنان براى اجراى فرمان امام موانعى وجود داشت که محسن رضایى درباره آن گفت:
»حضرت امام مدتها بود که دستور داده بودند که حصر آبادان باید شکسته شود، اما مدیریت اولیه جنگ بهاى لازم را به این کار نمىداد و حتى
بقایاى ین مدیریت هم با اینکه آقاى بنىصدر کنار رفته بود، باز به سختى زیر بار حمله به این منطقه مىرفتند. به طورى که طرح اولیه سپاه در اوایل فروردین سال 60 آماده شد ولى شش ماه طول کشید تا عملیات اجرا شود.» (11).
تأخیر در اجراى عملیات شکستن محاصره آبادان با توجه به وضعیت سیاسى کشور به گونهاى بود که امام مدتى بعد از حادثه هفتم تیر خطاب به شوراى عالى دفاع که در محضر ایشان تشکیل شد، فرمودند:
»چرا حمله نمىکنید. بنىصدر هم همیشه امروز و فردا مىکرد و مىگفت یک ماه دیگر طراحى داریم.. اگر نمىخواهید بجنگید بگویید تا ما تکلیف خودمان را بدانیم.» (12).
سرانجام عملیات ثامنالائمه با هدف شکستن محاصره آبادان در تاریخ 15 مهر 1360 در شرق رودخانه کارون آغاز شد و پس از 48 ساعت نبرد، کلیه مواضع دشمن درهم کوبیده شد و کلیه اهداف عملیات تأمین شد. در کنار سازماندهى جدید، توپخانه به تدریج به کار گرفته شد و پس از عملیات فتحالمبین عملا توپخانه سپاه شکل گرفت. همچنین سپاه با جذب و به کارگیرى نیروهاى مردمى، توانست 15 گردان نیرو سازماندهى کرده و وارد عمل نماید. این اقدام به منزله افزایش توان سازماندهى سپاه به میزان ده برابر بود. (13).
اولین نتیجه کلى و برجسته عملیات ثامنالائمه عبارت بود از «درهم شکستن استراتژى دشمن در نقطه اصلى آن«؛ (14) بدین معنا که دشمن پس از ناکامى اولیه در آغاز جنگ با هدف برخوردارى از برگ برنده براى مذکرات صلح، تلاش اصلى خود را روى اشغال خرمشهر و آبادان متمرکز کرد. تداوم مقاومت در خرمشهر به حفظ آبادان منجر شد. در عین حال دشمن در فرصتهاى متعدد درصدد اشغال آبادان برآمد ولى موفق به این کار نشد بنابراین در منطقهاى که دشمن براساس استراتژى خود براى اشغال آبادان تلاش مىکرد، شکستن محاصره آبادان به معناى عقیم گذاشتن برنامههاى دشمن بود. نتیجه دوم «کسب اعتماد به نفس براى برداشتن گامهاى بلندتر»
بود. در واقع پیروزى در عملیات ثامنالائمه نیروهاى انقلابى را براى ادامه جنگ مطمئن کرد و وضعیت روانى مناسبى در جامعه به وجود آمد و امید و اعتماد براى کسب پیروزى حاصل شد. در نتیجه، این تحول موقعیت و زمینهى لازم را براى طرحریزى «استراتژى آزادسازى مناطق اشغالى» (5) براساس ساختار و ترکیب جدید نیروها و استراتژى و تاکتیکهاى جدید فراهم کرد.(15) یکى از کارشناسان نظامى خارجى بر این مسئله تأکید کرد که «این پیروزى این حقیقت را آشکار ساخت که برترى در قدرت زرهى و هوایى مىتواند بىمعنا باشد» (16) این کارشناس همچنین با اعتراف درباره ماهیت ناشناخته تاکتیکهاى جدید و نحوه کسب پیروزى نظامى ایران مىنویسد:
»هنوز مشخص نشده است که ایرانیان چگونه به این پیروزى دست یافتند!» (5).
پیروزىهاى حاصله در صحنه سیاسى کشور با انتخاب آیتالله خامنهاى به ریاستجمهورى و گذر از مرحله بحران و بىثباتى، همراه با پیروزى در عملیات ثامنالائمه، به دو اقدام اساسى انجامید؛ نخست اینکه سپاه سازمان رزم جدید خود را توسعه داد و دیگر اینکه به موازات گسترش سازمان رزم، اقدامات جدى و اساسى را براى طرحریزى یک سلسله عملیات با هدف آزادسازى کلیه مناطق اشغالى آغاز کرد. (11) (17).
سال دوم جنگ را براى سپاه در مقایسه با سال اول – که سال «تولد در
مقاومت» بود – در واقع باید سال «رشد و تثبیت» نامگذارى کرد. (18) در این سال تدریجا به ضرورت تشکیل تیپ توجه گردید و سپاه با سازمان تیپ وارد عملیات طریقالقدس شد.
در این مرحله مجموعا 12 عملیات شامل کربلاى 1 تا 12 طرحریزى شد. (19) اهداف استراتژى جدید با ترکیب و هماهنگى سپاه و ارتش عبارت بود از:
1- انهدام نیرو و امکانات دشمن به منظور تقلیل توان نظامى عراق.
2- آزادسازى نیروهاى خودى که در خطوط پدافندى استقرار داشتند.
3- کسب آمادگى براى حمله تعیینکننده و نهایى به دشمن.
در چارچوب استراتژى جدید و با ترکیب و هماهنگى نیروها و سازماندهى سپاه در شکل تیپ، عملیات طریقالقدس با هدف قطع ارتباط دشمن از شمال به جنوب با تصرف و تأمین تنگه چزابه و همچنین آزادسازى شهر بستان و 70 روستاى دیگر آن، در هشتم آذر 1360 آغاز شد. غافلگیرى دشمن نسبت به تاکتیک ویژه عملیات (عبور از زمینهاى رملى(، زمینههاى انهدام دشمن و کسب پیروزى را فراهم کرد. (20).
برجستهترین ویژگى عملیات طریقالقدس «نقش بسیار مهم نیروهاى مردمى» (21) بود و در واقع براى نخستین بار نیروهاى مردمى در سطح گستردهاى سازماندهى و به کار گرفته شدند (22) و مسلما همین حضور مردمى اجراى تاکتیک عبور از منطقه رملى را میسر کرد؛ زیرا بدون خلاقیت و ابتکار عمل و شجاعت نیروهاى مردمى و انقلابى اجراى این تاکتیک عملى نبود.
همچنین پیروزى ایران در این عملیات همچون وارد شدن ضربهاى قاطع و اساسى بر دشمن بود، چنان که بر اثر این ضربه، دشمن تعادل خود را از
دست داد و هر چه تلاش کرد نتوانست این تعادل را بازیابد. (11).
برخى از تحلیلگران نظامى که روند تحولات جنگ را پیگیرى مىکردند با مشاهده ابعاد و نتایج عملیات طریقالقدس، به بازیابى قدرت برنامهریزى عملیات و مهارتهاى فرماندهى و کنترل نظامى ایران که پیش از این کاملا از بین رفته بود، توجه و تأکید کردند. (23) به کارگیرى اصطلاح «تاکتیکهاى موج انسانى» (24) براى توضیح تاکتیک جدید ایران و حضور گسترده نیروهاى مردمى، پس از این عملیات در رسانههاى غربى رواج و گسترش یافت، طورى که یکى از فرماندهان نظامى ارتش امریکا با توجه به تغییر استراتژى و تاکتیکهاى ایران نوشت:
»در این عملیات که ایرانىها آن را عملیات طریقالقدس نامگذارى کردند یک تغییر استراتژیکى عمده به چشم مىخورد. ایرانىها به استراتژى استفاده از نیروهاى پیاده و سرمایهگذارى روحى احساسات آنها، جهت غلبه بر کمبود تجهیزات نظامى روى آوردهاند.» (25).
عراقىها که پیش از این، پیروزى ایران در عملیات ثامنالائمه را با اکراه و تأخیر پذیرفته و اعلام کرده بودند، چنین تصور مىکردند که شکست ارتش عراق به دلیل مواضع نامناسب نیروهایشان در شرق رودخانه کارون بوده است، به همین دلیل احتمال تکرار پیروزى ایران در یک منطقه دیگر را بعید مىپنداشتند. مهمتر آنکه اجراى پىدرپى عملیاتهاى پیروز، اصلىترین منشأ نگرانى عراقىها بود، لذا با تهاجم ارتش عراق به تنگهى چزابه از تاریخ 17 / 11 / 1360 به مدت 13 روز، عراقىها امیدوار بودند ضمن نمایش قدرت نظامى خود و جبران تأثیرات روحى و روانى ناشى از شکست در دو عملیات پیشین، از اجراى عملیات بعدى ایران ممانعت یا در آن «تأخیر» ایجاد کنند.
درک و تشخیص فرماندهى سپاه از ماهیت تحرکات نظامى عراق در تنگه چزابه، سبب گردید بلافاصله کلیه تلاشهاى ایران در منطقه عمومى غرب رودخانه کرخه با هدف اجراى عملیات فتحالمبین، متمرکز شود. (26) آزادسازى منطقه غرب رودخانه کرخه مىتوانست ضمن انهدام نیروهاى دشمن، شهرهاى
شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکارى را از برد آتش توپخانه دشمن خارج سازد. علاوه بر این با موفقیت در این عملیات، مناطق و تأسیسات مهم منطقه شامل سایت و رادار، جاده اندیمشک – اهواز و چاههاى نفتى ابوغریب از برد توپخانه و یا اشغال نیروهاى دشمن خارج مىشد.
متعاقب تلاشهایى که در زمینه طرحریزى، مهندسى و پشتیبانى انجام گرفت، سرانجام در تاریخ 2 / 1 / 1361، عملیات فتحالمبین آغاز شد و طى یک هفته کلیه مواضع دشمن منهدم و منطقه به طور کامل پاک سازى شد. اسارت 17000 تن از نیروهاى دشمن نشاندهنده میزان موفقیت عملیات و مهمتر از آن، فروپاشى اردوگاه دشمن بود. در این عملیات غنائم بسیارى از جمله 165 قبضه توپ و 320 دستگاه تانک و نفربر دشمن به دست رزمندگان افتاد و مقدار زیادى از تجهیزات عراقى نیز منهدم گردید.
عملیات فتحالمبین به لحاظ وسعت، میزان نیروهاى شرکتکننده و سرعت عمل نیروها در تأمین اهداف و نتایج و دستاوردها بسیار برجسته و چشمگیر بود. برخى از کارشناسان از این عملیات به عنوان پیچیدهترین تلاش ایران در جنگ تا آن زمان (27) که «خفتبارترین شکست را از آغاز جنگ تاکنون نصیب عراق کرده است» (5) یاد کردند.
مهمترین ویژگى و نتیجه کلى عملیات در دو زمینه قابل مشاهده است، نخست اینکه عملیات فتحالمبین نمایش جنگ فراگیر مردمى بود. (28) بدین معنا که در سازمان رزم سپاه با تشکیل تیپ و قرارگاه تحول جدى ایجاد شد. (11) همین مسئله علاوه بر فراهم نمودن زمینهى افزایش جذب و به کارگیرى نیروهاى مردمى و برترى قواى ایران بر عراق، امکان فرماندهى و کنترل و هدایت را به نحوى مناسب فراهم ساخت.
تحمیل وضعیت جدید به دشمن، دومین نتیجه مهم در این عملیات بود. تاکتیک ویژه عملیات فتحالمبین در طرح مانور عملیات با توجه به زمین منطقه و آرایش دشمن، در نظر گرفته شد. آرایش قواى دشمن بر «تنگه رقابیه«، «تپههاى عین خوش«، و «ارتفاع برغازه» متکى بود و نزدیکى به این
نقاط مىتوانست تمام جبهه دشمن را متزلزل کند. به همین دلیل با پیشروى نیروها در محور قرارگاه قدس و تصرف عین خوش، تعادل دشمن به هم خورد و با پیشروى در محور قرارگاه فتح و تصرف تنگه رقابیه تیر خلاص به دشمن شلیک شد. در نتیجه، با پیروزى در عملیات فتحالمبین، ذهنیت و باورهاى دشمن از توانایىهایش، درهم شکسته شد. (28) اگر تا پیش از این دشمن تصور مىکرد با تکیه بر نیروهایش قادر به حفظ مواضع اشغالى خواهد بود، با شکست در عملیات فتحالمبین، این باور درهم شکست و اندیشه عقبنشینى از همین زمان در ذهن دشمن شکل گرفت.
گسترش پیروزىهاى ایران و تزلزل در وضعیت نظامى دشمن، حامیان منطقهاى و جهانى عراق را مضطرب و نگران کرد. برخى از سران کشورهاى عربى فشارهاى بسیارى به امریکا وارد کردند تا به حمایت از عراق اقدام نماید. یکى از مقامات وزارت دفاع امریکا طى سخنانى صریحا اظهار کرد: «کمک به عراق، براى واشنگتن در جهان عرب منافع زیادى به همراه خواهد داشت.» (29) رادیو اسرائیل به منظور پافشارى بر ضرورت تغییر موضع امریکا براى جانبدارى از عراق، بهبود موقعیت ایران براى «صدور انقلاب» را تأکید کرد. (30).
در پى تحولات جدید، دولت امریکا با اعزام واینبرگر وزیر دفاع خود به منطقه و مذاکره با سران کشورهاى عرب، تصمیم به افزایش فروش تسلیحات به کشورهاى منطقه گرفت. امریکایىها که تا پیش از این به طور سنتى تهدید شوروى را خطر اصلى براى منافع خود ارزیابى مىکردند، ایران را به عنوان یک تهدید منطقهاى جایگزین آن کردند. این تغییر فراتر از تأثیرات کوتاه مدت آن، به عنوان یک استراتژى جدید، آثار و نتایج بلند مدتى را بر جاى نهاد که پس از فتح خرمشهر به صورت تدریجى نمایان شد.
طرحریزى و اجراى عملیات بیتالمقدس در فضایى کاملا متفاوت با عملیاتهاى پیشین انجام گرفت. نخست آنکه دشمن درباره منطقه عملیات هوشیار بود زیرا تنها منطقهاى که در جنوب همچنان در اشغال دشمن قرار داشت، منطقه غرب رودخانه کارون بود و طبیعى به نظر مىرسید که قواى
نظامى ایران این منطقه را براى عملیات انتخاب کنند. بنابراین امکان غافلگیرى دشمن درباره مکان عملیات وجود نداشت.
عملیات بیتالمقدس (31) در موقعیتى کاملا حساس طرحریزى شد. (32) تدبیر فرماندهان سپاه این بود که تلاش اصلى عملیات باید در عبور از رودخانه کارون و تصرف سرپلى بزرگ متمرکز شود. حال آنکه فرماندهان ارتش براساس تفکر کلاسیک، همانند عملیات قبلى (هویزه در 15 / 10 / 59) در این منطقه، بر این نظر بودند که تلاش اصلى باید با اتکا به جاده اهواز – خرمشهر انجام شود. (33) متعاقب بحثها و بررسىهاى طولانى، سرانجام براساس نظر سپاه عملیات در ساعت 3 بامداد دهم اردیبهشت 1361 آغاز و در چهار مرحله اجرا شد و به پیروزى رسید. در این عملیات 19000 تن از نیروهاى دشمن به اسارت قواى ایران درآمدند. (34).
فتح خرمشهر صرفنظر از بازتاب و نتایج سیاسى آن، از بعد نظامى بسیار حائز اهمیت بود. عوامل مؤثر در پیروزى ایران علاوه بر استراتژى برتر، اجراى تاکتیک ویژهى عملیات عبور از رودخانه کارون و افزایش توان رزمى سپاه بود. در این عملیات سپاه 100 تا 120 گردان نیرو در قالب تیپ (ولى با استعداد لشکر) وارد عملیات کرد که در مقایسه با عملیات ثامنالائمه، تنها در فاصلهى 9 ماه، توان رزمى سپاه نزدیک به 10 برابر رشد و افزایش را نشان مىدهد. در واقع گرچه سپاه به عنوان یک نهاد انقلابى به تناسب ضرورتهاى انقلاب متولد شد ولى «در خوزستان و در لابلاى حوادث جنگ تحمیلى به رشد و بالندگى رسید» (35) و موقعیت آن تثبیت شد. (36).
خرمشهر در روند تحولات جنگ تحمیلى به عنوان نماد و مظهر «مقاومت
سرسختانه ایران و پیروزى بر عراق «به شمار مىرفت. (37) به همین دلیل عملیات بیتالمقدس و نتایج آن مىتوانست سرنوشت جنگ و موقعیت سیاسى رژیم عراق را مشخص نماید. مواضع و استحکامات عراق در خرمشهر و آمادگى براى مقابله با تهاجم رزمندگان اسلام، این امیدوارى را براى حامیان جهانى و منطقهاى عراق به وجود آورده بود که عراق با حفظ خرمشهر و با ایجاد تأخیر در آزادسازى آن، ضمن فرسایش توان نظامى ایران، فرصت لازم را براى آمادگى ارتش عراق جهت مقابله با وضعیت جدید فراهم خواهد ساخت.
سرعت عمل قواى نظامى ایران با اتکا به تاکتیک ویژهى عملیات عبور از رودخانه کارون و سقوط مواضع عراق و آزادسازى زودهنگام خرمشهر، نه تنها تمامى امیدهاى حامیان عراق را بر باد داد، بلکه دامنه نگرانى و اضطراب آنها را درباره سرنوشت سیاسى رژیم صدام و آینده منطقه گسترش داد. روزنامه آلمانى دویچه سایتونگ طى تحلیلى در این باره نوشت:
»خطر پیروزى ایران و در نتیجه درهم ریختن عراق، نظامهاى حاکم منطقه را پس از سقوط رژیم بعثى بغداد، تهدید مىکند و احتمال مداخله ابرقدرتها را نیز به دنبال دارد.» (38).
از نظر نظامى اجراى چهار عملیات پیروز طى 8 ماه نشاندهنده تجدید قواى نظامى ایران بود. متقابلا ناتوانى عراق براى دفاع از مواضع و استحکامات خود، به منزله از میان رفتن توان نظامى این کشور و در نتیجه سقوط احتمالى رژیم عراق ارزیابى مىشد.
از بعد سیاسى، در واقع عراق با از دست دادن خرمشهر تکیهگاهش را براى مذاکره از دست داد. (39) به عبارت دیگر، خرمشهر براى عراق «برگ برندهاى» (40) محسوب مىشد که با آزادسازى آن به دست رزمندگان اسلام و «عقبنشینى تحقیرآمیز» (41) و مفتضحانه ارتش دشمن، رژیم عراق به نقطه پایان نزدیک مىشد.
روزنامه لوموند با توجه به روند تحولات جنگ که به بنبست رسیده بود و بىثباتى داخل کشور با فرار بنىصدر به پاریس، موقعیت جدید ایران و این
پیروزىها را از زاویه دیگرى بررسى کرد و نوشت:
»جنگ به رژیم ایران اجازه داد که ضمن برقرارى مجدد اتحاد مقدس، به پاسداران، بازوى نیرومند انقلاب اسلامى و عمدهترین نیروهاى نظامى کشور، اهمیت خاصى داده شود و جناحهاى مختلف «لیبرال» و «چپى» تصفیه شوند و این خود نشانهى یکى از عمدهترین پیروزىهاى جمهورى اسلامى ایران در مقابل رژیم بعثى بغداد بود.» (42).
در واقع تثبیت اوضاع داخلى و مهار بحران و بىثباتى سیاسى، منشأ دستیابى به پیروزى نظامى بود و متقابلا این پیروزىها روند تثبیت اوضاع داخلى را تسریع کرد. کمیته روابط خارجى سناى امریکا نیز طى گزارشى پیروزىهاى ایران را نتیجهى تجدید قواى نیروهاى مسلح ایران، نیروى انسانى بیشتر ایران و هماهنگى بهتر بین ارتش منظم و پاسداران انقلابى ارزیابى مىکند. (43).
پیدایش وضعیت جدید در صحنه سیاسى – نظامى جنگ و تحولات احتمالى در منطقه، امریکا را به شدت نگران کرد. با فتح خرمشهر در واقع امریکا دچار همان مخاطراتى شد که با پیروزى انقلاب اسلامى و سقوط شاه با آن روبهرو گردید، با این تفاوت که با بىثباتى داخل ایران و شروع جنگ، امریکا امیدوار بود انقلاب در درون کشور مضمحل یا تعدیل شود، ولى پیروزىهاى پىدرپى ایران و سرانجام فتح خرمشهر و احتمال سقوط رژیم عراق، دامنه نگرانى امریکا را در سطح منطقه گسترش داد. زیرا این تحول اساسى و چشمگیر به منزله تهدید منافع امریکا در منطقه ارزیابى شد. (44) به همین دلیل واینبرگر وزیر دفاع وقت امریکا اعلام کرد پیروزىهاى ایران به نفع امریکا نخواهد بود. (45).
هیگ وزیر خارجه وقت امریکا نیز اعلام کرد که امریکا در برابر هرگونه تغییر اساسى در منطقهى خلیج فارس که ناشى از جنگ ایران و عراق باشد، بىتفاوت نخواهد بود. (46) کیسینجر وزیر خارجه اسبق امریکا طى تحلیلى چالشهاى موجود در منطقه را به چهار دسته تقسیم کرد: «رادیکالیسم
شیعه، نهادگرایى اسلامى، انقلاب ایران و امپریالیسم شوروى.» (47) وى در عین حال به ضرورت «توازن قوا در منطقه» تأکید کرد.
بازنگرى استراتژى منطقهاى امریکا در خلیج فارس که با آشکار شدن برترى نظامى ایران بر عراق پس از عملیات فتحالمبین آغاز شده بود، امریکا را ناچار به اتخاذ سه ابتکار دیپلماتیک کرد. هیگ وزیر خارجه امریکا در این باره گفت:
»اگر بخواهیم به یک نظم مسالمتآمیز بینالمللى امیدى داشته باشیم، باید وقایع خاورمیانه را شکل دهیم و اکنون لحظه ورود امریکا به منطقه است. امریکا براى پایان دادن به جنگ ایران و عراق، فعال کرن مذاکرات خودمختارى فلسطین و رفع تهدید از آغاز جنگ اقدام خواهد کرد. این ابتکارها به یکدیگر مربوط و با کشورهاى دیگر نیز هماهنگ خواهد بود.» (48).
وى همچنین یادآور شد:
»بیم آن مىرود که درگیرى ایران و عراق به کشورهاى همسایه گسترش پیدا کرده موجب تغییرات گسترده و غیرقابل پیشبینى در توازن نیروهاى منطقه بشود.» (5).
بدین ترتیب امریکایىها به دلیل نگرانى از سقوط رژیم عراق که حاصل اخطار آژانسهاى متعدد جاسوسى این کشور بود، کمکهاى حیاتى به بغداد را آغاز کردند. (49) امریکا براى رفع محدودیتهاى موجود (50) نام عراق را از لیست کشورهاى به اصطلاح تروریست خارج کرد و محدودیت فروش تسلیحات به عراق لغو شد و براى برقرارى روابط دیپلماتیک میان دو کشور توافقاتى به عمل آمد. مصر و کشورهاى شوراى همکارى (51) براى کمک به عراق ترغیب و تشویق شدند. کمکهاى اطلاعاتى و حمایتهاى سیاسى و تبلیغاتى امریکا از
عراق به نحو چشمگیرى افزایش یافت. (52) مشاور کمیته روابط خارجى سناى امریکا در توضیح فروش تسلیحات امریکا به عراق در همان زمان گفت:
»این عمل امریکایىها به منظور تنبیه ایران و باز کردن راهى براى خروج عراق از بنبست موجود مىباشد و ایران در جنگ با عراق از برترى محسوسى برخوردار است و این واقعهى ناخوشایندى براى امریکاست.» (53).
امریکایىها به منظور فراهمسازى زمینههاى حمایت سیاسى و تبلیغاتى از عراق، این کشور را متقاعد کردند آمادگى خود را براى عقبنشینى از خاک ایران اعلام نماید. رژیم بعثى و صدام که پیش از این به لحاظ سیاسى و نظامى در موقعیت برترى قرار داشتند و از تجزیه ایران سخن مىگفتند با پیدایش وضعیت جدید در جنگ و اوضاع جنوب، آمادگى خود را براى برقرارى آتشبس اعلام کردند. (54).
در اجلاس چهار روزهى کنگرهى حزب بعث عراق، صدام با پذیرش مسئولیت شکست استعفا داد (55) ولى مجددا به اتفاق آرا به مقام دبیرکل حزب بعث انتخاب شد. (56).
صدام در موقعیت جدید تغییرات نسبتا گستردهاى را به وجود آورد؛ بدین شکل که اعضاى شوراى فرماندهى انقلاب را از 17 تن به 10 تن کاهش داد و در کابینه عراق 8 تن از وزیران (از جمله وزیر نفت) سمتهاى خود را از دست دادند و 10 وزیر جدید وارد کابینه عراق شدند. (57) بسیارى از تحلیلگران تحولات داخلى عراق را نتیجه شکستهاى اخیر (5) این کشور و با هدف از میان بردن «هر گونه انتقاد در سطح بالا» (58) و فراهمسازى تحکیم موقعیت صدام (59) ارزیابى کردند.
امریکایىها براى مهار نتایج ناشى از پیروزىهاى ایران علاوه بر اقدامات مذکور، سعى داشتند به هر نحو ممکن از ارائه امتیاز به ایران جلوگیرى کنند.
تا جمهورى اسلامى به عنوان یک قدرت منطقهاى ظاهر نشود. در جهت این سیاست، سازمان ملل نیز با وجود برترى جمهورى اسلامى، شرایط ایران مبنى بر محکومیت متجاوز و پرداخت غرامت به ایران را نپذیرفت و همچنان بر تقدم آتشبس به هر اقدام دیگرى تأکید کرد. ایران در وضعیت جدید و با توجه به موقعیت برتر سیاسى و نظامى سه راهحل فراروى خود داشت:
1- آغاز مذاکره سیاسى با رژیم عراق و قدرتهاى حامى وى که لازمه آن دادن امتیاز به ایران بود ولى سازمان ملل و قدرتهاى حاکم بر شوراى امنیت، این اقدام را به منزله به رسمیت شناختن قدرت انقلاب ایران در منطقه خلیج فارس مىدانستند، لذا با بىتوجهى به درخواستهاى برحق ایران، عملا درهاى مذاکره را مسدود کردند زیرا تمام رژیمهاى ذىنفع در جنگ بر «ندادن امتیاز به ایران» به منظور جلوگیرى از برترى این کشور، توافق داشتند.
2- ترک مخاصمه بدون اتمام جنگ راهحل دیگرى بود که فراروى ایران قرار داشت. در این صورت قواى نظامى ایران مىبایست در حالت نه جنگ و نه صلح در مرزها مستقر باشند و این امر جز فرسایش قواى سیاسى و نظامى ایران نتیجهاى نداشت. روزنامه گاردین دربارهى این راهحل نوشت:
»توقف ایران در داخل خاک خود به گفته تحلیلژگران نمىتواند ضامن آن باشد که صدام حسین به دادن امتیاز بیشترى تن در دهد. ضمن اینکه نباید این احتمال را از نظر دور داشت که نیروهاى عراقى پس از گذراندن یک دوره استراحت و بازسازى به تهاجم مجدد اقدام نکنند.» (60).
3- صلح شرافتمندانه و تضمین شده تنها راهحلى بود که در برابر ایران قرار داشت. (61) «شرافتمندانه» به این معنا که حقوق ایران تأمین مىشد و «تضمین شده» به معناى جلوگیرى از جنگ مجدد بود. این راهحل با توجه به سیاست قدرتها در جلوگیرى از ارائه هرگونه امتیاز به ایران، سرآغاز دوره جدیدى از جنگ بود (62) که به تصمیمگیرى نیاز داشت. لذا جلسه شوراى عالى دفاع در حضور امام خمینى برگزار شد و سرانجام مسئولان سیاسى و نظامى کشور راهحل سوم را هرچند با تأخیر برگزیدند.
از بعد سیاسى در حالى که جمهورى اسلامى در موقعیت برتر قرار داشت و از ارائه هرگونه امتیاز مناسب به ایران از جمله محکوم کردن متجاوز خوددارى مىشد، آیا ایران راهحل دیگرى جز آنچه برگزید، مىتوانست انتخاب کند؟ از نظر نظامى نیز نظامیان به عنوان متولیان اصلى صحنه جنگ بر این اعتقاد بودند که به لحاظ نظامى امکان پدافند با توقف روى خط مرزى وجود ندارد زیرا در اغلب نقاط خط مرزى هیچ گونه مانع طبیعى وجود نداشت. ضمن اینکه ایجاد استحکامات نیز یک سال به طول مىانجامید و طى این مدت احتمال تجدید قواى دشمن و حمله مجدد وجود داشت. مهمتر از همه اینکه با تکیه بر اصل «تعقیب دشمن«، هرگونه توقف پس از فتح خرمشهر یک حرکت غیراصولى بود. امام خمینى پس از تردید [مخالفت] اولیه درباره تداوم جنگ در خاک عراق، (63) با استماع دلایل نظامیان، به ادامهى جنگ متقاعد شدند و حمایتهاى لازم را به عمل آوردند. (64).
موقعیت برتر نظامى ایران و پیروزىهاى پىدرپى، در ایجاد اعتماد لازم براى پیروزى بر عراق و تصمیمگیرى براى تداوم جنگ در داخل خاک عراق تأثیر اساسى داشت. ورود به داخل خاک عراق از نظر نظامى نیز اجتنابناپذیر بود و با هدف تأمین ساحل شرقى رودخانه اروند انجام گرفت. (65) این اقدام حاصل نگرانى و در عین حال بىاعتمادى به سیاستهاى امریکا و مجامع بینالمللى بود. تنها راهحل این بود که قواى نظامى ایران با تکیه بر عوارض طبیعى و تهدید شهر بصره و در تیررس قرار دادن منطقه عظیم نفتى رمیله و صفوان، عراق را وادار به تأمین خواستههاى ایران کنند. (5) بدین ترتیب در مرحله جدید جنگ، عملیات رمضان در چارچوب تجربیات و تاکتیکهاى
پیشین طرحریزى و در تاریخ 23 تیر 1361 به اجرا گذاشته شد. در این مرحله تغییرات بسیارى در زمین منطقه و نحوه آرایش دشمن به وجود آمده بود. متقابلا عدم آمادگى نیروهاى خودى براى مواجهه با وضعیت جدید، سبب گردید نیروها با وجود موفقیت در شکستن مواضع و استحکامات دشمن، سرانجام به مواضع خود مراجعت نمایند. (66).
نتیجه عملیات رمضان نشان داد که هیچ گونه آمادگى لازم در داخل عراق براى برپایى یک نهضت انقلابى به حمایت از انقلاب اسلامى ایران و مبارزه با رژیم بعثى عراق وجود ندارد. (67) و از نظر نظامى نیز وضعیت جدیدى فراروى ایران قرار دارد که دورنماى آن روشن نیست.
سال دوم جنگ در وضعیتى پایان یافت که بیشتر مناطق اشغالى از لوث وجود متجاوزان پاک شده بود و ایران به منظور تأمین «صلح شرافتمندانه و تضمین شده» عملیات رمضان را طرحریزى و اجرا کرد. مهمترین سؤالى که در این مرحله وجود داشت این بود که:
»چه علل یا عواملى مانع از تبدیل پیروزى ایران در خرمشهر به یک پیروزى استراتژیک براى پایان بخشیدن به جنگ شد؟«
1) غلامعلى رشید، «شرایط و ضرورتهاى تولد و رشد و تثبیت نقش سپاه در جنگ«، مصاحبه 25 / 6 / 1375، ص 3، پیاده شده نوار.
2) شهید حسن باقرى، «دفترچه یادداشتهاى روزانه«، یادداشت 17 / 5 / 1360، سند شماره 502، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.
3) مأخذ 1.
4) محسن رضایى، «تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق«، در دانشکدهى فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران، دورهى عالى جنگ، 19 / 5 / 1374.
5) پیشین.
6) آموزه: واژه دکترین (آموزه) از اصطلاح لاتین دکترینا و دکتر به معناى تعلیم و تعلم و علم گرفته شده است. در استعمال رایج، دکترین (آموزه) به معناى چیزى که آموخته شده و تعلیم مىشود به کار مىرود و اغلب به طور اخص چیزى که تحت عنوان اصول، عقیده، قاعده، نظریه، اصل قانونى و یا بیان رسمى سیاست ملى تعلیم شده را نیز دربر مىگیرد. (فئوفلت و گووالنیک 1988، کتاب تئورى عملیات و جنگ، ترجمهى معاونت تحقیق و پژوهش دانشکده فرماندهى و ستاد، چاپ اول 1375، ص 33(.
7) ستاد عملیات سپاه در جنوب، تیر 1360.
8) سپاه پاسداران خوزستان، واحد اطلاعات، «گزارش ستاد عملیات جنوب از وضعیت جبهههاى جنگ«، 25 / 4 / 1360، ترجمه اطلاعیههاى محرمانه دشمن.
9) انتشارات سروش، مجموعه مصاحبههاى سالهاى 1361-62، تهران، انتشارات سروش، 1366، ص 119، مصاحبه آیتالله خامنهاى با مجله پیام انقلاب، 16 / 6 / 1362.
10) پیشین، مصاحبه با گروه تلویزیونى سپاه پاسداران، 4 / 3 / 1361.
11) مأخذ 4، 12 / 7 / 1375.
12) مأخذ 2.
13) سید یعقوب حسینى، محمود جوادىپور، ارتش جمهورى اسلامى ایران در هشت سال دفاع مقدس – جلد سوم: اشغال خرمشهر و شکستن حصر آبادان، تهران: سازمان عقیدتى سیاسى ارتش جمهورى اسلامى ایران، 1373، ص 261.
14) مأخذ شماره 4، 27 / 4 / 1374.
15) سردار محسن رضایى در این زمینه مىگوید: «در گلف (پایگاه منتظران شهادت» جلسه داشتیم. شهید باقرى، آقا رحیم و رشید بودند. به آنها گفتم براى عملیات بعدى طرحى بدهید که حجم به کارگیرى نیروها دو برابر عملیات ثامنالائمه باشد و عملیات بعدى هم دو برابر و… چون مشکل نیرو وجود داشت گفتم تأمین نیرو بر عهده من، در این مرحله 14 عملیات طرحریزى شد که اولین آن عملیات طریقالقدس بود.» (دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران، دوره عالى جنگ، 27 / 2 / 1375.
16) آنتونى کردزمن و آبراهام آر. واگنر، درسهایى از جنگ مدرن – جلد دوم: جنگ ایران و عراق، ترجمهى حسین یکتا، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ص 146، (منتشر نشده(.
17) سردار رضایى در توضیح این مطلب مىگوید: «ما بچههاى سپاه را کاملا جدا کردیم و گفتیم شما یک تیمى بشوید طراحى عملیات بکنید و برادران ارتش هم یک تیم درست کنند. به صورت جداگانه طراحى عملیات کنید ولى بعد در جلسه مشترکى نظرتان را بگویید، آنها هم نظرشان را بگویند. علت این تفکیک این بود که مىخواستیم به سپاه شکل بدهیم، یک سازمان درست بکنیم… گفتیم سپاه با هویت سپاه باید طرحریزى کند…» (دانشکده فرماندهى و ستاد سپاه پاسداران، دوره عالى جنگ، 12 / 7 / 1375(.
18) مأخذ 1، ص 8.
19) در سال 1365 پس از فتح فاو و بعد از عملیاتهاى عراق موسوم به استراتژى دفاع متحرک، سلسله عملیاتهاى جدیدى تحت عنوان کربلاى 1 در مهران، کربلاى 2 در حاج عمران، کربلاى 3 در خلیج فارس و… انجام گرفت که تنها در به کارگیرى کلمه «کربلا» اشتراک داشت.
20) ویژگى عملیات طریقالقدس اجراى همین تاکتیک بود که با پیشنهاد سپاه و با تلاش نیروهاى سپاه اجرا شد. موفقیت عملیات در سایر محورها اساسا متکى به پیروزى در این محور بود که حاصل شد.
21) مأخذ 8، ص 39 و 40.
22) غلامعلى رشید، «بررسى روند شکلگیرى استراتژى آزادسازى مناطق اشغالى«، مجلهى سیاست دفاعى، پژوهشکدهى علوم دفاعى – استراتژیک دانشگاه امام حسین (ع(، سال چهارم، شمارهى 4، تابستان و پاییز 1375، ص 31.
23) افرایم کارش، مقاله «جنگ ایران و عراق، یک تحلیل نظامى«، نشریه ادلفى پىپر، مؤسسه بینالمللى مطالعات استراتژیک لندن، بهار 1987، ترجمهى دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ ستاد کل نیروهاى مسلح، 1370، ص 25.
24) پیشین، ص 26.
25) ویلیام اف. هیکمن، مقاله «ارتش از هم پاشیده و از نو متولد شده«، 1982، ترجمهى خبرگزارى جمهورى اسلامى 20 / 12 / 1363، ص 31.
26) مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، از خونینشهر تا خرمشهر، تهران، چاپ دوم، 1373، ص 80.
27) پیشین، ص 82.
28) مأخذ 21.
29) روزنامه اطلاعات، 17 / 11 / 1360.
30) خبرگزارى پارس، نشریه «گزارشهاى ویژه» شماره 326، 20 / 11 / 1360 به نقل از رادیو اسرائیل 19 / 11 / 1360.
31) تشدید تهاجمات اسرائیل به جنوب لبنان و مناسبات بحرانى اعراب و اسرائیل سبب گردید نام عملیات با الهام از این اوضاع «بیتالمقدس» انتخاب شود.
32) احتمال فروپاشى نظام حاکم بر عراق بر اثر تداوم پیروزىهاى نظامى ایران، مهمترین دغدغه و نگرانى حامیان جهانى و منطقهاى عراق بود، ضمن اینکه رژیم اشغالگر قدس نیز براى حمله به جنوب لبنان در آمادگى به سر مىبرد.
33) مأخذ 26، ص 113.
34) مأخذ 26، ص 121.
35) آیتالله خامنهاى در جمع مسئولان استان خوزستان، روزنامه جمهورى اسلامى، 26 / 12 / 1375.
36) مأخذ 1، ص 32.
37) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 41، 10 / 2 / 1361، به نقل از روزنامه تایمز مالى، 9 / 2 / 1361.
38) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه» شماره 63، 1 / 3 / 1361.
39) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 67، 5 / 3 / 1361،به نقل از روزنامه دویچه سایتونگ چاپ آلمان.
40) روزنامه اطلاعات 19 / 3 / 61، به نقل از روزنامه گاردین.
41) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 59، 28 / 2 / 1361، به نقل از خبرنگار وال استریت ژورنال در واشنگتن.
42) مأخذ 26، ص 177 و 178.
43) روابط عمومى فرماندهى کل سپاه، «گزارش رسمى کمیته روابط خارجى سناى امریکا پس از سفر به منطقه«، ترجمه خبرگزارى جمهورى اسلامى، دى 1362، ص 12.
44) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 78، 16 / 3 / 1361، لوسآنجلس تایمز.
45) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره63، 1 / 3 / 1361، رویتر 31 / 2 / 1361.
46) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 60، 29 / 2 / 1361، خبرگزارى آلمان به نقل از روزنامه مصرى الاهرام، 28 / 2 / 61.
47) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 98، 5 / 4 / 1361.
48) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 68، 6 / 3 / 1361، یونایتدپرس، 5 / 3 / 1361.
49) روزنامه نیویورک تایمز 26 ژانویه 1992 (6 بهمن 1370(.
50) الکساندر هیگ وزیر امور خارجه وقت امریکا پیش از این در مارس 1981 (اسفند 1360) در کنگره امریکا گفت که عراق تمایل به شوروى را تا حدى تغییر داده است. چند هفته بعد منع فروش پنج بوئینگ 747 به عراق از میان برداشته شد. (نشریه مسلم میدیا – چاپ لندن – ژانویه 1985(.
51) شفیق ناظم الغبراء استاد دانشگاه کویت، طى سخنانى در تهران اعلام کرد: «کویت در ابتداى جنگ بىطرف بود. اما پس از فتح خرمشهر توسط نیروهاى ایران، عربها بر خود لرزیدند و بىصبرانه به حمایت از صدام حسین برخاستند.» (سمینار بحران و توسعه همکارى کشورهاى منطقه، دى 1375(.
52) نک.به: کتاب سوداگرى مرگ، نوشتهى کنت آرتیمرمن.
53) مأخذ 26، ص 186.
54) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 66، 4 / 4 / 1361، روزنامه هرالدتربیون.
55) استعفاى صدام در منابع رسمى عراق منتشر نشد و تنها پس از تصفیهاى که مجددا انجام گرفت. این خبر منعکس گردید.
56) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 101، 8 / 4 / 1361، رادیو امریکا، 7 / 4 / 1361، به نقل از خبرگزارى عراق.
57) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 102، 9 / 4 / 1361، رادیو امریکا، 8 / 4 / 1361.
58) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 104، 11 / 4 / 1361، رادیو امریکا، 10 / 4 / 1361، به نقل از روزنامه کریستین ساینس مانیتور.
59) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 103، 10 / 4 / 1361، آسوشیتدپرس، 9 / 4 / 1361.
60) خبرگزارى جمهورى اسلامى، نشریه «گزارشهاى ویژه«، شماره 99، 6 / 4 / 1361، روزنامه گاردین، 5 / 4 / 1361.
61) مأخذ 4، 19 / 5 / 1374.
62) مأخذ 59.
63) براى اطلاع از مشروح چگونگى تصمیمگیرى براى ادامهى جنگ پس از آزادى خرمشهر و نظریات مختلف در این باره، فصل سوم کتاب علل تداوم جنگ از انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ را مطالعه نمایید.
64) این توضیحات براساس دست نوشته سردار غلامعلى رشید بر متن دستنویس همین کتاب تنظیم شده است.
65) مأخذ 4، 16 / 6 / 1374.
66) محمد درودیان، از خرمشهر تا فاو، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ چهارم، 1375، ص 24 تا 34.
67) مأخذ 16، ص 178. أخذ 1، ص 52.